20 اوت 1953 یك روز پس از براندازی 28 مرداد 1332، دكتر مصدق و چند تن از یارانش از جمله دكتر صدیقی و دكتر شایگان در خانه ای در خیابان كاخ دستگیر و زندانی شدند. آنان عصر 28 مرداد هنگامی كه خانه دكتر مصدق زیر گلوله بود از راه دیوار خانه خارج شده بودند. در همین روز بسیاری از مقامات و هواداران دكتر مصدق دستگیر و به افسرانی كه در عملیات براندازی شركت كرده بودند یك درجه ترفیعی داده شد. دسته های شعار دهنده بر ضد دكتر مصدق در روز 28 مرداد روزی كه با آرامش و مطابق معمول آغاز شده بود 200- 300 نفری بودند كه عمدتا با كامیون حركت می كردند، ولی ماموران انتظامی حاضر به جلوگیری از آنان نمی شدند و مانعی بر سر راهشان نبود. در آن روز ظرف چند ساعت سه بار روسای شهربانی كل تغییر یافته بودند و .... دكتر مصدق تا آخرین لحظه باور نمی كرد كه تغییر دولت او با این عملیات ظاهرا كوچك عملی باشد. طبق مندرجات صفحه 341 خاطرات دكتر مصدق، وی رجال كشور و مقامات ارشد (آن زمان) را سه گروه می دانست: یك گروه را مخلوق سیاست خارجیان معرفی می كرد كه با نظر خارجی وارد كار می شوند و مصالح خود را با مصالح خارجی توام می كنند و آنجا كه برای خارجی نفعی نباشد، آنان نفعی ندارند و ... و دو دسته دیگر رجال و مقامات خیرخواه وطن و هموطنان هستند، منتها شماری از آنان خیرخواه غیر مبارز هستند كه برای سربلندی، استقلال و آزادی عمل كشور و پیشرفت آن باید گروه اول را به حداقل و "صفر" رساند و خیرخواهان غیرفعال را تشویق و دلگرم به فعال شدن كرد.
رومن رولان، نویسنده بلند آوازه فرانسوی، در 28 ژانویه 1866میلادی در فرانسه به دنیا آمد. او تحصیلات خویش رادر رشته تاریخ به پایان رساند و در تاریخ موسیقی تخصص پیدا كرد؛ با این حال به ادبیات علاقه خاصی داشت. از این جهت با نوشتن دو رشته نمایشنامههای جدید دراماتیك درصدد برآمد كه سطح تئاتر فرانسه را بالا برد ولی این نمایشنامهها چندان توفیق نیافت. بنابراین دست از داستان نویسی كشید و به تهیه و نوشتن شرح حال و بیوگرافی بزرگان جهان دست زد. رولان در اوایل قرن بیستم شرح زندگی بتهوون آهنگساز شهیر آلمانی و میكل آنژ مجسمهساز هنرمند ایتالیایى را منتشر ساخت و به شهرت و افتخار رسید. گذشته از هنرمندان و بزرگان واقعی، وی به نوشتن شرح حال هنرمندان خیالی نیز دست زد و با ارائه اثر معروف ژان كریستُف، كاری متفاوت ارائه داد. رومن رولان پس از شروع جنگ جهانی اول راهی سوئیس شد و در سال 1916میلادی به دریافت جایزه ادبی نوبل نائل گردید. وی در اواخر عمر به اندیشههای عرفانی شرق، به خصوص هندیان متمایل گشت و از طرفداران مهاتما گاندی، رهبر آزادی هند گردید. رولان هنگامی كه بازار سیاست در اروپا از نو رونق گرفت، به اصول كمونیسم متمایل شد و كوشید كه میان اندیشههای فیلسوفان هند و مبانی سیاست شوروی توافقی برقرار سازد، پس در سال 1927میلادی رسماً كمونیست را پذیرفت. در عین حال دنباله كار ادبی را رها نكرد و در همان سالها، رمان جان شیفته را در هفت جلد منتشر كرد. رومن رولان از نادرترین نویسندگان فرانسه است كه در فرهنگ فرانسه، در رشته موسیقیشناسی تاثیر فراوان داشته است. علاقه وافر او به آزادی و بشردوستی، وی را بر آن داشته بود كه از زمان جنگ جهانی اول به بعد، همه كوشش خود را در راه صلح و منافع مشترك مردم دنیا به كار بَرَد. آثار آخر عمر رولان، حاكی از برگشت به دوستیها و محبتهای عهد جوانی است. او از پیروی و تقلید از دیگر سبكها گریزان بود. سبك او یكنواخت و ساده بود تا جایی كه یك دست و بیتنوع به نظر میرسید هرچند نشانههایی از تغزل در آن به چشم میخورد. رومن رولان سرانجام در 20 اوت 1944 میلادی در 78 سالگی درگذشت.
بیستم اوت مصادف با ترور "لئون تروتسكی" در سال 1940 در كشور مكزیك است كه پاره ای از مورخان آن را توطئه استالین نوشتهاند. "تروتسكی" كه با ضربات تیشه ویژه شكستن یخ كشته شد از رهبران انقلاب بلشویكی سال 1917 روسیه معتقد به جهانی شدن سوسیالیسم آن هم از نوع خالص بود و بر این اساس، فرضیه "انقلاب دائم (دائمی بودن یک انقلاب)" را مطرح ساخته بود تا سوسیالیسم شكست نخورد. ایجاد ارتش سرخ از ابتكارات تروتسكی بود و خود وی سالها بر این نیرو ریاست داشت. تروتسكی پس از فوت لنین، با استالین كه مخالف صدور انقلاب سوسیالیستی به سایر نقاط جهان بود و می گفت كه اتباع هر كشور خودشان رسالت انقلاب دارند و ربطی به ما ندارد دشمنی میكرد و همین وضعیت باعث تبعید او از شوروی شد و چون جز تركیه كشور دیگری او را نپذیرفت مدتی در اینجا بود و بالاخره ساكن كشور مكزیك شد و در آنجا كتابهای متعدد تالیف كرد. وی روزنامه نگار و نام اصلی اش "داویدوویچ" بود كه پس از فرار از زندان تزار در سال 1902 با یك گذرنامه جعلی به نام تروتسكی به لندن رفت و از آن پس این نام را برای خود حفظ كرده بود. وی در لندن با همكاری لنین نشریه "جرقه" را منتشر میكرد.
ویلفردو پارِتو، فیلسوف اروپایى در 15 ژوئیه 1848میلادی در پاریس به دنیا آمد. وی در ابتدا در رشته مهندسی تحصیل كرد و سپس به عنوان استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه لوزان سوئیس به تدریس پرداخت. پارِتو ریاضیات را در فرضیههای اقتصادی وارد كرد و كوشید تا در مقولات اجتماعی بین عوامل معقول و غیرمعقول تمیز قائل شود و بدین ترتیب موجبات صعود و سقوط طبقه حاكم را مشخص نماید. به نظر وی، اعمالی منطقی و معقول نامیده میشوند كه وسایل متناسب با هدف را به كار برند و پیوندی منطقی باعث اتصال وسیله و هدف باشد. این پیوند باید از طرف كسانی كه برای داوری شایستگی دارند مورد تایید قرار گیرد. پارتو در فلسفه سیاسی از شیفتگان ماكیاولی، فیلسوف هم وطن خود بود و حكومت مطلقه را تنها حكومت عملی و كارآمد برای اجتماعات بشری میدانست. او نسبت به كسانی كه براساس تمایلات بشر دوستانه طالب دموكراسی بودند با دیده خوبی نمینگریست و بر این عقیده بود كه نیّت بشر دوستانِ واقعی، نیكی كردن به جامعه است همچنان كه نیت كودكی كه بر اثر نوازش بیش از حد، مایه هلاكت پرندهای میشود نیكی كردن به آن است. به عبارت دیگر، پارِتو معتقد بود كه اقلیتی از مردم برای آن آفریده شدهاند كه چون اربابی جابر حكومت كنند و اكثریت آفریده شدهاند، برای آنكه چون بندهای مطیع، فرمانبرداری نمایند. فلسفه ماكیاولی و مشرب پارتو، مورد نظر فاشیستهای ایتالیایى در زمان موسولینی، نخستوزیر مستبد ایتالیا قرار گرفت و آنان علیرغم اعتراضات پارتو كه میگفت فلسفهاش را بد فهمیدهاند، احترام و افتخار بسیار بر سرش گذاشتند. شاید علت این كجفهمی، معلول نامنظمی نوشتههای پارتو بوده است. زیرا وی به جای آنكه اندیشههای خود را به صورت منظم در یك دستگاه فلسفی ارائه كند، آنها را به صورت پراكنده و یادداشتهای اتفاقی كه اكثراً با یكدیگر متناقض بودند، ثبت میكرد. مشهورترین اثر پارِتو ذهن و اجتماع در دو جلد نام دارد كه در آن، اندیشههای خود را مطرح نموده است. ویلفردو پارتو، سرانجام در 20 اوت 1923میلادی در 75 سالگی درگذشت.
خورشیدجی رستم جی كاما، از ایرانشناسان معروف پارسیِ هند و متخصص در زبان و ادبیات پهلوی و خطشناسی میخی، در 11 نوامبر سال 1829میلادی در شهر بمبئی هند به دنیا آمد. وی پس از تكمیل تحصیلات مقدماتی خود در هند، به اروپا سفر كرد و زبانهای فرانسوی، آلمانی، پهلوی و اوستایى و خط میخی را فرا گرفت. كاما در همین زمان، كار تطبیق گرامر و دستور زبانهای ایرانی و سانسكریت را به انجام رساند. وی پس از بازگشت به هند، برای رسمی ساختن زبان پهلوی در تحصیلات دانشگاهی كوشش فراوانی كرد و سرانجام موفق شد كه این زبان را در امتحانات ورودی دانشگاه و مقاطع بالاتر دانشگاهی در رشته زبان، رسمی سازد. كاما همچنین در علوم عقلیِ جهانِ ایران باستان، تبحر فراوانی یافت و به تدریس پرداخت. كاما، علاوه بر ادبیات، در علوم اجتماعی، گیاهشناسی، شیمی و علم نجوم نیز مهارت داشت و به عنوان یك سخنران زبردست از نفوذ كلام ویژهای برخوردار بود. خورشید جی رستم جی كاما سرانجام در بیستم اوت 1909میلادی در هشتاد سالگی درگذشت. 27 سال پس از مرگ كاما، مؤسسهای با موضوع خاورشناسی به نام وی دایر گردید كه امروزه به عنوان یك مركز برجسته تحقیقاتی مورد استفاده و محل رجوع دانشمندان میباشد. این مؤسسه علاوه بر انتشار دهها جلد كتاب در زمینههای گوناگون خاورشناسی و ایرانشناسی، مجموعه مقالات كاما را در دو جلد گردآوری و عرضه نموده است.
