• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 70
زمان آخرین مطلب : 5240روز قبل
فلسفه و عرفان
یک خانم معلم ریاضی به یک پسر هفت ساله ریاضی یاد می‌داد. یک روز ازش پرسید: اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسر بعد از چند ثانیه با اطمینان گفت: 4 تا! معلم نگران شده انتظار یک جواب صحیح آسان رو داشت (3).

او نا امید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه خوب گوش نکرده است" تکرار کرد: خوب گوش کن، خیلی ساده است تو می‌تونی جواب صحیح بدهی اگر به دقت گوش کنی. اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسر که در قیافه معلمش نومیدی می‌دید دوباره شروع کرد به حساب کردن با انگشتانش در حالیکه او دنبال جوابی بود که معلمش رو خوشحال کند تلاش او برای یافتن جواب صحیح نبود تلاشش برای یافتن جوابی بود که معلمش را خوشحال کند. برای همین با تامل پاسخ داد "4"..... نومیدی در صورت معلم باقی ماند.

به یادش اومد که پسر توت فرنگی رو دوست دارد. او فکر کرد شاید پسرک سیب رو دوست ندارد و برای همین نمی‌تونه تمرکز داشته باشه. در این موقع او با هیجان فوق العاده و چشم‌های برق‌زده پرسید: اگر من به تو یک توت فرنگی و یکی دیگه و یکی بیشتر توت فرنگی بدهم تو چند تا توت فرنگی خواهی داشت؟

معلم خوشحال بنظر می‌رسید و پسرک با انگشتانش دوباره حساب کرد. و پسر با تامل جواب داد "3"؟ حالا خانم معلم تبسم پیروزمندانه داشت. برای نزدیک شدن به موفقیتش او خواست به خودش تبریک بگه ولی یه چیزی مونده بود او دوباره از پسر پرسید: اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی دیگه بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ پسرک فوری جواب داد "4"!!!

خانم معلم مبهوت شده بود و با صدای گرفته و خشمگین پرسید چطور ؟ آخه چطور؟ پسرک با صدای پایین و با تامل پاسخ داد "برای اینکه من قبلا یک سیب در کیفم داشتم" نتیجه : اگر کسی جواب غیر قابل انتظاری به سوال ما داد ضرورتا آن اشتباه نیست شاید یه بُعدی از آن را ابدا نفهمیدیم.
شنبه 8/12/1388 - 0:16
جهانگردی

 لیسای "ساگرادا فامیلیا" بزرگترین و شگفت انگیز ترین کلیسای جهان است که در ایالت کاتالان در شهر بارسلونا واقع شده است.

به گزارش بانکی دات آی آر ، نام اصلی این کلیسا گائودی است ، چرا که آنتون گائودی در سال 1852 نخستین معماری بود که ضمن طرح ایده ساخت این کلیسای عظیم ، کار ساخت آن را آغاز نمود.

"ساراگادا فامیلیا" توسط آنتونی "گائودی" طراحی شده است." گائودی" از سال 1883 کار خود را بر روی این طرح آغاز کرده و 15 سال آخر عمر خود را صرف تلاش برای این اثر بی نظیر کرده است.پیش بینی شده است که این پروژه در سال 2026 به پایان خواهد رسید.
بنابراین "گائودی" شاگردانی را برای آینده این کار در نظر گرفته بود. بعد از فوت وی در سال 1926 کار تحت نظر "دومنیک سوگرانی "ادامه یافت اما جنگ داخلی اسپانیا در سال 1936 موجب توقف کار شد. بخش هایی از این بنا در هرج و مرج های جنگ خراب شد.

طرح فعلی بر اساس نسخه بازسازی شده از نقشه مفقود شده آن است و از ایده های مدرن امروزی نیز بهره برده است. از سال 1940 است که معماران مطرحی همچون "فرانسیز کوئینتا نا"،" ایزیدر پیوگ بئودا"،" لوئیز بنتی گری" و "فرانسیز کاردونر" مسئولیت کار را بر عهده گرفتند. هر کدام از معماران بخشی از کار را بر عهده گرفته و آن را به پیش بردند.

بر اساس آماری که روزنامه ی " الپریودیکو دو کاتالنیا" اعلام کرده است، دو میلیون و بیست و شش هزار نفر در سال 2004 از این کلیسای نیمه ساخته دیدن کرده اند. این امر باعث شده است که این بنا به یکی از معروفترین و پر جاذبه ترین بناهای تاریخی در اسپانیا تبدیل شود.

اخیرا اسپانیا ، پروژه ای را در دست دارد که به واسطه آن تونل قطار سریع السیر شهری درست از زیر یکی از بخش های اصلی این بنا عبور خواهد کرد. اگرچه وزارتخانه بر این مدعاست که هیچ خطری بنا را تحدید نمی کند اما معماران بنا با این عقیده مخالفند. آن ها می گویند که هیچ تضمینی نیست که تونل بر استقامت ساختمان تاثیر منفی نگذارد.

طرح

تمام بخش های ساراگادا فامییلیا ، همانگونه که خواسته و آرزوی گائودی بود ،لبریز از سمبل های مسحیت است ." آخرین شاهکار از جایگاه مقدس عالم مسحیت " . برجسته ترین جنبه این اثر نمای دوکی مانند برج است.

