اهل بیت
در بسیاری از كتب تفسیر و حدیث و
تاریخ، امام حسین(علیه السلام) از جمله مصادیق بارز آیه تطهیر،[1]
مباهله،[2] مودت[3]، اطعام[4]و كلمات[5] و آیات پایانی سوره فجر دانسته
شده، و روایات معتبری در این باره نقل كردهاند. درباره آیات پایانی سوره
فجر روایاتی نقل شده است كه اثبات كننده این معناست كه این آیات درباره
حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) است در تفسیر «البرهان» چنین آمده
است:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «سوره فجر را در نمازهای واجب و نیز نماز مستحب خود بخوانید؛ چرا كه این سوره، سوره حسین بن علی است.»
پس از این كلام امام صادق و تحریض و
تشویق مخاطبین به خواندن سوره فجر در نمازهایشان با این كلام زیبا و
دلنشین و همراه با دعای «وارغبوا فیها رحمكم الله»؛ از سرشوق و رغبت به
این امر اقدام نمایید. خداوند شما را مورد رحمت و لطف قرار دهد، یكی از
اشخاص حاضر در مجلس سؤالی مینماید ـ كه چه بسا سؤال بسیاری از ماها نیز
باشد؛ سؤال میكند:
امام
صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه میفرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ
علیهما السّلام ـ است؛ چرا كه آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا
راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد(صلی
الله علیه وآله) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آنها راضی بود، و
این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد(صلی الله
علیه وآله) میباشد
چگونه این سوره، سوره اختصاصی حسین بن علی شد؟
امام صادق(علیه السلام) فرمود: شما مگر این بخش از آیه و كلام خداوند را نشنیدهاید كه میفرماید: «یَا
أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً
مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی»انما
یعنی الحسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضیه
المرضیه و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله علیهم ـ الرضوان عن الله یوم
القیامه و هو راض عنهم، و هذه السوره فی الحسین بن علی و شیعته و شیعه آل
محمد خاصه، امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه
میفرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ علیهماالسّلام ـ است؛ چرا كه آن
بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و
یاران آن بزرگوار از خاندان محمد(صلی الله علیه و آله) از خداوند راضی
بودند و خداوند نیز از آنها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و
شیعیان او و شیعیان آل محمد(صلی الله علیه وآله) میباشد.
و در پایان روایت، امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: من ادمن قراءه الفجر كان مع الحسین فی درجته فی الجنه، ان الله عزیز حكیم،
هر كس در خواندن سوره فجر مداومت داشته باشد، با امام حسین در درجهاش در
بهشت خواهد بود، به درستی كه خداوند بر هر چیز توانا و به هر امری دانا
است.[6]
در روایت دیگری كه از ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضیه مرضیه» الآیه یعنی الحسین ابن علی ـ علیهما السّلام ـ[7] مراد
از «نفس المطمئنه» كه از خداوند راضی و خداوند نیز از او راضی است، حسین
بن علی(علیه السلام) است در این آیات، كلمه «نفس المطمئنه» نقش كلیدی و
محوری دارد به طوری كه فهم معنای آیه تا حدود زیادی به روشن شدن معنای این
واژه بستگی دارد، و چه بسا وجود این كلمه در این آیه موجب تفسیر و بیان
شأن نزول آیه، درباره حسین بن علی(علیه السلام) گردیده است، و آن حضرت
مصداق اتم و اكمل آن به حساب آمده است.
سؤالی كه در اینجا میتواند مطرح شود این است كه چه امری باعث این تقریب و تقارن گردیده است؟
چرا حسین بن علی(علیهماالسلام) از میان معصومین ـ علیهم السّلام ـ به عنوان مصداق این آیه معرفی گردیده است؟
در پاسخ باید گفت: با توجّه به آنچه كه
در تاریخ عاشورا به فراوانی نقل گردیده است كه از یك سو برای حادثه عظیم
عاشورا، هیچ واقعه و حادثهای به عنوان نظیر و مانند و شبیه سراغ نداریم، و
مصیبت بزرگی كه در این رویداد عظیم تاریخی بر خاندان عصمت و طهارت ـ
علیهم السلام ـ وارد گردید، در تاریخ نمونه دیگری ندارد، و از دیگر سو،
قربانی بزرگ این حادثه حضرت سیدالشهداء ـ علیهم السلام ـ بود كه در
سهمگینترین حالات و لحظات و شكنندهترین ماجراهای این حادثه، در نهایت
اطمینان و آرامش نفس بود، به طوری كه در روایت راویان شاهد حادثه آمده است
كه هر چه این حادثه به پایان خود كه شهادت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)
بود نزدیكتر میشد، چهره دلربای امام، زیباتر و برافروختهتر میشد، و
برای لقای پروردگار آمادهتر.
از اتفاقات سهمگین و تزلزل آفرین آن
حادثه در چهره امام، ذرهای سستی و ضعف و یا بیصبری و جزع و شكوه دیده
نشد و در عوض در این ماجرا از ابتدا تا انتها میزان تسلیم و صبر آن حضرت
كه ناشی از اطمینان و آرامش نفس بود، افزودهتر میشد. و این جمله آخر آن
حضرت در لحظات پایانی عمر شریفش شنیدنی و زیباست: صبراً علی قضائك یا ربّ لا اله سواك یا غیاث المستغیثین، مالی ربّ سواك و لا معبود غیرك، صبراًعلی حكمك،
بر قضای تو شكیبا هستم! پروردگارا! معبودی جز تو نیست، ای پناه
بیپناهان! من غیر از تو پروردگار و معبودی ندارم، برخواست و اراده تو
شكیبا هستم.[8]
پی نوشت ها :
[1] . احزاب/ 33.
[2] . آل عمران/ 61.
[3] . شوری/ 23.
[4] . انسان/ 8.
[5] . بقره/ 37.
[6] . بحرانی، سید هاشم، البرهان فی
تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بیتا، ج 4، ص 461؛ و
بحارالانوار، ج 24، ص 93 و ج 44، ص 218.
[7] . حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص
577؛ و بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 460؛ و
بحارالانوار، ج 24، ص 350؛ و تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، قم،
دارالكتاب، چاپ سوم، 1414 ق، ج 2، ص 422.
[8] . موسوعه كلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 510.
----------------------
از بخش قرآنی تبیان
شنبه 23/10/1391 - 1:1
اهل بیت
امام صادق (ع) فرمود: به درستى كه خداى تبارك و
تعالى، قبل از اهل عرفات ، براى زائران قبر حسین (ع) تجلى مى نماید، حوایج
آنان را بر آورده مىكند ، گناهانشان را آمرزیده و درخواستهایشان را به
اجابت مقرون مىسازد ، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز
اینگونه عمل مىكند.
منتخب كامل الزیارات ، ابن قولویه ، ص 346
شنبه 23/10/1391 - 0:57
شعر و قطعات ادبی
نویسنده: teravaterooh
وقتش که شد آسِمان لرزید و باران گرفت
گویی سراسر زمین را عطرِ جانان گرفت
پیغمبرَز جنس نور آمد زمستان گذشت
وحدت قیام کرد و انسان درسِ تبیان گرفت
ریحانه ها با غریبی ریشه کن می شدند
خورشیدِ رحمت طلوع کرد، وضع سامان گرفت
خون گریه می کرد شمشیرهای طایفه ها
ها کرد مسیحا و وجدان رنگِ ایمان گرفت
من شاهدم جئت بالحق الیقین یا نبی
تا ای ملیح تر زِ یوسف! حق چه بنیان گرفت
ای خاتم الانبیا مهری به اسلام زدی
روح بی نیاز گشت و رو از دین و ادیان گرفت
هر لحظه از عرش سلامی می رسد به شما
روحی فداک! عشقِتان از ابتدا جان گرفت
بعدش هبوط کرد به سلمان های عالَم رسید
طوبی لنا! کلِّ دنیا را مسلمان گرفت
قُم آیه ها را خوش الحان! بسمِ ربّک بخوان
هرچند حرا نیست و شاید عطرِ عرفان گرفت
شنبه 23/10/1391 - 0:50
اهل بیت
از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاكنون همواره دو جریان حقّ
و باطل به موازات هم پیشرفته و كره خاك هیچگاه از مصاف این دو جریان
خالى نبوده است. پیروان هر یك از حقمداران گذشته، همواره بسترسازان
حقگرایان آینده بودهاند و حق گرایان آینده تداومبخشان راه حقپرستان
گذشته. وضعیت باطلپیشهگان و دورافتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین
منوال بوده است.
در این میان ارتباط حجتهاى الهى در تداومبخشیدن به مسیر صحیح هدایت و
سعادت بشر بسیار عمیقتر و محكمتر بوده است؛ چرا كه هر نبىّ و ولىّ الهى
با در نظر گرفتن شرایط عصرى كه در آن به سر مىبرد راه انبیا و اولیاى الهى
پیش از خود را تداوم مىبخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیاى الهى
چراغهاى نورانى هدایتند؛ منتهى هر كدام متناسب با شرایط زمانى و مكانى خود
به نور افشانى مىپردازند.
در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار (ع) به عنوان جانشینان پیامبر اسلام (ص) همگى
نور واحدند و هدف مشتركى را دنبال مىكنند. وجود هر یك از آنان همانند یك
مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و كامل هدایت را به بندگان خدا نشان
مىدهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مىدارند. با این
همه ارتباط و پیوستگى بعضى از آنها با همدیگر از ویژگى و خصوصیتى برخوردار
است كه از بررسى این گونه از پیوندها مىتوان با مراحل گوناگون چگونگى
تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایى این مبارزات و همینطور با بخشى از
ریزهكاریهاى دقیق سنتهاى الهى و روند تحقق نهایى اهداف حیاتبخش انبیا و
اولیاى الهى آشنا شد.
بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین (ع) با آخرین حجت الهى حضرت
بقیةاللّه(ع) بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا كه با بررسى ابعاد
مختلف پیوند این دو حجّت الهى بهخوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاكمیّت احكام
و ارزشهاى الهى در سرتاسر عالم مشخص مىشود. این نوشته در پى آن است كه
برخى از پیوستگیهاى حضرت سیدالشهداء(ع) با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى (ع)
را روشن سازد.
الف) امام مهدى (ع) از تبار امام حسین(ع)
در مجموعه روایات منقول از پیامبراكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده
است كه منجى عالم بشریت حضرت مهدى(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله
روایت شده است كه پیامبراكرم(ص) در یكى از روزهاى آخر عمر مباركشان در حالى
كه دستشان را به شانه امام حسین(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان
حضرت زهرا(ع) فرمودند:
مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر اینكه
مردى از اولاد حسین(ع) قیام كرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1
ایشان در جاى دیگر در ضمن معرفى ائمه اطهار(ع) مىفرمایند:
امامان بعد از من دوازده نفرند كه نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین(ع)
است كه نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت
آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.2
امیر مؤمنان علىبنابىطالب(ع) روزى به حضرت اباعبداللّه(ع) فرمودند:
نهمین فرزند تو اى حسین، قائم آلمحمّد(ص) است او دین خدا را آشكار ساخته وعدالت را در سرتاسر زمین حاكمیّت خواهد بخشید...3
در این باره خود امام حسین(ع) نیز مىفرمایند:
نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره
زنده خواهد ساخت و دین را حاكمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشركان
و دشمنان احقاق خواهد كرد.4
ب) تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدى (ع)
امام حسین(ع) با هدف زنده ساختن احكام قرآن و سنّت پیامبر اكرم (ص) و از
بین بردن بدعتهایى كه در نتیجه حاكمیت بنى امیّه در دین ایجاد شده بود قیام
كردند و در طول مسیر مدینه تا كربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان
فرمودند:
من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قیام كردهام مىخواهم
امر به معروف و نهى از منكر كنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم
پیامبراكرم(ص) و پدرم علىبنابىطالب(ع) عمل مىكنم.5
آن حضرت در نامهاى به بزرگان قبایل بصره تصریح مىكنند:
من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مىكنم. در شرایطى كه اكنون ما
زندگى مىكنیم سنت رسول خدا(ص) از بین رفته و به جاى آن بدعت و احكام و
ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به
راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم كرد.6
از مجموعه این گونه ازسخنان امام حسین (ع) اهداف والاى نهضت عاشورا بهخوبى
روشن مىشود كه احیاى قرآن، احیاى سنت نبوى و سیره علوى، از بین بردن
كجرویها، حاكم ساختن حق، حاكمیّت بخشیدن به حقپرستان، از بین بردن سلطه
استبدادى حكومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصههاى اجتماعى و اقتصادى
و... از جمله آنهاست.
از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حكومت جهانى آن
حضرت را مورد بررسى قرار مىدهیم همین اهداف و انگیزهها حتى با تعابیر
مشابه با تعابیر بهكار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است.
حضرت على بن ابیطالب(ع) در توصیف سیره حكومتى امام مهدى(ع) مىفرمایند:
هنگامى كه دیگران هواى نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدى موعود (ع)]
امیال نفسانى را به هدایت بر مىگرداند و در شرایطى كه دیگران قرآن را با
رأى خود تفسیر و تأویل خواهند كرد او آراء و عقاید را به قرآن باز
مىگرداند. او به مردم نشان خواهد داد كه چگونه مىتوان به سیره نیكوى
عدالت رفتار كرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوى را زنده خواهد
ساخت.7
امام باقر(ع) در روایتى مىفرمایند:
قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوى كتاب خدا، سنّت پیامبر(ص) و ولایت على بن ابى طالب (ع) و بیزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد كرد.8
امام صادق (ع) مىفرمایند:
حضرت مهدى(ع) تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین
خواهد برد و در مقابل، تكتك سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.9
آن حضرت در جاى دیگر ضمن تصریح به این حقیقت كه امام مهدى(ع) بر طبق سیره و
روش رسول اكرم(ص) عمل خواهد كرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت
چنین مىفرماید:
قائم آل محمّد(ص) به همان شیوهاى كه پیامبر اكرم(ص) رفتار مىكردند رفتار
خواهد كرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوههاى جاهلیت كه باقى ماندهاند از
میان برمىدارد و پس از ریشه كن كردن بدعتها احكام اسلام را از نو حاكمیّت
مىبخشد.10
امام صادق(ع) در زمینه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز مىفرمایند:
چون قائم ما قیام كنند در بین مردم به عدالت داورى خواهند كرد و در زمان او
بساط ستم و بیداد از روى زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب
حقّى به حقّ خود دست خواهد یافت و احكام و ارزشهاى حیاتبخش دینى در سرتاسر
جامعه حاكمیّت پیدا خواهد كرد.11
نتیجه آن كه علاوه بر مشترك بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدى(ع)
در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر (ع) بذرها و نهالهاى غرس شده در جریان
قیام كربلا به بار خواهد نشست و به بركت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد
و تمام اهداف انبیاى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعى
صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.
ج) مهدى(ع) منتقم خون امام حسین(ع)
یكى از القاب حضرت مهدى(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب
بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در
روایتى كه از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىكنند كه
چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمایند:
چون در آن ساعتى كه دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان
با ناراحتى در حالى كه ناله سرداده بودند عرض كردند پروردگارا! آیا از
كسانى كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید كردند در
مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد كه: اى فرشتگان من! سوگند
به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادى.
آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امامحسین(ع) را به آنان نشان داد و
پس از اشاره به یكى از آنان كه در حال قیام بود فرمود: با این قائم از
دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.12
در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر
كس مظلومانه كشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مىدهیم»...13 از
امام صادق (ع) روایت شده است كه:
مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است كه مظلوم كشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدى(ع) است14
امامباقر(ع) نیز تصریح مىكنند:
ما اولیاى دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامى كه قائم ماقیام كنند پىگیرى خون امام حسین(ع) خواهد كرد.15
در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:
أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلا.
كجاست آن عزیزى كه پس از ظهورش خون شهید مظلوم كربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...16
همچنین روایت شده است كه حضرت مهدى(ع) پس از ظهور بین ركن و مقام براى مردم
خطبه خواهد خواند و در مهمترین قسمت خطبه به صورت مكرر با نهایت اندوه و
تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله
خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى كه همه ستمگران را به
سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل
عالم! جدّم حسین بن على(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارك او را
عریان در روى خاكها رها كردند. دشمنان از روى كینه توزى جدم حسین(ع) را
ناجوانمردانه كشتند...17
در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر مىدهد...
و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى(ع) پس از ظهور این جمله بسیار الهامبخش است:
یالثارات الحُسَین(ع)18.
اى بازخواست كنندگان خون حسین(ع).
این جمله اشاره به این معنا دارد كه هنگام انتقام خون پاك امام حسین(ع)
فرارسیده است كسانى كه مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ
ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.
د) مهدى(ع) همیشه به یاد حسین(ع)
از آنجا كه امام حسین(ع) با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایههاى خود را
ایثار كرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرین حجت الهى نیز تصریح
دارند كه همواره به یاد ایثارگرى و فداكاریهاى آن حضرت هستند و شب و روز با
یادآورى مصیبتهایى كه بر ایشان روا داشته شد خون گریه مىكنند.
در بخشى از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره مىخوانیم:
...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین(ع) [به تأخیر انداخت و یارى و
نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینك من هر آینه صبح و شام به
یاد مصیبتهاى تو ندبه مىكنم و به جاى اشك بر تو خون گریه مىكنم...
بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى(ع) رابه
سیّد الشهداء (ع) نشان مىدهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه
(ع) از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأكید قرار داده و عمق
فاجعه كربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا مىكند.
حتى این به یاد امام حسین(ع) بودن در عملكرد سایر ائمه اطهار(ع) نیز به چشم
مىخورد؛ یعنى آنها نیز در مواقع اشاره به فداكاریها و مظلومیتهاى امام
حسین(ع) به گونهاى موضوع امام مهدى (ع) را مورد تأكید قرار دادهاند به
عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق(ع) یاد سیّد الشهداء (ع) به همراه امام
مهدى(ع) گرامى داشته شده است. در حقیقت شكایت شهادت جانگداز حضرت امام
حسین(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقیةاللّه(ع) شده است ودرخواست مىشود كه به
عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلكه هر چه زودتر
مهدى موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتى
به پیروان اهل بیت(ع) توصیه مىشود كه در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت
امام حسین(ع) غافل نشوند.
البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین(ع) نیز مطرح است؛ یعنى
حضرت اباعبداللّه حسین(ع) نیز همواره به یاد مهدى موعود بودهاند. در دعاى
روز ولادت امام حسین (ع) از امام مهدى (ع) یاد مىشود و در روز عاشورا و در
زیارت عاشورا نام و یاد مهدى(ع) تسلى بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت(ع)
است.
مجموعه این برنامههاى حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین(ع) را با قیام جهانى امام مهدى(ع) هر چه بیشتر روشن مىسازند.
گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیارى كه از حضرات معصومین(ع) نقل
شده است در بسیارى از مسائل جزئى نیز امام مهدى (ع) با امام حسین(ع)
پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهى دارند كه از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدى(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روایت شده است:
قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا؛ یعنى همان روزى كه حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسیدند قیام خواهد كرد.19
2. از مجموعه روایات به خوبى روشن مىشود همانگونه كه امام حسین(ع) نهضت
خود را از مكه آغاز كردند؛ یعنى پس از خارج شدن از مدینه به مكه آمدند و از
كنار بیتاللّه قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت كوفه حركت كردند،
حضرت مهدى (ع) نیز از كنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد
خواند و آن گاه حركتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ
حكومتى خویش را در كوفه قرار خواهد داد.
3. حتى طنین صداى امام مهدى(ع) همان طنین صداى امامحسین(ع) است. پیام مهدى(ع) همان پیام حسین(ع) است كه فریاد مىزند:
اى مردم مگر نمىبینید به حقّ عمل نمىشود و از باطل خوددارى نمىگردد...
امربه معروف و نهى از منكر كنار گذاشته شده است و احكام الهى و سنن پیامبر
(ص) آشكار هتك مىشود و...
این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد كه
امام حسین(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و
اعراض از بدیها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین(ع).
صداى [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش[ صداى اباعبداللّه(ع) است.
4. برخى از یاران حسین(ع) پس از رجعت در ركاب امام مهدى(ع) به یارى آن حضرت
خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امامحسین(ع) بودهاند
در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و... .
«أللّهمّ نرغب إلیك دولة كریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»
_______________________________________________________
1 .بحارالانوار، ج51، ص91.
2 .كشفالغمة، ج3، ص294.
3 .منتخبالاثر، ص467
4 .اعلامالورى، 384.
5 .بحارالانوار، ج45، ص6.
6 .حیاةالإمامالحسین(ع)، ج2، ص264
7 .بحارالانوار، ج51، ص130.
8 .الزامالناصب، ص177.
9 .ینابیعالموّدة، ج3، ص62.
10.بحارالانوار، ج52، ص352.
11.همان، ص338.
12.دلائلالامامة، ص239.
13.سوره اسراء (17) آیه 33.
14.البرهان فى تفسیر القرآن، ج4، ص559.
15.همان، ص560.
16.دعاى ندبه.
17.الزامالناصب، ج2، ص282.
18.النجمالثاقب، ص469.
19.بحارالانوار، ج52، ص 285.
شنبه 23/10/1391 - 0:48
اهل بیت
عشق را افسانه کردی یا حسین
عقل را دیوانه کردی یا حسین
در ره معبود بی همتای خویش
همّـتی مردانه کردی یا حسین
تا قیامت در دل اهل ولا
منزل و کاشانه کردی یا حسین
گرد شمع بی زوال خویشتن
عالمی پروانه کردی یا حسین..
میرزا علی اکبر خرم قزوینی
شنبه 23/10/1391 - 0:45
اهل بیت
یزید
ابن معاویه از جمله حکمرانان بنی امیه است که نه تنها مورد لعن شیعیان و
محبان اهل بیت علیهم السلام است بلکه بزرگان اهل سنت نیز او را مورد لعن و
نفرین قرار داده اند. آنچه در پی می آید دیدگاه شماری از نامداران اهل سنت
درباره ی این شخصیت سیاه تاریخ است:
یزید پسر معاویه (زاده ۲۵ (قمری) / ۶۴۵ (میلادی) درگذشته ۶۴ (قمری) / ۶۸۳ (میلادی) در دمشق) دومین خلیفه دودمان اموی بود.
یزید
در سال ۶۰ قمری، پس از مرگ پدرش به قدرت رسید و در مدت چهار سال حکومت بر
سرزمینهای اسلامی جنگ های خونباری را با مخالفین خود ترتیب داد.
سیرهٔ اخلاقی یزید
سیرهٔ
یزید و روش زندگی او، با تمام خلفای پیش از او حتی معاویه فرق داشت. او در
حفظ شریعت اعتنایی نداشت و وحی را انکار می کرد. مردی عشرت جوی و شراب
خوار بود که به فسق شهرت داشت. او سیاست و ذکاوت پدرش را نداشت، و کارهای
حکومت را سبک میگرفت. وقوع سه رویداد در سه سال خلافت او، به شهادت رساندن
حسین بن علی و یارانش، واقعهٔ حره، و جنگ با عبدالله بن زبیر موجب نفرت
بسیاری از مسلمین از او شد و بسیاری از علما و خطباء، در عالم شیعه و اهل
سنت، لعن او را جایز شمردند.
نظرات اهل سنت
الیافعی:
"و آن کس که امر به قتل حسین بن علی رضی الله عنه کرد و آن کس که او را به
قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای قتل حسین بن علی
فراهم داشت همهٔ اینها کافر هستند و مستحق لعن. - شذرات من ذهب / ابن
العماد الحنبلی: ۱ / ۶۸."
التفتازانی (شرح عقاید النفسیه): "حق این است
که یزید به قتل حسین رضایت داد و او را چنین بشارت دادند و به اهل بیت رسول
اهانت کرد. پس لعنت خدا بر وی و بر یاران و همراهان اوست."
الذهبی:
"یزید ناصبی غلیظ و تندخویی بود که اخلاق سگان را داشت و مسکر مینوشید و
از هیچ معصیت و منکری روی گردان نبود. دولتش به قتل حسین آغاز گشت و به
ویرانی کعبه تمام یافت - (المصدر)"
ابن کثیر: "به راستی یزید پیشوایی فاسق و کافر و شایستهٔ لعن بود. - البدایه ۸/۲۳۸"]
المسعودی:
"و یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسوول در قتل نوادهٔ رسول خدا صلی
الله علیه و سلم و اصحاب او رضی الله عنهم است. او آشکارا شراب مینوشید و
با سگان مینشست. اخلاقش اخلاق فرعون بود. جز این که فرعون در امر رعیت
مدارا بیشتر مینمود تا وی و انصاف بیشتر داشت و تدبیر بیشتر. - مروج الذهب
: ۳ / ۸۲"
علمای بسیار دیگر از جمله سبط بن الجوزی، القاضی ابویعلی،
جلالالدین سیوطی، ابن حزم، شوکانی، جاحظ، شیخ محمد عبده و القرضاوی, امام
احمد بن حنبل همه یزید را کافر و فاسق دانسته و رای به جواز لعن یزید
دادهاند.
مرگ
یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع
الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی
پرتاب شدهبود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و
این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر
که در حوالی همان شهر است دفن گردید.
منبع : شفقنا
شنبه 23/10/1391 - 0:39
اهل بیت
دکتر عصام العماد گفت : همه روزه بر تعداد افرادی که با مطالعه، تحقیق و
بررسی به اسلام و تشیع گرایش پیدا می کنند، افزوده می شود و مکتب عاشورا و
امام حسین(ع) یکی از علل مهم گرایش جهانیان به این مذهب است.
دکتر عصام
العماد، وهابی شیعه شده و متخصص علم رجال، حدیث و تاریخ در نشست ویژگی های
مکتب اهل بیت(ع) که در نمایشگاه توانمندی های هیئت های مذهبی استان قم
برگزار شد، گفت: عظمت روز عاشورا و مظلومیت و حقانیت امام حسین(ع) مردم
آزاداندیش جهان را به خود جذب می کند.
وی خاطر نشان کرد: مکتب تشیع ویژگی هایی دارد که منحصر به فرد است و در دیگر مکاتب نمونه آن یافت نمی شود.
دکتر
عصام العماد تصریح کرد: در هیچ مکتبی چون شیعه برای ارتباط با خدا دلایل
روشن و منطقی وجود ندارد و مکاتب برای ارایه مطلبی هیچ دلیل راسخ و متقنی
ارایه نمی کنند.
وی اضافه کرد: هر روزه بر تعداد افرادی که با مطالعه، تحقیق و بررسی به اسلام و تشیع گرایش پیدا می کنند، افزوده می شود.
دکتر
عصام العماد تصریح کرد: اکثر کسانی که به شیعه گرویده می شوند از قشر
فرهیخته و نخبه جامعه خود محسوب می شوند بگونه ای تعداد افراد شیعه شده از
میان اساتید دانشگاه، ائمه جمعه، نویسندگان، هنرمندان و دانشجویان هستند.
وی
بیان داشت: مکتب عاشورایی در افراد عشقی خدایی ایجاد می کند و باعث می شود
پیروان آن از همه زندگی و جان و مال خود در راه هدف و عشقی الهی بگذرند.
عصام
العماد در ادامه بر اهمیت مقوله مهدویت و حضرت مهدی(عج) اشاره کرد و گفت:
این امام عصر خود دلیل مشخصی برای حقانیت شیعه است بگونه ای که حتی در کتب
پایه اهل سنت و وهابیت بر وجود و ظهور ایشان تاکید شده است.
وی حضرت ولی
عصر(عج) را بزرگترین مبلغ دین و مکتب اهل بیت(ع) دانست و افزود: نه در هیچ
کتاب اهل سنت و وهابیت و همچنین کتب دیگر ادیان و مکان بر وجود چهار خلیفه
بعد از پیامبر(ص) اشاره نشده است.
وی تاکید کرد: این در حالی است که
حتی در دو کتاب اصلی وهابیت و اهل سنت به صراحت بر وجود 12 معصوم بعد
پیامبر (ص) به تصریح اشاره شده است.
عصام العماد بیان داشت: امروزه
سرسخت ترین دشمنان شیعه وهابون هستند اما وهابیت به گونه ای ناخواسته
مبلغان مکتب شیعه هستند و این از معجزات خداوند است که دین را حفظ و حراست
می کند.
وی به اهمیت واقعه عاشورا اشاره کرد و گفت: اهل بیت و امام
حسین(ع) مصداق کامل آیه تطهیر و موددت هستند و قرآن بدون کربلا و کربلا
بدون قرآن شناخته و معنا نخواهد شد.
منبع : شبستان
شنبه 23/10/1391 - 0:38
اهل بیت
امام
حسین علیه السلام بناى قیام خود را بر فداکارى در راه حق گذاشت و از همان
آغاز این حقیقت را اعلام کرد و پیوسته بر آن تاکید نمود، چنانکه در
وصیتنامه خود به محمد بن حنفیه چنین نوشت:
همانا
من به منظور تباهگرى و خودخواهى، و فساد و ستمگرى قیام نکرده ام، و تنها
براى اصلاح امت جدم محمد صلى الله علیه و آله قیام کرده ام. من مى خواهم به
خوبى ها سفارش و از زشتى ها جلوگیرى کنم، و به سیره جدم محمد صلى الله
علیه و آله و سیره پدرم على بن ابى طالب علیه السلام رفتار کنم. پس هر که
مرا و هدف مرا به حق و راستى پذیرا شود و در این راه فداکارى نماید، البته
خداند به حق و راستى سزاوارتر است، و هر که راه مرا نپذیرد و مرا تنها
گذارد، من به تنهایى با صبر و استقامت راه خود را پیش خواهم برد تا خداوند
میان من و این چنین مردمان به حق داوریکند و میان من و آنان حکم نماید که
او بهترین حاکمان است.
http://www.sibtayn.com
شنبه 23/10/1391 - 0:37
اهل بیت
امام رضا(ع) فرمودهاند که هر که ترک کند سعی درحوائج خود را در روز عاشور و پی کاری نرود حق تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد.
به
گزارش نامه، علامه مجلسی در زادالمعاد فرموده است: بهتر آن است که روز نهم
و دهم را روزه ندارد زیرا که بنیامیه این 2 روز را برای برکت و شماتت بر
قتل آن حضرت روزه میداشتند و احادیث بسیاری در فضیلت این 2 روز و روزه
آنها بر حضرت رسول بستهاند و از طریق اهل بیت(ع) احادیث بسیار در مذمت
این 2 روز خصوصا روز عاشور وارد شده است. امام صادق(ع) در پاسخ عبدالله
ابنسنال که در مورد روزه گرفتن در این روز سوال کرده است میفرمایند:
روزه بگیر بدون قصد کردن، وافطار کن بدون این که قصد عصیان داشته باشی، و
روزه عاشورا را تمام نگیر و بعد از عصر افطار کن و گر چه به نوشیدن مقداری
آب باشد.
چرا کسب درآمد مکروه است
بنیامیه از برای
برکت آذوقه سال را در روز عاشور در خانه ذخیره میکردهاند. امام رضا(ع)
فرمودهاند که هر که ترک کند سعی درحوائج خود را در روز عاشور و پی کاری
نرود حق تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هر که روز عارشورا، روز
مصیبت و اندوه و گریه او باشد، حق تعالی روز قیامت را روز فرح و سرور و
شادی او گرداند و دیدهاش در بهشت روشن گردد. هر که روز عاشورا را روز برکت
نامد و برای منزل خود در آن روز چیزی ذخیره کند خدا آن ذخیره را برای او
مبارک نگرداند و در روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمربن سعد
محشور گردد.
http://www.sibtayn.com
شنبه 23/10/1391 - 0:36
اهل بیت
1ـ مقتل منسوب به ابومخنف
ابومخنف،
لوط بن یحیی بن سعید، در گذشته به سال ۱۵۸ هجری قمری، از مورخان مورد
اعتماد و از اصحاب امام صادق (ع) است، او به احتمال فراوان شیعه و مقبول
مورخان فریقین است و از این رو تاریخ نگاران و سیره نویسان متعدد از کتاب
او درباره قیام امام حسین (ع) نقل کردهاند. از این میان میتوان به محمد
بن عمر واقدی (م ۲۰۷) و محمد بن جریر طبری (م ۳۱۰) در تاریخش، ابن قتیبه (م
۳۲۲) در الامامة و السیاسة، ابن عبدربه (م ۳۲۸) در العقد الفرید، علی بن
حسین مسعودی (م ۳۴۵) شیخ مفید (م ۴۱۳) در الارشاد و نیز النصرة فی حرب
البصرة، شهرستانی (م ۵۴۸) در الملل والنحل، خوارزمی (م ۵۶۸) در مقتل الحسین
و در آخرین حلقهها به ابن عساکر (م ۵۷۱) ، در تاریخ دمشق، ابن اثیر
(۶۳۰) در الکامل، سبط ابن جوزی (م ۶۵۴) در تذکرة الخواص و ابوالفداء (م
۷۳۲) اشاره کرد سوگمندانه اصل کتاب ابومخنف ناپیدا شده و ما تنها
میتوانیم از جمعآوری گزارشهای این مورخان، به بخشی از کتاب او دست
بیابیم. در دوره معاصر آقای حسن غفاری و محمد هادی یوسفی غروی به این کار
همت گماشته و آن بخش از کتاب ابومخنف را که طبری در تاریخ خود گزارش کرده،
گردآورده و با نامهای «مقتل الحسین» و «وقعة الطّف» منتشر ساختهاند.
پیشتر
از این دو، کتابی به نام مقتل ابیمخنف منتشر شده است که نه تنها دلیلی بر
صحت انتساب آن به مؤلف در دست نیست، بلکه تفاوت فراوان و آشکار مطالب آن
با نقل طبری از ابومخنف، قرینه نادرستی این انتساب است. دلیل دیگر، وجود
برخی مطالب موهن به شخصیت بزرگوارانه امام حسین (ع) است که تألیف آنها از
نویسندهای مشهور و موثق همچون ابومخنف، بسی بعید است. جالب توجه آن که
میان این کتاب چاپ شده ناشناخته، با متن برخی نسخههای خطی آن تفاوت بیش از
حد متعارفی به چشم میآید و اعتماد به آن را از میان میبرد.
متأسفانه،
نیاز به مقتل أبی مخنف، موجب شده، بسیاری به همین نسخه متداول و رایج روی
آورده و بیشتر مطالب آن را نادانسته به أبو مخنف نسبت دهند.
گفتنی
است که در دو سده اخیر، بسیاری از محدثان، مورخان و کتابشناسان، پس از
تأیید ابومخنف و کتاب اصلی او، کتاب کنونی، متداول و در دسترس «مقتل ابو
مخنف» را بیاعتبار و غیر قابل استناد دانستهاند. از این میان میتوان به
محدث نوری، میراز محمد ارباب ، حاج شیخ عباس قمی ، سید عبدالحسین
شرفالدین ، سید حسن امین و شهید قاضی طباطبایی اشاره کرد.
۲ـ نور العین فی مشهد الحسین(ع)
نور
العین، مقتلی منسوب به ابواسحاق اسفرائنی است و این عنوان منصرف به
ابراهیم بن محمد بن ابراهیم اسفرائنی، فقیه شافعی و در گذشته به سال ۴۱۷ یا
۴۱۸ هجری است، اما هیچ یک از منابع کهن، تألیف چنین کتابی را در شرح حال
او گزارش نکردهاند.در میان کتاب شناسان متأخر، ابتدا اسماعیل پاشا و پس از او شیخ آقا بزرگ تهرانی و یوسف الیان سرکیس این
کتاب را به او منسوب داشتهاند. آنچه نظر اسماعیل پاشا را کم اعتبار
میکند، اشاره وی به مأخذ خود، وفیات الاعیان است، حال آن که ما چنینی
مطلبی را در وفیات الاعیان نیافتیم و اسماعیل پاشا خود در کتاب دیگرش،
ایضاح المکنون، کتاب را بدون ذکر مؤلف آن معرفی کرده است.
کتاب
شناسان معاصر مانند سید عبدالعزیز طباطبایی (ع) نیز بر اعتقادند که این
کتاب را بر اسفرائنی بربستهاند؛ زیرا اسلبوب و سبک آن با کتابهای تألیف
شده در قرن چهارم، یعنی سالهای تدریس و تألیف اسفرائنی، همسان نیست. و نکته آخر آن که مطالب کتاب، بدون سند و مأخذ است و گاه چنان غیر معتبر و
دور از عقل است که تألیف آن را از سوی یک فقیه دانشمند، بعید میسازد
و از این رو محققان خبره در سیره و تاریخ امام حسین (ع) را به انکار آن
سوق داده است.
۳ـ روضةالشهداء
کمال
الدین حسین بن علی واعظ کاشفی (م ۹۱۰) مبتکر سبک قصه پردازی و پردازش
پندگونه از وقایع تاریخی است. او که سنی بودن و یا شیعه بودنش معلوم نیست ـ
شیفته اهل بیت (ع) بود و برای جذب عوام، حوادث تاریخی به ویژه، حادثه
عاشورا را با نثری دلپسند به داستان درآورد و در این میان مطالب معتبر و
غیر معتبر و مستند و بدون سند را با هم درآمیخت. سبک جدید، فارسی بودن و
انگیزه مؤلف برای خواندن کتاب در مجالس عزا، موجب شد تألیف کاشفی نه یک اثر
تاریخی که یک اثر تبلیغی و حتی تخیلی، شمرده شود. متأسفانه عدم توجه به
این مطلب و قرائت و استنساخ متکرر آن ـ تا آنجا که سخنرانان مجالس سوگواری
امام حسین (ع) را، «روضه» خوان نامیدند، زمینه ورود بسیاری از اطلاعات
نادرست این کتاب را به فرهنگ عاشورا فراهم ساخت و در موارد متعددی «زبان
حال» و جانشین «زبان قال» حماسه سرایان کربلا گشت.
مصحح
و حاشیهنگار کتاب، علامه ابوالحسن شعرانی نیز در مقدمهاش بر کتاب به این
موضوع اشاره کرده است: «از نقل ضعیف در روضةالشهداء عجب نباید داشت، چون
در ادای مقصود واعظ، قوی است، اگر چه برای مقصود مورخ کافی نیست» پیش
از شعرانی، نیز، میرزا عبدالله افندی، همکار عالم و کتاب شناس علامه مجلسی
(ع)، اکثر روایات این کتاب و بلکه همه آن را مأخوذه از کتب غیر مشهوره و
غیر قابل اعتماد دانسته ، سید محسن امین نیز این سخن را تأیید نموده
است.محدث نوری برخی گزارشهای کتاب را بدون پشتوانه تاریخی خوانده و شهید مطهری آن را پر از دروغ، و تألیف و نشر این کتاب را مانع
مراجعه به منابع اصلی و مطالعه تاریخ واقعی امام حسین (ع) دانسته است. شهید قاضی طباطبایی نیز مطالب آن را در مقام تعارض با مقاتل معتبر، ساقط و
بیارزش میداند. نمونههای متعددی از این گونه اخبار غیر قابل باور
را میتوان درجای جای کتاب دید.
۴ـ المنتخب فی جمع المراثی و الخطب
فخرالدین
بن محمد علی بن احمد طریحی (م ۱۰۸۵) مؤلف مجمع البحرین، مجموعه ای از
احادیث و مراثی درباره امام حسین (ع) و برخی دیگر از امامان را گرد آورد و
به قصد گریاندن مؤمنان و تشویق به سوگواری، آن ها را به صورت جنگ سامان
داد. المنتخب تاریخ نگاری علمی زندگی یا قیام امام حسین (ع) نیست، اکثر
مطالب کتاب بدون ذکر مأخذ و احادیث آن به صورت مرسل آمده و غث و سمین در آن
به هم درآمیخته است و از این رو آن را متناسب با هدف و شیوه مؤلف، المجالس
الطریحیه و یا المجالس الفخریه نیز نامیدهاند. ضعف دیگر کتاب، اختلافات موجود در نسخههای متفاوت است که میتواند نشانگر تصرفات بعدی در آن باشد.
محدث
نوری منتخب طریحی را مشتمل بر مطالب موهون و غیر موهون میداند و
میرزا محمد ارباب قمی، مسامحات فراوان در آن را گوشزد کرده و روایات مختص
آن را معتبر ندانسته است.برخی مطالب ضعیف کتاب قابل تردید و رد هستند
که خوانندگان را به صفحات ذیل ارجاع میدهیم.
۵ـ محرق القلوب
محرق
القلوب، نوشته ملا مهدی نراقی (م ۱۲۰۹ ق) است. او با اقتباس از روضة
الشهداء، به عرضه مطالبی دست یازید که به گونه ای شورانگیز، عواطف و
احساسات مردم را به سوی واقعه کربلا سوق دهد، اما چون مأخذ نراقی، روضة
الشهداء، کتابی ضعیف و مخلوط از مطالب درست و نادرست بود، نوشته او نیز بر
اخبار ضعیف و غیر معتبر مشتمل گشت. نراقی خود به ضعیف بودن برخی گزارشهای
کتابش تصریح کرده و از این رو مورد انتقاد برخی از عالمان پس از خود
قرار گرفته است. میرزا محمد تنکابنی برخی از اخبار آن را مظنون یا مقطوع
الکذب دانسته و محدث نوری با ابراز شگفتی از تألیف چنین کتابی از چنان
عالم بزرگی، برخی مطالب آن را منکر نامیده است. شهید مطهری نیز نراقی
را فقیه بزرگی خوانده ولی او را در تاریخ عاشورا، صاحب اطلاع نمیداند و
برخی مطالب او را نقد کرده است. گفتنی است انتساب کتاب به نراقی، مشهور
و تردیدی در آن نرفته، اما محتمل است که آن را در اوایل سن تحصیل و
پیش از رسیدن به مراتب کمال علمی، نوشته باشد.
۶ـ اکسیر العبادات فیاسرار الشهادات «اسرار الشهادة»
آغا
بن عابد دربندی شیروانی مشهور به فاضل دربندی (م ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶) از
نویسندگانی است که افزون بر رشته تخصصی خود، فقه، در دیگر رشتهها، مانند
تاریخ عاشورا نیز کتاب نوشت. او با جمع اخبار قوی و ضعیف و به قصد حل
اختلاف و تحلیل آنها یکی از بزرگترین نگاشته ها را درباره واقعه عاشورا
سامان داد. او شیفته امام حسین (ع) بود و انگیزه زیبایی در نگارش این کتاب
داشت، اما به دلیل استفاده از منابع ضعیف در کنار منابع اصلی و نقل برخی
گزارشهای بدون سند نتوانست مقتل معتبری ارائه دهد. او همچنین مبنای
نادرستی برگزید و براساس آن از کتابهایی که مشتمل بر اخبار مظنون الکذب
بودند نیز نقل کرد. مبنای او این بود که نشانههای کذب هر چند به درجه ظن
برسد، مانع نقل نیست و نقل چنین اخباری در بیان سیره و تاریخ، بی اشکال
است. محدث نوری یکی از منابع ضعیف دربندی را نسخه بدون سر و ته، مجهول و پر
از دروغی میداند که سید عرب روضهخوانی برای کسب تأیید نزد عالمان نجف
آورده و سپس به دست دربندی میرسد. نسخهای که به گفته محدث نوری، از کثرت
اشتمال بر اکاذیب واضحه و اخبار واهیه احتمال نمیرود که از مؤلفات عالمی
باشد.
سخن
محدث نوری را بسیاری از عالمان دیگر تأیید کردهاند و بسیاری از نقلهای
نادرست و غیر قابل باور کتاب را به عنوان گواه ارائه کردهاند. از این میان
میتوان به میرزا محمد تنکابنی، شاگرد فاضل دربندی ، محدث نوری ،
شیخ ذبیحالله محلاتی، سیدمحسن امین ، میرزا محمدعلی مدرس
تبریزی ، شیخ آقا بزرگ تهرانی و استاد علامه شهید مرتضی مطهری ، اشاره کرد. گفتنی است بسیاری از تحلیلهای نویسنده کتاب برای قابل
پذیرش کردن گزارشهایی است که به سادگی قابل قبول نیستند. ۷ـ ناسخ التواریخ
میرزا
محمد تقی سپهر، مشهور به لسان الملک (م ۱۲۹۷ ق) از شاعران و منشیان دربار
قاجار است. او در کنار کار دیوانی، مأمور شد تا کتابی را درباره تاریخ جهان
از آدم(ع) تا آن زمان، بنگارد.کتابی که همه آنچه را گفته اند و
امکان وقوع دارد و محال نیست، در خود جای دهد هر چند دور از ذهن باشد. او
این تفصیل را در بخش مربوط به امام حسین(ع) حفظ کرده و از این رو هر قصه
را که در کتب معارف مروخین و محدثین دیده، آورده است. او هر چند، گاه
به گاه به نقد پاره ای منقولات دست می یابد، اما خود نیز اشتباهات
تاریخی دارد و مطالب ضعیف به کتابش راه یافته است و از این رو با وجود
استفاده اهل منبر و مرثیه از آن، نمیتوان متفردات آن را معتبر دانست. شهید
قاضی طباطبایی اشتباهات آن را فراوان دانسته و محتویات بدون مدرک آن را
قابل اعتماد ندانسته است. شهید مطهری نیز هر چند مؤلف را متدین
خوانده، اما تاریخش را چندان معتبر نداشته و برخی از اشتباهات تاریخی او را
گوشزد کرده است.
۸ـ عنوان الکلام
ملا
محمد باقر فشارکی (م ۱۳۱۴) از فقیهان قرن سیزدهم و چهاردهم اصفهان است.
رشته اصلی او فقه اما صاحب منبر وعظ و خطابه نیز بوده است. او بدون آن که
قصد بیان تاریخ عاشورا را داشته باشد در پایان سخنرانیهایش چند جمله ای
ذکر مصیبت میکرد. او سپس بخشی از این سخنرانیها را که در شرح دعاهای هر
روز ماه مبارک رمضان بود به نگارش در آورد و سپس دو عشریه که نوشتههای
ویژه مصائب امام حسین(ع) و در قالب مجالس دهگانه بود به آن افزود. فشارکی
در مقام تاریخ نویسی نیست و قصدش ذکر مصیب و گریاندن مردم است، از این رو
در بسیاری از موارد سندی برای گفتههای خود ارائه نمیدهد و حتی گاه با
وجود تصریح به نبودن برخی مطالب در کتب معتبر و مشهور ، تنها به گمان و
احتمال، آن را نقل میکند. کتاب عنوان الکلام مرجع و مستند کتابهای
پژوهشی و تاریخی واقع نشده، اما به دلیل ذکر برخی مواعظ حدیثی و داستانی
گاه مورد استناد اهل منبر قرار میگیرد. تأخر زمانی مؤلف، نقص ارجاع علمی
به کتب منابع و گزارشهای منفرد و بدون شاهد کتاب را میتوان دلیل عدم
استفاده علمی از آن دانست.
۹ـ تذکرة الشهداء
ملا
حبیب شریف کاشانی (م ۱۳۴۰ ق) از عالمان و فقیهان پرنویس قرن چهاردهم است.
او نزدیک به ۲۰۰ نوشته دارد که از جمله آن ها، تذکرة الشهداء است. کار اصلی
شریف کاشانی فقه و علوم وابسته به آن بوده، اما به دلیل شیفتگی به امام
حسین(ع) تاریخ مفصلی در شرح حال شهیدان عاشورا نگاشت. شریف کاشی در این
کتاب از همه گونه منابع قوی و ضعیف، نقل کرد و از این رو با وجود رد برخی
اخبار از سوی مؤلف، تعدادی از روایتهای ضعیف در کتاب باقی مانده است. این
اخبار پشتوانه تاریخی ندارند و قرائن دیگری در کنار آنها وجود ندارد و از
این رو همه گزارشهای کتاب قابل اعتماد نیست. نمونههای گزارش متفرد و
تأیید نا شده این کتاب را میتوان در صفحات متعددی مشاهده کرد. گفتنی است
برخی از این اخبار محال و یا خارقالعاده نیستند. اما سند و منبع قابل
اتکایی ندارند. [۵۱]
۱۰ـ معالی السبطین
محمدمهدی حائری مازندرانی از
نویسندگان قرن چهاردهم (م ۱۳۸۵) دو کتاب دیگر نیز درباره اهل بیت (ع) دارد
که یکی با نام «شجره طوبی» و دیگری «الکوکب الدرّی فی احوال النبی والبتول و
الوصیّ» است. مرحوم حائری مازندرانی در کتاب «معالی السبطین» اندکی به شرح
حال امام حسن و بقیه کتاب را به امام حسین(ع) پرداخته است. او مطالب کتاب
را با داستان و شعر در هم آمیخته و آنها را به شکل مطالب مناسب مجالس
سوگواری عرضه کرده است. او مطالب تاریخی، حدیثی و گوناگون را نقل میکند تا
زمینه مناسبی برای گزارش مقتل و وقایع عاشورا، فراهم آورد و در این میان
از نقل مطالب ضعیف و استفاده از کتب و منابع غیر قابل اعتماد ـ مانند
روضةالشهداء، اسرار الشهادات، منتخب طریحی و ... خودداری نمیکند.
شهید
قاضی طباطبایی که با مؤلف آشنایی و مکاتبه داشته نیز نقلیات کتاب را چندان
قابل اعتماد نمیداند و آن را آمیخته از صحیح و ضعیف خوانده و از این رو
ناظر کتاب را به دقت در آن فرا میخواند. نمونههایی از اخبار ضعیف و
حتی متفرد کتاب را میتوان در این صفحات دید.
شنبه 23/10/1391 - 0:34