اخبار
در اسناد و نقشههایی که در مرکز نقشه برداری مصر به چاپ رسیده است (مربوط به سال 1908) از نام صحیح خلیج فارس استفاده شده که هم اکنون در مراکز رسمی مصر، قابل دستیابی است.
"جمال عبدالناصر" بارها از نام تاریخی خلیج فارس در اظهارات و نوشتههای خود استفاده میکرد و اسناد تاریخی بر این موضوع گواهی میدهد. مصریها به عنوان یک کشور دارای فرهنگ و تمدن قدیمی فهم این موضوع را داشتند که بازی با اسامی قدیمی و تاریخی، بازی بچه گانهای است که کشورهای با سابقه از آن ضرر خواهند کرد. به همین علت مصریها صرف نظر از اقدامات سیاسی که گاه برای اعمال فشار در صحنه سیاسی از آن سود میبردند، در صحنه عملی همواره نام صحیح و کامل خلیج فارس را به کار میبردند.
نمونه این نگرش صحیح را به نام واقعی خلیج فارس در مراجعه به نقشههای تاریخی که در مصر به چاپ رسیده، میتوان مشاهده کرد. در اسناد و نقشههایی که در مرکز نقشه برداری مصر به چاپ رسیده است (مربوط به سال 1908) از نام صحیح خلیج فارس استفاده شده که هم اکنون در مراکز رسمی مصر، قابل دستیابی است.
موضوع مهم دیگر، وجود خیابانی به نام خلیج فارس در قاهره است. این خیابان که در نزدیکی خیابانهای ایران، تهران و مصدق قرار دارد و کمی دورتر، خیابانی به نام قمبیز (معرب شده کمبوجیه و کامبیز) ناشی از همین نگاه صحیح مصریها به واقعیتهای تاریخی است. مصریها در دوره اخیر نام خلیج فارس را بر اساس مسائل سیاسی زودگذر تغییر داده و آن را ابتدا به نامی مجعول تبدیل کردند، اما گویا به خطرناکی بازی با اسامی تاریخی پیبردند و آن را با نام "عبدالمحسن سلیمان" عوض کردهاند؛ که هنوز تابلوهای قدیمی هر 3 نام قابل مشاهده است.
بدون تردید چندان دور از ذهن نیست که با گذشتن موجی که سالها میخواست مصر را از تاریخ و تمدن و هویت خود دور کند و به رفتاری شبیه به رفتار برخی کشورهای نوظهور و ماجراجو بکشاند، جای خود را به رفتاری متناسب با ملت ریشه داری چون مصر بدهد و بار دیگر نام خلیج فارس را بر یکی از خیابانهای مهم مصر شاهد باشیم. اقدامی که تحقق آن از سوی دولتی برآمده از یک انقلاب مردمی، چندان دور از انتظار نیست.
شنبه 9/2/1391 - 12:6
اخبار
در فیس بوک هزاران ایرانی با تغییر عکس کاربری خود با عکس خلیج فارس به صفحه ملک عبدالله حمله کردند و به زبانهای مختلف برای او پیغام گذاشتند که نام این خلیج تا ابد فارس است
شنبه 9/2/1391 - 11:56
اخبار
به گزارش پایگاه خبری "امارات الیوم"، وزیران امور خارجه اتحادیه عرب در نشست غیر عادی خود از ادعای امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی حمایت کردند.
همچنین وزیران امور خارجه اتحادیه عرب سفر اخیر "محمود احمدینژاد" رئیس جمهور اسلامی ایران به این جزایر را که سفر داخلی بوده، رد کرده و آن را نقض حاکمیت امارات قلمداد کردند.
در حالی که دولت امارات عربی متحده در اقدامی تحریکآمیز اعلام کرده که در نظر دارد با همکاری نیروهای موسوم به «سپر جزیره» مانوری را در خلیج فارس با عنوان "جزایر وفا" برگزار کند، وزاری خارجه اتحادیه عرب در بیانیه خود رزمایش نظامی ایران در این جزایر سهگانه را محکوم کرد.
دولت امارات عربی متحده اعلام کرده که در نظر دارد با همکاری نیروهای موسوم به «سپر جزیره» مانوری را در خلیج فارس با عنوان "جزایر وفا" برگزار کند.
ایران بر اساس اسناد تاریخی بارها جزایر سه گانه ایرانی را جزلاینفک اراضی خود دانسته و در عین حال آمادگی خود را برای رفع سوء تفاهمات با امارات اعلام کرده است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس در حمایت از ادعای امارات مبنی بر اشغال جزایر سهگانه از سوی ایران را محکوم و تصریح کرده است: تعلق جزایر سه گانه به خاک ایران امری ثابت، لایتغیر و غیر قابل مذاکره است
شنبه 9/2/1391 - 11:52
اخبار
علی مطهری روز گذشته به همراه دیگر اعضای ستاد یادواره شهید مرتضی مطهری راهی قم شده و با چهار تن از مراجع عظام تقلید دیدار کرد.به گزارش خبرآنلاین، فرزند شهید مطهری با آیات عظام مکارم شیرازی، جوادی آملی، صافی گلپایگانی و مقتدایی دیدار کرد و از اقدام مراجع و مسوولان مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور در ترویج آثار و اندیشههای پدرش درمیان طلاب تقدیر نمود.در این دیدارها آیت الله مقتدایی مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور از موضعگیریهای علی مطهری در مجلس شورای اسلامی قدردانی کرد و گفت: عملکرد و شجاعت شما در مجلس نشان دهنده این است که راه شهید مطهری را ادامه میدهید.آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نیز با بیان این که مواضع علی مطهری شجاعانه و از روی دلسوزی برای اسلام و انقلاب و مردم است، خطاب به وی گفت: این که انسان این طور تربیت شده باشد که برای احقاق حق مردم اظهار وجود کند، خیلی افتخار است و باید هم همین طور باشد و خداوند شما را همیشه در این مسیر قرار دهد.این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد: افتخاری بیش از این نیست که آدم مستقل بوده و برای مردم باشد و هر کجا لازم دید برای مردم حرف بزند؛ امیرالمؤمنین نیز در این باره می فرمایند بسیاری افراد هستند که عبادت های فراوان انجام می دهند، ولی این که در یک مواقعی که هیچ کس حرف نمی زند حرف بزند، در جایی که باید حق گفته شود و کسی نمی تواند حق را بگوید؛ کسی حق را بگوید، چنین اشخاصی در پیش خدا ارزش زیادی دارند.به گفته وی، وابستگان به شهید مطهری در خط حضرت زهرا(س) و عمل به دستورات قرآن هستند و ایشان هم همین را می خواستند.آیت الله مکارم شیرازی نیز در دیدار با مطهری گفت: استقلال فکری که در آیت الله شهید مرتضی مطهری وجود داشت در علی مطهری نیز مشاهده میشود. شهید مطهری شخصیت جامعی داشت. ایشان از نظر عقاید اسلامی، فقه، اصول و فلسفه جامعیت قابل توجهای داشت و به همین دلیل آثارش در زمینههای مختلف تاثیرگذار است. مسلح بودن به قلم و بیان از دیگر ویژگیهای برجسته شهید مطهری است. ایشان از این دو ویژگی برای دفاع از اسلام و تشیع استفاده میکرد.نماینده تهران با اشاره به سخن رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه اگر کسی یک دوره آثار شهید مطهری را مطالعه کند به سطح عالی معارف اسلامی رسیده است، افزود: این مطالعه برای طلاب ضروریتر از سایر اقشار جامعه است که در دوره تحصیلشان حداقل یک دوره آثار شهید را مطالعه کرده باشند.گفتنی است علی مطهری که نامزد انتخابات مجلس نهم است، در این دیدارها از انتشار سه کتاب جدید از استاد مطهری در آیندهای نزدیک با عناوین «زن و مسایل قضایی و سیاسی»، «جلد 12 یادداشتهای مطهری» و «ا نسانشناسی» خبر داد.
شنبه 9/2/1391 - 11:41
اخبار
نماز جمعه تهران در سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب، به امامت آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر معظم انقلاب در سال1369 اقامه شد. به گزارش خبرآنلاین، این عکس که در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر شده است، ردیف اول نماز جمعه تهران در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) را نشان می دهد که معظم له در حرم بنیانگذار انقلاب، اقامه نمودند. آقایان آیتالله محمد یزدی، حجتالاسلام سید احمد خمینی، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله صادق خلخالی، آیتالله موحدی کرمانی، آیتالله یوسف صانعی، حجتالاسلام مهدی کروبی، حجتالاسلام هادی غفاری، محسن رفیقدوست، حجتالاسلام علی اکبر محتشمی پور، حجتالاسلام محمدی عراقی و محسن رضایی در صف اول نماز حضور دارند
شنبه 9/2/1391 - 11:35
اخبار
علی کریمی امروز در تمرین پرسپولیس با تی شرتی حاضر شد که روی آن نوشته شده بود« NO FEAR» که معنای آن « نمی ترسم» است. او با این واژه برای چه کسی خط و نشان کشیده است؟ برخی آن را تقابل با دنیزلی می دانند و عده ای نیز معتقدند او با این کار اعلام کرده که نرفتنش به تبریز به دلیل ترس از تقابل با هواداران تراکتور نبوده است.
شنبه 9/2/1391 - 11:28
اخبار
در ادامه فشار به شیعیان منطقه قشم و ایجاد ناامنیهای تصنعی از سوی برخی عوامل تفرقه ساز و در راستای تلاش برای تبدیل منطقه طبل به "حیاط خلوت وهابیت" در جنوب ایران و شمال خلیج فارس، یک شهروند شیعه این جزیره به طرز دردناکی به قتل رسید.
به گزارش ابنا ـ «آقای بهمن جهانگیر» یک قایقساز اهل اصفهان و ساکن روستای "گوران" در جزیره قشم بود که با یکی از مشتریان خود اختلافی بر سر یک معامله پیدا کرد؛ اما متأسفانه به جای حل و فصل این قضیه به شکل قانونی، طرف مقابل تعداد زیادی از دوستان خود ـ که از عناصر مسأله دار و تحت تأثیر وهابیت در منطقه "طبل" هستند ـ را به کارگاه آقای جهانگیر آورد و با حمله به وی، او را کشتند.
در این اتفاق دردناک حدود 40 نفر از اهالی روستای طبل، با سنگ مرحوم جهانگیر را به قتل رساندند و فرزندش را نیز مجروح کردند.
پس از این حمله، پلیس آگاهی قشم دو نفر را بازداشت کرد اما قاتلی که ضربه اصلی را به مقتول وارد آورد ـ به نام «عادل کریمی» فرزند عبدالرحمن ـ متواری شد.
همچنین فرزند مرحوم جهانگیر که به بیمارستان فاطمه زهراء(س) قشم منتقل شده بود از بیمارستان مرخص گردیده است.
مدتی است که عوامل پیدا و پنهان وهابیت با ایجاد ناامنی و فشار بر شیعیان قشم، به دنبال تبدیل منطقه طبل به "حیاط خلوت وهابیت" در جنوب ایران و شمال خلیج فارس هستند.
این در حالی است که رابطه مردم شیعه و سنی ایران در استان هرمزگان و خلیج فارس همواره خوب بوده است و علمای دو مذهب نیز با یکدیگر رابطه خوبی دارند؛ اما تحرکات وهابیت ـ اگر تدبیر عاجلی درباره آن نشود ـ در حال بحرانی کردن امور است.
در همین راستا علاوه بر تعرض به منازل شیعیان روستایی، آتش زدن اموال آنان و توهین به روحانی شیعه، یک ماه پیش یک نوجوان شیعه ربوده و در بیابان رها شد .
به گفته اهالی منطقه، در نتیجه این فشارها تعداد زیادی از شیعیان مهاجرت را ترجیح داده اند و آمار خانوارهای شیعه در "طبل" از 120 خانوار به حدود 25 خانوار رسیده است. همچنین فقر و تنگدستی شیعیان این روستا موجب شده است که آنان تنها یک مسجد داشته باشند (که به همت دفتر آیت الله العظمی سیستانی در حال ساخت است)؛ در حالی که اهل سنت همین روستا با وجود داشتن تنها 3000 نفر جمعیت، با پشتوانه مالی از آن سوی آبهای خلیج فارس، دارای 17 مسجد هستند.
در پی حادثه امروز، شیعیان قشم در تماس با خبرگزاری ابنا از مسؤولان درخواست کردند که با تلاش بیشتر برای ایجاد امنیت و ریشهکن کردن دلایل ناامنیهای ساختگی، مانع ایجاد جای پای وهابیت در این جزیره بزرگ خلیج فارس شوند زیرا این کار بدون شک موجب بروز فتنه مذهبی و اختلاف بین برادران شیعه و سنی در آینده نزدیک خواهد گردید.
شایان ذکر است «آیت الله العظمی سبحانی» در فروردین ماه امسال با هشدار نسبت به تلاش دشمنان برای تغیر ترکیب جمعیتی در مناطق مرزی گفتند: "یکی از برنامههای سعودیها و وهابیت در ایران، از بین بردن تراکم جمعیتی شیعیان در مناطق مرزی و همچنین پراکنده کردن جمعیت در شهرهای مختلف و از بین بردن اکثریت مطلق شیعیان در تمام شهرهای ایران است".
شنبه 9/2/1391 - 11:25
شهدا و دفاع مقدس
مشرق: باورش برای خودمان هم سخت بود. اینکه بشنویم یکی از رزمندگان دفاع مقدس، بعد از چند سال معلولیت، به یکباره تمام دردهایش از بین برود و بشود یک آدم سالم. آخر فقط معلولیتش که نبود؛ از توفیقات نبرد هشت ساله، یک اعصاب خراب و یک نفس تنگ هم به یادگار داشت.
فیلمها و عکس های قدیمی اش را که نشانمان داد، دلمان کباب شد برای این همه سال رنج و مشقتش؛ و چقدر جوان شده بود وقتی همه دردهایش را کنار ضریح سید الشهداء(ع) گذاشت و برگشت. بدون عصا، بدون خس خس و تنگی نفس. باورمان نمی شد اما انگار شهید دشت کربلا بیش از اینها که ما خیال می کنیم نزد پرودگار ارج و قرب دارد. آنقدر که به یک گوشه چشمش، یک جانباز 70 درصد، شد یک آدم سالم. سالم، مثل من و تویی که چهار ستون بدنمان سالم است اما یک سر داریم و هزار سودا.
کربلایی "علی ماشاء الله گودرزی" زندگی ساده و بی آلایشی داشت. یک خانه کوچک در جنوب شرق تهران و خانواده ای که مثل کوه، پشتش بودند. چه آن وقتی که هفتاد درد کوچک و بزرگ داشت و چه حالا که سالم است و سر حال.
صحبتمان که شروع شد خاطرات زیادی تعریف کرد. از شیطنت های زمان جنگ گفت تا رشادت ها. از ترکش های یادگاری، از گاز خردل و هر چیزی که یک رزمنده به چشم دیده. گاه و بی گاه به شکرانه این لطف الهی، چشمانش تر می شد و از ته دل می گریست. از آن لحظه چیز زیادی به خاطر نداشت اما شوق را می شد در چشمانش دید.
آنچه در ادامه از نگاهتان می گذرد، مصاحبه ما با رزمندهی جانبازی است که پس از تشرف به کربلای معلی و زیارت امام سوم شیعیان، به طرز معجزه آسایی سلامت کامل خود را به دست آورد.
* حاج آقا لطفاً خودتون رو معرفی کنید و کمی از سوابق دوران دفاع مقدس برامون بگید.
بسمالله رحمان رحیم. با درود و سلام بر روح شهدای هشت سال دفاع مقدس.
بندهٰ علی ماشاالله گودرزی هستم و 63 سال از خداوند عمر گرفتم. در عملیاتهای زیادی بودم، اما مدرک ندارم. مثلاً در عملیات بیتالمقدس (فکه) تاریخ 1361/01/16 و همین طور عملیات کربلای پنجٰ توفیق حضور داشتم.
* از اتفاقات دوران جنگ چیزی به یاد دارید؟
بله. بنده دوستی داشتم به نام احمد گودرزی که مسؤول یکی از مساجد به نام مسجد امام باقر(ع) بودند. تقریباً بهترین دوست من به حساب می آمدند. ایشان واقعاً انسان قاطع و وقتشناسی بود. برای کارها برنامهریزی داشت و اسلام و انقلاب را هم خیلی دوست داشت.
من 11 بار به همراه ایشان به منطقه عملیاتی اعزام شدم ولی شهید گودرزی علاقهای به جمعآوری مدرک و اسناد اطلاعاتی مبنی بر اعزام به مناطق خطرناک نداشت. همیشه بینام و نشان رفت و آمد میکرد.
آخرین عملیاتی که همراه ایشان بودم در جزیره مجنون بود. به محض اعزام خبر رسید که شمال فکه نیرو احتیاج دارند و شما باید به سمت فکه برگردین. ما اعزام شدیم به عملیات بیتالمقدس. در آن عملیات شهید گودرزی برای اولین بار از من خواست اطلاعات اعزام را ثبت کنیم. من پرسیدم دلیلش چیست؟ گفت: چون این بار رفتنمان با خودمان است، اما برگشتن با خداست. خلاصه ما رفتیم مدارک شناسایی را تحویل گرفتیم و اعزام شدیم آنجا. در راه حاج احمد شروع کرد به نوشتن وصیتنامه. بهش گفتیم چه شده حاج احمد؟ چرا وصیتنامه مینویسی؟ گفت من، خواب امام زمان(عج) را خواب دیدم. به من گفت 12 بار آمدی، بعداً با خودم میبرمت و همین طور شد. در عملیات دوازدهم ایشان شهید شد و بنده در اثر اصابت خمپاره مجروح شدم. یک بنده خدایی پایش مجروح شده بود، من میخواستم به او آب بدهم که خودم هم ترکش خوردم، خمپاره 60.
*یک خاطره فراموش نشدنی از دوران نبرد برایمان تعریف کنید.
یادش به خیر، شهید گودرزی در یک عملیات حساس ترکش خورد به گردنش و به شدت مجروح شد. عراقیها آمده بودند بالا سرش. آن موقع ایشان هنوز جان داشت ولی خب خیلی بیحال بود. عراقیها گردنش را فشار دادند که ببینند زنده است یا نه. ولی ایشان مقاومت کرد و تکان نخورد آنها هم به خیال اینکه مرده، ولش کردند و رفتند. شانسی که آورد، تیر خلاص را به او نزدند. کمی بعد نیروهای خودی پیدایش میکنند و میآورندش عقب. درمانش کردند و کاملاً خوب شد. تا اینکه مدتی بعد به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
* آقای گودرزی! چه حال و هوایی داشتید وقتی به کربلا مشرف شدید؟
این دیگه سؤال کردن ندارد. آنجا اصلاً حالت دست خودت نیست. وقتی حرم آقا امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) و آن حال و هوا را میبینی دیگر اصلاً خودت نیستی. تا وقتی آنجایی خوشحالی. برگشتی ناراحتی. چون میدانی داری میآیی به جایی که چیزی نمیبینی جز دود و دم و سر و صدای ماشین.
* از آن لحظه برامون بگید. چی شد که شفا گرفتید؟
شب آخر بود یعنی فردایش قرار بود که برگردیم. من در حرم بودم و پسرم که همراه ما آمده بود مشغول مداحی بود. من کاپشنم را دادم دست خانم و رفتم سمت ضریح. چفیهام را بستم به عصا و تکیه دادم به ضریح. همانجا نشستم. یک جمعیتی آنجا در حال دور زدن و چرخیدن به دور حرم بودند و هرچند دقیقه یک بار به ما میگفتند از اینجا بلند شو. اما من گوش نمیدادم. نمیتوانستم اصلاً بلند شوم. من با عصا به سختی میتوانم راه بروم گاهی برای یک مدت کوتاه میتوانستم از خانه بروم بیرون، یک چند قدم راه بروم اما از عهده هیچ کاری برنمیآمدم. 20 سال بود که با دو ترکش در نخاعم زندگی می کردم.
خلاصه آن شب من خیلی ناراحت بودم که با عصا آمده بودم و حالا باز هم قرار بود با عصا برگردم.
رو به ضریح کردم و گفتم: آقا! با اینها برگردم؟ دو ساعت تمام از ته دلم گریه کردم! دیگر تمام بدنم کوفته شده بود. در حالت خواب و بیداری بودم که یک نوری جلویم ظاهر شد و به من گفت از جایت بلند شو.
دیگر واقعاً از آن لحظه چیزی یادم نمیآید، این واقعاً چه اتفاقی افتاد. فقط میدانم من را بردند به یک اتاقی و وقتی به خودم آمدم و حالم جا آمد دیدم همه با تعجب مرا نگاه می کنند.
میثم گودرزی، تنها پسر کربلایی گودرزی و جوان مهربان و خندانی بود که در کنارمان نشسته و به حرفهای پدر گوش می کرد. از ایشان درباره لحظه وقوع معجزه سوال کردیم:
*آن لحظه چه عکس العملی نشان دادید؟
من در آن زمان آنجا حضور نداشتم ولی دو نفر از زائران شاهد بودند و دیدند که پدر به عقب پرت شد انگار یک نفر ایشان را هُل داده باشد؛ فاصله هم گویا زیاد بود. آن دو نفر فکر کردند ازدحام جمعیت باعث شده ایشان از حلقه چرخش جمعیت به دور ضریح، بیرون پرت شده باشد.
آنها پدرم را آوردند سمت یک دفتر. البته برای راه رفتن کمکش نمی کردند. دیدم پدرم دارد بدون عصا راه میرود. من 21 سال دارم. در این مدت هیچ وقت یادم نمیآید پدرم بدون عصا راه رفته باشد. همیشه عصا داشته یا اگر هم عصا دستش نبوده و مثلاً در خانه میخواسته راه برود به کمک من یا مادرم قدم بر می داشت.
باورش هنوز هم برای خود من دشوار است اما فکر میکنم به واسطه عشق به امام حسین(ع) و عزاداریهای طولانیمدتش، امام حسین(ع) ما را قابل دانستند و شفاعتمان را کرد. آن شب غیر از اتوبوسی که ما در آن بودیم 40 اتوبوس دیگر هم حضور داشتند. یعنی اگر هر اتوبوس 40 نفر سرنشین هم داشت، آن شب بیشتر از 1600 نفر شاهد و ناظر ماجرا بودند.
من و مادرم که فقط گریه میکردیم. فقط شکر میکردیم.
خود بابا وقتی حالش جا آمد طوری میدوید که من نمیتوانستم بگیرمش. از بینالحرمین تا حرم آقا ابوالفضل(ع) آنقدر ایشان دوید که ما دیگر خسته شدیم. باورکردنی نبود آدمی که تا چند ساعت قبل با دو تا عصا راه میرفت حالا اُن طور مثل باد میدود.
این روزها هروقت از خانه میخواهند بروند بیرون من به شوخی میگویم "داری میری احساس نمیکنی چیزی کم داری؟ منظورم عصاشون است".
* برخورد مردم چطور بود؟ اون لحظه وقتی دیدند یک نفر شفا گرفته؟
آن لحظه که بابا حالشان بد شد اگر نمیبردنشون در اتاق حراست فکر کنم مردم تمام لباسهایشان را از تنش درمیآوردند مردم واقعاً شگفتزده شده بودند.
البته در میان مردم بودند کسانی که باور نکرده بودند. خودم شنیدم که یک نفر میگفت این آدم اصلاً مجروح نبوده الکی عصا به دست گرفته بود.
* آقای گودرزی شما علاوه بر معلولیت یادگار دیگری هم از آن دوران دارید؟
بله، من در عملیات کربلای پنج شیمیایی شدم و مشکل اعصاب و روان هم پیدا کردهام. درصدی از جانبازی بنده به خاطر اینها بود. شکر خدا از وقتی از کربلا برگشتم مشکلات ریَوی و عصبی من هم خیلی کمتر شده، قبلاً دو دقیقه هم نمیتوانستم بدون مشکل صحبت کنم. با دستگاه تنفسی، نفس میکشیدم. هنوز آن دستگاه را دارم.
* لطفاً از رابطه تون با بنیاد برامون بگید. آنطور که باید به مشکلات شما رسیدگی میکردند؟
تا حدودی بله. سال 72 یک وام مسکن به بنده دادند که خدا خیرشان بدهد. ولی حالا یک وام میخواهم یک کم بازی در میاورند. البته شاید واقعاً نمیتوانند. شاید بودجه ندارند. نمیدانم. به هر حال من هم توقع زیادی ندارم. شکر خدا...
من فقط گاهی میروم بنیاد. جای دیگر هم تا حالا نرفتم از هیچ جای دیگری کمک نخواستم. بنیاد هم اگر وامی داده یا کمکی کرده بعداً از ما پس گرفته است.
* بعد از معجزهای که رخ داد از مسؤولان هم کسی به منزل شما آمد؟ یا مثلاً شما را دعوت کنند به جایی؟
بله. در هفته بسیج، رئیس بسیج منطقه به دیدن من آمد.
* حاج آقا در آخر، هر حرفی که در دلتان دارید و میخواهید به گوش مردم برسانید، بفرمایید.
امیدوارم همه جانبازانی که در بیمارستان یا در منزل زمینگیر شدهاند، زخم بستر دارند، خدا به حق آبروی حسین(ع) همه را شفا بدهد و اینها برگردند سر زندگی. من دوستانی دارم که همین الآن که با شما صحبت میکنم، در وضعیت وخیمی به سر میبرند. آقای محمدرضا تقوی و آقای عبدالله روزبهانی که در حال حاضر در بروجرد زندگی میکنند.
جمعه 8/2/1391 - 22:29
اهل بیت
حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: یك شب آماده خواب بودم كه پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود: ای فاطمه جان! نخواب، مگر این كه چهار عمل را به جا آوری!
1- قرآن را ختم كنی 2- پیامبران را شفیع خود گردانی 3- مؤمنین و مؤمنات را از خود راضی و خشنود سازی 4- حج واجب و عمره را به جا آوری.
حضرت این جملات را بیان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر كردم تا نمازش پایان یافت، بی درنگ گفتم: ای رسول خدا(ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودی كه در این وقت محدود توان و فرصت انجام آنها را ندارم؟
پدرم تبسم كرد و فرمود: ای فاطمه جان! هرگاه قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص «قل هو الله احد» را بخوانی، گویا قرآن را ختم كرده ای، و هرگاه بر من و پیامبران پیشین من درود و سلام و صلوات فرستی همه ما شفیعان تو خواهیم بود، مانند ذكر این صلوات: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین»
و هرگاه برای برادران و خواهران دینی و با ایمان خود طلب آمرزش و مغفرت نمایی، همگی آنها را از خود راضی و خشنود ساخته ای، مانند ذكر این استغفار: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات» و هرگاه بگویی: «سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اكبر» گویا حج تمتع و حج عمره گزارده ای. (1)
چهارشنبه 6/2/1391 - 11:56
كودك
همزمان با شب شهادت حضرت زهرا (س) تجمع بزرگ فاطمیون عصر سه شنبه در میدان کاج تهران با مداحی مداحان اهل بیت از جمله این مداح خردسال برگزار شد
چهارشنبه 6/2/1391 - 11:51