شعر و قطعات ادبی
« یک با یک برابر است »
از میان جمع شاگردان یک برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است.
نگاه بچهها ناگه به یک سو خیره گشت
معلم مات بر جا ماند. و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آیا باز یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود !
و او با پوز خندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامان داشت بالا بود و آن که
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود
آیا باز یک با یک برابر بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقرهگون چون قرص مه میداشت بالا بود
وان سیه چرده که مینالید پایین بود؟
آیا باز یک با یک برابر بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو میشد
حال میپرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران از کجا آماده میگردید؟
یا چه کس «دیوار چین»ها را بنا میکرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم میشد؟
یا که زیر ضربت شلاق له میگشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس میکرد؟
معلم ناله آسا گفت:
بچهها در جزوههای خویش بنویسید:
«یک با یک برابر نیست »
سه شنبه 11/12/1388 - 17:42
دانستنی های علمی
The brightest future will always
Be based on a forgotten past;
You can"t go forward in life until
You let go of your past failures and heartaches.
همیشه بهترین آینده بر پایه گذشته ای فراموش شده بنا می شود؛
تا غمها و اشتباهات گذشته را رها نكنی نمیتوانی در زندگی پیشرفت كنی.
دوشنبه 10/12/1388 - 21:9
دانستنی های علمی
May you have enough happiness to make you sweet
Enough trials to make you strong,
Enough sorrow to keep you human and
Enough hope to make you happy.
خوب است كه آنقدر شادی داشته باشی كه دوست داشتنی باشی
آنقدر ورزش كنی كه نیرومند باشی
آنقدر غم داشته باشی كه انسان باقی بمانی
و آنقدر امید داشته باشی كه شادمان باشی.
دوشنبه 10/12/1388 - 21:3
دانستنی های علمی
Don"t go for looks; they can deceive.
Don"t go for wealth; even that fades away
Go for someone who makes you smile,
Because it takes only a smile to
Make a dark day seem bright.
Find the one that makes your heart smile.
به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری.
به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست.
به دنبال كسی باش كه به لبانت لبخند بنشاند.
چون فقط یك لبخند می تواند شب سیاه را نورانی كند.
كسی را پیدا كن كه دلت را بخنداند.
دوشنبه 10/12/1388 - 21:0
دانستنی های علمی
When the door of happiness closes, another opens;
But often times we look so long at the
Closed door that we don"t see the one,
Which has been opened for us
وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود. ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم كه دری كه برایمان باز شده را نمی بینیم.
دوشنبه 10/12/1388 - 20:55
شعر و قطعات ادبی
سرمایه دل
این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطرهها را نفروشید
در شهر شما باری اگر عشق فروشی است
هم غیرت آبادی ما را نفروشید
تنها، بهخدا، دلخوشی ما به دل ماست
صندوقچه راز خدا را نفروشید
سرمایه دل نیست بجز آه و بجز اشک
پس دستکم این آب و هوا را نفروشید
در دست خدا آیینه ای جز دل ما نیست
آیینه شمایید شما را نفروشید
در پیله پرواز بجز کرم نلولد
پروانه پرواز رها را نفروشید
یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم
این هروله سعی و صفا را نفروشید
دور از نظر ماست اگر منزل این راه
این منظره دورنما را نفروشید
چهارشنبه 21/11/1388 - 9:29
شعر و قطعات ادبی
نوای نای نیستان خدا كند كه بیایی ضمیر روشن باران خدا كند كه بیایی
طلوع قدر سپیدی، بلوغ سبز رهایی معاد رویش انسان خدا كند كه بیایی
به انهدام سیاهی به انهدام جهالت سفیر ناشر قرآن خداكند كه بیایی
نماز خالص عشقی، رجای منتظرانی زلال چشمه ایمان خدا كند كه بیایی
تو شهر سبز صیامی، طلوع نظم نظامی هلا تو رمز بهاران خدا كند كه بیایی
غبار رنج زمین را فضای تلخ زمان را سمات صبح تو در مان خدا كند كه بیایی
چهارشنبه 21/11/1388 - 9:19
شعر و قطعات ادبی
اتفاقی همانند بغض گلویم را میفشارد
چشمانم طاقت نگاه
هرگز .......
چشم بسته اشك میریزم
نگاه شرمی
بذر سرخی بر گونه هایم میپاشد
سكوت .....
سكوتی كه قلب آئینه را شكست
آوراگی بر سرم فریاد
خواب میبینم
به سفرهای دور
به دنیایی كودكی
طی ثانیه های كه نیامده
در قلب زمان گم .... !
خواب میبینم
به سفرهای دور
از بطن مادر متولد شدم
زمانی كه من را در آغوش كشیدند
و نوای دلنشین
اقرا باسمك الذی خلق .....
در گوشهایم طنین افكن شد
زمانی است
ثانیه را همچون نت گیتار
در هم میزنم
تا بسازم
آهنگی در پس دل
آدم كه نمی شوم
شیطان در بند انگشتانم
خیابان و پس كوچه های شهر
بوی آهن گداخته ..... !؟
پاهایم لنگه به لنگه
یك لنگه در پی آن لنگه
حالا تا بهشت
در حسرت ............
تا سحر توبه
توبه....
گوشه چشمی بنداز
در حسرت گوشه چشم
تا سحر سوختم ...... !!
چهارشنبه 21/11/1388 - 8:53
سينمای ایران و جهان
بعد از اكران فیلم "مصائب مسیح" ، استودیوهای بزرگ مشخصاً به فیلمنامههای مذهبی با درونمایه آخرالزمانی كه به دستشان میرسید چراغ سبز نشان میدادند. فیلمنامههایی مثل "جنگیری امیلی رز" و اقتباسی از داستان سی.اس.لوئیس به نام "وقایعنگاری نارنیا: شیر، جادوگر و كمد"که یكی از پرفروشها محسوب گردید، نمونههایی از این فیلمنامهها هستند.
بعضیها این فیلم را بزرگترین هدیه هالیوود به بنیادگرایان انجیلی بعد از فیلم كلاسیك "ده فرمان" اثر سیسیل ب. دومیل میدانند. مطالعه مجموعه داستانهای نارنیا به دلیل تهمایه مذهبی كه دارند در خانوادههایی كه دارای اعتقادات مدرن اوانجلیستی هستند، یكی از ضروریات است و خیلی از پیروان کلیسای انجیلی ، سی.اس. لوئیس را یكی از بزرگترین نویسندههای قرن گذشته میدانند.
دیزنی و كمپانی شریكش یعنی "والدن مدیا" هم درست به دنبال همین مخاطبین بودند. آنها كمپانی "موتیو ماركتینگ" كه كار تبلیغ فیلم "مصائب مسیح" را انجام داده بود، به خدمت گرفتند تا بتوانند فیلم خود را به كلیساها و مراكز مذهبی معرفی كنند. كارگردان فیلم، اندرو آدامسون، نمادهای مذهبی فیلم را با داگلاس كرشمن، پسرخوانده سی.اس.لوئیس چك كرد تا مطمئن شود كه در فیلم "وقایعنگاری نارنیا" از نظر اعتقادی و مذهبی هیچ اشتباهی وجود ندارد.
در داستان، زندگی اصلان به نوعی رستاخیز مسیح را در ذهن تداعی میكند و رهبران کلیسای انجیلی میخواستند مطمئن شوند كه آدامسون شخصیتی را برای دوبله این نقش انتخاب میكند كه ویژگیهای صدایش به مسیح نزدیك باشد.
به این ترتیب شرطبندی هالیوود روی پتانسیل مخاطبان مسیحی بالاخره نتیجه مطلوب داد. فیلم "جنگیری امیلی رز" (فیلمی از جنس فیلم معروف "جنگیر" برای معتقدان به بنیادگرایی انجیلی كه در آن هسته خرافی در مقابل خردگرایی قرار میگیرد ) در هفته اول اكران خود 30 میلیون دلار فروخت و در ماه سپتامبر به یكی از فیلمهای پرفروش ماه تبدیل شد.
كارگردان این فیلم،"اسكات دركسون" از دانشگاه مذهبی اوانجلیستی "بایولا" در لسآنجلس فارغالتحصیل شده و یكی از مدرسان مدعو كلاسهای مؤسسه "پرده اول"(موسسه ای که از سال 2000 توسط رهبران اوانجلیست برای آموزش فیلمسازان معتقد به این فرقه تاسیس شد) نیز هست. مدتی بعد، فیلم "جنگیری امیلی رز" ، جای خود را در جدول فروش به فیلم "درست مثل بهشت" داد. ماجرای كمدی این فیلم هم درباره روح و مرگ است اما با وجود كمدی بودن، باز هم در كلیت خود احساس همدلی تماشاگر با دنیای مذهب و آخرالزمان را سبب میشود.
در واقع در فصل پاییز سال گذشته ، همه جای هالیوود پرشده بود از تابلوهای تبلیغاتی كه روی آنها ارواح و فرشتگان نقش بسته و مشغول جلب مشتری بودند؛ فیلمهایی مثل" نجواگر روح" ، "مدیوم" (واسطه) و "سه آرزو" ، گرچه ممكن است كه نتوانیم این فیلم را معرف كامل اوانجلیسم بدانیم، اما به هر حال واضح است كه هالیوود مسحور حوزههای آخرالزمانی شده است.
در حال حاضر اوانجلیست ها میتوانند از میان برنامههای مختلف هالیوودی انتخابهای زیادی داشته باشند. برای مثال شبكه نیایش هالیوود( Hollywwood Prayer Network) یكی از شبكههایی است كه تمام توان خود را صرف كرده تا با استفاده از نیروهای متخصص و معتقد، هالیوود را دچار یك تحول اوانجلیستی كند.
با اینكه رابطه میان هالیوود و کلیسای بنیادگرای انجیلی رفته رفته بهتر شده اما هنوز هم بسیاری از مسیحیان اوانجلیست از این موضوع نگرانند. نیكولاسی(بنیادگذار موسسه "پرده اول") همه روزه نامههای زیادی از مسیحیانی دریافت میكند كه از حضور فیلمنامهنویسان مجموعههای "بافی قاتل خونآشام" وThat 70s Show" " در مؤسسه اظهار نگرانی میكنند و از اینكه او فیلم "زیبایی آمریكایی" را در كلاسهای درس نشان میدهد، ناراضی هستند، زیرا این فیلم درباره پدر یك خانواده است كه شیفته دوست و همكلاسی دختر خود میشود.
با این حال نیكولاسی بیش از هر كس دیگری تلاش كرده و میكند تا "دین باتالی" را كه یكی از فیلمنامهنویسان اصلی "سیت كام" پرطرفدار "That 70s Show" با موضوع سكس، مواد مخدر و راكاندرول است، به جمع مدرسین مؤسسه اضافه كند. گفته می شود ، باتالی كه چهل و یك ساله است توانسته به تازگی در امتحان كشیشی موفق شود. او بسیار خوشبرخورد و مرتب است. دفتر كار او با عكسهایی از دو فرزندش و پوسترها و یادگارهایی از مجموعه كارتونی "وینی د پوه" تزئین شده. در گوشهای میز انجیل او قرار گرفته است. می گویند ، او عادت دارد هر روز سر كار انجیل بخواند. این عادتی است كه به نظر خیلی از همكارانش كمی عجیب و غیرعادی است.
در عوض باتالی هم از بسیاری از آدمهای هالیوودی متعجب است ، چون اغلب آنها گروههای جوانان كلیسایی را نمیشناسند در حالیكه بیش از نیمی از نوجوانها و جوانهای آمریكایی جزء این گروهها هستند. او حتی از كلیساروها و معتقدان مسیحی هم شاكی است چون فكر میكند كه آنها هم باید بتوانند همانطور كه تونی كاشنر به همجنسبازها و ایو انسلر به فمینیستها خدمت كردهاند، با نقاشی كردن یا نوشتن در خدمت کلیسای انجیلی باشند.
او میگوید: «واقعاً مزخرف است. ما ادعا میكنیم كه به خدایی بزرگ و فوقالعاده ایمان داریم اما حتی نمیتوانیم درباره اعتقادمان یك صفحه مطلب بنویسیم، یا یك صحنه نقاشی كنیم. چرا ما مسیحیها نباید فیلمی مثل تكگوییهای زنانگی ایو انسلر داشته باشیم." تصمیم جدید او این است كه در نسخه اولیه فیلمنامهاش آنقدر شخصیتهای مسیحی بانمك، سه بعدی و جذاب بگنجاند كه نظر همه را جلب كند.
در آیندهای كه امثال باتالی و نیكولاسی در ذهن خود دارند ، این مشكل هم برطرف خواهد شد. آنها روزهایی را پیشبینی میكنند كه در آن همه استودیوهای هالیوودی برای ساختن فیلمهایی با مضامین آخرالزمانی ، مدیری مثل آنشوتز (اوانجلیست معتقد و فرد بسیار متمول و میلیونری كه بنیانگذار مؤسسه ارتباطی كوئست است )خواهند داشت، هر شبكه تلویزیونی نسخه صهیونیستی شده "ویل و گریس" را پخش میكند كه داستانهای آن از مضامین آخرالزمانی برخوردار است.
"پایان روزها" همان اعتقاد مشترک اوانجلیست ها و یهودیانی است که هنوز در انتظار مسیح موعود به سرمی برند و براین باورند که درآغاز هزاره و به اصطلاح پایان روزها ، یا مسیحای موعود ظهور می کند و یا شیطان بر جهان غالب می گردد. این را در برخی فیلم های این چند سال اخیر مانند "دروازه نهم" ، "پایان روزها" ، "کودک متبرک" ، "هفتمین گناه " و... به وضوح می توان رویت کرد. علائم هم یکسان است ، فی المثل در کتاب "هری پاتر 3: زندانی آزکابان" آمده است که سگ سیاه ، نشانه طالع نحس است و در فیلم "طالع نحس" ، بارها و بارها سگ های سیاه را مشاهده می کنیم ، سگ هایی که از دیمین و حتی راز قبر مادرش حفاظت می کنند. نکته جالب اینکه در همان "هری پاتر 3: زندانی آزکابان " این پدر خوانده هری یعنی سیریوس بلک است که به شکل سگ سیاه درآمده و در واقع قرار است از هری پاتر در مقابل دشمنانش دفاع نماید . (دقیقا مانند سگ های سیاهی که از دیمین مراقبت می نمایند!!) شاید یادمان باشد که در "رمز داوینچی" به وضوح از هری پاتر نام برده شده و قصه او را از جمله موضوعاتی تلقی می شود که در پی زنده نگاه داشتن راز جام مقدس و سلسله گمشده یا فراموش شده عیسی مسیح و مریم مجدلیه است .(ملاحظه می فرمایید که چگونه "رمز داوینچی" به طرز مشکل گشایی همه راز و رمز و ارتباط درونمایه ای برخی آثار و فیلم های سینمایی را بیرون می ریزد.)
این تصویری ولو ناقص و اجمالی است از آنچه که در غرب معتقد به اونجلیسم می گذرد.
می توان از این مجمل ، حدیث مفصل خواند و به دنبالش به مسئولیت شیعه بودن خود فکر کنیم و به نظر میرسد بیش از همه بایستی به قیام حضرت مهدی موعود (عج) پرداخت . بایستی شرایط آن قیام و نشانههای ظهور و شخصیت این منجی عالم بشریت را با زبان سینما و بر پرده عریض هنر هفتم ، به دنیا شناساند تا بسیاری از آزادیخواهان و فرهیختگان دنیا که هنوز با حضرت حجت (عج) و قیام و آرمان های ایشان آشنایی ندارند نسبت به وجود مبارک این موعود تاریخ بشر آگاه شوند که شاید انشاالله در ظهور آن حضرت تعجیل شود. ممکن است در این راه آثار و فیلمهای ناقصی هم ساخته شود که قطعاً نتواند و نمیتواند ابعاد گسترده شخصیتی و ظهور حضرت حجت (ع) را بیان نماید ولی بایستی ساخته شود در تعداد زیاد و کمیت بالا و البته با ساختار سینمایی استاندارد و جهانی که قابلیت اکران و نمایش در سطح بینالمللی را دارا باشد.
پایان
سعید مستغاثی
به نقل از وبلاگ نویسنده
دوشنبه 19/11/1388 - 20:44
سينمای ایران و جهان
از همین روست که از سال 2000 تولید آثار عظیم تاریخی که تقریبا از دهه 60 تعطیل شده بود ، مجددا رونق گرفت. فیلم های مذهبی باردیگر با رویکرد تاریخ انبیاء یهود جلوی دوربین رفتند. فیلم هایی مانند :"داوود" بابازی ریچارد گر ، "سلیمان" و ...
امری پوشیده نیست که سینمای امروز هالیوود ، آرایش آخرالزمانی گرفته است. دیگر از فیلم های رئال کمتر نشانی به چشم می خورد. از فیلم های مکتب نیویورک و آثار معترض دهه 70 چه خبر؟! فیلم های افشاگر اجتماعی کجا رفتند؟!!
چند سالی است که موجی از تخیل و خرافه و وهن و اسطوره در سینمای هالیوود به راه افتاده که بخش مهمی از آن ، هدفمند به نظر می آید. در واقع بعد از 11 سپتامبر 2001 زبان سینمای غرب ، عوض شده و علیه مسلمانان چرخید ، بدون آنکه در هیچ دادگاهی اتهام حتی یک مسلمان ثابت شود.
"برژینسکی" مشاور امنیت ملی جیمی کارتر (رییس جمهور اسبق آمریکا) در بخشی از مقاله مفصلش تحت عنوان" این پارانویا را متوقف کنید " در روزنامه واشینگتن پست در اعتراض به این موج ضد اسلامی نوشت : "... برنامه هایی که در آن تروریستها با چهره های «ریش دار» به عنوان کانون افراد شرور نمایش داده می شوند ، اثرات عمومی آن تقویت احساس خطر ناشناخته اما مخفی است که می گوید به نحو رو به افزایشی زندگی آمریکاییها را تهدید می کند . صنعت فیلم سازی نیز در این خصوص اقدام کرده است.در سریالهای تلویزیونی و فیلمها، شخصیتهای اهریمنی با قیافه و چهره های عربی(اسلامی) که گاهی با وضعیت ظاهری مذهبی، برجسته می گردند، نشان داده می شوند که از اضطراب و نگرانی افکار عمومی بهره برداری کرده و ترس از اسلام را بر می انگیزد.کلیشه صورتهای اعراب (مسلمان ها) بویژه در کاریکاتورهای روزنامه ها، به نحو غم انگیزی یادآور تبلیغات ضد یهودی نازی هاست. اخیراً حتی برخی سازمانها و تشکلهای دانشجویی دانشگاهها درگیری چنین تبلیغی شده اند که ظاهراً نسبت به خطرات ارتباط میان برانگیختن نژادپرستی و انزجار مذهبی و برانگیختن جنایات بی سابقه هولوکاست بی خبرند..."
فیلم هایی مانند : "" Beowulf ، "666 ، جانور " ، "شب زامبی 2" ، "شیطان ساکن: انقراض" ، "Cult" ، "غیر مقدس" ، "کیفرهای گناه" ، "برآمدن" ، "درو کردن" ، ""28 هفته بعد" ، "Transformers" ، "Gryphon" و... همگی درباره وضعیت آخرالزمان ، منجی و یا موجودات شریری هستند که می خواهند جهان را به تسخیر خود درآورند و انسان ها را نابود سازند.
هانا راسین كه از نویسندگان واشنگتنپست است و در حال حاضر روی كتابی درباره نخبگان اوانجلیست (صهیونیست های مسیحی) كار میكند ، در مقاله ای از یک طرف به رویكرد جدید هالیوود به آخرالزمان و از طرف دیگر گرایش مسیحیهای انجیلی یعنی همان اوانجلیست ها به سینما و فیلمسازی میپردازد.
اگرچه بحث آخرالزمان از خیلی پیشتر در ساختارهای سیاسی حاكم و بافت سنتگرای جامعه آمریكا حضوری پرقدرت داشته، اما اكنون رابطهای متفاوتتر و تأثیرگذارتر میان آن و هالیوود شكل گرفته است. راسین سعی دارد در این مقاله نسلهای مختلف معتقدین به این مقوله را در هالیوود معرفی كند.
نسل اول به اعتقاد او كسانی بودند كه در فضای شدیداً غیر مذهبی هالیوود سعی میكردند ایمان خود را مخفی كنند. نسل دوم پس از 11 سپتامبر و ظهور نومحافظهكاران آمریكایی در كاخ سفید فرصت عرض اندام یافتند تا جایی كه طی 5 سال گذشته در هر فصل اكران دستكم یك فیلم مذهبی به چشم میخورد.
اما نسل سوم كه هنوز در راهند علاوه بر ابا نداشتن از بیان اعتقادات مذهبی، معتقدند نگاه مذهبی به پدیدهها باید در تمام سطوح فیلم نفوذ كند، حتی اگر فیلمی باشد كه در ظاهر با قواعد مسیحی سنتی سازگار نباشد.
راسین تأكید میكند كه آینده هالیوود بدست این نسل كاملاً متحول میشود. نسل جدید نه تنها بحث آخرالزمان را در یك ژانر محدود نمیكند بلكه از حالا جذابترین آنها یعنی تریلر، وحشت، علمی- تخیلی و حتی كمیك استریپ را هدفگیری كرده است.
هدف آنها آشتی میان سینمای سكولار و كلیسای سنتی با یكدیگر است تا اوانجلیست ها بتوانند با قویترین، جذابترین و فراگیرترین زبان كنونی با جهانیان سخن بگویند. كلیسای انجیلی با رویكردهای افراطی نومحافظهكاران در حال دامنزدن به موج جدیدی از تهاجمات صهیونیستی است.
دلایل چنین رویكردی ، هم معنوی است، هم اقتصادی. صنعت فیلمسازی بعد از حادثه 11سپتامبر به تولید فیلمهایی میاندیشد كه «یك معنایی هم داشته باشند». حالا دیگر بین مدیران استودیوهای هالیوودی عبارت «Passion dollars» یا «دلارهای مصائب» كاملاً جا افتاده است زیرا استقبال خوب و غیرمنتظره مخاطبان مذهبی در سرتاسر دنیا از فیلم مستقل "مصائب مسیح" مل گیبسون واقعاً همه را شگفتزده كرد.فیلم مل گیبسون در هالیوود یك پدیده و حتی كاتالیزور بود.
ادامه دارد......
سعید مستغاثی
به نقل از وبلاگ نویسنده
دوشنبه 19/11/1388 - 20:37