رويا و خيال
کاش یک آدم برفی بودم! سفید، سفید اما سرد، سرد! با یک قلب بزرگ، اما یخی! با یک لبخند سیاه زغالی! با چشم های سیاه درشت دکمه ای! کاش یک آدم برفی بودم آن وقت حداقل میدانستم این تقصیر خودم بود که آب شدم!
پنج شنبه 19/1/1389 - 23:26
خانواده
و او برای همیشه تنها ماند؛
چرا که رفتارش معقول روزگار نبود!؟
پنج شنبه 19/1/1389 - 23:23
خانواده
وقتی پایت خواب می رود
نمی توانی درست راه بروی
لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود
نمی توانی درست فکر کنی.
عاشق می شوی!!!
وقتی کسی را دوست داری
نمی توانی حرف بزنی.
شاعر می شوی!!! پنج شنبه 19/1/1389 - 23:5
طنز و سرگرمی
پنج شنبه 19/1/1389 - 23:3
خانواده
اگر من هم روزی از این چراغ های جادویی داشتم، و غول چراغ جادو به من می گفت می توانی سه آرزو بگویی تا من برایت برآورده کنم؛ آرزوی اولم این بود که بتوانم ۱۰۰ تا آرزوی علاوه بر آن ۳ تا داشته باشم.
و دو تا چراغ جادوی دیگر هم داشته باشم… چون آرزوهایم آنقدر زیاد است که یک غول تمام وقت هم کار کند از پس آنها بر نمیآید!
البته این ها که گفتم شوخی بود چون: گریه نکردن از سختی دل است. سختی دل از گناه زیاد است. گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. آرزوهای زیاد از فراموشی مرگ است. فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست. محبت به مال دنیا سر آغاز تمام خطاهاست. پنج شنبه 19/1/1389 - 23:1
خانواده
زخمهای روزانه را با دردهای کهنه در دستمال کلمات بپیچم و آهسته طوری که بغض تنهایی روحم نشکند، به دفتر خواب بسپارم تا شاید با سوزلالایی آرزو، برای تولد زخمی تازه انتظار فردا را به دقایق بی صبر هدیه کند تا تو آمدی ….
بیخبر از غم شدم رویایی شاد ،فارغ از دلواپسی و ترس!
می دانم عزیزترینم ....می دانم....من به تو بد کردم هربار که خواستی از من رها بشوی پای رفتنت را با التماس گرفتم
من عاشقت بودم اما غصه ات شدم.
من عاشقت بودم اما دردت شدم.من عاشقت بودم بارت شدم. صدای گریه هامو تو می شنیدی که حقت هم نبود...قبل از تو گوشه ای کنجی تاریک از این دنیا. و ستاره هایی که عادت داشتند به هذیان شب تب دار من و فریاد های خاموشی که فقط روی کاغذ خط خطی می شد!سهم من بود....
اما این ظلم است که تقاضای بیصبرانه ی من برای داشتنت را خستگی بنامی...نیک می دانی برای لحظه های با تو بودن چه ستمی به من رفت ....
این ظلم مطلق است آشفتگی من را در کشاکش این جنگ نابرابر و ناخواسته برای داشتنت را خستگی بدانی ...نه این ظلم است....
من یاد نگرفتم حق خود را بخواهم ....من یاد نگرفتم حق خود را بشناسم ....
غربت روزها و سختی روزگار را همیشه به دوش قلم گذاشتم...و صبر و دعا کار من بود برای همین هیچ یاد نگرفتم....
دل من همیشه برای اشک دیگران سوخت پس پاره های جانم به این و آن قسمت شد....
تو این را می دانی که من برای گناه ناکرده چقدر تاوان داده ام نگو صبور نیستم ....
پنج شنبه 19/1/1389 - 22:57
خانواده
من برای بودنم تکرار ِ منطق می کنم
آخر از تکرار ِ این تکرارها دق می کنم
با چه ذوقی می نشینم شعر می گویم ولی
هیچکس را با زبان شعر عاشق می کنم ؟
تا قلم را روی کاغذ می گذارم باز هم
پافشاری در سرودن های سابق می کنم
با خودم در خواب درگیرم ، در آن عالم فقط
می دوم دنبال ِ رویاهای صادق می کنم
بعد از این کابوس هر شب زیر زانوی چپم
حس دردی آشنا همراه ِ تق تق می کنم
با زبانی اعتراض اندود آری جان ِ من
تا برای عشقمان جا نیست نق نق می کنم
قله نزدیک است با اصرار بالا می روم
تا وجودم را به نام ِ شعر لایق می کنم
* * *
وقت مردن نیست "آهنگ ِ شروع و پای چپ"
بین افکار عوام انکار منطق می کنم
چهارشنبه 18/1/1389 - 0:10
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
مروری بر تنوع تجربیات تایپوگرافی
تایپوگرافی با تعریفی که هر نوشتاری از جمله خوشنویسی، دست خط، حروف تایپی و... را در بر میگیرد.
بیلبوردها، پوسترها، تابلوی سردر فروشگاهها و گرافیکهای خیابانی، مناظر شهری را تشکیل میدهند. این تابلوهای رنگین بیش از هر چیز دیگری خود را به چشم شهروندان تحمیل میکنند. هر روز که برای گذران زندگی برنامهریزی شده شهری از خانه خارج میشویم، در محاصره سیل عظیمی از نوشتهها و حروف گرفتار میآییم که هرکدام سعی میکنند متجاوزانه به حواس ما نفوذ کنند ولی غالباً ما از کنار آنها مانند یک کاغذ دیواری بیتأثیر عبور میکنیم. شناخت از نحوه تأثیرگذاری نوشتهها برای طراحان گرافیک بسیار مهم و ضروری است.
در این جا نمونههای موفقی از تایپوگرافی را مرور میکنیم که طراحان آنها با به کارگیری ایدههایی منحصر به فرد، شخصیت یگانه و متفاوتی به آثار خود بخشیدهاند که موجب گردیده تا از میان خیل آثاری که هر روز تولید میشوند به عنوان نمونههایی برجسته، گوشهای از حافظه تصویریمان را به خود اختصاص دهند.
آثار گروه انگلیسی ۸vo برای جشنواره موسیقی Flux، این نکته را که تایپوگرافی به تنهایی قابلیت بیحد و حصری در خلق یک اثر گرافیکی دارد به خوبی نشان میدهد.
انتخاب یک تایپفیس از بارن بروک(۱) که شخصیت مدرن انگلیسی (بریتانیایی) را به همراه دارد و استفاده از رنگهای درخشان و انرژیک فلورسنت و خلق یک فضای موسیقی الکترونیکی به وسیله این رنگها و خطوط موازی پر و خالی از حروف، مجموعهای از پوسترها، بیلبوردها و بروشورهای این جشنواره موسیقی را تشکیل میدهد. یکی از نکات قابل توجه این آثار این است که هیچگونه تصویر، طراحی و تزئینات اضافی به جز اطلاعات برگزاری جشنواره در طراحی آن به کار گرفته نشده است.
نکته دیگر اینکه چون برنامههای این جشنواره در فاصلههای زمانی کوتاهی انجام میگیرد و فرصت چندانی برای طراحی در اختیار نیست، گروه ۸vo با طراحی یک فرمت ساده و تأثیرگذار، قابلیت تولید تعداد زیادی اثر گرافیکی در زمانی کوتاه را به وجود آورده است.
طراح سوییسی، رالف شرایفوگل(۲)، به دلیل جستجوهای نامتعارفاش در تایپوگرافی و دستیابی به بیان جدیدی از حروف و تصویر در مجموعه پوسترهایش برای فیلم پودیوم زوریخ(۳) بسیار شناخته شده میباشد. شرایفوگل پوسترهایش را اغلب تک رنگ یا دو رنگ طراحی میکند. در آثار او رنگ سفید نه به عنوان رنگ زمینه بلکه به عنوان بازتاب دهنده نور حضور دارد. در پوسترهای «سینما آفریقا»، کیفیت بازیهای نور در مراحل فیلمبرداری و تلفیق حروف با فرمهایی از رنگهای سیاه و سفید به عنوان نشانههایی از آفریقا دیده میشود.
معمولاً تایپهای شرایفوگل کیفیت حجم گونهای دارند و انرژی آنها در سراسر تصویر منتشر شده است. حروف، فرمهای اصلی او برای طراحی هستند و همه چیز را براساس چیدمان آنها شکل میدهد. ارزش اطلاعاتی و فرم حروف برای او یکسان است از اینرو به ندرت اثری از او میبینید که نوشتههایش را به گوشهای فشرده و تبعید کند.
آثار نهایی شرایفوگل مراحل تولید پیچیدهای را پشت سر گذاردهاند. در پوستر «سینمای شکسپیر»، او بر روی حروف برجسته فویل آلمینیومی میکشد، آن را زیر فشار آب پرس میکند، از آن عکاسی میکند و به وسیله رنگهای متالیک و با تکنیک سیلک چاپ میکند. شرایفوگل با ساختارهای تکنیکی و اجرایی خاص خود، تصاویر جدیدی را در برابر بیننده قرار میدهد که ویژگی اصلی آثار اوست.
پوسترهای ساده و مستقیم مارک سوبژیک(۴) برای مرکز تئاتر لهستان نمونههای محکم و موفقی از تایپوگرافی به شمار میآیند. تمامی حروف یا به وسیله دست ترسیم میشوند یا از برشهای مقوا به دست میآیند. رنگها سیاه و سفید هستند و سطوح مثبت و منفی نوشتهها و فضای اطرافشان قوی و پر انرژی است.
در پوستر ۲۲، زاویه ۴۵درجه عنوان پوستر با کادر و زوایای متنوع حروف ریزتر، تیزی لبه برشها، حس دراماتیک اثر را تشدید میکند.
آثار، به لحاظ سادگی اجرایشان بسیار صمیمی هستند و به نظر میرسد این سادگی تصویری، نوعی دهن کجی و ایستادگی در برابر عصر افکتهای گرافیکی است.
طراح ایتالیایی، لئونارد سونولی(۵) مرز امکانات تایپوگرافی را گسترش داده است.
مجموعه پوسترهای سونولی برای دانشگاه پسارو(۶) شامل تمرکز بر استفادهی غولآسا از تک حرفهاست. سونولی در سفارشاتاش، کاوشها و تجربیات شخصی درباره حروف را پیگیری میکند.
گاهی به حروف کیفیت نمایش سه بعدی میبخشد و آنها را تبدیل به اشیاء میکند. ایده شیء واره کردن حروف توسط سونولی در واقع اجرای ایدهی «حروف اشیاء هستند» (۷) از اریگ گیل (۸) میباشد.
در بسیاری از پوسترهای سونولی برای دانشگاه پسارو، از هر دو طرف سطح کاغذ استفاده کرده است. پوستر سخنرانی گروه grappa blott نمونه فوقالعاده و نوعی تایپوگرافی است.
در یک طرف کاغذ، عنوان گروه با طراحی زیبایی به صورت کندهکاری بر سنگ یا آهن دیده میشود که نشانهای از فضای سرد و صنعتی شرق آلمان است - جایی که گروه در آن «منطقه تشکیل گردیده است- و در طرف دیگر پوستر دو حرف bوg بصورت سه بعدی طراحی گردیده، در حالیکه یک گیلاس به عنوان سمبل نوشیدنی grappa - نوشیدنی معروف ایتالیایی- بر روی بدنه حرف ت قرار داده شده است.
استفان سگماستیر (۹) تافتهی جدا بافته ایست. همین پوستر از سگماستیر تجربیات و تنوع تایپوگرافی را بیحدومرز میکند. طراح، اطلاعات برگزاری کنفرانس AIGA - انجمن طراحی گرافیک آمریکا - را بر روی بدن خود خراش داده، از آن عکاسی کرده و به عنوان پوستر ارائه میدهد. سگماستیر با این کار قصد دارد تا زحمت و رنجشی که هر طراح در طول انجام پروژههایش میپذیرد را نشان دهد.
نتیجه دراماتیک اجرای این ایده علاوه بر اینکه بسیار تأثیرگذار است، برای گسترش مرزهای تعریف تایپوگرافی بسیار تعیین کننده است. تنوع تجربیات تایپوگرافی که مرور کردیم نشان میدهد که مرزی را نمیتوان برای آن قائل بود. شیء واره کردن حروف توسط سونولی، برشهای مقوایی حروف توسط سوبژیک ساختار، شکنیهای دیوید کارسن(۱۰)، خراشیدن اطلاعات توسط سیگماستیر، تجربیات جاناتان بارن بروک(۱۱)، نویل برادی(۱۲)، جنیفر استرلینگ(۱۳) و ... سه شنبه 17/1/1389 - 23:42
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 01
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 02
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 03 TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN04
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN05
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN06
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN07
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN08
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN09
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 10 TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 11
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 12
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 13 TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 14
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 15
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 16
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 17
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 18
TYPOGRAPHY GRAPHIC DESIGN 19 سه شنبه 17/1/1389 - 23:33
خانواده
من خدایم را پشت دیوارهای بلند ِ حاشا
با یک ضربه ی داس کشتم!
دستم را مفشار
دست های من آلوده ست
به نفس های عمیق هوسم
و به خدایی که همین جا کشتم . . .
من تو را نیز یک روز
در شک ، خواهم کشت
و برایت گریه ها خواهم کرد
سه شنبه 17/1/1389 - 23:31