در مجموع این بنا دارای 18 برج بلند است که هر کدام از آن ها به ترتیب بلندی آن بیانگر و نماینده دوازده یار حضرت مسیح، چهار کاتب انجیل و مریم مقدس است و بلندترین آن از آن حضرت مسیح (ع) می باشد.( در گزارش عملکردی که از این اثر در سال 2005 در وبسایت رسمی آن منتشر شد، طرحی که با امضای "گائودی" اخیرا به دست آمده است اشاره دارد که برج متعلق به مریم مقدس می بایست کوتاه تر از کاتبین انجیل باشد. این گزارش نیز بیان می دارد که ادامه کار به جهت نزدیکی هر چه بیشتر آن به این خواسته ،دنبال می شود. همین منبع هم چنین توضیح می دهد که سمبل های مسیحت از طریق انجیل قابل درک و شناخت شده اند.

نماها ی سر در بنا

کلیسا دارای سه سر در بزرگ خواهد بود: سر در ولادت مسیح (ع) در شرق، سر در عظمت و شکوه در جنوب( هنوز در حال تکمیل است) و سردر عشق و ایمان به حضرت در غرب.سر در ولادت قبل از توقف کار در سال 1935 ساخته شد و در بر دارنده ایده اصلی "گائودی" است . سردر عشق و ایمان سرشار از کم لطفی است. این سر در مشخصه هایی از باریکی بسیار و نازیبایی را یدک می کشد. این بخش بحث بر انگیز کاری از "جزف ماریا سابیراچ "می باشد.

داخل بنا

نقشه کلیسا متاثر از "لاتین کراس"(سمبل صلیب) است و داری پنج راهرو میباشد. گنبد سالن اصلی به 45 متر می رسد درحالیکه گنبد سالن کنار آن 30 متر است.سالن جانبی سه راهرو دارد. ستون های آن در یک فضا و چهارچوب 7.5 متری بنا شده است . البته ستون محراب در بنای "دل ویلار" قرار گرفته است و در فضای مورد اشاره واقع نشده است. سالن میانی (سالن عبوری) دارای چهار ستون مرکزی ساخته شده از سنگ آذرین و به شکل هذلولی است که خود توسط 12 بنای هذلولی دیگر که دو حلقه را شکل می دهند محاصره شده است . این بخش هم چنان در دست ساخت است.گنبد سالن اصلی حدود 60 متر و محراب کلیسا که دارای گنبدی به شکل هندسی هذلولی است معادل 75 متر است. گائودی در نظر داشت تا باز دید کنندگان هنگام ورود بتوانند طاق گنبد سالن اصلی و سالن میانی و محراب را ببینند.

ستون های داخلی این بنا طرح بی نظیری از گائودی می باشد.

سمبل های (به کار رفته در بنا)

در دکوراسیون این بنا زمینه هایی که حاوی دعاها و نیایش ها می باشد به کار رفته است. به طور مثال برج ها با کلماتی مانند "Hosanna" ،" Excelsis" و " Sanctus " تزیین شده اند. درهای بزرگ و باشکوه سر در "عشق و ایمان" مزین به کلماتی از انجیل در زبان های متفاوتی است و سر در " عظمت و شکوه" با کلماتی از "اپوستلز کرید" ( یکی از منابع دین مسیحیت) جلوه یافته است.محل و جایگاه مقدس کلیسا با مفاهیم متنوعی از جمله تقدس، پرهیزگاری، معاصی ، و مفاهیمی غیر دینی از جمله مناطقی از کره خاکی همراه شده است.

همانطور که پیش تر نیز اشاره شد این بنا در سال 2026، صدمین ساگرد فوت " گائودی"، پایان خواهد یافت که البته این تاریخ از برخی جهات می تواند مورد بحث باشد و به تعویق بیفتد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شنبه 8/12/1388 - 0:4
محبت و عاطفه
یرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند.

پیرمرد گفت....

زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی است...!
پنج شنبه 6/12/1388 - 2:53
فلسفه و عرفان
 مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می‌زد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم می‌شود و چیزی را از روی زمین بر می‌دارد و توی اقیانوس پرت می‌کند. نزدیک تر می شود، می‌بیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب می‌اندازد.

- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه می کنی؟

- این صدفها را در داخل اقیانوس می اندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدف ها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد.

- دوست من! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد. تو که نمی‌توانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمیکند؟

مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت: "برای این یکی اوضاع فرق کرد."
پنج شنبه 6/12/1388 - 2:34
سياست
ریگی با آمریکا و انگلیس ارتباط داشت
پنج شنبه 6/12/1388 - 0:18
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
طراحی مبتکرانه چراغ علفی یا چمنی نام دارد و با ترکیبی از خلاقیت در طراحی و عناصر طبیعی محیط خانه ها را گرم و سبز خواهد کرد.
چهارشنبه 5/12/1388 - 23:54
آلبوم تصاویر
چهارشنبه 5/12/1388 - 13:57
آلبوم تصاویر


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه 5/12/1388 - 2:6
فلسفه و عرفان
گویند که زمانی در شهری دو عالم می زیستند . روزی یکی از دو عالم که بسیار پرمدعا بود ? کاسه گندمی بدست گرفت و بر جمعی وارد شد و گفت :

این کاسه گندم من هستم ! ( از نظر علم و ... ) و سپس دانه گندمی از آن برداشت و گفت :

و این دانه گندم هم فلان عالم است !

و شروع کرد به تعریف از خود .

خبر به گوش آن عالم فرزانه رسید . فرمود به او بگوئید :

آن یک دانه گندم هم خودش است ? من هیچ نیستم...
چهارشنبه 5/12/1388 - 1:11
خانواده
این دیوانگیست ...

که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است
متنفر باشیم ...
که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم

این دیوانگیست ...

که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است

این دیوانگیست ...

که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم

این دیوانگیست ...

که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم

و به یاد داشته باشیم که همیشه ...

شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند

تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم و همه روزه در انتظار روزی بهتر و
شادتر از روزهای پیش باشیم ...
چهارشنبه 5/12/1388 - 1:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته