• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 70
زمان آخرین مطلب : 5240روز قبل
دانستنی های علمی
آیا مایلید به افکار کسی که در کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می‌توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان بشناسیم‌. اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان‌شناسی بهترین فرهنگ نامة آدم‌شناسی را برایمان می‌گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می‌شود و در مدت کوتاهی خواهیم توانست که به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیک شویم‌. ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می‌شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می‌شود.

هر چه بهتر و کامل‌تر با خود و دیگران ارتباط برقرار کنیم‌، احساس موفقیت از ایجاد یک ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدفهایمان می‌رساند و باعث تعالی افکار و رفتارمان در زندگی می‌شود.

1 - فرد خوددار:
اگر شخصی دستهایش را پشت کمر قفل کند، نشان می‌دهد که خود را به شدت کنترل کرده است‌. در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور کند.

2 - حالت تدافعی‌:
اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله‌ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی‌میلی برای تغییر چهره شخص است‌. اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بی میلی شدیدتر است‌.

3 - متفکر:
گره کردن دستها به دسته‌های صندلی نشان می‌دهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند. اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است‌. این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می‌شود.

4 ـ دقت‌:
وقتی شخص انگشت سبابه را روی صورت و بقیه دستش را به صورت گره کرده در پایین صورتش قرار می‌دهد یعنی که با دقت است‌. این حالت نشان می‌دهد که شخص بادقت زیاد به صحبت‌های شما گوش می‌دهد و یک یک کلمات شما را می‌سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می‌خورد.

5 - بدگمان‌:
انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دودلی است‌. او به صحبت‌های شما و صحت گفته‌هایتان تردید می‌کند. در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد.

6 - بی‌گناه‌:
دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن و حالت بی‌گناهی و درستکاری است‌. این حالت اثر باقیمانده از شکل سوگند خوردن است که دست را روی قلب قرار می‌دهند.

7 - مطمئن‌:
این حالت دستها در مردها نشان می‌دهد که به آنچه که می‌گویند اعتقاد و اعتماد کامل دارند و در خانمها کمتر دیده می‌شود. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر می‌زنند نشان می‌دهند که به آنچه می‌گویند اطمینان دارند.

8 - مرموز:
دستهای به هم مشت شده زیر چانه نشان می‌دهد که شخص نظریاتش را پنهان می‌کند و به شما اجازه می‌دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی که حرفهایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد کرد.

9 - ظاهر ساز:
او آرام به نظر می‌رسد اما این آرامش پیش از توفان است‌. این حالتی است که بیشتر رؤسا به خود می‌گیرند تا خود را به گونه‌ای به زیردستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه آنها نیز کم نشود.

10 - آماده و موفق‌:
قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی‌، میز، سکو و... نشانه حالت مالکیت است‌... در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد.)

11 - اعتماد به نفس‌:
تکیه زدن به صندلی در حالتی که دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است‌. اگر شخصی در این حالت صحبت می‌کند به گفته‌های خود اعتماد دارد و اگر به صحبت‌های شما گوش می‌دهد به خود زحمت ندهید، او خود همه حرف هایش را خواهد زد.
سه شنبه 11/12/1388 - 0:35
دانستنی های علمی
چشمان ریز مثل كبوتر
طبع ملایم ، ذلالت بر راز پوشی زیاد و سكوت، محتاط و محافظه كار ،صادق و راستگو،مشكل پسند،كم صبر، ناشكیبا ، مردان این گروه مدیران و فرمانداران و مشاوران قوی هستند و زنان این گروه وفادار و پایدار
در كل داشتن چشمهای درخشان و پر حركت دلیل وجود هوش است.

چشمان درشت و زیبا:
نشان دهنده صفا ، صمیمیت ، هنرمند و عاطفی ،منصف و غیرتمند ، تمایل به اغراقگویی، دارای ذهنی روشن و متعالی ،در دوستی خونگرم ، مدیران موفقی هستند.

چشمان بهم نزدیك و كم فاصله:
حسودی و كوتاه نظری ،احساساتی ،زنان این گروه درونگرا و پنهان كار ،حیله گر و حسابگر، موفق در امور تجاری و سیاسی

چشمان نیمه باز:
حیله گری و دلالی ،غیر قابل اعتماد

چشمان خمار:
احساسی و در رویا بودن

چشمان با فاصله زیاد و دور از هم:
سادگی ،درستی، فكر باز، توقعات زیاد از زندگی، بسیار زود باور، تمایل شدید به رمان و داستان ، برونگرا، مردمی، وفادار

چشمان لنگه به لنگه:
چشمانی كه یكی از دیگری بزرگتر است هردم مزاج و هر دم خیال ،قدرت فكری زیاد ندارند و قاطعیت ندارند.

چشمان برجسته وبیرون زده:
صفات منفی مثل تنبلی ،پرسر و صدا،پر حرف و ظاهر بین

چشمان گود رفته و تو رفته:
موذی ، اگر با فاصله هم نباشد دورو و متظاهر

پلكهای برجسته:
هوش ، استعداد و دقیق ،گاها لاابالی و مستعد در صنایع

چشمان خندان و متبسم:
شوخ ، قلب پاك ، استعداد در صنایع ، اگر زن باشد مادری با عاطفه و مهربان .

مردمك در وسط چشم وسفیدی پیدا:
اختلال و پیچ و خم های فكری ، بی باك بودن

چشمهای بادامی:
خودخواه و متكبر، مغرور، اگر ابروها از چشمها فاصله داشته باشد خوبی و آرامش روح .

چشمهایی كه انتهایش پایین یا بالاست:
ساعی ، تیز هوش، و بعضا موذی و حیله گر .

چشمان ریز مثل كبوتر:
طبع ملایم ، ذلالت بر راز پوشی زیاد و سكوت،محتاط و محافظه كار ،صادق و راستگو،مشكل پسند،كم صبر،ناشكیبا ، مردان این گروه مدیران و فرمانداران و مشاوران قوی هستند و زنان این گروه وفادار و پایدار هستند . خودخوری و استعداد هوشی زیاد.

چشمان سه گوش:
اكثرا با دیگران مشكل دارند بالاخص با نامزد خود ،بی حوصله در بحث و جدل ،وسواسی،ایراد گیر ،اهل نق زدن ، سازگاری با محیط و حرفه های مختلف دارند . بهترین فضای كار برای این گروه فضای سیاسی است.
سه شنبه 11/12/1388 - 0:34
فلسفه و عرفان
كوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد.

رفت‌ كه‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا كوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.

نهالی‌ رنجور و كوچك‌ كنار راه‌ایستاده‌ بود، مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ كنار جاده‌بودن‌ و نرفتن؛

درخت‌ زیرلب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ كه‌ بروی‌ وبی‌رهاورد برگردی. كاش‌ می‌دانستی‌ آنچه‌ در جست‌وجوی‌ آنی، همین‌جاست...

مسافر رفت‌ و گفت: یك‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ می‌داند، پاهایش‌ در گِل‌ است، او هیچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد یافت.

و نشنید كه‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام‌ و سفرم‌ را كسی‌ نخواهددید؛ جز آن‌ كه‌ باید.

مسافر رفت‌ و كوله‌اش‌ سنگین‌ بود. هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و پیچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت رنجور و ناامید. خدا را نیافته‌ بود، اما غرورش‌ را گم‌ كرده‌ بود...

به‌ ابتدای‌ جاده‌ رسید. جاده‌ای‌ كه‌ روزی‌ از آن‌ آغاز كرده‌ بود. درختی‌ هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده‌ بود.

زیر سایه‌اش‌ نشست‌ تا لختی‌ بیاساید.

مسافر درخت‌ را به‌ یاد نیاورد. اما درخت‌ او را می‌شناخت.

درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در كوله‌ات‌ چه‌ داری، مرا هم‌ میهمان‌ كن.

مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام‌ خالی‌ است‌ و هیچ‌ چیز ندارم.

درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتی‌ هیچ‌ چیز نداری، همه‌ چیز داری. اما آن‌ روز كه‌ می‌رفتی، در كوله‌ات‌ همه‌ چیز داشتی، غرور كمترینش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو گرفت.

حالا در كوله‌ات‌ جا برای‌ خدا هست و قدری‌ از حقیقت‌ را در كوله‌ مسافر ریخت...

دست‌های‌ مسافر از اشراق‌ پر شد و چشم‌هایش‌ از حیرت‌ درخشید و گفت: هزار سال‌ رفتم‌ وپیدا نكردم‌ و تو نرفته‌ای، این‌ همه‌ یافتی!

درخت‌ گفت: زیرا تو در جاده‌ رفتی‌ و من‌ در خودم ، و پیمودن‌ خود، دشوارتر از پیمودن‌ جاده‌هاست ...

این داستان برداشتی است از فرمایش حضرت علی

"من عرف نفسه فقد عرف ربه"

آن کس که خود را شناخت به تحقیق که خدا را شناخته است...
سه شنبه 11/12/1388 - 0:32
موبایل
غول‌های فن‌آوری مانند گوگل و اپل در حال حمایت از پروتكل HTML5 هستند اما این استاندارد جدید دقیقا چیست؟

HTML5 استاندارد فن‌آوری جدیدی است كه كاهش نیاز برای افزونه‌های ویژه مانند ادوب فلش و سیلورلایت كه برای مشاهده ویدیوهای قرار گرفته در بسیاری از صفحات وب و همچنین برخی وب سایت‌های انیماتوری مورد استفاده قرار می‌گیرند، را مدنظر دارد. در حالی كه HTML5 امكان می‌دهد اینگونه محتواها مستقیما در مرورگر مشاهده شوند.

اپل و گوگل هر دو برای پیشبرد HTML5 و جایگزین كردن آن با افزونه فلش سخت در تلاشند. این برنامه در آیفون و آی پاد تاچ و همچنین دستگاه جدید آی‌پد وجود ندارد.

استیو جابز - مدیر اجرایی اپل - از فلش به دلیل مصرف زیاد نیروی باتری انتقاد و این برنامه را به دلیل مناسب نبودن آن با محصولات شركتش ممنوع كرده است.

بنا بر ارزیابی‌ها، فلش در 28 درصد از رایانه‌ها نصب شده و برای مشاهده بسیاری از ویدیوهای آنلاین، بازی‌ها و گرافیك‌ها ضروری است.

با وجود قدرت HTML5 كارشناسان هشدار می‌دهند كه این استاندارد كامل هنوز مورد موافقت طراحان و شركت‌های فن آوری قرار نگرفته و سه تا پنج سال طول می‌كشد تا HTML5 مورد تایید قرار گرفته و در وب متداول شود.

همچنین كارشناسان هشدار داده‌اند كه بازنویسی میلیون‌ها وب سایت برای سازگار كردن آن‌ها با HTML5 سال‌ها طول می كشد و تا زمانی كه طراحان بتوانند به سادگی در HTML5 برای مرورگرهای متعدد برنامه بنویسند به طور كامل فلش و برنامه‌های دیگر را كنار نخواهند گذاشت.

برخی از شركت‌های فن‌آوری استدلال می‌كنند كه به‌كارگیری گسترده HTML5 برای نسل بعدی سرویس‌های تلفن همراه حیاتی است. مرورگرهای وب در دستگاه‌های Palm Pre، آیفون نسل سوم و آندروید گوگل از مرورگرهای مبتنی بر وب كیت استفاده می‌كنند كه موتور مرورگر وب كد باز است یعنی محتوای مبتنی بر HTML5 مانند ویدیو می‌توانند به‌صورت مستقیم و بدون نیاز به یك افزونه در مرورگر موبایل مشاهده شوند.
سه شنبه 11/12/1388 - 0:29
موبایل
هشدار مایکروسافت‌ درمورد آنتی‌ویروس‌ تقلبی‌

به گزارش فارنت و به نقل از پایگاه اینترنتی تک اسپوت شرکت مایکروسافت نسبت به آنتی‌ویروس تقلبی که مشابه آنتی‌ویروس “Microsoft Security Essentials” این شرکت است هشدار داد.

مایکروسافت در روز چهارشنبه اعلام کرد که نویسندگان بدافزار و هکرها یک برنامه کاملا مشابه با نرم افزار امنیتی این شرکت به نام “Security Essentials 2010″ نگارش کرده‌اند که دارای تروجان بسیار خطرناک” “Trojan Win32/Fakeinit است.




تصویری ازآنتی ویروس تقلبی

پس از نصب در سیستم رایانه قربانی این برنامه با اعلام یک اسکن جعلی شروع به پخش کردن و الودگی رایانه کاربرمی‌کندو این نرم افزار همچنین برخی از تنظیمات امنیتی در رجیستری و همچنین تغییر پس زمینه دسکتاپ به وجود ویروس جعلی به کاربر هشدار می‌دهد.

در ضمن این نرم افزار با نشان دادن لیست جعلی از تروجان و ویروسها ،کاربر را به اینکه نرم افزار امنیتی خوبی نصب کرده‌اند اطمینان می بخشد.

نکته جالب در این نرم افزار ترغیب کاربر به پرداخت پول و خریداری نسخه کامل آن است.
سه شنبه 11/12/1388 - 0:28
دانستنی های علمی

سال 2003 زمانی که لامبورگینی گالاردو طراحی و به معرض دید عموم گذاشته شد مانند بمب در دنیا سر و صدا کرد طراحی این خودرو بسیار زیباست و خطوط منحنی که در آن به کار رفته است به زیبایی این طرح جهانی کمک بسیاری کرده است



این طراحی زیبا تیم طراحی ENCO را بر آن داشت تا یک دستی به سر و گوش گاو وحشی بکشند و این اتومبیل زیر و رو کنند این تیونینگ کمی گران برای این اتومبیل تمام شده است به طوری که فقط نزدیک به 40 میلیون تومان خرج تیونینگ بدنه این سوپر اسپرت تمام عیار شده است البته تیونینگ با فیبر کربن که گران تریم و مقاوم ترین در نوع خود است



اگر بخواهیم کلی بگوییم، بدنه این اتومبیل %100 از فیبر کربن می باشد از جلو شروع می کنیم سپر جلوی این اتومبیل کاملا از کربن می باشد و زیبایی منحصر بفردی را به این اتومبیل بخشیده است برای طراحی این بدنه از بهترین مهندسان استفاده شده است که آوازه آنها در دنیا پیچیده است این مهندسان پاداش بزرگی به برادر کوچکتر مورسیه لگو یعنی گالاردو اهدا کردند البته این طرح ها همه از طرح های سال 2001 لامبورگینی پیروی می کرد



تیم طراحی از سنت آگاتای بلونیا دهکده لامبورگینی می باشد، از مهمترین کارهایی که آنها برای این اتومبیل انجام دادند سبک کردن وزن این خودرو و قوی تر کردن موتورش می باشد البته کمی هم در سال 2008 تجارتخانه ی اتومبیل های سوپر اسپرت در ایتالیا پیشنهادی برای تغییر چهره این اتومبیل داد که در نمای جلوی این اتومبیل تغییراتی انجام شد و این گاو وحشی کمی وحشی تر شد





از مهم ترین تغییراتی که نمی توان از آن چشم پوشید کربن کردن تمام بدنه می باشد بدنه این اتومبیل مدل GT3 می باشد سپر جلوی این اتومبیل از فیبر کربن ساخته شده که طراحی و ساخت آن بسیار هدفمند می باشد دو عدد لیپ از جنس کربن به زیر هوا خورهای جانبی سپر جلوی این اتومبیل اضافه گردیده که این کار برای بهبود آیرودینامیک این اتومبیل انجام شده است





در کنار این اتومبیل قسمت هایی برای شکاف باد و در عقب هم که دیفیوزر کاملا از کربن ساخته شده است این بدنه نسبت به بدنه استاندارد کمی پهن تر و مقاوم تر شده است در قسمت درب موتور تغییراتی را شاهد نیستیم همان درب موتور استاندارد فقط این بار کاملا از جنس فیبر کربن ساخته شده است



در نمای جانبی این اتومبیل شاهد آیینه های فیبر کربن این اتومبیل می باشیم که واقعا زیبایی مثال زدنی به این اتومبیل بخشیده است در ساخت این بدنه از بهترین فیبر و الیاف کربن استفاده شده است که این مهم را فقط با لمس کردن متوجه می شوید



متخصصان ENCO از این اتومبیل به عنوان جنگنده پنهان یاد کردند زیرا این LP560-4 دیگر نیست و به 620 اسب بخار ارتقاء یافته است و وزن سبک آن هم که به وسیله فیبر کربن میسر شده در چابک تر شدن این اتومبیل نقش بسزایی دارد



از زیبایی های دیگر این اتومبیل داخل آن هست که آنها هم به فیبر ارزشمند کربن مزین شده اند تمامی فیبرهایی که در این اتومبیل به کار رفته اند فیبر ورقه ورقه کربن می باشد



کنسول مرکزی در داخل این اتومبیل از جنس کربن تعبیه شده است و تغییراتی را در داشبورد و جای گیج ها مشاهده می کنیم که آنها هم همه از کربن تهیه شده اند علاوه بر اینها ترمز دستی و دستگیره درب این اتومبیل در داخل هم از جنس کربن می باشد



در بحث بالا بردن راندمان موتور هم روی همین موتور 2/5 لیتری 10 سیلندر کار شده است و حدود 60 اسب بخار به قدرتش و 35 نیوتن متر به گشتاور این موتور افزوده شده است این اتومبیل 620 اسب و 575 نیوتن متر هم گشتاور دارد که در موقع گاز دادن ترس و وحشت در دل همه ایجاد می کند و احساسات هر عشق اتومبیلی را برمی انگیزد.



قیمت های تک تک لوازم این اتومبیل هم ذکر شده که ما از ذکر آنها خودداری می کنیم چون زیاد اهمیت ندارد فقط تمامی قطعات بدنه این اتومبیل 36 میلیون تومان برای ENCO هزینه برداشته است

سه شنبه 11/12/1388 - 0:26
فلسفه و عرفان
وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنید که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند. فهمید برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد.

سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار.

بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه ای هشت ساله شود. دخترک پاهایش را به هم می زد و سرفه می کرد، ولی داروساز توجهی نمی کرد، بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت.

داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه می خواهی؟
دخترک جواب داد: برادرم خیلی مریض است، می خواهم معجزه بخرم.
داروساز با تعجب پرسید: ببخشید؟!!

دختـرک توضیح داد: برادر کوچک من، داخل سـرش چیزی رفته و بابایم می گویـد که فقط معجـزه می تواند او را نجات دهد، من هم می خواهم معجزه بخرم، قیمتش چقدر است؟

داروساز گفت: متاسفم دخترجان، ولی ما اینجا معجزه نمی فروشیم.
چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خیلی مریض است، بابایم پول ندارد تا معجزه بخرد این هم تمام پول من است، من کجا می توانم معجزه بخرم؟

مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت، از دخترک پرسید: چقدر پول داری؟

دخترک پول ها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدی زد و گفت: آه چه جالب، فکـر می کنم این پول برای خرید معجزه برادرت کافی باشد!

بعد به آرامی دست او را گرفت و گفت: من می خواهم برادر و والدینت را ببینم، فکر می کنم معجزه برادرت پیش من باشد.
آن مرد ، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شیکاگو بود.

فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک با موفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت.

پس از جراحی، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم یک معجـزه واقعـی بود، می خواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم؟

دکتر لبخندی زد و گفت: پنج دلار بود که پرداخت شد .
سه شنبه 11/12/1388 - 0:23
دعا و زیارت
سایت پنجره در مقاله ای که به قلم یک عضوهیات علمی دانشگاه امام صادق منتشرکرده نوشته است:

محرم امسال یکی از دوستان، کتابی از دکتر شریعتی به من داد که جمله ای از آن بسیار مرا به فکر فرو برد. گفته بود: «عظمت شخص امام حسین آن‎قدر زیاد است که موجب شده ما آن چیزی را که از امام حسین مهم‎تر است، فراموش کنیم.» بسیار تعجب کردم. واقعا مگر از امام حسین چیزی بالاتر قابل فرض است؟ استدلال وی این بود: هدف امام حسین(ع) که به‎خاطرش شهید شد، از جان امام حسین(ع) مهم‎تر است! و این البته استدلال درستی است. اما آن امر باارزش تر چیست؟ پاسخی که دکتر شریعتی به این سئوال داده بود، هیچ‎گاه مرا قانع نکرد، اما سئوالش سئوال مهمی بود. آن هدف مهم چیست که می ارزد حسین و بهترین انسان‎هایی که همان خاندان و اصحاب اویند برایش شهید شوند؟ ما عادت کرده ایم پاسخی کلیشه‎ای دهیم: آن هدف، حفظ اسلام است. اما این اسلامی که قرار است حفظ شود و می ارزد امام حسین(ع) برایش شهید شود، چیست؟ آیا منظور الفاظ و نوشته‎های آیات و روایات است؟ قطعا خیر، زیرا خود امام، خود حسین(ع) قرآن ناطق است. ما معتقدیم ائمه اطهار علیهم السلام صاحب مقام خلیفه اللهی‎اند، انسان کامل‎اند،‎ واسطه فیض‎اند و...؛ و بعد می گوییم آیا چیزی وجود دارد که چنین امامی به‎خاطرش شهید شود؟! و آیا اسلامی بالاتر از امام حسین وجود دارد؟
دوشنبه 10/12/1388 - 1:30
طنز و سرگرمی
چشم‌هایتان را باز می‌كنید. متوجه می‌شوید در بیمارستان هستید. پاها و دست‌هایتان را بررسی می‌كنید. خوشحال می‌شوید كه بدن‌تان را گچ نگرفته‌اند و سالم هستید.. دكمه زنگ كنار تخت را فشار می‌دهید. چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق می‌شود و سلام می‌كند. به او می‌گویید، گوشی موبایل‌تان را می‌خواهید. از این‌كه به خاطر یك تصادف كوچك در بیمارستان بستری شده‌اید و از كارهایتان عقب مانده‌اید، عصبانی هستید. پرستار، موبایل را می‌آورد. دكمه آن را می‌زنید، اما روشن نمی‌شود. مطمئن می‌شوید باتری‌اش شارژ ندارد. دكمه زنگ را فشار می‌دهید. پرستار می‌آید.

«ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. می‌شه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟

«متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم».

«یعنی بین همكاراتون كسی شارژر فیش كوچك نوكیا نداره»؟

«از 10سال پیش، دیگه تولید نمی‌شه. شركت‌های سازنده موبایل برای یك فیش شارژر جدید به توافق رسیدن كه در همه گوشی‌ها مشتركه».

«10سال چیه؟ من این گوشی رو هفته پیش خریدم».

«شما گوشی‌تون رو یك هفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از این‌كه به كما برید». «كما»؟!

باورتان نمی‌شود كه در اسفند1387 به كما رفته‌اید و تیرماه 1412 به هوش آمده‌اید. مطمئن هستید كه نه می‌توانید به محل كارتان بازگردید و نه خانه‌ای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه می‌پرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانك مصادره شده است. از پرستار خواهش می‌كنید تا زودتر مرخص‌تان كند.

«از نظر من شما شرایط لازم برای درك حقیقت رو ندارین».

«چی شده؟ چرا؟ من كه سالمم»!

«شما سالم هستید، ولی بقیه نیستن».

«چه اتفاقی افتاده»؟

«چیزی نشده! ولی بیرون از این‌جا، هیچكس منتظرتون نیست».

چشم‌هایتان را می‌بندید. نمی‌توانید تصور كنید كه همه را از دست داده‌اید. حتی خودتان هم پیر شده‌اید. اما جرأت نمی‌كنید خودتان را در آینه ببینید.

«خیلی پیر شدم»؟

«مهم اینه كه سالمی. مدتی طول می‌كشه تا دوره‌های فیزیوتراپی رو انجام بدی»..

از پرستار می‌خواهید تا به شما كمك كند كه شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا كنید..

«اون بیرون چه تغییرایی كرده»؟

«منظورت چه چیزاییه»؟

«هنوز توی خیابونا ترافیك هست»؟

«نه دیگه. از وقتی طرح ترافیك جدید رو اجرا كردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».

«طرح جدید چیه»؟

«اگر راننده‌ای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش رو هم با ماشینش می‌برن پاركینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمی‌شه».

«میدون آزادی هنوز هست»؟

«هست، ولی روش روكش كشیدن».

«روكش چیه»؟

«نمای سنگش خراب شده بود، سرامیك كردند».

«برج میلاد هنوز هست»؟

«نه! كج شد، افتاد»!

«چرا؟ اون رو كه محكم ساخته بودن».

«محكم بود، ولی نتونست در مقابل ارباس A380 مقاومت كنه».

«چی؟!.... هواپیما خورد بهش»؟

«اوهوم»!