امروز زادروز برناردو او هیگینز Bernardo O’ Higgins بانی استقلال كشور شیلی است كه 20 اوت 1778 به دنیا آمد. وی سرهنگ نیروهای نظامی محلی وابسته به دولت اسپانیا بود كه در سال 1810 به جنبش استقلال طلبان شیلی پیوست، اما در جنگی كه روی داد از نیروی اعزامی اسپانیا كه شیلی را یك مهاجر نشین خود می دانست شكست خورد و به پرو Peru گریخت. وی در جنگ بعدی هم از اسپانیا شكست خورد و باز از عقیدهاش عدول نكرد و در سومین جنگ پیروز شد و به عنوان نخستین رئیس جمهوری شیلی انتخاب گردید. وی مردی لیبرال چپ و هوادار اصلاحات ارضی و بر ضد فئودالیسم و اشرافیت بود كه برنامه تقسیم اراضی او و اعطای حقوق برابر به مردم دشمنی مالكان بزرگ اراضی و ثروتمندان را برانگیخت؛ به گونه ای كه ادامه حكومت برایش دشوار شده بود. برناردو برای سركوب مخالفان به خشونت متوسل نشد و به خاطر بقاء شیلی و پایان دو دستگی در جامعه از ریاست كشور كناره گیری كرد و به پرو رفت و تا پایان عمر همانجا ماند. او در سال 1842 فوت شد.
رئیس علی فرزند زایر محمد (کدخدای دلوار) از طایفهی "نیامتی"، از چهرههای سرشناس تنگستان در روزگار خویش بود. تاریخ تولد او را بین سال 1299 تا 1303 قمری دانستهاند. با توجه به شهادت او در شوال سال 1333 قمری، سن وی در هنگام وفاتش بین 30 تا 34 سال بود. رئیس علی دلواری، در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی آن قدر مقابله و مبارزه نمود تا در این راه در 23 شوال 1333 قمری برابر با 12 شهریور 1294 شمسی به درجهی شهادت نایل آمد. مدفن وی در حرم امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف قرار دارد.
ابن ساعد انصاری، پزشك، ریاضی دان و نویسندهی مشهور مصری در منطق، تاریخ وقایع و احوال رجال قبلی و معاصر خود، اطلاعات وسیعی داشت. كتابهای متعددی به او نسبت دادهاند كه مهمترین آنها ارشاد القاصد نام دارد كه دربارهی تاریخ علوم است.
در سال 250 حسن بن ریدی علوی معروف به داعی کبیر در مازندران خروج کرد. وهسودان پسر جستان نیز که پادشاه دیلمان بود ، بیعت او را پذیرفت. ولی سال دیگر وهسودان معلوم نیست به چه سببی از داعی برگشت و در همان سال وهسودان وفات یافت. معروفترین پادشاه جستانی پسروهسودان، جستان است (جستان سوم) و نزدیک پنجاه سال فرمانروایی کرد و باداعی کبیر جانشین او بیعت داشت. جستان با کمک علویان ری را تاراج نمود. مردم ری ناگزیربر دو هزار درهم به علویان و جستانیان داده صلح کردند. جستان احمد بن عیسی را در آنجا گذارده خویشتن با کوکبی آهنگ قزوین کردند. چنانچه مشاهده می کنید علویان این مخالفان سرسخت خلافت عباسی، مناطق کوهستانی طالقان و اطراف آن و بطور کلی دیلمان را مامن مناسبی برای مخالفت یافته بودند و با تبعیت با آل جستان به حملات خود به ری و قزوین اسباب خشم عباسیان را فراهم نموده بودند. طبری در سال 259 هجوم دیگر جستان بر قزوین و جنگ او با محمد بن فضل قزوینی و شکست جستان را می نگارد. در سال 260 هجری قمری طبری جنگ داعی را با یعقوب لیث صفاری به رشته تحریر در آورده و می گوید: جستان از یاران داعی به شمار میرفت و پیداست که او در تبعیت خود با داعی تا آخر پایدار و استوار بوده است. در سال 270 هجری قمری داعی کبیر بدرود گفته برادرش محمدبه نام داعی صغیر جانشین او شد. جستان بیعت محمد را نیز نپذیرفت. ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان ، رویان و مازندران در ذکر حکومت داعی صغیر (در سال سال 276 هجری قمری) مطالب سودمندی راجع به طالقان نوشته و راجع به فتح قلعه گیله کیا طالقان می نویسد : " آنکه داعی محمد با اصفهبد قارن بد بود. اصفهبد رستم به امیر خراسان پیوست . امیر خراسان " رافع بن هرثمه " او را با لشکر خراسان به مازندران می آورد و داعی مقاومت نتوانست نمود. آمل را بگذاشت و به کچور رفت و کچور را حصاری قوی کرد. رافع در عقب او به کچور آمد. داعی بگریخت و به دیلمستان رفت. رافع چهار ماه در کجور بماند. و کار مردم رویان سخت شد و اصفهبد رستم با رافع بود و داعی لشکر دیلمستان را جمع کرد و مردم کلار را دعوت نمود ، اجابت کردند و به چالوس آمد و نایب رافع را بگرفت . رافع اصفهبد پادوسیان را به ساحل دریای بنفشه گون بداشت و خود به اهلم رفت . چون کار به اصفهبدان تنگ شد ، رافع از اهلم بازگشت به دهی که خراج میخوانند به چهار فرسخی چالوس فرود آمد. داعی بگریخت به وازه کوه . رافع به لنکا فرود آمد و اموال بسیار از مردم آن دیار به مصادره بستاند. از آنجا به طالقان رفت و آن ملک را خراب کرد و غله بسوزاند و مدتی در طالقان مکث نمود و قلعه گیله کیا را به قهر و غلبه بستاند. تاجستان بن هسودان که حاکم دیلمان بود با او عهد گرفت که داعی را مدد نکند. بر این قرار کردند و رافع به قزوین رفت.شاید رافع از معدود دشمنان بود که با دیلمان درون خانه آنان جنگید با جنگ از این سوی تا آن سوی آن را در نوردید پس از آنکه محمدبن زی د داعی (270-287 هجری قمری ) در جنگ با امیر سامانی کشته شد و سرانجام سر او را به بخارا پیش امیر اسماعیل سامانی فرستاندند، مدت 13 سال طبرستان در دست فرمانبرداران سامانیان بود .سپس داعی حسن بن علی ، معروف به ناصر کبیر، ( از نوادگان امام زین العابدین ) سامانیان را در طبرستان مغلوب ساخت. جستان که با ناصر بیعت نمود و به یاری او شتافته به خون خواهی محمدبن زید، سامانیان را شکست داد.
حاج شیخ محمدحسین بهجتی اردکانی (شفق) در سال ۱۳۱۴شمسی چشم به جهان گشود. وی از سن هفت سالگی، فراگیری علم و دانش را در مکتبهای آن زمان شروع کرد و در سال ۱۳۳۱شمسی به تشویق ملامحمد حائری به قم رفت و در مدرسه خان - آیتالله العظمی بروجردی - و فیضیه و حجتیه سکنی گزید. شیخ محمدحسین بهجتی همزمان با این دروس، تاریخ و حدیث و زبان انگلیسی را تا حدودی فرا گرفت. این عالم گرانقدر یزدی با بزرگانی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی، مسعودی خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای همدرس و هممباحثه بود. وی همچنین از شاگردان حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله سیدروحالله خاتمی و اولین شاعر شعر انقلاب اسلامی - متخلص به شفق - بود که پس از سالها تلاش علمی در حوزه علمیه قم و امامت جماعت مسجدالرسول - مسجد اردکانیها - در تهران، انجام امور فرهنگی در بخش انتشارات سپاه و تدریس فارسی و عربی به دعوت آیتالله مصباح یزدی در شهر مقدس قم؛ پس از تصدی مسئولیت نمایندگی امام (ره) و امامت جمعه یزد، توسط مرحوم آیتالله خاتمی به امامت جمعه اردکان منصوب شد. شیخ محمدحسین بهجتی، سراینده یکی از اشعار معروفی که همه بچهها از دوران دبستان آن را به یاد دارند، با مطلع "هرچه که بیند دیده خدایش آفریده..." سرانجام در شامگاه دوشنبه بیست و نهم مردادماه سال ۱۳۸۶ هجری شمسی در سن ۷۳ سالگی پس از سالها بیماری مزمن قلبی دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.