• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3844روز قبل
ایرانگردی

با فرا رسیدن ماه محرم شهر و استان قزوین حال و هوای حسینی به خود می گیرد و پیشینه تاریخی و فرهنگی این دیار در برگزاری آیین های سنتی عزاداری سالار شهیدان از دیرباز زبانزد خاص و عام بوده است.

عشق و محبت ایرانیان به خاندان پیامبر و جنگیدن با حکومت اموی کشور ما را به محل امنی برای علویان تبدیل کرد، مردم قزوین از اولین روزهای پذیرش اسلام گرایش خود را به خاندان پیامبر اکرم(ص) آشکار کرده و به رغم مشقت های زیاد بر اعتقادات خویش پافشاری کردند.

شهادت اسلم دیلمی قزوینی در فاجعه کربلا که جان خود را در دفاع از سید الشهدا فدا کرد نمونه ای از این مدعاست.



* سوگواری مردم قزوین در ماه محرم

هر ساله با آغاز ماه محرم، قزوین غرق در پارچه های سبز و سیاه می شود و شهر حال و هوای دیگری به خود می گیرد، حسینیه ها و تکایای زیادی در سطح شهر بر پا می شود، مردم مناطق مختلف استان قزوین نیز مانند سایر هموطنان، با شیوه های خاص خود به سوگواری سید شهدا(ع) می پردازند.

نوجوانان در محله های قدیمی و جدید با هم تکیه ای هر چند کوچک به پا می کنند و هر روز مراسم روضه خوانی و سینه زنی داشته و نذورات محله را بین مردم تقسیم می کنند، مساجد رنگ و بوی خاصی پیدا کرده و جنب و جوش در آن زیاد می شود و هر کسی با توجه به وسع خود سعی در خدمت رسانی به مراسم عزاداری دارد.

در شهر قزوین دو روضه خوانی بزرگ توسط خانواده های اصیل قزوین در محله های تاریخی خیابان و گذر مسجد جامع (حسینیه خیابانی، حسینیه آقا سید جمال) در دو نوبت صبح و بعد از ظهر برگزار می شود که مردم شهر در آن شرکت می کنند.

این دو حسینیه از جایگاه مذهبی خاصی در شهر برخوردار بوده و خیل عزاداران در روزهای تاسوعا و عاشورا هم به این مراکز سر می زنند و به نوحه خوانی می پردازند.

استان قزوین یکی از استان های مذهبی کشور است که امامزاده های زیادی از جمله امامزاده حسین، اسماعیل، سلطان سید محمد، علی، آمنه خاتون، زبیده خاتون، بی بی شهربانو، علی اصغر زرآباد، اسماعیل فلار و اباذر در آن وجود دارد که در همه این مکان ها مراسم عزاداری با شکوهی برگزار می شود.

مراسم رسمی در شهر قزوین از روز هفتم ماه محرم شروع می شود که هیات های حسینی از سراسر استان در شب هفتم به امامزاده آمنه خاتون، علی و بی بی شهربانو در شب هشتم به امامزاده سلطان سید محمد و شب نهم به امامزاده حسین می روند.

هیات ها به صورت دسته هایی که شامل علامت کشی، طبق کشی، طبل و سنج زنی، زنجیر زنی و سینه زنی است و با نشان خاص به عزاداری می پردازند، در قزوین روز تاسوعا مردم به زیارت امامزاده علی، آمنه خاتون و خانه قدیمی امام جمعه (که متعلق به امام جمعه شهیدی یکی از بزرگان قزوین بوده و از خانه های تاریخی با پیشینه مذهبی قزوین است) سلطان سید محمد و در آخر به حسینیه آقا سید جمال می روند و خود را برای مراسم شب که در جوار امامزاده حسین بر پا می شود، آماده می کنند.

در روز عاشورا نیز هیات ها به امامزاده حسین رفته و با چرخیدن به دور صحن امامزاده و عزاداری به مزار شهدا رفته و بعد به مساجد خود برمی گردند، مراسم شام غریبان نیز در تمام مساجد استان برگزار می شود که مردم با در دست داشتن شمع و گل گرفتن سر این مراسم را اجرا می کنند و به میهمانی مساجد محله های دیگر می روند.

مراسم طبق کشی از سنت های خاص شهر قزوین است، طبق از جنس چوب با ارتفاع حدود یک و نیم متر و قطر یک متر است، بیشتر قسمت های آن را آیینه کاری می کنند، این طبق استوانه ای شکل را روی سر می گذارند و آن را حمل می کنند.

در شهر قزوین در شب تاسوعا، همه دسته های عزاداری از مساجد و تکایای خود به طرف امامزاده ˈسلطان سید محمدˈ به راه می افتند و در آنجا تجمع می کنند و در شب عاشورا به سمت ˈامامزاده حسین یا شاهزاده حسینˈ می روند.

در مناطق روستایی نیز اهالی هر روستا، در شب عاشورا به نزدیک ترین امامزاده محل رفته و تمام شب را تا قبل از طلوع آفتاب به سینه زنی می پردازند و پس از خواندن نماز صبح به طرف روستای خود حرکت می کنند. دسته های عزادار، یک دور در محل می زنند و نوحه می خوانند و سپس به مسجد محل می روند.

از دیگر آیین های خاص قزوین مراسم سیزدهم محرم است که مخصوص زنان بوده و هیات های عزادار را زنان تشکیل می دهند، به گواهی مورخین، بعد از واقعه کربلا کسی از ترس ˈیزیدبن معاویهˈ جرات نمی کرد تا جنازه های یاران امام حسین (ع) را دفن کند تا این که زنان طایفه ˈبنی اسدˈ جمع شدند و به خاک کردن جنازه ها پرداختند، این واقعه در روز سیزدهم ماه محرم اتفاق افتاد به همین خاطر زنان قزوینی هر سال در روز سیزده ماه محرم، در مسجد ˈعلی اکبرˈ این شهر جمع می شوند، عده ای بیل و کلنگ به دست می گیرند و عده ای دیگر پیکرهای پارچه ای بدون سر را بر دوش گرفته و به دور شهر می چرخند و به حسینیه آقا سید جمال رفته و عزاداری می کنند و دوباره به آن مسجد بر می گردند و در آنجا به سینه زنی و نوحه خوانی می پردازند، این مراسم بسیار اندوهبار است و گردشگران زیادی برای دیدن آن روز (سیزدهم ماه محرم) به قزوین می آیند تا از نزدیک شاهد آن باشند.

گستردن سفره های نذری از جمله سفره حضرت رقیه، بی بی حور (بی بی نور)، امام حسن (ع)، حضرت قاسم (ع)، حضرت علی (ع)، دوازده امام، حضرت عباس (ع) و سفره نذری ولدآبادی از دیرباز در بین زنان این استان متداول بوده که به غیر از جنبه های مذهبی و روحانی، کاربری های اجتماعی متفاوتی دارد و می توان آن را یک نوع انجمن زنانه نامید.

ایرنا

جمعه 3/9/1391 - 0:27
اهل بیت

مناسک عزاداری در ماه محرم و صفر به عنوان جزء جدا نشدنی از زندگی مسلمانان محسوب می شود و عمق نهضت عاشورا به حدی است که حتی غیرمسلمانان نیز با مجالس عزاداری امام حسین (ع) نامانوس و غریبه نیستند.

این مناسک را باید مهم ترین رکن حیات دینی جامعه دانست چرا که همین مجالس موجب بالندگی ذهنیت دینی مردم و همچنین افرایش نمادهای مقدس شده است.

باید در نظر داشت که باورهای دینی ارتباط تنگاتنگی با مناسک آیینی دارند و در طول تاریخ همواره ثابت شده که مناسک بسته به شرایط اجتماعی و تاریخی متحول شده و به گونه دیگری ظهور و بروز کرده است.

عواملی چون مبلغان و معتقدان به مناسک آیینی از طرفی و مخالفان، معاندان و مغرضان با دین و ائمه اطهار علیهم السلام از سوی دیگر نیز همواره بر روند تغییر، تحریف و یا آسیب پذیری مجالس و عزاداری های تاثیر مثبت یا منفی داشته اند.

البته می توان گفت که وجود افراد بی اطلاع از وقایع و بیان وعظ ها و خطابه ها بدون استناد به احادیث معتبر و آیات قرآن کریم نیز که بعضا در برخی از هیات های مذهبی و مجالس عزاداری مشاهده می شود، نیز بر این مساله دامن زده است.

در مناسک آیینی هر گونه رفتاری اعم از برخی آلات موسیقی و یا قمه زنی و خواندن سبک هایی که بیشتر به نت های غربی شبیه است و بعضا اشعار کم محتوا می تواند اصل و واقعیت عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) را از اصالت و هویت خویش دور سازد.

عضو هیات رییسه مجمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم روز سه شنبه در تشریح فلسفه عزاداری و برخی تحریف ها در مجالس عزا به خبرنگار معارف ایرنا گفت: عزاداری امام حسین (ع) مستحب موکد است و در حقیقت یکی از نشانه های ایمان مومنان شمرده می شود و عزاداری از زمان حضرت آدم مهر قبولی بر ماموریت تمامی انبیا محسوب می شده است.

حجت الاسلام و المسلمین ˈسید جلال رضوی مهرˈ اظهار داشت: پس از شهادت امام حسین (ع) و توسط امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) تا عصر کنونی خیمه امام حسین (ع) برای دینداران و حاملان مکتب حسینی شناخته شده است و مومنان نیز به تبع ائمه اطهار علیهم السلام همواره عزادار سید الشهدا بوده اند.

وی ادامه داد: پرچم قرمز رنگ بر گنبد حرم مطهر امام حسین (ع) بیانگر خونخواهی آن حضرت است و اینکه همگان منتظر منتقم ایشان هستند و از این رو الفتی بین امام منتظر و امام حسین (ع) برقرار است.

استاد حوزه علمیه قم یادآورشد: از همان روزهای ابتدایی برگزاری مجالس عزاداری امام حسین (ع) بیم تحریف لفظی و معنوی آن بود و بدعت هایی که بدعت گزاران داشته اند با هدف مجهول گذاشتن قیام و فلسفه حرکت امام از مدینه به مکه و از مکه به کربلا بوده است.

وی گفت: ائمه اطهار علیهم السلام تبیین و معرفی اهداف قیام امام حسین (ع) همچون امر به معروف و نهی از منکر، اقامه نماز و برقراری حکومت اسلامی را در راس فعالیت های خود قرار داده اند.

رضوی مهر اظهار داشت: متاسفانه شاهد هستیم که در مساجد و هیات های مذهبی نسبت به فلسفه عزاداری کم لطفی می شود و برخی از هیات ها از وعاظ و خطبای متبحر و متخصص استفاده نمی شود و این مساله آسیب های بسیاری به اصل و هدف عزاداری سید الشهدا وارد می سازد.

وی توضیح داد: اگر در مجالس و مراسم عزاداری مطالب سست و بدون استناد به احادیث و آیات قرآنی بازگو شود موجب هتک حرمت به خاندان پیامبر اکرم (ص) شده و در حقیقت آنان هدفی مشترک با یزیدیان دارند.

مشاور و نماینده رییس سازمان اوقاف در امور حوزه های علمیه کشور ادامه داد: گاهی اوقاف به خاطر اینکه از برخی افراد کم سواد که انجام مداحی، محل درآمد اقتصادی آنان است استفاده می شود که این افراد متوجه نیستند الفاظی که به زبان جاری می کنند در شان خاندان رسالت نیست.

وی یادآورشد: به عنوان مثال وقتی می گویند ˈبه حق پرچم سرنگون شده امام حسین (ع) مشکلات ما را حل کنˈ این صحیح نیست چرا که پرچم امام حسین (ع) هرگز سرنگون نشده است.

رضوی مهر خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز گاهی اوقات برخی از مسایلی که در هیات ها رواج یافته است از جمله آهنگ های موزون با شریعت ما مغایرت دارد.

وی گفت: اگر مداح و کسی که در مجالس عزاداری امام حسین (ع) با مطالعه و علم و آگاهی وارد شود، سخنش بر مبنای عقیده خواهد بود و آن هنگام است که جلوی بسیاری از تحریفات گرفته می شود.

عضو هیات رییسه مجمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم افزود: ما همواره در مداحی ها و وعظ ها به جای اینکه به خواب و داستان های بی اساس بپردازیم سخنانمان باید قرآن محور باشد گاهی اوقات مردم هم مقصر هستند چرا که منتظر می مانند تا در روضه ها و مجالس عزا گفتارهای دروغین و پوشالی را بشنوند حال آنکه باید مطالب را از افراد پژوهشگر و محقق بشنوند.

وی با بیان اینکه کسی حق ندارد بدون آگاهی اقدام به مقتل خوانی کند، از هیات های حسینی خواست خطبا و وعاظ شناخته شده را به مجالس دعوت کنند تا جوانان و نوجوانان آیات و احادیث معتبر را بشنوند.

رضوی مهر تصریح کرد که استفاده از وسایل موسیقی شان عزاداری را پایین می آورد چرا که سیره گذشتگان باید الگوی ما قرار گیرد و هیاتی که به نماز اول وقت اهمیت نمی دهد و حریم محرم و نامحرم رعایت نمی شود از حسینیان نیست.

وی خاطرنشان کرد: البته باید توجه داشته باشیم مداحانی که با علم و آگاهی اقدام به مداحی می کنند، کم نیستند و با فعالیت های مثبت حوزه علمیه قم خطبا و وعاظ مسلط به متون عربی نیز تعدادشان زیاد است.

عضو هیات رییسه مجمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم اظهار داشت: باید روحیه شهادت طلبی را در کلاس و درس محرم و مکتب امام حسین (ع) برای نسل جوان و نوجوان بازگو کنیم تا آنان با حقایق این حماسه بزرگ با بهره گیری از احادیث و اسناد معتبر آشنا شوند.

مشاور رییس نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها نیز معتقد است: اصلی ترین هدف امام حسین (ع) از قیام عاشورا جلوگیری از تحریف دین و دین سازی بود.

حجت الاسلام و المسلمین ˈعلیرضا پناهیانˈ اظهار داشت: اگر می بینیم که امام حسین (ع) خود بپا خواست تا به سمت کوفه رود به این دلیل بود که جلوی دین سازی را بگیرد وگرنه این وظیفه امام نیست که به سراغ مردم برود.

وی تصریح کرد که امام حسین (ع) با آگاهی کامل از خطراتی که ایشان و خانواده اش را تهدید می کرد قدم در راه گذاشت زیرا قصد داشت تا از تحریف دین جلوگیری کرده و حقانیت دین اسلام را به اثبات برساند.

پناهیان یادآورشد: ریشه تمامی این گرفتاری ها از آنجا آغاز شد که بعد از پیامبر اکرم (ص) برنامه ای به راه افتاده بود تا به جای اینکه کسی مسند قدرت را به دست گرفته و پادشاهی کند، دین ساز شود.

وی با بیان اینکه دین سازی بسیار بدتر از آدم کشی است، ادامه داد:‌ اگر انسان با پوشش دین به بیراهه رود آن هنگام است که بدون هر گونه عذاب وجدان جنایت می کند و این جنایت را خدمت قلمداد می کند.

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: خلفای آن زمان به واسطه دین اسلام و پیامبر اکرم (ص) به قدرت رسیده اما به ظالمان دین سازی تبدیل شده بودند از این رو امام حسین (ع) قیام کرد تا این قدرت را از آنان پس بگیرد.

وی افزود: نگرانی پیامبر اکرم (ص) در مورد تحریف دین کاملا بجا بود که بعد از رحلت ایشان نیز اتفاق افتاد اما بدشانسی این تحریف کنندگان آن بود که امامان معصوم علیهم السلام و در راس آنها امام حسین (ع) نگذاشتند دین تحریف شود.

یکی از پژوهشگران دینی و مذهبی نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در بیان ویژگی های یک عزادار حسینی گفت: یک عزادار واقعی امام حسین (ع ) کسی است که بداند چرا سیدالشهدا (ع) به کربلا رفت و چرا قیام کرد.

حجت الاسلام و المسلمین ˈعباس ابوالحسنیˈ افزود: توجه به فلسفه قیام امام حسین(ع) مهمترین مساله ای است که سخنرانان و مداحان باید به آن توجه کنند و آن را برای مردم و عزاداران حسینی(ع) بیان کنند.

وی افزود: متاسفانه این موضوع همچنان در مجالس و محافل ماه محرم به صورت کمرنگ مطرح می شود و در برخی موارد نیز کسانی که به بیان فلسفه عاشورا می پردازند؛ حق مطلب را به خوبی نمی توانند ادا کنند و به همین علت بسیاری از مردم با این فلسفه بیگانه هستند.

این پژوهشگر مذهبی گفت: مهمترین وظیفه مداحان این است که مواظب باشند تا مبادا مصیبت و روضه دروغ بخوانند و یا نسبت دروغ به ائمه معصومین(ع) بدهند.