«چه‌طور این اتفاق افتاد»؟

«هواپیماش نقص فنی داشت، رفت خورد وسط رستوران‌گردان برج».

«این‌كه هواپیمای خوبی بود. مگه می‌شه این‌جوری بشه»؟

«هواپیماش چینی بود. فیلتر كاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».

«چند نفر كشته شدن»؟

«كشته نداد».

«مگه می‌شه؟ توی رستوران گردان كسی نبود»؟

«نه! رستوران 4سال پیش تعطیل شد»..

«چرا»؟

«آشپزخونه‌اش بهداشتی نبود».

«چی می‌گی؟!... مگه می‌شه آخه»؟

«این اواخر یه پیمانكار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی كار فلافل و هات‌داگ....».

«الان وضعیت تورم چه‌جوریه»؟

«خودت چی حدس می‌زنی»؟

«حتما الان بستنی قیفی، 14هزار تومنه».

«نه دیگه خیلی اغراق كردی. 12هزار تومنه».

«پراید چنده»؟

«پرایدهای قدیمی یا پراید قشقایی»؟

«این دیگه چیه»؟

«بعد از پراید مینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایده‌ای از نیسان قشقایی ساختن».

«همین جدیده، چنده»؟

«70میلیون تومن».

«پس ماكسیما چنده»؟

«اگه سالمش گیرت بیاد، حدود 2 یا 2 و نیم....».

«یعنی ماكیسما اسقاطی شده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟

«آزادراه تهران به شمال هم هنوز تكمیل نشده».

«چندتا خط مترو اضافه شده»؟

«هیچی! شهردار كه رفت، همه‌جا رو منوریل كشیدن. مترو رو هم تغییر كاربری دادن».

«یعنی چی»؟

«از تونل‌هاش برای انبار خودروهای اسقاطی استفاده كردن».

«اتوبوس‌های BRT هنوز هست»؟

«نه! منحلش كردن، به جاش درشكه آوردن. از همونایی كه شرلوك هلمز سوار می‌شد».

«توی نقش‌جهان اصفهان دیده بودم از اونا...»

«نقش‌جهان رو هم خراب كردن».

«كی خراب كرد»؟

«یه نفر پیدا شد، سند دستش بود، گفت از نوادگان شاه‌عباسه، یونسكو هم نتونست حرفی بزنه».

«خلیج‌فارس چه‌طور؟»

«اون هم الان فقط توی نقشه‌های خودمون، فارسه. توی نقشه گوگل هم نوشته خلیج صورتی».

«خلیج صورتی چیه»؟

«بعضی‌ها به نشنال‌جئوگرافیك پول می‌دادن تا بنویسه خلیج عربی، ایران هم فشار میاورد و مدرك رو می‌كرد. آخرش گوگل لج كرد، اسمش رو گذاشت خلیج صورتی...»

«ایران اعتراضی نكرد»؟

«چرا! گوگل رو فیلتر كردن».

«ممنونم. باید كلی با خودم كلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم كنم».

«یه چیز دیگه رو هم هضم كن، لطفا»!

«چیو»؟

«این‌كه همه این چیزها رو خالی بستم».

«یعنی چی»؟

«با دوست من نامزد شدی، بعد ولش کردی. اون هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو را اذیت کنیم. حقیقت اینه که یك ساعت پیش تصادف كردی، علت بیهوشی‌ات هم خستگی ناشی از كار بود. چیزیت نیست. هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبال زندگی‌ات»!

«شما جنایتكارید! من الان می‌رم با رییس بیمارستان صحبت می‌كنم».

«این ماجرا، ایده شخص رییس بیمارستان بود».

  «ازش شكایت می‌كنم»!عصرایران
دوشنبه 10/12/1388 - 0:34
دعا و زیارت
امام صادق(ع):
شیعیان ما و پیروان ما را به سه مسئله امتحان كنید:
1 - اهمیت به اوقات نماز، كه آیا اول وقت نماز را بر پاى مى دارند یا خیر؟
2 - حفظ اسرار، یعنى در حفظ اسرار و مسائل محرمانه كوشا هستند یاخیر؟
3 - و از حیث توانمندیهاى مالى ، یعنى آیا در مال خود براى برادران دینى سهمى قائلند و دست آنها را مى گیرند یا خیر؟
دوشنبه 10/12/1388 - 0:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته