• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1545
تعداد نظرات : 220
زمان آخرین مطلب : 3489روز قبل
رويا و خيال
آن سوی ناکامی ها خدایی هست که داشتنش جبران همه ی نداشتن هاست..
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:15
رويا و خيال
خیلی سخته که ببینی یک آهو توی چنگال شیر اسیر شده، اما حیرت انگیز تر اینه که ببینی یه شیر اسیر چشمای یه آهو شده!
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:14
رويا و خيال
وقتی دلت تنگ شد، وقتی چشات تر شد، وقتی دیگه نبود کسی، تا بشنوه که بی کسی، بدون که هست این جا کسی، که تو واسش همه کسی..
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:13
رويا و خيال
خاطرم نیست تو از بارانی، یا که از نسل نسیم؟ هر چه هستی گذرا نیست هوایت، بویت، فقط آهسته بگو: با دلم می مانی؟..
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:11
رويا و خيال
نمی دونم چرا دلم مدتیه غصه داره، مدتیه از تو چشام بارون سختی میباره، نمی دونم چرا شبا با غصه هم خونه میشم، وقتی ستاه درمیاد راس راسی دیوونه میشم، شاید به آخر رسیدم، رفتن علاج دردمه، واسه همین دنیا دیگه برام مثل جهنمه..
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:10
دعا و زیارت

اجمالى از زندگى فاطمه معصومه علیها السلام

 

بسم رب الشهدا و الصدیقین

اجمالى از زندگى فاطمه معصومه علیها السلام


نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان ((معصومه)), ((ستى)), و ((فاطمه كبرى)) است. پدرش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا علیه السلام است.

از ولادت تا هجرت

آن حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.ق در مدینه منوره به دنیا آمدند. و در سن 28 سالگى در روز دهم(وسیله المعصومیه,ص 65, به نقل از نزهه الابرار) یا دوازدهم (مستدرك سفینه البحار, ج 8, ص 258) ربیع الثانى سال 201هـ.ق در شهر قم از دنیا رفتند.
 

سفر مقدس به شهر مقدس

در سال 200هـ.ق و یك سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به شهر ((مرو)) حضرت فاطمه معصومه علیها السلام همراه عده اى از برادران خود براى دیدار برادر و تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند, ولى از آنجا كه در آن زمان مردم ساوه از مخالفین اهل بیت بودند با ماموران حكومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند كه عده اى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند.(زندگى حضرت معصومه, نوشته آقاى منصورى, ص 14. (به نقل از ریاض الانساب, تالیف ملك الكتاب شیرازى).) حضرت در حالى كه از غم و حزن بسیار مریضه بود با احساس ناامنى درشهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید, زیرا از پدرم شنیدم كه فرمود: شهر قم مركز شیعیان ما مى باشد;(دریاى سخن, تالیف سقازاده تبریزى (نقل از ودیعه آل محمد, نوشته آقاى انصارى), ص 12) سپس حضرت به طرف قم حركت نمود.
بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى كه ((موسى بن الخزرج)) بزرگ خاندان ((اشعرى)) زمام شتر آن مكرمه را به دوش مى كشید; ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى ((موسى بن الخزرج)) اجلال نزول فرمود.(تاریخ قدیم قم, ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولایت و امامت به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پربركت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاك الهى به پایان رساند.

غروب مهتاب در شهر ستارگان

سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ((از اجلال نزول كوكب ولایت و توفیق زیارت بانویى از تبار فاطمه اطهر)), با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت, مبدل به دنیایى از حزن و اندوه شد, و این غروب غم انگیز عاشقان امامت و ولایت را در سوگ و عزا نشاند.
در رابطه با علت مریضى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار گفته شده است (وسیله المعصومیه, نوشته میرزا ابوطالب بیوك, ص 68, الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام, نوشته جعفر مرتضى العاملى, ص 428) كه زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود كه این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهل بیت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آنها ((در ساوه)) و جو نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال مریضى به سوى شهر قم, مطلبى قابل قبول مى تواند باشد.
آرى آن حضرت كه مى رفت زینب وار با سفر پربركتش سند گویایى بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مامونى باشد, و همانند قهرمان مربلا پیام آور خون سرخ برادرى باشد كه این بار مزورانه به قتلگاه (بنى عباس) برده مى شد, ناگاه تقدیر الهى بر این شد كه مرقد آن بزرگ حامى خط ولایت و امامت براى همیشه تاریخ, فریادگر مبارزه با ظلم و بى عدالتى ستم پیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوى در طول قرون و اعصار باشد.

مراسم دفن

بعد از وفات شفیعه روز جزا آن حضرت را غسل داده و كفن نمودند سپس به سوىقبرستان ((بابلان)) تشیع كردند ولى به هنگام دفن آن بزرگوار ((به خاطر نبودن محرم)) ((آل سع)) دچار مشكل شدند و سرانجام تصمیم گرفتند كه پیرمردى به نام ((قادر)) این كار را انجام دهد.
ولى قادر و حتى بزرگان و صلحاء شیعه قم هم, لایق نبودند عهده دار این امر مهم شوند; چرا كه معصومه اهل بیت را باید امام معصوم علیه السلام به خاك سپارد.
مردم منتظر آمدن ((آن پیر مرد صالح)) بودند, كه ناگهان دو سواره را دیدند كه از جانب ریگزار به سوى آنان مىآیند وقتى نزدیك جنازه رسیدند, پیاده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاك ریحانه رسول خدا را در داخل سردابى ((كه از قبل آماده شده بود)) دفن كردند و بدون اینكه با كسى تكلمى نمایند, سوار شده و رفتند, و كسى هم آنها را نشناخت.(تاریخ قدیم قم, ص 214)
به قول یكى از بزرگان هیچ بعید نیست كه این دو بزرگوار, امامان معصومى باشند كه براى این امر مهم به قم آمدند.(آیه الله فاضل لنكرانى ((دام ظله)).) پس از به پایان رسیدن مراسم دفن, موسى بن الخزرج سایبانى از حصیر و بوریا بر قبر شریف آن بزرگوار برافراشت و این سایبان بر قرار بود تا زمانى كه حضرت زینب دختر امام جواد علیه السلام وارد قم شدند و قبه اى آجرى بر آن مرقد مطهر بنا كردند.(سفینه البحار, ج 2, ص 376)
وبدین سان تربت پاك آن بانوى بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارداتمندان به اهل بیت علیهم السلام و دارالشفاى دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.
شنبه 28/6/1388 - 15:2
رويا و خيال
صد دفعه گفتم وقتی داری راه میری جلوی پاتو نگاه کن، باز افتادی تو قلب من!
شنبه 28/6/1388 - 14:59
رويا و خيال
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه، نه اینکه هیزمش زیاد بشه! تبر ما انسان ها باورهامونه نه آرزو هامون!
شنبه 28/6/1388 - 14:58
رويا و خيال
وقتی کسی به دل نشست نشستنش مقدسه، حتی اگه نخواهدت، نفس کشیدنش بسه..
شنبه 28/6/1388 - 14:56
رويا و خيال
در دنیایی که همه به دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش.
شنبه 28/6/1388 - 14:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته