اللّهَ اللّهَ فِيالقُرآن، لايَسْبِقُكُم بِالعَمَلِ بِهِ غَيرُكُم
خدا را، خدا را در نظر بگيريد در مورد قرآن! مبادا ديگران در عمل بهآن از شما پيشي گيرند!
هنگامي كه امام اميرالمومنين عليبن ابيطالب(ع) در بستر شهادتسفارشهاي مهم و پاياني را به فرزندان گرانقدرش امام حسن و امامحسين(ع) مطرح ميفرمايد، به جايگاه و نقش قرآن كريم اشاره ميكند و بايك كلام كوتاه نتيجة همة آنچه را در طول عمر پربركتش دربارة قرآن مطرحكرده است، يادآوري مينمايد. قرآن از ديدگاه امام علي(ع) اقيانوس عميق وخروشاني از معرفت و حكمت است كه براي دعوت و فراخوان انسان بههدايت كافي است. قرآن نوري است براي كسي كه هدايتجو باشد، راهنمايياست كه راهنمايي خود را با هوس و شبهه و آراء باطل نميآميزد، ريسمانمحكم پيوند انسان با خالق است، بهار دلها است و سرچشمههاي علم وآگاهي، راه راست است و برترين هدايتكننده، از دو هدايت كننده بزرگ.قرآن، «ثقلاكبر» است كه هرگز از «اهلبيت» جداشدني نيست، اگر كسي به«اهلبيت» تمسك جويد، آنان او را به «قرآن» دعوت ميكنند و اگر به «قرآن»تمسك جويد، قرآن وي را به اطاعت و پيروي از «اهلبيت» ارجاع ميدهد.هيچ كسي لحظهاي را با قرآن سپري نميكند مگر آنكه يك گام در هدايت،پيشتر رفته و يك گام از نقصان و كمبودش جبران شده است.
از منظر امام علي(ع) قرآن كتابي نيست همچون كتابهاي ديگر، بلكهكتابي است كه كسي با تمسك بدان و اُنس با آن، نيازمند به هدايت ديگرينيست و كس بدون قرآن، بينياز از آن نميباشد. كساني كه «اهل قرآن»اند، درحقيقت «اهلاللّه»اند و بندگان خالص خداياند. قرآن، كلام خدا است و هيچكلامي، با آن همانند نيست: تنها مجموعة وحيِ الهي كه كلام و سخن مستقيمخداوند متعال است و رشتة پيوندِ معرفتي و هدايتيِ مستقيم بين انسان و خدا!
قرآن را بايد خواند، و خوب و زياد هم بايد خواند، قرآن را بايد فهميد، وبا تدبّر و تامل هم بايد فهميد، اما برتر از همه و فراتر از خواندن و فهميدن،قرآن را بايد عمل كرد: قرآن، نسخة شفابخش همة دردهاي دروني و بيرونيانسان است، درمان همة دردهاي بيدرمانِ فردي و اجتماعي است، راهگشايهمة بنبستهاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، تربيتي و اخلاقي است،راهنماي سير و سلوك در عوالم هستي و راهبر انسان به سوي مبدا عالم وجوداست...
آري! قرآن اين همه هست و برتر از همه، سخن خدا است با انسان! چهگفتهاي و چه كلامي شيرينتر و دوستداشتنيتر از كلامي كه معشوق با عاشقدر ميان نهد؟ كلامِ محبوب، خود داروي دردهاي حبيب است! و قرآن كريم،«حبلالله» است و ريسمان محكم الهي! بايد بدان تمسك جُست، و «تمسك»يعني چنگزدن و گرفتن و خود را به آن متصلكردن. و اگر پيوند انسان با خداـ از طريق كلام وحيِ او ـ محكم شود، بديهي است كه بادهاي مخالف و گرد وخاكهاي شبهه و انحراف، نميتواند انسان را از راه راست و صراط مستقيمباز دارد. بدون تمسك و اتّكاي به قرآن، چه ثبات و قراري براي انسان حاصلميشود؟ به كدامين معرفت و كلامي ميتوان اعتماد كرد؟ از چه راهي ميتوانطريق سعادت را بازيافت؟ آري! قرآن داور عادل بين انسانها است، راهنمايِهدايت بشريت است و چراغ فروزانِ سعادت.
امام علي(ع)، كه خود پيشواي «اهلالقرآن» است و مجسمة تمامنمايحقيقت قرآن، در آخرين كلمات و سفارشهاي خود به امام حسن(ع) و امامحسين(ع) ـ اين دو درّ گرانبهاي خاندان رسالت و ولايت ـ به «عمل به قرآن»توصيه ميكند و چون با نگاه الهيِ خود آيندة فلاكت بار مسلمانان را ـ كه ناشياز جداشدن و فاصلهگرفتن با قرآن است ـ مشاهده ميكند، هشدار ميدهد كه«مبادا ديگران در عمل به قرآن بر شما پيشي گيرند». «ديگران» يعني غيرمسلمانان! و امام علي(ع) ميبيند كه زماني فرا ميرسد كه از قرآن جز نوشتةآن و از اسلام جز نام آن و از مساجد جز بناي زيباي آن، باقي نميماند!!
قرآني كه بايد برنامة زندگي باشد، اسلامي كه بايد روح فرد و جامعةاسلامي باشد و مساجدي كه بايد مراكز هدايت و تزكيه باشند، از محتواياصلي خود دور ميشود و ريشة همة اشكالات و مشكلات مسلمانان، در هميننكته است! شگفتا كه امام علي(ع) چنين زماني را از فاصلة سدهها و هزارههاميبيند و در بستر شهادت، دغدغة هدايت و سعادت مسلمانان، او راواميدارد كه خدا را شاهد بگيرد و قرآنِ او را مورد سفارش قرار دهد.
از نگاه علي(ع)، قرآن براي «عمل» است، گرچه تلاوت و تدبر آن را همبارها و بارها سفارش كرده است، ولي معلوم است كه بدون خواندن، و بدونفهميدن، نميتوان به قرآن عمل كرد. چه كساني بايد به قرآن عمل كنند؟ آيافقط رهبران جامعة اسلامي؟ آيا فقط دانشمندان و انديشمندان مسلمان؟ يا همةمسلمانان مخاطبِ اين كلام علي(ع) هستند؟ برخي گمان ميكنند كه دانش وفرهنگِ قرآن، به قشر و طبقة خاصي اختصاص دارد، شايد اين را هم بهانةشانهخاليكردن از وظيفهاي كه برعهده دارند، قرار دهند! حال آنكه هرمسلماني وظيفه دارد كه قرآن را بخواند، بفهمد و عمل كند. كلام خدا فرودآمده است تا هر كسي بتواند به فراخور سطح درك و معرفت خود، از آن بهرهبَرَد، متذكر شود و در مسير زندگي بكار بندند. البته كساني كه از دانش ومعرفت بيشتري برخوردارند، وظيفه و رسالت سنگينتري برعهده دارند.
امام علي(ع) راه حل مشكل جامعة ما ـ و همة جوامع اسلامي ـ را در «عملبه قرآن» ميداند، و هشدار داده است كه مبادا ديگران با عمل به مضمون ومحتواي قرآن، بر شما پيشي گيرند. آيا پيشيگرفتن ديگران را در بكاربستناصولِ كلّي و راهبردي قرآن كريم ـ حداقل در عرصة مسائل و موضوعاتاجتماعي ـ نميبينيم؟ آيا به اين باور رسيدهايم كه جز «عمل به قرآن» عاملديگري نميتواند سعادت و خير فردي و اجتماعي ما را تامين كند؟ آيا تجربهنكردهايم كه نسيمي از قرآن، توانست راهِ سعادت جامعة ما را باز كند و موانعبزرگي را از سر راه بردارد؟ پس چرا هنوز با قرآن، عمل به قرآن و فرهنگقرآني، فاصلة زيادي داريم؟
قطعاً گام نهادن در مسير پيوند با عليبن ابيطالب(ع)، بدون نزديكشدنهمزمان به قرآن كريم و بكاربستنِ آن در عرصة زندگي و عمل، ميسرنميباشد.
باشد كه هشدار امام علي(ع) ما را به هوش آوَرد! انشاءاللّه.