وی خاطرنشان کرد : اشعار توهین آمیز بعضی مداحان توهین به مقام امامت محسوب می شود و شان آنان را پایین می آورد. بنابراین باید ستایشگران و ذاکران اهل بیت(ع) در انتخاب کلمات و جملاتی که در محافل حسینی بیان می کنند دقت بیشتری کنند.

وی تاکید کرد: هر مداح و ذاکری باید در ابتدا یک دوره معرفت امام بیاموزد. یعنی بداند که به چه کسی امام می گویند و چگونه باید با امام سخن گفت و در مرحله بعد چنین مداحی باید با دانشمند دینی در ارتباط باشد و در زمینه های دینی مطالعه کند.

درک عمیق فلسفه نهضت حسینی، بهره گیری از وعاظ و مداحان صاحب فن و پژوهشگر و شاید بتواند تا حدودی از تحریفات و آسیب هایی که مجالس عزاداری را تهدید کرده و در حقیقت بهانه ای برای دشمنان اسلام و محکوم کردن مسلمانان به خرافه و خشونت طلبی باشد.

در مناسک و سنت های آیینی گاه پیام اصلی عاشورا و نهضت حسینی تحت الشعاع ظواهر قرار گرفته و هیات های عزاداری آنچنان در مسایل حاشیه ای در گیر می شوند که این امر موجب غفلت از هدف اساسی برگزاری مجالس عزا خواهد شد.

از این رو لازم است تا با فرهنگسازی و ارایه منابع مستند از برخی تحریف ها که گاه ناخواسته و بدون هدف خاصی صورت می گیرد، جلوگیری شود.

ایرنا

جمعه 3/9/1391 - 0:18
دانستنی های علمی

مردم آذربایجان غربی اعم از شیعه و سنی و حتی اقلیت های دینی در ماه های محرم و صفر در غم شهادت سرور و سالار شهیدان به سوگ نشسته و آداب و رسوم خاصی دارند.

در اعتقادات محلی مردم این استان توسل به دسته‌های عزاداری برای شفای بیماران از سالار شهیدان جایگاه ویژه‌ای دارد طوری که بارها مشاهده شده بیمارانی از هموطنان مسیحی مقیم شهرهای استان نیز در مسیر دسته‌های عزاداری نشسته و از شهیدان کربلا طلب حاجت کرده‌اند.

یکی از مظاهر مدیریت سنتی و مذهبی در میان مردم شهرها و روستاها ، مدیریت دسته باشی ها ( سردسته ها ) در هیئت های مذهبی و عزاداری است که به شکل سنتی و بسیار منظم و موثر در مکان ها و مراسم عزاداری و سوگواری متجلی می شود . دسته باشی ها افرادی سرشناس ، معتمد و متدینی هستند که داوطلبانه و یا با رأی و نظر مردم به ایفای وظیفه و نقش خود می پردازند . مسئولیت هماهنگی برنامه های عزاداری هر دسته زنجیرزنی و مدیریت آن به طور داوطلبانه و خود جوش بر عهده این افراد است . این افراد به عنوان دست اندرکاران امور مختلف هیئت های مذهبی و زنجیرزنی تلقی می شوند که اسباب و لوازم مورد نیاز برای اجرای مراسم عزاداری را فراهم کرده و مکان ، مسیر و نظم و انضباط دسته های عزادار خود را مشخص می کنند .

علاوه بر مساجد محلات؛ زیارت گاه ها در قالب امامزاده ها ، قبرستان ها و مزار شهدا نیز از جمله مکان های برگزاری مراسم ماه محرم هستند که دسته های عزادار طی روز های تاسوعا ، عاشورا و سومین روز شهادت حضرت امام حسین (ع) در این مکان ها به برگزاری مراسم عزاداری و زنجیرزنی می پردازند . برای مثال طی

در روزهای تاسوعا و عاشورا اکثر عزاداران شهر ارومیه برای عزاداری و زنجیر زنی در قبرستان معروف به ˈآقا قبیریˈ آرامگاه سید حسین عرب باغی و ˈامامزاده محمد و ابراهیمˈ تجمع کرده و ساعاتی را در این مکان ها عزاداری می کنند. در سایر شهر ها و روستاهای شیعه نشین استان هم عزاداران علاوه بر اینکه در مساجد محل عزاداری می کنند بخشی از این فرهنگ کربلایی را با حضور در اماکن پاکان (زیارتگاه ها و مزار اموات و شهدا ) اجرا می کنند.



* زنجیر زنی

یکی از مولفه های محرم زنجیر زنی است و عموما زنجیر در میان عزاداران به شیوه یک دست برشانه ها نواخته می شود زنجیرزنان هنگام استفاده از زنجیر در دو صف قرار گرفته و حرکت پاها نیز مشابه حرکت دسته جات است به این ترتیب که دو قدم به جلو که در هر قدم یک ضرب نواخته شده و عزاداران پشت سر هم قرار می گیرند، ولی در ضربه سوم عزاداران هر دو صف مقابل و رو به روی هم قرار می گیرند .

دسته های زنجیر زنی شهر ارومیه نیز به عنوان یکی از کانون های بزرگ عزاداری در دهه اول ماه محرم از همان روزهای اول و دوم به راه می افتند. این دسته ها مجموعه ای از مردان، جوانان و کودکانی هستند که معمولا در دو ردیف یا دسته عزاداری سازمان می یابند که برای نشانه عزادار بودن پیراهن سیاه معمولی یا کمی بلند پوشیده و برخی نیز دستمال سیاهی به نام (باش قره سی) بر سر می بندند.

عزاداری در سطح استان طی روز نهم ماه محرم (تاسوعا) به اوج می رسد و از اوایل صبح و بعد از بر آمدن آفتاب شروع می شود، ابتدا برای لحظاتی در مساجد و پس از آن اوایل صبح در خیابان ها و کوچه های شهر و محدوده روستاها انجام می پذیرد و نوحه های این روز به ذکرهای مربوط به جانبازی ها و فداکاری های حضرت ابوالفضل عباس اختصاص دارد.

دسته های عزاداری زنجیرزنی پس از آرایش و تشکیل دسته ها و قبل از حرکت به سوی خیابان های اصلی شهر در کوچه های محلات و مقابل مسجد محله زنجیر زنی می کنند. در روستاها هم ، عزاداران با توجه به کوچک بودن مکان و بافت روستایی در کوچه ها به عزاداری می پردازند . خانواده ها و افرادی که طی این ایام نذر و حاجتشان قبول شده باشد، صبح روز تاسوعا برای دسته های زنجیر زنی صبحانه می دهند، که اغلب شامل نان و پنیر یا کره و عسل است.

برخی از خانواده ها ممکن است گوسفندی را پیش پای عزاداران قربانی کند و یا برای ادای نذر و نذورات خود مانند غذای آماده ، به خیابان ها و کوچه های محلات دیگر بروند و آن ها را در بین عزادارن احسان کنند.



* عاشورای حسینی

از جمله مراسم ظهر روز عاشورا ، تعزیه خوانی و شبیه خوانی است که نمایش گونه ای ، از واقعه کربلا است یکی از کانون های مهم این مراسم در شهر ارومیه مقابل ˈمسجد مهدی القدمˈ است که مردم محله و سایر دوستداران اهل بیت شاهد برگزاری شبیه خوانی اباعبدالله الحسین هستند.

روزعاشورا روز تجلی میثاق مردم با امام حسین(ع) و قیام خونین وی بوده و مردم عادی به طرق مختلف از جمله نذر و قربانی، احسان چایی، شربت و آش های محلی، ساری شیله (شله زرد که در سال های اخیر معمول شده) در خدمت عزاداران حسینی هستند.

در روزهای تاسوعا و عاشورا در مناطقی از شهر ارومیه که جمعیتی از اقلیت‌های دینی نیز در آن سکونت دارند مسیحیان زیادی را می‌توان یافت که همراه با دیگر مردم در مسیر عبور دسته‌ها قرار گرفته و برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا اشک می‌ریزند.

در عزاداری‌های مردم آذربایجان غربی به مانند برخی مناطق کشور از نمادهایی مانند علم، کتل و اسب به عنوان مظهر ذوالجناح و گهواره به یاد حضرت علی اصغر (ع) طفل شیرخوار کربلا استفاده می‌شود که این سمبل‌ها در ایجاد فضای حزن و اندوه به عزاداری‌ها نقش موثری ایفا می‌کند.

به اعتقاد مردم منطقه دادن نذری به گهواره ˈعلی‌اصغرˈ موجب شفای کودکان بیمار می‌شود و دادن نذر به ذوالجناح نیز موجب گشایش در کارها خواهد شد.

شبیه‌خوانی نیز از جمله آیین‌هایی است که معمولا در روز عاشورا در برخی از روستاهای شهرهای ارومیه، خوی، سلماس و ماکو انجام می‌گیرد که این شبیه خوانی‌ها به نوعی بازسازی صحنه‌های روز عاشورا در صحرای کربلاست و چگونگی به شهادت رسیدن یاران امام حسین (ع) و خود آن حضرت است.

پخش نذورات از جمله نان فتیر، شربت، شیر داغ و حلوا در امامزاده‌ها مرسوم است و حتی در برخی از امامزاده‌ها مردم گوسفند قربانی کرده و گوشت آن را در بین دسته‌ها پخش می‌کنند.

در سحرگاه روز سوم که در ارومیه به آن ˈاهل قبیلهˈ گفته می‌شود در برخی از مناطق تعدادی از جوانان در حالی که لباس‌های عربی به تن کرده‌اند از مساجد خارج شده و اشعاری را به مضمون زیر می‌خوانند ˈای اهل قبیله برویم جسم بی‌سر و بی‌کفن امام حسین (ع) را دفن کنیم .ˈ



* شام غریبان

مراسم شام غریبان ، از جمله مراسم حزن انگیز و اندوه باری است که در مساجد شهر و روستاهای و حومه برگزار می شود . دسته های زنجیر زنی پس از برگزاری مراسم عزاداری در کوچه ها، وارد مسجد شده و به زنجیر زنی می پردازند.

روضه خوانی توسط مداحان و ذکر مصیبت های حضرت اباعبدالله از ویژگی های این مراسم بوده و برای این منظور و طبق سنت های گذشته پس از اندکی زنجیر زنی در مساجد چراغ ها را خاموش کرده و شمع در سینی روشن می کنند و گرد افراد می گردانند.

ایرنا

جمعه 3/9/1391 - 0:13
تاریخ

در روز هفتم محرم الحرام سال 61 هجری، ˈعبیدالله ابن زیادˈ در نامه ای به ˈعمر بن سعدˈ دستور داد تا آب فرات را بر امام حسین(ع) و اصحابش ببندند و نگذارند قطره ای آب به خیمه گاه آن حضرت برسد.

در این روز عبیدالله ابن زیاد نامه ای به عمر بن سعد لعنت الله علیهما فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام و یارانش ندهند، همانگونه که از آب دادن به عثمان بن عفان خودداری شد.

عمر بن سعد نیز فورا ˈعمرو بن حجاجˈ را با چندین سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین(ع) و یارانش به آب شدند.

در این هنگام مردی به نام ˈعبد الله بن حصین ازدیˈ که از قبیله ˈبجیلهˈ بود فریاد برداشت که، ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! بخدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی چشید تا از عطش جان دهی!

امام حسین(ع) فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده! ˈحمید بن مسلمˈ می گوید: به خدا سوگند که پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبد الله ابن حصین آن قدر آب می آشامید که شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد! و باز فریاد می زد: العطش! باز هم آب می خورد تا شکمش آماس می کرد، ولی سیراب نمی شد! و چنین بود تا به هلاکت رسید.

واقعه ناجوانمردانه بستن آب به روی آل الله سه روز پیش از عاشورا روی داد.

البته حضرت اباالفضل العباس(ع) از سیاهی شب استفاده می کرد و برای خیمه ها آب می آورد، ولی از بامداد تا شامگاه عاشورا هیچ آبی به خیمه گاه نرسید.

ایرنا

جمعه 3/9/1391 - 0:1
تاریخ

روز ششم محرم سال 61 هجری قمری دستخوش حوادث گوناگونی بود که می توان به بنی اسد و سستی در یاری امام حسین (ع) اشاره کرد.

در روز ششم، حبیب بن مظاهر به امام (ع) عرض کرد: یابن رسول الله! در این نزدیکی طائفه ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنان روم و ایشان را به سوی شما دعوت کنم، شاید خداوند شر این گروه را از تو با حضور بنی اسد از کربلا دفع کند! امام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر، شبانگاه نزد آنان رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برای شما به همراه آورده ام، شما را به یاری پسر پیامبر خدا دعوت می کنم، او یارانی دارد که هر یک از آنها بهتر از هزار مرد جنگی اند و هرگز او را تنها نخواهند گذارد و او را به دشمن تسلیم نکنند، عمر سعد با لشکریان انبوه او را محاصره کرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید شما را به این راه خیر راهنمایی می‌کنم، امروز از من فرمان برید و به یاری او بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد.

به خدا سوگند یاد می کنم که اگر یک نفر از شما در راه خدا با پسر دختر پیامبرش در اینجا کشته شود و شکیبایی ورزد و امید ثواب از خدای داشته باشد، رسول خدا در علیین بهشت رفیق و همدم او خواهد بود.

آنگاه نود نفر از مردان بنی اسد، یک یک بپاخاستند و برای یاری امام حرکت کردند. در آن هنگام ، مردی نزد عمر بن سعد رفته و او را از جریان کار آگاه ساخت و او نیز مردی به نام ازرق را با چهار صد سوار بسوی آنان روانه ساخت که در دل شب و در کنار فرات راه را بر بنی اسد که فاصله چندانی با امام (ع) نداشتند، بستند.

مردان بنی اسد با سواران ابن سعد در آویختند، حبیب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد که: ˈوای بر تو! بگذار دیگری غیر از تو این ظلم را بر گردن بگیرد.ˈ

هنگامی که طایفه بنی اسد دانستند که تاب مقاومت با آن گروه را ندارند، در سیاهی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند، مبادا عمر سعد شبانه بر آنها بتازد.

حبیب به خدمت امام (ع) آمد و جریان را گفت، امام حسین(ع) فرمودند: ˈلا حول و لا قوه الا باللهˈ

* در روز ششم محرم الحرام، عبید الله بن زیاد نامه ای به عمر سعد نوشت که: من از نظر زیادی لشکر اعم از سواره و پیاده و تجهیزات چیزی را از تو فروگذار نکرده ام، توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من می فرستند.

* وضعیت لشکر دشمن

چون مردم می دانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر اوست، تعدادی در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شدند و فرار کردند.

نوشته اند که؛ فرمانده ای که از کوفه با هزار رزمنده حرکت کرده بود، چون به کربلا می رسید فقط سیصد یا چهار صد نفر همراه او بودند و بقیه در میان راه فرار کرده بودند.

* نامه امام حسین(ع) از کربلا به محمد بن حنفیه

امام باقر (ع) فرموده اند: امام حسین (ع) از کربلا نامه ای برای محمد بن حنفیه فرستادند که متن آن چنین بود: ˈبه نام خداوند بخشنده مهربان نامه ای است از حسین بن علی به محمد بن علی و دیگر بنی هاشم. اما بعد، مثل اینکه دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگی و دائمی بوده و هست.ˈ

ایرنا

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:55
ایرانگردی

سقانفارها، نمادهای فراموش شده مذهبی در مازندران هستند که زمانی نه چندان دور شورانگیزترین عزاداری برای سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) و یاران باوفایش در آنجا برگزار می شد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، سقانفار که در برخی از مناطق استان مازندران به آن ˈ سقانپار ˈ یا ˈ سقاتالار ˈ هم گفته می شود، سازه ای چوبی است که با ویژگی های مشخص برای جمع شدن و عزاداری در ماه محرم ساخته می شد.

این سازه های آیینی که هم اکنون تنها تعداد اندکی از آنها در مناطق مرکزی مازندران برجای مانده، عمدتا در کنار حسینیه ها، مساجد و گورستان ها ساخته می شدند.

سقانفار از دو واژه ˈ سقا ˈ و ˈ نفار ˈ یا ˈ نپار ˈ تشکیل شده است. سقا که یک واژه عربی و جمع آن ˈ اسقیه ˈ است، به مشک آب یا شیر گفته می شود و نفار یا نپار هم در لغتنامه دهخدا به ˈ تختی با پایه بسیار بلند چون بالا خانه ای که با پله های چوبین بر آن بالا روند ˈ معنی شده است.

در زمان های دور که هنوز آب آشامیدنی به صورت لوله کشی شده در هر منزلی وجود نداشت و آب مورد نیاز روستاییان از چشمه ای در داخل یا خارج روستاها تامین می شد، در ایام محرم در سقانفارها ظرف بزرگ و بیضی شکلی قرار می دادند و در آن آب می ریختند تا مردم از آن آب بنوشند ، سیراب شوند و به یاد تشنه کامان صحرای کربلا بر قاتلان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و شهدای کربلا لعنت بفرستند.

در عین حال، در همان زمان ها و نیز در زمان حاضر، سقانفارها علاوه بر کارکرد آبرسانی به عزاداران امام حسین (ع)، به عنوان چایخانه عزاداران هم مورد استفاده قرار می گرفته است.

به طور کلی به اعتقاد کارشناسان میراث فرهنگی مازندران، سقانفارها در کنار حسینیه ها تداعی کننده نقش حضرت ابوالفضل العباس (ع) در آب رسانی به یاران و خاندان امام حسین (ع) در صحرای کربلای هستند و به همین دلیل نیز زمین سقانفارها در هر منطقه ای موقوفه حضرت ابوالفضل (ع) است.

سقانفارها که در بیشتر جاها با چوب ساخته شدند، دارای دو طبقه هستند که طبقه بالایی آن، محل قرارگیری نوحه‌ خوان ‌است و طبقه پایین نیز برای پذیرایی از عزاداران با چای، آب و دیگر نوشیدنی ها در نظر گرفته شده است.

وجود سقانفار در کنار حسینیه ها و مساجد این مزیت را هم داشت که شرایط برای حضور و عزاداری مردم در محوطه این مکان ها نیز فراهم می شد و به این ترتیب شور عزاداری حسینی افزایش می یافت.

دو طبقه سقانفار از طریق پلکان‌های چوبی به هم راه دارند. طبقه اول آن علاوه بر تامین وسایل پذیرایی عزاداران، مکانی هم برای جمع شدن و عزاداری زنان محلی محسوب می شود.

سقانفارها به طور معمول به صورت دو اتاق روی هم یا دو طبقه به نسبت بزرگ با چوب های مرغوب تراشیده شده ساخته می شدند. کم ترین وسعت برای هر اتاق سقانفار شش متر در چهار متر یا شش متر در هشت متر بود.

آن چه که سقانفارها را از سایر نفار یا نپارها در مازندران متمایز می کند، معماری منحصر به فرد آنها است که علاوه بر انتخاب نوع چوب و تراشیدن خوش سلیقه آن، در به کارگیری هنرهای متنوع از نقاشی گرفته تا خطاطی و رنگ آمیزی معنادار خود را نشان می دهد، به گونه ای که بعضی از این سازه ها انسان را به یاد معابد بودایی در چین و تبت می اندازند.

سازندگان سقانفارها را باید با عنوان ˈ معماران هنرمند ˈ مورد خطاب قرار داد ، چرا که آنان هنگام ساخت این سازه، سقف و تیر های ساق بنا را رنگ آمیزی و روی آن تکه تکه مستطیل رسم کرده ، با رنگ روغنی آراسته می ساختند و در میان آن اشعار ˈ محتشم کاشانی ˈ را به خط خوش می نوشتند.

همچنین در اطراف مستطیل ها گل و بوته و تصاویری از ˈ دیو ˈ و ˈ پری ˈ و صحنه هایی از لشگریان حسین (ع) و در مقابل صف آرایی لشگریان ابن زیاد را به تصویر می کشیدند، همانند پرده هایی که پرده خوانان در معابد عمومی به دیوار می زدند و مردم را در پای آن جمع می کردند و شرح و توضیح می دادند.

بیشتر اشعار نوشته شده بر روی در و دیوار و سقف و بدنه سقانفارها مربوط به واقعه کربلا ، شرح فداکاری عباس بن علی (ع) برای آوردن آب از فرات برای فرزندان برادرش است.

البته در تزیین بسیاری از این سقانفارها هم، تاریخ ساخت بنا و نام روستا و کسانی که در ساخت آن همت کرده بودند ، فراموش نمی شد.

از معروف‌ترین سقانفارهای مازندران می توان به سقانفار ˈ کیجا محله ˈ در شهر بابل، ˈ شیاده ˈ و ˈ کبریاکلا ˈ در اطراف شهر بابل و ˈ آهنگرکلا ˈ، ˈ زرین‌کلا ˈ و ˈ هندوکلا ˈ در آمل اشاره کرد.

ˈ مجید یوسف نیا پاشا ˈ از محققان و پژوهشگران میراث فرهنگی مازندران معتقد است که سقانفار ، نماد مشترک تاریخ ، فرهنگ ، مذهب و معماری منطقه مرکزی مازندران محسوب می شود.

وی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به نبود آمار دقیق ، کامل و مستند از پراکندگی و حوزه نفوذ سقانفار در مازندران اشاره کرد و گفت: منابع مکتوب و تحقیق جامع بویژه در رابطه با معماری و چگونگی ساخت سقانفارها به عنوان میراث غنی ساختمان سازی با چوب که حتی برای معماری امروز نیز قابل درس گرفتن است ، موجود نیست.

این محقق مازندرانی افزود : یکی از مشکلاتی که سبب شد تا سقانفارها در مازندران رو به تخریب رفته و از بین بروند ، آشنایی نداشتن مردم و متخصصان ، بویژه معماران از نوع معماری آنها به عنوان مهم ترین الگوی معماری چوبی در منطقه است.

یوسف نیا پاشا گفت: تضعیف جایگاه سقانفارها در مجموعه مذهبی به عنوان یکی از ارکان اصلی، تخریب رو به تزاید این سازه قدیمی و با ارزش و دخالت های ویرانگر ، نادرست و ناآگاهانه انسانی سبب شده است تا روند تخریب و فراموشی کارکرد این مجموعه شتاب بگیرد.

وی از بابل ، بابلسر ، فریدونکنار ، سوادکوه ، آمل ، قائمشهر ، لفور و منطقه بندپی به عنوان مهم ترین خاستگاه های سقانفار در مازندران یاد کرد و خواستار ثبت و ضبط دقیق و جامع این نوع بنا به منظور استفاده برای امروزیان و آیندگان شد.

این محقق میراث فرهنگی مازندران با بیان اینکه همه سقانفارهای موجود در استان در داخل مجموعه مذهبی و در کنار تکیه ها در داخل بافت مسکونی روستا برپا شدند ، گفت : وجود سقانفار در کنار تکیه یا حسینیه مانند حضور حضرت ابوالفضل (ع) در کنار امام حسین (ع) بود.

وی افزود : در واقع تکیه، مکان نشستن پیران طوایف مختلف برای عزاداری در ایام محرم بود و جوانان نیز با گرد هم آمدن در کنار سقانفارها، شورانگیزترین عزاداری را برای مظلومان صحرای کربلا به نمایش می گذاشتند.

این کارشناس میراث فرهنگی بر تاثیر شرایط اقلیمی و باورهای مردم بر ساخت سقانفار در مازندران تاکید کرد و گفت: در حالی که ساختمان تکیه دارای کشیدگی افقی و خوابیده است ، ولی سقانفار دارای کشیدگی عمودی و ایستاده است.

وی افزود: سقانفارها در مازندران به گونه ای ساخته می شدند تا با توجه به اقلیم استان ، بیشترین ماندگاری را داشته باشند.

موقعیت سرزمینی مازندران که شامل جلگه ، جنگل و کوهستان با رطوبت بالای هوا است، سبب می شود تا تابستان های گرم و شرجی و زمستان نسبتا سرد ، همراه با بارش فراوان داشته باشد.

ضرورت استفاده از کوران در تابستان و کرسی چینی در زمستان سبب می شد تا سازه هایی مانند سقانفار در مازندران با ارتفاع از سطح زمین ساخته شده ، سقف شیبدار داشته باشند و در ساخت آن هم مصالح بادوام در برابر رطوب به کار گرفته شود.

علاوه بر این ، وجود فضاهایی مانند ˈ نال ˈ و ستون های متنوع در ساختمان های مازندران از جمله رفاق ها ، تالارها و نفار ها بویژه در داخل بافت روستایی از اهمیت خاصی برخودار است.

مازندران یک هزار و 43 بقعه امامزاده ،سه هزار و 274 مسجد و دو هزار و 296 تکیه و حسینیه دارد.

ایرنا

پنج شنبه 2/9/1391 - 19:23
ایرانگردی

آیین عزاداری سنتی مردم استان یزد به مناسبت شهادت امام حسین(ع)، ‎10 روز مانده به ماه محرم با عنوان ˈبهر شهیدˈ آغاز می شود و تا پایان ماه صفر ادامه دارد.

در آیین بهرشهید که تا اول ماه محرم ادامه دارد، هیاتی متشکل از جوانان و نوجوانان شهر به منازل مردم مراجعه و اشعاری را در سوگ امام حسین(ع) و یاران با وفایش زمزمه می کنند.

دو روز مانده به محرم، آیین ˈپرسهˈ برپا می شود و مردم در قالب هیات عزاداری در سطح شهر حرکت می کنند و اشعاری در رثای علی اکبر (ع) می خوانند. برای آغاز عزاداری ماه محرم هر شب یکی از وعاظ با خواندن ذکر و کلماتی، با عنوان ˈشاه کشیدنˈ مراسم را آغاز می کنند.

پس از انجام این مراسم، تعدادی از عزاداران از جمله سادات و پیرمردان، با عنوان ˈیاران عزاˈ، دور هم جمع می شوند و به آرامی ترجیح بند معروف محتشم کاشانی را می خوانند.

از دیگر سنت های عزاداری مردم در ماه محرم ˈنخل بستنˈ نام دارد، نخل یک سازه چوبی است که قسمت جلو و عقب آن از قطعات کوچک به شکل نخل ساخته شده است.

تعدادی از خادمان حسینیه روز هشتم ماه محرم با استفاده از پارچه مشکی، آیینه و شمشیر نخل را آذین بندی می کنند. نخل سمبل پیکر مطهر سیدالشهدا(ع) است و آیینه ها، نمادی از شخصیت حسین (ع) است.

در ندوشن رسم است هنگام نخل برداری کسانی که در طول سال گوسفندی نذر کرده باشند در مقابل نخل، قربانی می کنند.

آذین بندی حسینیه، نخل برداری، طبخ آش، ذبح گوسفند، پخش نذورات مردمی و برپایی هیات های سینه زنی و زنجیرزنی از دیگر برنامه های مردم ندوشن در ماه محرم است.

از دیگر آیین های سوگواری مردم این دیار برگزاری آیین ˈشاخ به شاخˈ است که به شکل باشکوهی در این روستاها برگزار می شود اهالی روستا پس از اقامه نماز مغرب و عشا در گروههای مختلف شروع به پرسه زنی در کوچه های آبادی می کنند.

آنها با خواندن ابیاتی، از مردم درخواست هیزم می کنند و هیزم های جمع آوری شده در میدان آبادی روی هم انباشته شده و با برافروختن آتش در پرتو گرما و روشنایی آن عزاداری سنتی آغاز می شود.

مردم دست در دست هم حلقه ای بزرگ در گرد آتش ایجاد می کنند و گروهی که شمار آنان به پنج یا هفت نفر می رسد در میان این حلقه، حلقه کوچکتری تشکیل داده و نواهای ˈیا حسنˈ و ˈیا حسینˈ آغاز می شود و جمعیت عزادار نیز با تکرار این عبارات، به سر و سینه خود می زنند و این مراسم تا پاسی از شب ادامه می یابد.

در مورد وجه تسمیه ˈشاخ به شاخˈ گفته شده، چون عزاداران اقدام به جمع آوری اندک اندک و شاخه به شاخه هیزم از اهالی می کنند، آن را به این نام می خوانند.

آیین ˈذکر گرفتنˈ نیز بیشتر برای اعلام مجلس عزاداری امام حسین (ع) و همچنین استقبال از ماه محرم در برخی از روستاهای این منطقه برپا می شود.

در این مراسم سنتی که مقارن غروب آفتاب و بر بالای پشت بام مسجد یا حسینیه آبادی برگزار می شود حاضران با خواندن اشعاری، فرا رسیدن ماه محرم و برپایی مجلس عزای حسین (ع) را به اطلاع اهل محل می رسانند.

در مجموع می توان گفت که مراسم سوگواری ماه محرم و صفر در استان یزد با شکوه خاصی برگزار می شود؛ به طوری که هیچ محله ای نیست که در آن مراسم روضه خوانی برگزار نشود. بیشتر مردم با لباس سیاه در محافل تکایا و حسینیه ها شرکت کرده و

به سینه زنی و عزاداری می پردازند. گرامیداشت این روزها حتی در بین زرتشتیان هم دیده می شود.

از دیگر آیین های مذهبی مردم یزد مراسم نخل برداری است. مردم یزد نخل را نماد تابوت سرور شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران وفادارش می دانند. نخل اسکلت عظیمی از جنس چوب است که مانند درخت سرو است. سرو در فرهنگ عامه نشانه جاودانگی، جوانمردی و آزادگی است که از ویژگی های پیشوای شیعیان است.

نخل را با پارچه ای شمشیر بندان می کنند. چند آیینه قدی، منگوله ها، دستمال های ابریشمی رنگی هم بر آن جای می گیرند. بر تارک نخل جقه های فلزی -پر پرندگان-

می گذارند. در داخل نخل هم زنگی آویزان که با به صدا در آوردن آن خبر برپایی نخل از روی زمین و حرکت آن به دور میدان حسینیه اعلام می شود. هنگام گذاشتن نخل روی زمین نیز، دوباره زنگ به صدا در می آید و با صدای آن با هم یا حسین می گویند و نخل را بلند می کنند. با هدایت سیدی از اهل محل، روی نخل ایستاده، آن را دور میدان یا حسینیه می چرخانند. افرادی که برای شرکت در نخل برداری زیر نخل می روند، همه پا برهنه اند و شمارشان به بزرگی و کوچکی و وزن نخل بستگی دارد. نمونه هایی از نخل های شهر یزد در میدان امیرچخماق، میدان بعثت، حسینیه چهارمنار، فهادان، میدان وقت الساعت و حسینیه شاه ابوالقاسم قرار دارد.

دهه محرم با مراسم شام غریبان در شب عاشورا به پایان می رسد. مردم در این شب بیشتر در حسینیه ها گرد هم می آیند و اشعاری چون ˈ… شام غریبان حسین (ع) امشب است امشب استˈ را زمزمه می کنند.

ایرنا

پنج شنبه 2/9/1391 - 18:15
تاریخ

در روز پنجم ماه محرم سال 61 هجری قمری عبیدالله بن زیاد کسی را به دنبال شبث بن ربعی فرستاد که در دارالاماره حضور یابد.

شبث بن ربعی خود را به بیماری زده بود و می‏خواست که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف دارد، ولی عبیدالله بن زیاد برای او پیغام فرستاد که: مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن فرموده است: ˈچون به مومنین رسند گویند: از ایمان آورندگانیم، و هنگامی که به نزد یاران خود - که همان شیاطینند - روند، اظهار دارند ما با شماییم و مومنین را به سخره می‏گیریمˈ و به او خاطر نشان کرد که اگر بر فرمان ما گردن می‏نهی و در اطاعت مایی، در نزد ما باید حاضر شوی.

شبث بن ربعی، شبانگاه نزد عبیدالله آمد ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود نشاند و گفت: باید به کربلا روی، پس شبث قبول کرد و عبیدالله او را به همراه یک هزار سوار به سوی کربلا گسیل داشت.

سپس عبیدالله بن زیاد به شخصی به نام زحر بن قیس با پانصد سوار ماموریت داد که بر جسر صراه (محلی در راه کربلا) ایستاده و از حرکت کسانی که به عزم یاری امام حسین از کوفه خارج می‏شوند، جلوگیری کند.

در این روز با توجه به تمام محدودیت هایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت، مردی به نام ˈعامر بن ابی سلامهˈ از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت، زحر بن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم که می‏خواهی حسین را یاری کنی، باز گرد! ولی عامر بن ابی سلامه بر زحری بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسی جرات نکرد تا او را دنبال کند. عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین علیه‏السلام ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نایل آمد، او از اصحاب امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه‏السلام بود که در چندین جنگ در رکاب آن حضرت شمشیر زده است.
ایرنا
پنج شنبه 2/9/1391 - 18:13
اهل بیت

خبرگزاری فارس: دسته‌هایی از اجنه مؤمن خدمت امام حسین(ع) آمده و عرض کردند: ای سید و مولای ما! ما از شیعیان و یاران تو هستیم. اگر اکنون فرمان دهی که تمامی دشمنانت را از بین ببریم، بدون آن که حرکتی کنی، این کار را انجام خواهیم داد!

خبرگزاری فارس: اجازه ‌‌خواستن اجنّه برای همراهی امام حسین(ع) در کربلا

به گزارش خبرنگار «تکیه خبر» خبرگزاری فارس، یکی از مواردی که اطلاعات درست و صحیحی را از زندگانی و نحوه شهادت امام حسین علیه‌السلام در اختیار ما قرار می‌دهد دسترسی به منابع مطمئن و متقن است. کتاب مقتل «لهوف» سید بن طاووس از جمله آثار مکتوب مستندی است که وقایع و جریاناتی را که شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یارای باوفای ایشان رقم زد را به طور واقعی و به دور از هر گونه تحریف و خرافاتی بیان کرده است.

 

 

از این رو همزمان با فرارسیدن ایام شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام، بر آن شدیم تا با ذکر مطالبی از کتاب «لهوف» سید بن طاووس را برای عاشقان و علاقه‌مندان حسینی بازگو کنیم. بخش سوم این نوشتار در پی می‌آید:

* ملاقات فرشتگان با حسین(ع)

«شیخ مفید محمدبن محمد نعمان» (که خدایش از او خشنود باد) در کتاب «مولد النبی و مولد الاوصیاء» با اسناد خویش از امام صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمودند: «هنگامی که امام حسین (ع) قصد خروج از مکه را کرد، دسته‌های بسیاری از ملائکه در حالی که در صفوف آراسته و همگی مسلح و سوار بر اسبان بهشتی بودند، خدمت امام حسین (ع) رسیدند، پس از عرض سلام، گفتند: «ای کسی که پس از جدّ و پدرت، حجت خدا بر خلقی! همانا که خداوند جد بزرگوارت پیامبر (ص) را در بسیاری از جنگ‌هایش به وسیله ما کمک و یاری داد و حال نیز ما را به کمک و یاری تو فرستاده است.»

امام حسین (ع)‌ فرمودند: «میعادگاه من با شما در گودالی است که سرانجام در آن به شهادت خواهم رسید و آن، همان سرزمین کربلا است، هنگامی که به آن سرزمین رسیدم، شما نزد من بیایید.»

آنها گفتند: «خداوند به ما امر فرموده که فرمانبر تو باشیم پس اگر از دشمنانت می‌ترسی تو را همراهی می‌کنیم.»

امام (ع) فرمودند: «تا هنگامی که من به آن سرزمین نرسیده‌ام، کسی نمی‌تواند آسیبی به من بزند.»

* کربلا مأمن شیعیان من است!

سپس گروه‌ها و دسته‌هایی از اجنه مؤمن خدمت امام حسین (ع) آمده و گفتند: «ای سید و مولای ما! ما از شیعیان و یاران تو هستیم، هر فرمانی که می‌خواهی صادر کن. اگر اکنون فرمان دهی که تمامی دشمنانت را از بین ببریم، بدون آن که حرکتی نمایی، این کار را انجام خواهیم داد.»

حضرت در حق ایشان دعا کرده و فرمودند: «خداوند به شما جزای خیر دهد! آیا نخوانده‌اید در قرآنی که بر جدم رسول خدا(ص) نازل شد، خداوند می‌فرماید:‌ «قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ؛ ای پیامبر! به آنان بگو که اگر در خانه‌های خود نیز بمانید، کسانی که مرگ آنها مقدر شده است (با پای خود) به سوی قتلگاه‌های خویش می‌روند.»

پس اگر من نیز در شهر و وطن خود بمانم، پس این مردم شقی و بدبخت با چه چیز امتحان شوند؟ و چه کسی در قبر من جای گیرد؟

خداوند آن روز که بساط زمین را می‌گستراند، کربلا را برای من انتخاب کرد و آن جا را مأمن و پناهگاه شیعیان و محبان من قرار داد. اعمال و نمازشان در آن‌جا مقبول و دعایشان قرین استجابت قرار می‌‌گیرد و کربلا مسکن شیعیان من است تا در دنیا و آخرت ایمن باشند. اما شما روز شنبه که مصادف روز عاشورا است در آن‌جا حاضر شوید.»

در روایتی دیگر این گونه آمده است: «در روز جمعه نزد من بیایید که آن روز، روز عاشورا است و روزی است که من در عصر آن روز کشته می‌شوم و پس از کشته شدنم، دیگر دشمنانم به دنبال قتل کسی از خانواده و برادران و خاندان من نخواهند بود و سر بریده مرا نزد یزید بن معاویه می‌فرستند.»

جِنّیان گفتند: «ای دوست خدا! و ای پسر دوست خدا! اطاعت تو لازم است و ما نمی‌توانیم مخالفت اوامر تو را انجام دهیم، در این مورد مخالفت نموده و تمامی دشمنانت را قبل از آن که به تو دسترسی پیدا کنند از میان می‌بریم.»

امام(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، من خودم بر انجام این کار از شما تواناترم؛ اما این آزمایشی است تا حجت تمام شود، «تا آنانی که هلاک می‌شوند با دلیلی روشن هلاک شوند و آنهایی که زنده می‌مانند نیز با بیّنه و دلیل واضح و روشن زنده بمانند.»

* مصادره اموال قافله حکومتی

حضرت امام حسین(ع) پس از این سخنان به راه خود ادامه داد تا این که به منزلگاه «تنعیم»‌ رسید، در این منزلگاه بود که امام به قافله‌ای برخورد که حامل هدیه والی یمن «بحیر بن ریسان» بود و آن هدیه را برای «یزید بن معاویه» می‌بردند، حضرت اموال آن قافله را مصادره کرد! زیرا حکومت و حاکمیت بر مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، سپس به شترداران فرمودند: «هرکس که تمایل داشته باشد که همراه من بیاید، کرایه را کامل می‌پردازیم و با او همراهی نیکویی می‌کنیم و هر که بخواهد از ما جدا شود، کرایه او را به حدی که راه را طی کرده، می‌پردازیم.»

عده‌ای همراه حضرت رفتند و عده‌ای از رفتن خودداری کرده، بازگشتند.

* ملاقات با «بشر بن غالب»

امام حسین (ع)‌ همچنان به راه خویش ادامه می‌داد تا آن که به منزلگاه «ذات العرق» رسید، در این منزلگاه امام (ع) با «بشر بن غالب» که از سمت عراق می‌آمد مواجه شد، از او درباره اوضاع عراق سؤال فرموده و پرسیدند: «وضعیت عراقیان چگونه است؟» بشر گفت: (یا حسین!) من آنها را در حالی ترک کردم که دل‌هایشان با تو بود و شمشیرهایشان علیه تو!

امام (ع)‌ فرمودند: «ای برادر بنی اسد! راست گفتی. خداوند هرچه را که بخواهد انجام می‌دهد و به آنچه اراده کند فرمان می‌دهد.»

* دعای حسین(ع) در حق فرزند

راوی گفت: امام حسین (ع) همچنان به راه خویش ادامه می‌داد تا هنگام ظهر به منزلگاه «ثعلبیه» رسید، در این جا بود که (آن امام مظلوم را) اندکی خواب فرا گرفت، هنگامی که برخاست فرمود: «در خواب دیدم هاتفی ندا در داد که: «شما به سرعت در حال حرکتید، در حالی که مرگ شما را سریع‌تر به سوی بهشت می‌برد!»

حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «پدر جان! آیا ما بر حق نیستیم!؟» امام (ع) فرمودند:‌«آری، پسرم! سوگند به آن خدایی که بازگشت همه به سوی اوست.»

حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «پدرجان! پس اگر ما بر حق هستیم، پس هیچ ترسی از مرگ وجود ندارد!»

امام حسین (ع) فرمودند: «پسرم! خداوند به تو، بهترین پاداشی که از ناحیه پدر به پسرش می‌رسد را، ‌عطا فرماید.»

* خبر غیبی حسین (ع) از آینده کوفیان

آن شب را امام (ع) در منزلگاه «ثعلبیه» سپری کرد، صبحگاه مردی که با کنیه او «ابا هره ازدی» بود از سمت کوفه آمده، و خدمت امام (ع) رسید، سلام کرده و سپس گفت: ای پسر پیامبر! چرا از حرم خدا و از حرم جدّت رسول خدا (ص) بیرون آمدی؟

امام حسین (ع) فرمودند: «ای اباهره! بنی امیه اموالم را گرفتند، صبر کردم، مرا دشنام داده و آبرویم را ریختند، باز هم صبر نمودم و تحمل کردم، تا این که خواستند خونم را بریزند، من فرار کردم.

به خدا سوگند که این مردم مرا خواهند کشت؛ اما خداوند نیز (در عوض) لباس ذلتی را بر تن آنها می‌کند و شمشیر برانی را بر آنها مسلط می‌کند و خداوند اختیار حکومت ایشان را به کسی خواهد داد که آنان را از قوم سباء که زنی برایشان حکومت می‌کرد، پست‌تر و ذلیل‌تر کند.»

پنج شنبه 2/9/1391 - 18:8
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: مرحوم آیت‌الله تربتی می‌گفت: وقتی سر قبر حرّ می‌رفتم، آن زخم حرّ را می‌دیدم که از درون قبر، نوری از پیشانی ایشان که حضرت دستمالی بر آن پیچیده بودند، بیرون می‌آمد.

خبرگزاری فارس: نوری که از پیشانی «حُر» منعکس می‌شد

به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) در دویست و بیست و پنجمین جلسه درس اخلاق خود به موضوع «معدن و اصل خیر در رضایت خداست!» پرداخت که گزیده‌ ای از سخنان وی در  ادامه می‌آید:

*عنایت خاصّ الهی به بندگان خاصّ!

عرفای عظیم الشأن و اولیاء الهی یک تعبیر بسیار عالی را حسب روایات شریفه دارند که وقتی این افراد رضای حضرت حقّ را برای خودشان خریدند، آن وقت وجودشان خیر می‌شود و در دنیا بصیر هستند، طوری که به تعبیر بزرگان، بإذن الله تبارک و تعالی هیچ چیز در عالم نیست که از منظر آن‌ها پنهان بماند، چون وقتی کسی، خدا را ملاک قرار داد، حضرت حقّ، ذوالجلال و الاکرام هم او را در بر می‌گیرد.

 آیت‌الله مولوی قندهاری، آن کنز خفیّ الهی فرمودند: موقعی که سر آقازاده‌ آیت‌الله العظمی آسیّد ابوالحسن اصفهانی را بریدند، ایشان در آن لحظات فرمودند: چنان پروردگار عالم مرا یاری کرد که اگر تصمیم به عفو را به موقع نمی‌گرفتم، فتنه عظمایی به وجود می‌آمد و اوضاع حوزه ما به هم می‌ریخت و به تبع آن، حوزوات دیگر هم به هم می‌ریخت. لذا فرمودند: پروردگار عامل آن لحظه مرا دریافت!

*خیر دنیا و آخرت در چیست؟

لذا وجود مقدّس زین العابدین، امام العارفین(ع) در جواب یکی از اهالی کوفه که به حضرت نامه نوشت و از حضرت خواست که خیر دنیا و آخرت را برای او تشریح کند، «و قد کَتبَ الَیهِ رجُلٌ مِن أهلِ الکوفَةِ یَسْتَخبِرُهُ عَن خَیرِ الدُّنیا و الآخِرَةِ»، این‌گونه نوشتند: «فکتَبَ: بِسْمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ أمّا بَعدُ ، فإنَّ مَن طَلَبَ رِضا اللّهِ بسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمورَ النّاسِ ، و مَن طَلَبَ رِضا النّاسِ بسَخَطِ اللّهِ و کَلَهُ اللّهُ إلى النّاسِ ، و السّلامُ». یک نامه کوتاه امّا پر از محتوا و معنا.

حضرت فرمودند: بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، آن کسی که رضای پروردگار عالم را طلب کند و این که مردم از او ناراحت باشند، برایش منعی نداشته باشد؛ یعنی در راه خشنود کردن خدا از سخط و خشم مردم، ابا و پروایی نداشته باشد؛ پروردگار عالم هم امور او را به دست می‌گیرد، طوری که از مردم بی‌نیاز می‌شود «کَفاهُ اللّهُ اُمورَ النّاسِ».

*امام(ره) را در نجف، کس دیگری حفظ می‌کرد!

عارف دامغانی یک نکته بسیار عالی را نسبت به حفاظت امام(ره) در نجف بیان فرمودند و اتّفاقاً این، مطلبی است که یکی از همراهان امام(ره) در نجف اشرف هم همین را تبیین کردند. ایشان می‌فرمودند: به امام(ره) به موقع الهام می‌شد که الآن جان شما در خطر است!

یکی از همراهان امام(ره) بیان می‌کردند: وقتی به حرم مولی‌الموالی(ع) می‌رفتیم، مردم می‌آمدند و به ایشان اظهار لطف می‌کردند، به خصوص یک موقع ایرانی‌ها دست مبارکشان را می‌بوسیدند و ایشان هم اجازه می‌دادند.

یک روز دیدیم برعکس وقتی چند نفر آمدند، دست امام(ره) را ببوسند، ایشان خلاف همیشه دست مبارکشان را زیر عبا بردند و اجازه ندادند، بعداً معلوم شد این‌ها ساواکی‌هایی بودند و قصد تعرّض و یا مسموم کردن ایشان را داشتند!

امام(ره) از کجا می‌دانستند؟! چه کسی به ایشان این پیام را داده بود که امروز محبّتت را دریغ کن و ابراز لطف به احساسات آن‌ها نکن، چون این‌ها نباید مشمول محبت تو بشوند! چه کسی خبر داده است؟!

آن کسی که امورش را به خدا سپرد و رضای حضرت حقّ را ملاک کار خود داشت، پروردگار عالم این گونه امورش را در دست می‌گیرد.

یعنی درست همان چیزی که آن مرد الهی، معلّم دامغانی بیان فرمودند که امام(ره) را در نجف کس دیگری حفظ می‌کرد، اتّفاق افتاده بود.

*چگونگی آگاه شدن یکی از همراهان امام(ره) از ممنوعیّت ورودش به عراق!

آن‌قدر امام به پروردگار عالم متّصل بود که حتّی در همان اوایل سال 57، وقتی بنا بود ایشان از عراق هم بیرون بروند، یکی از همراهانشان را از اتّفاقی آگاه کرده بودند.

آن شخصی که در فلسطین بود و می‌دانید به امّت اسلام خیانت کرد و در آخر هم خود صهیونیست‌ها او را کشتند - که معمولاً جواب خیانت، همین است. لذا آن‌ها که تصوّر می‌کنند اگر دست به دست یهود و آمریکا بدهند، خیرات و مبرّاتی برای ما به وجود می‌آید؛ بدانند برعکس است. آن‌ها اوّل کسانی را که از سر راهشان بر می‌دارند، همین خائنین هستند! - یک نامه‌ای برای امام(ره) نوشته بود و امام هم جواب نامه‌اش را داده بودند. بنا بود یکی از همراهان امام(ره) این جواب را به لبنان ببرد و اوضاع سوریه را هم  بررسی کند که اگر امام(ره) بتوانند به آن‌جا بروند.

ایشان بیان کردند: ما طبق معمول برای خداحافظی به خدمت امام رفتیم که دست امام(ره) را ببوسیم و برویم. این بار خلاف همیشه، امام فرمودند: گمانم سفر شما طولانی شود! عرض کردم: نه آقا! بناست دو سه روزه به لبنان بروم و برگردم.

با دو نفر از آقایان دیگر از دفتر امام(ره) به فرودگاه رفتیم، نامه را هم بردیم. دیدیم اوضاع فرودگاه فرق می‌کند و مثل همیشه نیست. مأموران شخصی عراقی زیاد هستند. مدّتی نگذشت، یکی از همین این‌ها آمد، گفت: بین شما سه نفر کدامتان مسافرید؟ من گفتم: من مسافرم. من را در یک اتاقی بردند. نامه‌ای جلوی من گذاشتند تا آن را امضاء کنم. محتوایش این بود که دیگر نباید به عراق برگردم. ممانعت کردم امّا در آخر مجبور به امضاء کردن شدم.، آن‌جا بود که یاد این فرمایش امام(ره) افتادم که فرمودند: این سفر شما طولانی می‌شود!

*آیت‌الله سلطان آبادی چگونه غیب‌گو شد؟

به آیت‌الله العظمی ملّا فتحعلی سلطان آبادی عرضه داشتند: آقا! شما چه کردید این‌طور علم غیب دارید و نامه باز نشده و ... را می‌دانید؟

ایشان فرمودند: من رضای او را طلبیدم، نه این مطالب را و هیچ‌گاه برای این‌ها قدم برنداشتم امّا خود آن‌ها لطف کردند.

*اصل و معدن خیر!

یک تعبیر عجیبی را ابوالعرفا (اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان فرمودند، فرمودند: می‌دانید که چرا فرمود: «فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»؟ - جنّتی یک بار بیشتر در قرآن نیامده، جنّات تکرار شده، رضوان تکرار شده امّا جنّتی یک بار بیشتر در قرآن نیامده -  فرمودند: برای این که آن کسانی که عبد شدند، فقط به جنّتی خواهند رسید و دیگر جنّات و رضوان و ... برایشان مهم نیست. 

*از درون قبر حرّ ، نوری از پیشانی او بیرون می‌آید!

خدا مرحوم آیت‌الله تربتی را رحمت کند، به نقل از ایشان بیان کردند که ایشان می‌فرمودند: من وقتی سر قبر حرّ می‌رفتم، آن زخم حرّ را می‌دیدم که از درون قبر، نوری از پیشانی ایشان که حضرت دستمالی بر آن پیچیده بودند، بیرون می‌آمد.

آیت‌الله ملکی تبریزی به آیت‌الله مرعشی نجفی که شاگرد ایشان بودند، فرموده بودند: حرّ اوّل قلبش صدای امام را شنید و بعد گوشش! این معنی عجیبی دارد!

چهارشنبه 1/9/1391 - 1:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته