خاطرات و روز نوشت
دلهاتان را از دنيا بيرون كنيد پيش از آنكه بدنهاتان را از آن بيرون برند حضرت امير المومنين علي( ع)
سه شنبه 13/6/1386 - 13:50
خاطرات و روز نوشت
شيطان حكومت خويش را بر ضعفها و ترسها و عادات ما بنا كرده است و اگر تو نترسي و از عادات مزموم خويش دست برداري و ضعف خويش را با كمال خليفه اللهي جبران كني ديگر شياطين را بر تو تسلطي نيست
سه شنبه 13/6/1386 - 13:47
خاطرات و روز نوشت
واي ، باران ، باران، شيشه ي پنجره را باران شست. از دل من اما ، چه کسي نقش تو را خواهد شست ؟ آسمان سربي رنگ ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ . مي پرد مرغ نگاهم تا دور ، واي باران ، باران ، پر مرغان نگاهم را شست. خواب روياي فراموشيهاست! خواب را دريابم، که در آن دولت خاموشيهاست. من شکوفايي گل هاي اميدم را در روياها مي بينم، و ندايي که به من مي گويد: گر چه شب تاريک است ، دل قوي دار ، سحرنزديک است باران
سه شنبه 13/6/1386 - 13:42
خاطرات و روز نوشت
اللهم عجل لوليك الفرج دل را براي آمدنت، آذين بستهايم، براي تو كه همراه سپيده ميآيي و هزاران چشم منتظر، آمدنت را انتظار ميكشند. آذين بستهايم براي تو كه مسافر صبحي و طلسم تاريكي اين شبها، به دست تو ميشكندالتماس دعا
سه شنبه 13/6/1386 - 13:40
خاطرات و روز نوشت
عاشق اهل شهود و حضور است و اينچنين، عشق لاجرم متكي بر «الهام» است، نوعي «وحي» كه نبايد با وحي خاصي كه به انبيا ميرسد اشتباه شود. عاشق «ملهم از غيب» است، اگرچه الهاماتي كه به او ميرسد با مراتب روحي او كاملاً متناسب است. بعضي ارواح هستند كه قابليت نزول ملائكه را دارند و بعضي ارواح، نه، همنشين شياطيناند
سه شنبه 13/6/1386 - 13:37
خاطرات و روز نوشت
كار عشق به شيدايي و جنون ميكشد و كار جنون به تغزّل. همه، از آن «زمزمههاي بيخودانه» آغاز ميشود كه عاشق با خود دارد، در تنهايي. جنونش را ميسرايد، و اين يعني تغزل.
سه شنبه 13/6/1386 - 13:35
خانواده
اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فا غفر لنا فیما بقی منه./
خدایا اگر هنوز مرا در ایام ماه شعبانی که گذشت نبخشیدی ، ببخش مرا در ایام باقیمانده آن
سه شنبه 13/6/1386 - 13:34
شعر و قطعات ادبی
ما اناالحق از فنا خواهيم زد
خيمه در دار بقا خواهيم زد
پاي كوبان جان خود خواهيم باخت
دستي از صدق و صفا خواهيم زد
الوداع زاهدي خواهيم كرد
جام پر مي يك دوتا خواهيم زد
در خرابات مغان خواهيم رفت
عاشقان را الصلا خواهيم زد
گر بلايي بر دل ما بگذرد
مقبلانه مرحبا خواهيم زد
خويش را بيگانه وش خواهيم ساخت
اين نفس با آشنا خواهيم زد
سه شنبه 13/6/1386 - 13:28
محبت و عاطفه
من و ياد تو ويك سينه تنگ...شبي تار وستاري خسته آهنگ
كمي با چشمهايم مهربان باش...مزن اي دوست بر آيينه ات سنگ
سه شنبه 13/6/1386 - 13:26
خاطرات و روز نوشت
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب بربندند
الا در عاشقان که شب باز کنند
سه شنبه 13/6/1386 - 13:23