تبیان، دستیار زندگی

روزی از روزها پدری از یک خانواده ثروتمند ،پسرش را به مناطق روستایی برد تا او در یابد مردم تنگدست چگونه زندگی می کنند.
آنان دو روز و دو شب را در مزرعه ی خانواده ای بسیار فقیر سر کردنند و سپس به سوی شهر بازگشتند .
در نیمه های راه پدر از فرزند پرسید:خب پسرم ،به من بگو سفر چگونه گذشت؟ پسر جواب داد: خیلی خوب بود پدر.
پدر پرسید: پسرم آیا دیدی مردم فقیر چگونه زندگی می کنند ؟پسر گفت :بله پدر ،دیدم...
پدر دوباره پرسید:بگو ببینم از این سفر چه آموختی؟ پسر چنین پاسخ داد:
من دیدم که ما در خانه ی خود یک سگ داریم و آنان چهار سگ داشتند. ما استخری داریم که تا نیمه های باغمان طول دارد و آنان برکه ای دارند که پایانی ندارد ،ما فانوس های باغمان را از خارج وارد کرده ایم ،اما فانوسهای آنان ستارگان آسمانند ؛ایوان ما تا حیاط جلوی خانه مان ادامه دارد ،اما ایوان آنان تا افق گسترده است. ما قطعه زمین کوچکی داریم که در آن زندگی می کنیم ،اما آنها کشتزار هایی دارند که انتهای آنان دیده نمی شود؛ ما پیشخدمت هایی داریم که به ما خدمت می کنند ،اما آنها خود به دیگران خدمت می کنند؛ ما غذای مصرفیمان را خریداری می کنیم ،اما آنها غذایشان را خود تولید می کنند ؛ما در اطراف ملک خود دیوار هایی داریم تا ما را محافظت کنند ، اما آنان دوستانی دارند تا آنها را محافظت کنند.
آن پسر همچنان سخن می گفت و پدر سکوت کرده بود و سخنی برای گفتن نداشت.
پسر سپس افزود :

"متشکرم پدر که نشان دادی ما چقدر فقیر هستیم."
 

یك شركت سوییسی ، خاكستر حاصل از سوزاندن اجساد انسان‌ها را به الماس تبدیل می‌كند
بیشتر انسان‌ها پس از مرگ به خاك سپرده می شوند اما بعضی‌ها هم در آتش سوزانده شده و شماری هم مومیایی و یا منجمد می شوند.

اما اكنون خاكستر انسان‌ها با كمك یك تبدیل شیمیایی خاص می‌تواند به الماسی درخشان تبدیل شود.

شركت آلگوردانتسا در شرق سوییس خاكستر جنازه انسان‌ها را به سنگ‌های قیمتی تبدیل می‌كند.

در آزمایشگاه این شركت حدود ‪۱۵‬دستگاه بطور ‪۲۴‬ساعته در كنار كارگرانی كه عینك‌های محافظ پلاستیكی به چشم دارند كار می‌كنند.

این كارگران در پشت یك خط زرد و سیاه كار می‌كنند كه به احترام میت، بازدیدكنندگان مجاز به عبور از آن نیستند.

جنازه انسان بطور متوسط ‪۲/۵‬تا ‪۳‬كیلوگرم خاكستر از خود بر جای می‌گذارد اما برای ساخت الماس، ‪۵۰۰‬گرم خاكستر كافی است.

در روند تبدیل خاكستر انسان‌ها به الماس ابتدا پتاسیم و كلسیم كه حدود ‪۸۵‬درصد این خاكسترها را تشكیل می‌دهند از كربن جدا می‌شود.

سپس این كربن تحت فشار فوق‌العاده زیاد و حرارت هزار و ‪۷۰۰‬درجه سانتی گراد قرار می‌گیرد كه در این روند كربن به سرب سیاه، آلوتروپ كرین یا ساختاری متفاوت از كربن تبدیل می‌شود.

در مرحله بعد، برای تبدیل سرب سیاه به الماس كه سخت‌ترین آلوتروپ كربن است ، فشار و حرارت بیشتری اعمال می‌شود.

كل این روند شش تا هشت هفته طول می‌كشد كه به هیچ وجه با روند طولانی تشكیل طبیعی الماس كه چند هزار سال طول می‌كشد، قابل مقایسه نیست.

زمانیكه این روند به پایان برسد الماس خام هنوز به صیقل و تراش نیاز دارد . بسیاری از این الماس‌ها به شكل سنگ‌های قلبی شكل بریده می‌شوند كه می توان از آنها بصورت گردنبند یا نگین انگشتر استفاده كرد.

هر الماس منحصر به فرد است و رنگ آن از آبی تیره تا تقریبا سفید متفاوت است. مسوولان این شركت می‌گویند رنگ الماس‌ها بازتاب شخصیت فرد است.

اثبات اینكه هر الماس انسانی الزاما از خاكستر شخص خاصی ساخته شده ، غیر ممكن است زیرا در این روند دی.ان.آ سوخته می‌شود.

اما اثر شیمیایی خاكسترها كه به محض ورود به آزمایشگاه مشخص می‌شود، مستندسازی و یافتن رد محصول ساخته شده را میسر می‌سازد.

كل این فرآیند، بسته به وزن سنگ (از یك چهارم قیراط تا یك قیراط) ، از چهار هزار و ‪۵۰۰‬فرانك سوییس (معادل ‪۴۴۰۰‬تا ‪۱۶۷۰۰‬دلار ) قیراط ) متفاوت است .

آلگوردانتسا كه به زبان رومانشبه معنای یادگاری است از این بها بعنوان یك قیمت قابل قبول دفاع می‌كند
 

شاگردان و معلم‌ها وقتی سر كلاس درس می‌روند، با خود كتاب و دفتر و خودكار می‌برند، اما در مدرسه شهر «هارولد» در تگزاس، معلم‌ها اجازه دارند كه در سر كلاس درس اسلحه حمل كنند.

شهر هارولد در ایالت تگزاس آمریكا قرار دارد. این شهر بسیار كوچك است و 20 كیلومتر با نزدیك‌ترین ایستگاه پلیس فاصله دارد. با وجود این كه تا به حال حادثه‌ای در این شهر رخ نداده است، ولی مردم هارولد به این فكر می‌كنند كه اگر از پلیس كمك بخواهند زمان زیادی طول می‌كشد تا نیروهای امنیتی خودشان را به محل حادثه برسانند، پس آنها باید خودشان را برای مقابله با مهاجمان و افراد خطرناك آماده نگه‌دارند.

مدیر مدرسه هم به همین دلیل به معلم‌ها اجازه حمل اسلحه داده است، البته تعدادی از مردم این شهر هم عقیده دارند كه به جای این كار باید پلیس با نگهبانان آموزش دیده در شهر مستقر شوند. آنها می‌گویند كه اگر اسلحه وارد مدرسه‌ها شود ممكن است حادثه‌ای مثل كشتار دبیرستان كلمباین تكرار شود. در سال 1999 2نفر از دانش‌آموزان دبیرستان كلمباین به بقیه دانش‌آموزان و معلمان حمله كردند. در اثر تیراندازی آنها 12 نفر كشته و تعداد زیادی مجروح شدند. این 2 نفر بعد از تیراندازی خودكشی كردند.

در كشور آمریكا براساس اصلاحیه دوم قانون اساسی، شهروندان آزاد هستند كه اسلحه حمل كنند، البته این قانون در ایالت‌های مختلف با كمی تفاوت اجرا می‌شود. امسال نمایندگان كنگره آمریكا تصمیم گرفتند حمل آزادانه اسلحه را ممنوع كنند؛ بنابر این مقدمه قانونی را نوشتند تا همه مردم نتوانند با خود اسلحه حمل كنند، اما این قانون توسط دیوان عالی رد شد.

گروه‌هایی در آمریكا فعالیت می‌كنند كه طرفدار خرید و حمل اسلحه هستند؛ آنها می‌گویند هر كسی كه احساس خطر می‌كند حق دارد با خرید و حمل اسلحه آماده دفاع از خودش شود. گروه‌های دیگری هم می‌گویند همین كار باعث ناامنی بیشتر می‌شود.
 

ایران شناسان در بیان عظمت تخت جمشید معمولا به ارزش هنری و فنی آن می پردازند و از روی این ارزش آن بنا را در ردیف بزرگترین آثار بشر میگذارند. تا روزگار هخامنشیان هرگز بشر بنائی بوسعت تخت جمشید نساخته (130000 متر مربع زیر بنا بوده) و در هیچ اثر باستانی به اندازه تخت جمشید تمام قدرت فنی و هنری یك مرحله اصلی از تاریخ بشر با هم جمع نشده و در هیچ مجموعه هنری جوری و هم آهنگی جزئیات با طرح و منظور كلی بهاندازه تخت جمشید رعایت نگردیده است .

 حتی در خرابی تخت جمشید ، امروز از خیره كننده ترین مناظر دنیاست. شاید این كاخها زیباترین كاخهائی است كه بشر چه در گذشته و چه در دنیای جدید ساخته است .
تخت جمشید ایمان و شوق به زندگی مردمی را میرساند كه خود را بر تمام جهان متمدن مسلط میدیده و این تسلط را همیشگی می پنداشته اند . 
هخامنشیان یكتاپرست بودند و تمام جهان را مخلوق اهورامزدا و همه مردم را موظف میدانستند چون سرباز با اهورامزدا بر علیه اهریمن و عوامل تبهكارش بجنگند تا پاكی و راستی و روشنائی، پندار نیك و گفتار نیك و كردار نیك، مسلم شود تا ضعف و بیماری و مرگ برافتد، تا خود و خانواده شان به رفاه و شادی برسند تا زمینهایشان آباد و همسایگانشان خوشوقت باشند. ایرانیان توانستند از تركیب ظواهرموجودات با مفاهیم معنوی و آسمانی صورتهای تازه ای خلق كنند كه نماینده عقائی مذهبی آنان باشد و بشر را به عوالمی بزرگتر و بالاتر از وجود و محیط زندگانی روزانه اش متوجه سازد. تخت جمشید در نظر اول وقار و قدرت و نظم و ادب و پس از دقت بیشتر اعتماد بنفس و ایمان و سربلندی مردمی را میرساند كه سرنوشت خود را روشن میدیدند و به آتیه امیدوار بودند و خود را وابسته سازمانی بزرگ كه منشا تمام خوبیها و قدرتها است میدانستند .
هخامنشیان بنائی ساختند كه ایمانشان را به ابدیت شاهنشاهی ایران برساند و نماینده منتهای شكوه و قدرت باشد بدون آنكه ملل تابع ایران در برابر آن خود را بینوا و شرمنده ببینند، آن قسمت از نقشهای تخت جمشید كه نشان میدهد شاهنشاه را چند ردیف مردم به نمایندگی ملل تابع ایران برروی دست بلند كرده اند این منظور را خوب مجسم میسازد، این مردم با وقار كامل و به تمام قد ایستاده و روبروی خود نگاه میكنند و لباسهای آبرومندی كه شاید لباسهای تشریفاتشان بوده در بردارند. این مردم شاهنشاه را بهمان صورت روی دست بلند كرده اند كه مثلا مردم یك قهرمان ورزشی را پس از پیروزی بر روی دست بر میدارند و میبرند برعكس در كشور های دیگر، چه پیش از هخامنشیان و چه بعد از آنان وقتی فرمانروا یا پادشاهی میخواسته عظمت خود را برساند معمولا ملل مغلوب یا تابع را خمیده و یا بزمین افتاده، در غل و زنجیر و گریان و خونین نشان میداده است. رجال ملل مختلف كه روزهای جشن و یا به مناسبات دیگر به تخت جمشید میآمدند و صورت هم میهنان خود را میدیدند دلیلی نداشت كه برنجند و سرافكنده باشند بلكه آنان نیز به احتمال قوی از اینكه مشمول چنین قدرت و جلالی هستند بخود می بالیدند 

همچنین دیگر مورخین نیز عقاید مختلفی را در مورد هخامنشیان دارند بریتانیكا و فراری و دورانت هر یك در مورد تخت جمشید مطالب زیبایی نوشته اند :
برتانیكا :
تمام عواملی كه هخامنشیان از ملل دیگر فرض میشود اقتباس كرده باشد در یك واحد سازمانی تركیب شده و بزرگترین اثری را كه معماری خاورمیانه ممكن میدانست خلق نمود، بنابرابن نتیجه یك هنر ملی نیست بلكه هنر یك امپراطوری جهانی است .
فراری :
هنر و معماری هخامنشیان امپراطوری است با عظمت از حیث ابعاد و خیره كننده در جزئیات، شاید بزرگترین مشخص این معماری بلندی ستونها ونقشهای دقیق منبت كاری و رنگ آمیزی و برجسته كاریها نیست بلكه بیشتر استفاده از فضاست، یكی از كمكهای ایرانیان بمعماری طرح گنبدهای بزرگ و استفاده موفق آمیز از فضاهای بزرگ است، قوسهای نوكدار و سه گوشیها بعدا در ایران پیدا شد ولی اطاقها و ستونهای بزرگ از پیش مورد توجه و الهام بخش مشخصات معماری بعد بوده است .
دورانت :
مهمترین اثر ایران باستان عبارت از پله های سنگی و ایوان و ستونهای تخت جمشید است، پله های خارجی بزرگ كه از جلگه به بالای سطحی كه روی آن بناها گذارده شده میرسد به هیچ چیز دیگر در تاریخ معماری شبیه نیست، به اندازه ای بلندی آنها تدریجی و روی آنها جادار است كه ده اسب سوار میتوانند در یك ردیف از آنها بالا بروند، لابد این پله ها ورودی بسیار جالب به ایوان وسیعی كه روی آن كاخهای پادشاهی قرار داشته میداده است، ایوانی كه 6 متر و نیم تا 16.5 متر بلندی و 500 متر درازا و 330 متر پهنا داشته، شاهكار معماری ایران چهل منار سالن بزرگ خشایارشاه یكم كه با اطاقهای مقدمش فضائی را به مساحت 10 هزار متر مربع میپوشانده، فضائی كه اگر به مساحت اهمیت داده شود از كارتاك و از كلیسای اروپائی جز كلیسای میلان بزرگتر است، سیزده دانه از 72 ستون كاخ خشاریارشاه در میان خرابه ها چون درختهای خرما در یك واهه خراب بر پاست ولی ستونهای مرمر گرچه قطعه قطعه شده بین كارهای تقریبا كامل بشر حساب میشود آنها از هر مصری یا یونانی باریكتر و به ارتفاع غیر عادی 21 متر میرسد، در پشت یا در مشرق این چهل منار سالن صد ستون قراردارد كه از آن هیچ چیز جز یك ستون و اثر خط دوران باقی نیست

 تخت جمشید یك كاخ عادی برای زندگی شاهنشاهان نبود، بعضی از مورخین از آنجمله یو.پ.پ شاهنشاهی هخامنشی را در حكم نخستین نمونه سازمان ملل میدانند و ازاین رو تخت جمشید را به منزله پایگاه مركزی این سازمان میتوان شمرد از همه مهمتر آنكه خشایارشاه كه قسمت عمده تخت جمشید در زمان او ساخته شده در نبشته ای كه بجا گذارده اعلام داشته است كه این ساختمان را من برای همه مردم كشورها بنا نمودم

تخت جمشید یكی از عوامل پیشرفت هنر در شاهنشاهی ایران و كشورهای همسایه آن بوده است. در طی تاسیس این بنا یعنی در مدت تقریبا شصت سال هنرمندان و كارگران ملل مختلف در کنار یكدیگر در اجرای نقشه های هخامنشی و زیر نظارت و تعلیمات ایرانیان كار میكرده اند و طبیعی است اگر آنچه در ضمن این تماسهای طولانی آموخته اند به نقاط دیگر برده باشند