راهحل: این مورد راهحل صد در صدی ندارد ولی میتوان تا حد زیادی موهای زائد را كاهش داد و شما مجبور نباشید هرروز درگیر این موها باشید یا اینكه حداقل درد را كمتر كنید. مهم این است كه با توجه به نوع پوست خود بهترین روش را برای این كار انتخاب كنید مثلا: اگر قصد دارید پاهایتان را با اصلاح كنید مراحل زیر را امتحان كنید. قدم 1: برای اینكه بتوانید اصلاح بهتری داشته باشید، روز قبل از اصلاح از پوستتان لایه برداری كنید، یك اسكراب خوب یا حتی لیف میتواند موثر باشد. وقتی شما سلولهای مرده سطح پوست را از بین ببرید، تیغ خیلی بهتر و ملایمتر روی پوست حركت میكند. قدم 2: بهتر است اصلاح خود را در انتهای حمام وقتی خود را شستهاید و بدنتان حسابی خیس خورده است انجام دهید چون در این زمان موها نرمتر میشوند. قدم3: همیشه از كرمهای مخصوص اصلاح استفاده كنید چون صابون میتواند منافذ پوستی را مسدود كند و در نتیجه مشكلات بعدی را بهوجود بیاورد. قدم 4: با یك تیغ خیلی تیز و با یك فشار ملایم اصلاحتان را انجام دهید، بهتر است بعد از 5 بار استفاده تیغ را تعویض كنید. هنگام اصلاح اطراف زانو، پوستتان را بكشید تا تمام موها را از بین ببرید. قدم 5: بعد از اصلاح بهتر است از كرم بعد از اصلاح استفاده كنید، بهتر است در كرم شما موادی چون بابونه، آلوورا، شیباتر و... وجود داشتهباشد.
2-خارش کف دست: بسیاری از افراد وقتی کف دستشان میخارد آن را نشانهای نیک از به دست آوردن پول در آیندهای نزدیک میدانند.
3-راه رفتن از بین نردبان: راه رفتن از بین دو پایه نردبانی که باز است برای بسیاری از اروپاییها علامت گرفتار شدن به مصیبتی خواهد بود. چرا که شکل مثلثگونه نردبانِ باز را تعبیری از گیر افتادن زندگی در یک مخمصه میدانند.
4-شکستن آیینه: آیینه را انعکاس وجود میدانند و شکستن آن را آسیبِ جان! برای دور ماندن از آسیب این بدیُمنی باید تکههای آیینه شکسته را در زیر نور ماه دفن کرد!
5-پیدا کردن نعل اسب: نعل را نشانه خوششانسی میدانند. به خصوص اگر وقتی آن را پیدا میکنید دهنه آن رو به شما باشد. به محض پیدا کردن، آن را با دست راست بردارید آرزویی کنید و به سمت چپ خود پرتاب کنید! اگر یک نعل بر سردر خانه خود نصب کنید که دیگر شانس حسابی به شما روی آورده است.
6-باز کردن چتر در داخل خانه: باز کردن چتر در خانه و زیر سقف برای خیلیها نشانه مرگ و یا ورشکستگی میتواند باشد. چرا که با این کار خدای خورشید را از خود رنجاندهاید!
7-دو بار ضربه زدن به چوب: ریشه این خرافه از آنجا میآید که عدهای معتقدند خدا در درختان زندگی میکند و باید درختان و هر چیز چوبی را همیشه به آرامی لمس کرد.
8-ریختن نمک روی شانه: با ریختن نمک روی شانه چپ خود نقشههای شیطان را نقش بر آب کنید.
9-گربه سیاه: از قرون وسطی این گربهها همنشین و همدست جادوگران محسوب میشدهاند. و مردم آن دوران معتقد بودهاند که دیدن و رویارو شدن با آنها نحسی و بدبیاری به دنبال خواهد داشت. هنوز هم گربههای سیاه بدجنس کنار تخت جادوگران در کارتونهای کودکی ما تصویر آشنایی از خباثت و شرارت در ذهن بسیاری از ماست.
استفاده از آنتیاسیدها و داروهایی كه با تجویز پزشك مصرف میشوند، شایعترین درمان برای سوزش سردل هستند.
همه انسان ها در اینکه «یکی از بزرگ ترین ضعف های انسانی، غرور و تکبر است» با هم توافق دارند و این موضوع جالبی است که قریب به اتفاق اندیشمندان، سیاستمداران، دانشمندان، ادیان و فرستادگان الهی و خلاصه همه کسانی که با علوم انسانی به نوعی سر و کار دارند آن را مورد تأکید قرار داده اند چرا که ریشه پنهان بسیاری از زیان ها و زشتی ها و عامل مؤثری در انحطاط جوامع بشری است. انسان مغرور فکر می کند که از همه برتر است و به خاطر این برتری، مستحق همه مواهب و نعمات عالم. اگر حقی وجود دارد متعلق به اوست نه به دیگران. اگر قانونی در جامعه حکم فرماست، او از آن مستثنی است. اگر باید برای عملی جوابگو باشد خود را مستحق بخشش و چشم پوشی می داند. اگر باید نوبتی رعایت شود، شامل او نمی شود چون کارش مهم تر است و فرصتی برای صبر کردن ندارد! این طرز فکر خلاف آن چیزی است که تمدن یا انسان متمدن باید از آن برخوردار باشد. غرور با وجود (سرشت) انسان درآمیخته است و لحظه به لحظه از درون به او ضربه می زند یا اگر بخواهیم نزدیک تر به و اقعیت صحبت کنیم درون انسان را به انواع سموم ضعیف کننده و کشنده آغشته می کند. غرور هزاران چهره دارد برای اینکه در پس آنها موذیانه پنهان شود تا بتواند شخص را فریب دهد و نگذارد رد پای ناکامی ها و نافرجامی های ناشی از او را، در زندگی اش دنبال کند. این خصم دیرینه بشریت، زیرکانه با کمک همدست هایش شخص را وامی دارد تا در خارج از خود به دنبال «مقصر» بگردد چرا که به خوبی می داند با پیدا شدن مقصر، شخص به لحاظ روانی آرام می شود و احساس گناهش از بین می رود، پس دست از جست و جو و کاوش خواهد کشید. لذا به این ترتیب و به قول معروف دست او هرگز رو نخواهد شد. به همین دلیل شخص از این عامل مخرب «درونی» غافل می شود و عوامل «بیرونی» از جمله، بی عدالتی و ظلم زمانه و مردم بی مهر را مقصر می پندارد و لاجرم قدم به قدم از یافتن ریشه موضوع دورتر می شود. اکثر مردم تصور می کنند که معنی غرور مترادف با تکبر و خودبینی است. البته این درست است اما غرور در فرهنگ لغات معانی دیگری هم دارد از جمله: مکر، فریب و فریب خوردگی. در مطالعاتم به جمله جالبی برخورد کردم: «منظور از غرور، نظر برتر و مبالغه آمیز است که شخص نسبت به ارزش خود دارد. منشأ آن جهل است. آدم مغرور عیوب خود را نمی بیند و صفاتی به خود نسبت می دهد که یا فاقد آنهاست یا آن صفات فاقد ارزش واقعی هستند.» پس اگر به دنبال منشأ غرور می گردیم و می خواهیم این بیماری را ریشه یابی و درمان کنیم، باید فکری به حال جهل و نادانی مان بکنیم. اما نادانی نسبت به چه چیز؟ نسبت به خودمان، ویژگی ها و توانایی های واقعی مان، ناتوانی هایمان، خوبی هایمان، بدی هایمان، نقاط ضعف و قوتمان و... در یک کلام خود را فریب ندهیم و با خود صادق باشیم و البته کمی هم نامهربان و منتقد تا خود را همان طور که واقعاً هستیم ببینیم. به عبارتی از «وضعیت» خود آگاه باشیم؛ همان گونه که هست و نه آن طور که تصور می کنیم.
واقعیت امر در این شرایط چیست؟ «معلوم است که او باید تعیین کند که من چطور کار کنم، به هر حال او بیشتر و بهتر از من به اوضاع سازمان اشراف دارد و قطعاً جوانبی را می بیند که از دید من پنهان است، از طرفی من در استخدام او هستم و وظیفه من انجام کاری است که او به من محول می کند. باید طوری کار کنم که او می خواهد، والا حقوقی در کار نیست!» رعایت ادب و احترام مجالی برای تفکر بیشتر و بهتر دراختیار شخص می گذارد که ضمن حفظ شخصیتش، بتواند واقعیت ها را روشن و منصفانه و به درستی ببیند و خود را با افکار غرورآمیز نفریبد. * در همان اداره کارفرما، از این موقعیت خود سوءاستفاده می کند و از کارمند کارهای خارج از حیطه وظایفش می خواهد و با او رفتاری در شأن یک کارمند ندارد. کارمند که به شخصیتش بی احترامی شده، به عنوان یک واکنش تدافعی، از انجام این کارها سر باز می زند. بنابراین، کارفرما ناراضی و متوقع است.
گرد و خاك، مو، حشرات و خیلی از آلودگیهای دیگر در فرش و موكتگیر میافتند. هر چه پرزها بیشتر و بلندتر باشند آلودگیها بیشتر است. برای تمیز كردن فرش و رهایی از این آلودگیها باید بهترتیب زیر عمل كنید
با لكهها چه كنید؟ مواد لازم: جاروبرقی، شامپوفرش، پارچه كتانی، سشوار
آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد. طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.
آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:...در سر تا سر دنیابیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزندو شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنندپنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.و دو نفر به مسابقات نهایی.وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟"
منبع : داستانک
لالالالا، گل آبشن کاکا رفته چشوم روشن لالالالا، گل خشخاش کاکا رفته خدا همراش لالالالا، گل زیره بچهم آروم نمیگیره گل سرخ منی، شاله بمونی ز عشقت میکنم من باغبونی تو که تا غنچه ایی بویی نداری همین که وا شدی با دیگرونی لالایت می گم و خوابت نمیآد بزرگت می کنم یادت نمیآد عزیز کوچکم رفته به بازی به پای نازکش بنشینه خاری به منقاش طلا خارش درآرید به دستمال حریر رویش ببندید لالالالا، گل پسته بابات رفته کمر بسته لالالالا، گل خشخاش بابات رفته خدا همراش لالالالا، گل نعنا بابات رفته شدم تنها