• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 37
زمان آخرین مطلب : 5661روز قبل
دانستنی های علمی
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58) " از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود. این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده :  در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.  2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79) " درود بر نوح در میان جهانیان. چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.   3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109) " درود بر ابراهیم. در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]  4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120) " درود بر موسی و هارون. درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید: - ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115) - ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116) - ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117) - ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118) - ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119) و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند. سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان. سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است. سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.   5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130) " درود بر پیروان الیاس" خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129) امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است. تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.   6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)  " ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید] در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.   7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5) " [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است .  این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند. 
پنج شنبه 29/12/1387 - 0:45
دانستنی های علمی
فرا رسیدن ایام محرم و شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفایش را به محضر مقدس امام عصر(عج) و تمامی شیعیان جهان تسلیت عرض مینمایم
دوشنبه 9/10/1387 - 0:10
دانستنی های علمی
بملتی که مرامــــش بــــود مرام حسیــن من احتـــــرام گــذارم به احتـــرام حسین از آن جهت شده دیوان کربــــــلا دل ما که افتتـــــاح شده از ازل به نــــام حسین هنوز یـــــاد کند قـــلب عالـــــم امکـــان ز ذوالجنـــاح که امد سوی خیـــام حسین هنوز تشــــنه بگریــد چو آب میـــنو شد هنــوز می شنــود گوش دل پیـــــام حسین بباغ سروخرامان بخاک وخون میریخت فتاد چون بزمین سرو خوش خرام حسین نه چون حسین کسی سجده کرده درعالم نه کس قیـام نموده است چون قیام حسین امید هست نگارنـــده را که در محشــــر خداش بنـــــده خود خواند وغـــلام حسین
دوشنبه 9/10/1387 - 0:9
مصاحبه و گفتگو
شخصی از بزرگان هندبه قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمدومدت شش ماه در آنجا ساکن شدودراین مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هروقت زیارت حضرت امام حسین(ع)را اراده می کرد، بر بام منزل خود رفته،به آن حضرت سلام می کردو او را زیارت مینمود؛تا اینکه سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصرومرسوم به «نقیب الاشراف»بود رسانید. سید مرتضی به منزل او رفت ودر این خصوص او را سرزنش نمود و گفت:«از آداب زیارت در مذهب اهل بیت(ع) این است که داخل حرم شوی وعقبه وضریح را ببوسی. این روشی راکه تو داری،برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند ودستشان به حرم مطهر نمی رسد.» آن مرد چون این سخن را شنید گفت:«ای نقیب الاشرف» ازمال دنیاهر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار. هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت:«من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش رابدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.» وقتی آن مرد این سخن را شنید،آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه وبا وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا اینکه به در صحن مطهر رسید . نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید.سپس برخاست و لرزان،مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته با شند، بر خود می لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می کرد تا اینکه وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و بر خاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید. چون چشمش به قبر مطهر افتاد،نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده،ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت:«اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء ؟ آیا اینجا جای افتادن امام حسین(ع) است؟آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سید الشهداء است؟» پس فریاد کرد ونقش زمین شد وجان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست».
دوشنبه 9/10/1387 - 0:7
دعا و زیارت
امام حسین(ع) شامگاه بیست وهشتم رجب از مدینه خــارج شد وبه محض ورود به مکّه خبرش در بین مردم منتشر شد وهمه با هم میگفتند که امام حسین(ع) برای آنکه زیر بارذلت بیعت با یزید نرود از وطن خویش هجرت کرده واین خبر تا کوفه هم رسید. مردم کوفه از امام حسین(ع)که در مکه به سر می بردخواستند تا به عراق آید وحاکم برآنها بشود. امـام حسین(ع) پسر عمـوو نماینده خود مسلــم بن عقیـل را جهت آزمــایش و امتحــان مردم کــوفه فرستاد تـا وفــاداری وعهد و پیمانشـان را محـک بزند. مـسلم بن عقیل به کــوفه رفـت ابتدا با استقبـال گرم و بی نظیر کوفیان روبرو شد،هزاران نفربه عنوان نایب امام(ع)با اوبیعت کردند. مسلم(ع)هم نامه ای به امام حسین(ع) نوشت که هرچه زودترحرکت کن که مردم به وجود تو نیازمندند. اگر چه امام حسین(ع)کوفیان را خوب می شناخت و بی وفایی و بی مهری آنهارا در زمان حکومت پدر بزرگوارشان حضرت امیر المؤمنین علی(ع)دیده بود ولی برای اتمام حجت و اجرای أوامر الهی تصمیم به رفتن کوفه گرفت. روز هـشتم ذی الحـجه که معمولا حجـاج بیـت الله آماده بــرای رفتن از مکه به عرفـات و وقوف در آن می شوند امام حـسین(ع) از مـکه به طرف عراق حرکـت کـرد و با ایـن کـار هم بـه وظیفه خـود عمل کــرد وهـم به مسلمـانان که از نقـاط مختلـف جهان آمده بودند فهمـاند که پـسر پیـامبر شما برای مبـارزه با یزید از مکه خارج می شود و علیه او قیام می کند. یزید که از آمدن مسلم بن عقیل به کوفه مطلع شد و مخصوصاً که شنید کوفیان استقبـال گرم وبا شکـوهی از او کـرده اند ابـن زیادرا که از پلیدترین یارانش بود به کوفه فرستاد. ابن زیاد هم از ضعف ایمان و نفاق و ترس مردم کوفه استفاده نمود وبا تهدید و ارعاب آنان را از دور و اطراف مسلم پراکنده ساخت و در یک روز ودر یک برخورد کوچک همگی مسلم را تنها گذاشتندولی اوبه تنهایی با یاران ابن زیادبه جنگ پرداخت و پس از جنگی دلاورانه اسیر شد و بر بام دارالأماره او را به شهادت رساندند. ابـن زیاد با دهها نیرنـگ و فریب همان مـردم بی وفا را کــه از امام حسین(ع) برای آمدن به عراق نامه نوشتند و دعوت کردند تشویق و ترغیب نمود تا به جنگ با امام حسین(ع) برخیزند. امـام حسین (ع) که با عـلم امـامت می دانست راهی که انتخـاب کــرده منجر به شهــادتش می شـود از پیمـان شـکـنی کوفیــان نهراسید و همچنان به حرکـت خود برای رسوا کـردن حکـومت ضد اسلامی یزید پلید و پیروانش ادامه داد. واین جمله را شاید مکرر می فرمود که : «مَن کـانَ باذِ فِینا مُهجَتَهُ وَ مَوَ طَّنـاً عَلی لِقاءِاللهِ نَفسَهُ فَلیَرحَـل مَعَنا» هر کس حاضر است در راه ما خون قلبش را بدهد و به ملاقات پروردگار بشتابد همراه کاروان ما بیاید.
دوشنبه 9/10/1387 - 0:6
شعر و قطعات ادبی
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش
دوشنبه 9/10/1387 - 0:5
شعر و قطعات ادبی
پــیل تن اســب چرا با رخ مــات آمده ای شـاه را بــردی وتــنها زفــرات آمـــده ای ای فــرس! قـافله سـالار تو کشــتند مگر؟ کـه تــو بــی قافــله وآتــش وآه آمــده ای شه مارا مگر افکنده ای از پشت به خاک عــذر جــویان زپــی عــفو گــناه آمــده ای ما یــتیمان چــه کــنیم از الــم بی پــدری؟ بـدتر از بــی پدری ،دربدری،خون جگری
يکشنبه 8/10/1387 - 23:56
شعر و قطعات ادبی
من که غیر از تو کسی یاری ندارم یا حسین برتـو وبر لطــف تــو امـیدوارم یا حســـین هرکجا وصف گل است از خار هم آید سخن تو گـل زهـرا ومن، پای تو خارم یا حسین دردم جـان دادنـم ای جـان زهـرا! برسـرم یک قدم بگذار، من چشم انتظارم یا حسین افتـخارم بس که عـمری سـاکن کوی توام از تو باشد نی زمن،این افتخارم یا حسین
يکشنبه 8/10/1387 - 23:55
شعر و قطعات ادبی
توطبیب دل بیمار منی تو تنــــها یــار مـــنی سـید وسرورسالار منی تو تــــنـها یــار مـــنی
يکشنبه 8/10/1387 - 23:54
شعر و قطعات ادبی
در میان قتلگه افتاده بود سر به خاک پر ز خون بنهاده بود زیر دست وپای دشمن آن غریب دست و پا می زد به هر امن یجیب خصم روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود زینت دوش نبی بی سر شده پاره زیر تیغ کین ، خنجر شده ای کلیم الله زینب یا حسین ذکرت اینک چیست بر لب یا حسین چیست این ذکرت که آبم می کند با اناالعطشان کبابم می کند ای عزیز مادر ای نور دو عین میوه قلبم فدایت، یاحسین ای بریده سر که قلبت پاره شد از کف مادر به جنت چاره شد باز شد آغوش مادر بهر تو اشک شد جاری ز حلق نحر تو آه از آه و فغان مصطفی وای از آوای جان مرتضی سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود كربلا در كربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشــمه فریاد مظلومیت لب تشـــنگان در كویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود زخم زخمی ترین فریاد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا می ماند اگـر زینب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوی چشمها میماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی بی سوار و بی لگام در بیابانها رهــا می ماند اگـر زینب نبود در عبور از بســتر تاریخ ، سیل انقلاب پشت كوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
يکشنبه 8/10/1387 - 23:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته