• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1545
تعداد نظرات : 220
زمان آخرین مطلب : 3491روز قبل
رويا و خيال
نه پای رفتنم اکنون ، نه بال پرواز استاز این چه سود که بر من ، در قفس باز است . . .
جمعه 10/7/1388 - 16:36
دانستنی های علمی

"... بگو آنان که می دانند با آنان که نمی دانند برابرند؟"(زمر:9)

  

خدا باز برایمان تکرار کرده است. او خوب می داند آدمی فراموشکار است؛ پس تکرار می کند و آنقدر بر این کار اصرار دارد که به فرستاده ی خود امر می کند به همه بگوید:«|آیا| آنان که می دانند، با آنان که نمی دانند برابرند؟»

یک دنیا فرق است بین دانایی و نادانی؛ بین عزت و ذلت.دانستن و به آن دانسته ها عمل کردن، دو بال پروازند؛ پرواز بر فراز دانایی، آدم شدن، امید داشتن و زندگی کردن. خدا مثل همیشه حرف هایش را رک و راست گفته است، حتی آنقدر ساده بیان کرده است که ما راحت آن را درک کنیم، بفهمیم و مهمتر از همه ی اینها به آن عمل کنیم. خدا دوست دارد عزت بنده اش را ببیند. بزرگی آدم ها را به فرشته ها نشان دهد و بگوید:«به راستی اوست اشرف مخلوقات».
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:25
دانستنی های علمی
 

قسم...

 

(... قسم به قلم و آنچه می نگارد.)"قلم:1"

  خداوند به جان قلم  قسم خورده است. وقتی خدا قسم یاد کند، باید اندیشید.او قلم را برای اتمام حجت انتخاب کرده است . خدا راحت و صمیمی حرف ها یش را گفته است و او قلم را برای همیشه سخنانش بر دل می نشیند. خدا حرف های بزرگش را در کلمات ریخته است. حرف های آسمانی در قالب کلماتی زمینی. قلم برای همین حرف ها آفریده شده است تا راههای رسیدن به او را یاد دهد؛ اینکه ساده می شود به او رسید؛ از راه دل، عقل، قلم، معلم و هر راهی که برای رسیدن به او باشد. مهم، رسیدن به اوست. مهم فقط خود خداست. قلم هم راه است؛ راهی که می توان با کلمات به خدا رسید. وقتی باور کنی که کلمات معجزه می کنند، دیگر کار آسان می شود. آن وقت معجزه می بینی؛ معجزه زندگی کردن؛ معجزه رسیدن و معجزه ی با خدا بودن.
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:24
رويا و خيال
 

2تا صدا هست که خیلی دوستشون دارم

 1.صدای تو وقتی که هستی

 

2.صدای اس ام اس تو وقتی که نیستی
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:23
رويا و خيال
 

در مرام ما اسیران عاشقی رسمی ندارد 

  دوستی را میپرستیم چون که پایانی ندارد . . .
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:21
رويا و خيال
تنها صدای قلب تو حرمت خونه منه / کاشکی بدونی خواستنت به قیمت جون منه . . .
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:20
رويا و خيال

تو را در قلب شعرم میگذارم / به نام عشق آن را مینگارم

 تمام حرف من در شعر این بود / تو را تا بی نهایت دوست دارم . . .
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:19
رويا و خيال
چشمانت را ورق بزن ، شاید در گوشه ای از آن مرا به یادگار کشیده باشی . .
پنج شنبه 9/7/1388 - 15:16
دانستنی های علمی
خاطره مکتبخانهباید بگویم اولین مرکز درسی که رفتم، مدرسه نبود، مکتب بود- در سنین قبل از مدرسه- شاید  چهار سال یا پنج سالم بود که من و برادر بزرگتر از من را- که از من، سه سال و نیم بزرگتر بودند- با هم در مکتب دخترانه گذاشتند، یعنی مکتبی که معلمش زن بود و بیشتر دختر بودند، چند نفر پسر بودند؛ البته من هم خیلی کوچک بودم.پس از مدتی – یکی ، دو ماه – که در آن مکتب بودیم، ما را از آن مکتب برداشتند و در مکتبی گذاشتند که مردانه بود؛ یعنی معلمش مرد مسنی بود. شاید شما در این داستان های قدیمی، " ملا مکتبی" خوانده باشید، درست همان ملای مکتبی تصویر شده در داستان ها در قصه های قدیمی، ما پیش او درس می خواندیم . من کوچک ترین فرد مکتب آن بودم – شاید آن وقت حدود پنج سالم بود- و چون هم خیلی کوچک بودم و هم سید و پسر عالم بودم، این آقای ملا مکتبی، صبح ها مرا کنار دستش می نشاند و پول کمی، مثل اسکناس پنج ریالی- آن وقت ها اسکناس پنج ریالی بود. اسکناس یک ریالی و دو ریالی شما ندیده اید- یا دوتومانی از جیب خود بیرون می آورد، به من می داد و می گفت تو اینها را به قرآن بمال که برکت پیدا کند.  گفت و شنود رهبر معظم انقلاب مدظله العالی با گروهی از نوجوانان و جوانان، 14 بهمن 1376
چهارشنبه 8/7/1388 - 15:7
رويا و خيال
ندارم لحظه ای از تو رهائی / امان از عشق و این رهائیتمام ترس من ناگفته پیداست / مبادا بین ما افتد جدائی . . .
چهارشنبه 8/7/1388 - 15:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته