خاطرات و روز نوشت
صفاى زیارت
جلوه دیگر علاقه قلبى برخاسته از معرفت عمیق امام به اهل بیت علیهم السلام ، صفاى زیارت است. امام در حدود پانزدهسالى كه در نجف بود، هر شب در ساعتى خاص كنار مرقد حضرتعلى(ع) آمده، زیارت جامعه كبیره را مىخواند.
زیارتى كه دستكم یك ساعت وقت مىخواهد، ولى انسان با خواندنمفاهیم آن احساس مىكند واقعا در برابر امامان معصومعلیهمالسلام آنچه حق آنان است، بازگو مىكند و در حقیقتیك دوره امامشناسى است. تنها در شبهایى كه بیمار بود و حتى نمىتوانستبهبیرونى منزل بیاید یا اوقاتى كه در كربلا بود، این برنامه راترك مىكرد.
از مرحوم شهید حاج آقامصطفى خمینى نقل شده است: شبىهوا توفانىبود و بیرون رفتن از خانه مشكلاتى در برداشت. به امام عرضكردم: امیرمومنان(ع) دور و نزدیك ندارد، زیارت جامعه را كه درحرم مىخوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: مصطفى،تقاضا دارم روح عوامانه را از مانگیرى. همان شب بالاخره به حرممشرف شد. در نجف اشرف گاه در حرم مطهر حضرت على(ع) در میانمردم زیارتكننده، تنه مىخورد و مورد آزار قرار مىگرفت; بویژهآن كه برخى زوار ساكن روستاهاى عراق بىمبالات و ناموزون راهمىرفتند و گاه به ایشان صدمه مىزدند. امام تمام این فشارها ورنجها را در مشاهد مشرفه تحمل مىكرد، ولى از این كه افرادى درجلو یا پشتسرش به عنوان همراه یا مراقب حركت كنند، بیزاربود. كسى نقل مىكرد: امام را در حرم مطهر حضرت امام حسین(ع)
دیدم كه در میان انبوه زوار گیر كرده، نمىتوانست قدمىپیشگذارد. جلو رفتم و به كنار زدن مردم پرداختم. امام با تغیرو تعرض مرا منع كرد، ولى بىتوجه به نهىایشان كارم را ادامهدادم. ناگهان متوجه شدم امام از مسیرى كه برایشان راه بازكردهام نیامده، تغییر جهت دادهاند.
تشرف امام خمینى(ره) به حرم مطهر حضرت على(ع) با آن آداب خاصزیارت نیز شایان توجه است. با كمال متانت و ادب اذن دخولمىخواند. بعد از طرف پایین پاى مبارك، وارد حرم مىشد و مقیدبود چنانكه در روایات وارد شده، از بالاى سرمطهر عبور نكند.
هنگامى كه مقابل ضریح مطهر مىرسید، زیارت امینالله یا زیارتدیگرى را بانهایت اخلاص مىخواند. بعد دو باره به سوى پایین پابرگشته، در گوشهاى از حرم نماز مستحبى و زیارت و دعا به حالتنشسته مىخواند. سپس دو ركعت نماز مىخواند و با رعایت آداب واخلاص حرم را ترك مىكرد.
امام(ره) از روى مفاتیح دعا مىخواند، در حالى كه عادت مراجعنیست چنین كنند و اگر دیده شده، در منزل و جاى خلوت چنینمىكنند.كیفیت زیارت امام، كه بادعاهاى طولانى همراه بود، یكحالت از خود بى خود شدن وعمق اتصال روحى را با صاحب ضریح وامامى كه زیارت مىكرد، نشان مىداد. همین حالت درحرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضلعلیهما السلام نیز مشاهده مىشد. یكبارهم كه در ابتداى ورودش به عراق، به كاظمین و سامرا عزیمتكرد، همین برنامه دیده مىشد. درآن اوایل امام صبحها و شبها بهحرم نخستین امام مشرف مىشد، ولى به دلیل تدریس و سایر مشاغلدیگر صبحها نمىرفت.
در سحرگاه هراس انگیز آخرین شبى كه امام در نجف بود و مقررگردید عراق را ترك گوید، فرمود: ناگزیر از اینجا باید بروم.
در اینجا با حرم مطهر امیرمومنان(ع) انس داشتم، اما خدامىداند دراین مدت من از دست اهل اینجا چه كشیدم. و باكنایهبخشى از رنجهایى را كه متحمل شده بود، بیان كرد. این برنامهما را به یاد جدبزرگوارش حضرت على(ع) مىاندازد كه مىفرماید:
بعد از رحلت رسول اكرم(ص)، آن قوم چه رنجهایى برایش فراهمكردند و كوشیدند دست از كارش بردارد; ولى او چنین نكرد. امامهم چنین روشى را در تاریخ مبارزات خود اتخاذ كرد.
شنبه 9/7/1390 - 10:22
خاطرات و روز نوشت
محبت و معرفت
امام خمینى(ره) از دوران نوجوانى با اطاعت از احكام الهى بهتزكیه و تصفیه درون و تحصیل مقامات معنوى روى آورد و در همیندوران، عطر پارسایىاش در فضاى جان مشتاقان مكارم پیچید. سحرخیزى، تهجد و راز و نیاز به درگاه حى بىنیاز حالاتى است كهامام خمینى از همان اوان جوانى بدان اهتمام داشت. حب خداوند،كه به صورت فطرى در عمق جانش وجود داشت، دلش را روشن گردانیدو چون به ایمان و معرفت و اخلاص خویش افزود، این محبت ملكوتىدر وجودش فزونتر گردیده، چون چشمهاى جوشید و او را از یاد غیرخدا پاك ساخت. بدین ترتیب، جذب پاكیها شد و پیوندى مستحكم باخاندان عصمت و طهارت بر قرار كرد.
این پیوند مقدس به تدریجبه عشقى جاودان تبدیل شد. او دیگرسراپا محبت و شیفتگى شده بود. هركجا روایتى از امام(ع) بهمیان مىآمد و یا نام راوى احادیث اهلبیتعلیهم السلام رامىشنید، احترام مىنهاد و تجلیل مىكرد; و در مورد امامانعلیهمالسلام مىفرمود: «سلام الله علیهم اجمعین». عشق به خاندانعصمت و طهارت سبب شد تا براى دفاع از حریم آنان كتاب «كشفاسرار» را در سنین جوانى به رشته تاءلیف درآورد و براى زیارتخانه خدا و كربلاى امام حسین(ع) كتابهایش را بفروشد. بارهااتفاق مىافتاد كه امام از حالات و سیره اهلبیتعلیهم السلاممطالبى نقل مىفرمود تا مسایل اسلامى به صورت خشك عرضه نگردد وروح معنوى شاگرد تكامل داده شود.
صداى یاحسین(ع) سرشك بر دیدگانش جارى مىساخت. و با آنكه درمصایب شكیبا بود و حتى براى شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفىاشك نمىریخت، در محافل ذكر اهلبیتعلیهم السلام چون عبارت«السلام علیك یا اباعبدالله» را مىشنید قطرات اشك از دیدگانشفرو مىچكید. در ماجراى ارتحال فرزندش، هركس وارد خانه امام درنجف مىگردید بى اختیار اشك مىریخت، اما او چون كوهى استواربود و به هیچ وجه آثار شكست، اندوه و تاءلم در سیمایش هویدانشد. یكى از ذاكران حسینى گفت: این حالت امام خطرناك است.
باید كارى كرد تا ایشان نیز بگرید. نباید اجازه دهیم بغض امام در درونش منفجر شود.
پس به مناسبت، روضه حضرت علىاكبر(ع) را خواند. امام سر برزمین نهاد و گریست. یكى از یارانش در باره مجالس روضه خوانى وى چنین مى گوید: آن زمانى كه امام در ایران به سر مى برد، سه روزفاطمیه (اول، دوم و سوم جمادى الثانى) روضه داشت. در نجف كه بود، سه شب احیا را هم اضافه كرد. روضه خوان كه روضه مى خواند، امام همین طور دستمال دستش بود و گریه مى كرد. گاهى هم در كربلادر دستههاى سینهزنى و عزادارى شركت مىكرد و یا در نجف سوگواران حسینى خدمتش مى آمدند و امام هم به آنان اظهار لطف ومحبت مى كرد.
یكى از نویسندگان معاصر مىنویسد: «بارها مشاهده مى كردم كه درمسجد بالاى سر حضرت معصومه(س) یا در خانه برخى از علما، امام همچنان آرام و ساكت نشسته بودند و به سخنان واعظ یا خطیب گوشمىدادند; ولى همین كه لحظه ذكر مصیبت فرا مىرسید، دستمال ازجیب بیرون آورده و بى اختیار گریسته و گوهر اشك را از دیدگان مبارك جارى مى نمودند.
در زمانى كه امام در فرانسه به سر مىبردند، چون ماه محرم فرارسید، در روز تاسوعا امام از یكى از همراهان خواست روضه بخواند. او عرض كرد: آمادگى ندارم و حال و هواى پاریس به هیچوجه مناسب روضه خوانى نیست.
امام تاكید فرمود: فرقى نمىكند باید به همان صورت مجالسمعمولى ایران، روضه بخوانى. وى ظهر تاسوعا در جمع خبرنگارانایرانى و خارجى شروع به روضهخواندن كرد. ناگهان مشاهده شدامام سخت مشغول گریه است.
براى كسانى كه از كشورهاى اروپایى آمده بودند، شگفت آور بود كه مردى; پس از سالهاى متمادى مبارزه در برابر استبداد واستكبار، روز تاسوعا بنشیند و بگرید; اما امام به این تفاسیروقعى نمىنهاد و لازم مىدید آداب و رسوم محرم و ایام سوگوارى درآنجا هم اجرا شود.
امام چنان دلباخته و مشتاق اهلبیت و سیدالشهداء(ع) بود كه هروقت روضهخوان یا مداح اهلبیتعلیهم السلام را مىدید، تمام قدبلند مىشد; و نیز چون یكى از این افراد مىخواست از نزدش برود،او را بدرقه مىكرد.
یك بار امام را در جماران دیدند كه به جاى صندلى بر زمیننشسته است; آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امامحسین(ع) بود.
امام خمینى(ره) با درسهاى عملىاش به سوگوارىها مفهومى دیگربخشید. وقتى گروهى از شبه روشنفكران به عزادارى و سینهزنىتاختند، شدیدا به ترویجسنت دیرینه عزادارى پرداخت; ازنهضتحسینى و سوگوارى براى آن حضرت دفاع كرد و فرمود:
«سیدالشهداء را این گریهها حفظ كرده است... هر مكتبى تا پایشسینهزنى نباشد . .. گریه كن نباشد، حفظ نمىشود.»
شنبه 9/7/1390 - 10:21
خاطرات و روز نوشت
چهرهاى ملكوتى
حضرت امام خمینى(ره) در جهت اعتلاى اسلام و بیدارى جامعه اسلامىهمان مسیرى را پیمود كه رسول اكرم(ص) و ائمه هدىعلیهم السلامدر نوردیده بودند. آن بزرگوار، با تكیه برارزشها و فضایل،انقلاب عظیمى را بنیان نهاد كه از شجره طیبه خاندان عصمت وطهارت طراوت گرفته بود.
روحالله، روشن ضمیر عصر حاضر با عصا و ید بیضاى موسوى، حكمتمصطفوى و شجاعت علوى براى رهایى مظلومان و محرومان كمرهمتبستو دل آنان را به نور امید روشن ساخت. حركت الهى او به مومنانعزت، به مسلمین ابهت و اقتدار و به دنیاى خفته در جهل وبىخبرى مادیت، معنویت عطا فرمود.
به فرمایش مقام معظم رهبرى حضرت آیه الله خامنه اى:
«... امام بزرگوار ما با تكیه به تعالیم اسلام ناب محمدى(ص) وبا اعتماد به ایمان دینى مردم و با شجاعت و اخلاص و توكلكمنظیر خود، راه مبارزه را در میان سختىها و مصایب طاقتفرساگشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را باواقعیتهاى تلخ و راه علاج آن آشنا كرد...» امام خمینى(ره) ازخصالى برخوردار بود كه شایسته اعتنا و احترام است. او، از نظرعلم و عمل، درك عمیق معرفتى و تقواى عملى وعلمى، در حد یكى ازبزرگترین شخصیتهاى جهان اسلام بود. او جان بر طبق اخلاص نهاد وپر صلابت چون كوه پیش رفت تا حق بماند، سنت رسول اكرم(ص) ازغبارهاى بدعت، جمود، خمود و موهومات مصون گردد و فرهنگاهلبیتعلیهم السلام چون جویبارى با صفا كشتزار تشنه انسانیت راسیراب سازد.
شنبه 9/7/1390 - 10:20
خاطرات و روز نوشت
گریه امام براى علىاكبر(ع)
آقاى على دوانى مى گوید:
آقاى حاج سیدمحمد كوثرى، ذاكر معروف قم، از دوستان صمیمى كهاز سالها قبل در قم روضهخوان خاص امام بود و در سنوات اخیر همایام عاشورا در حضور جمع در حسینیه جماران به یاد ایامى كهامام در قم اقامت داشتند و ایشان ذاكر خاص امام بود و ذكرمصیبت وى مطلوب امام بود، نقل مىكرد كه پس از شهادت مرحوم حاجآقامصطفى، فرزند ارشد امام، وارد نجف اشرف شدم. رفقا گفتند:
خوب به موقع آمدى، امام را دریاب كه هرچه ما كردیم در مصبیتحاج آقا مصطفى گریه كنند، از عهده برنیامدهایم. مگر توكارىبكنى.
من خدمت امام رسیدم و عرض كردم: اجازه مىدهید ذكر مصیبتى بكنم؟ امام اجازه دادند. هرچه نام حاج آقامصطفى را بردم تا باآهنگ حزین امام را منقلب كنم كه در عزاى پسراشك بریزد، امامتغییر حال پیدا نكردند و همچنان ساكت و آرام بودند; ولى همینكه نام حضرت علىاكبر(ع) را بردم هنگامه شد، امام چنان گریستندكه قابل وصف نیست.
گریه بر مصیبت اهل بیت عترت
آقاى على دوانى مىگوید:
در مجلس ختم استاد شهید مرتضى مطهرى، كه از طرف امام در مدرسه فیضیه برگزار شد و خود امام هم كه آن موقع در قم بودند حضورداشتند، سخنران كه در كنار ایشان ایستاده بود و آن همه درباره شخصیت استاد شهید مطهرى شاگرد برازنده و پاره تن امام وشهادت ایشان سخن گفت و امام با كمال آرامش گوش مىدادند; ولىهمین كه گوینده به ذكر مصیبت اهلبیتعلیهم السلام رسید، اماممنقلب شدند و دستمال از جیب در آوردند و به صورت گرفته وگریستند. همان طور كه اهلبیتخود گفتهاند: «هرمصیبت و شهید وقتیلى كه دارید به جاى آنها براى ما ناله و زارى كنید.» امامعینا چنین است.
نوفل لوشاتو شاهد اشك امام در شهادت امام حسین(ع)
آقاى على دوانى مىگوید:
پسر بزرگم از خانم دكتر مهین ت استاد و صاحب نظر درهنر، نقلمىكرد كه ایشان زمانى كه حضرت امام به پاریس هجرت كرده بودند،ایشان به پاریس رفته و در بیت امام خدمت مىكرد. وقتى مرتباخبار وحشتناك 17 شهریور تهران را به امام مىدادند كه چهكردهاند و چقدر كشته شدهاند، امام عكس العملى از تاثر وهیجاننشان نمىداد، و هیچ تاثرى در قیافهشان دیده نشد; حتى وقتىخود این خانم مىگریستند، امام او را دلدارى مىداده و مىگفتند:
چرا گریه مى كنى، صبر داشته باش. ولى چندى بعد روزى در یكى ازمجالس امام، شخصى برخاست و شروع به ذكر مصیبت كرد; همین كهگفت: «السلام علیك یا ابا عبد الله!» فورا رنگ صورت امام تغییركرد و دیدم كه به پهناى صورتشان اشك مىریزند.
شنبه 9/7/1390 - 10:18
خاطرات و روز نوشت
احترام به مداح اهل بیت علیهم السلام
آقاى محمد فاضلى اشتهاردى مىگوید:
حضرت امام تواضع عجیبى نسبتبه طلبه هایى كه درسخوان بودند،داشتند. طلبه، روضهخوان، مداح اهلبیت علیهم السلام را كهمىدیدند، تمام قد بلند مىشدند و موقعى كه مىخواستند از پیشاستاد بروند، از او بدرقه مىكردند و بالاخره با اصرار میهمان باز مىگشتند.
شركت در جشن امام حسن مجتبى(ع)
آقاى سیدحسن طاهرى خرم آبادى مىگوید:
ما در شبهاى نیمه ماه رمضان، یك جشنى به عنوان حضرت امام حسنمجتبى(ع) در خانه مىگرفتیم كه آقایان طلبهها و علما را همدعوت مىكردیم و من مقید بودم كه حضرت امام را در این جشن دعوتكنیم و ایشان هم اظهار لطفى مىكردند و در این جشن شركتمىكردند.
شنبه 9/7/1390 - 10:17
خاطرات و روز نوشت
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
آقاى على دوانى مى گوید:
یكى از خاطرات جالبى كه از امام دارم این است كه معظمله بهقدرى مسلط برخود هستند و خویشتندار مىباشند كه شاید حدى نتوانبراى آن تصور نمود.
... بارها مىدیدم كه در مسجد بالاى سرحضرت معصومه(س) یا خانهبعضى از آقایان علما كه در مجلس روضه نشسته بودند، هرچه واعظیا هركس مىگفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزنانگیز و چه خندهدار،عدهاى تبسم مىكردند یا مىخندیدند و جمعى تحت تاثیر مطالب حزنانگیز سرتكان مىدادند و با صداى بلند گریه مىكردند; ولى امامهمچنان آرام و بىتفاوت نشسته و فقط گوش بودند كه واقعا باعثتعجب هر بیننده بود; ولى همین كه لحظه ذكر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام فرا مىرسید، امام دستمال از جیب در مىآوردند و آنا وبىاختیار مىگریستند و اشك مىریختند.
گاهى مىدیدم كه دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضهخوان گوش مىدادند و در همان حال قطراتدرشت و پىدرپى اشك از دو سمت صورتشان جارى بود.
شنبه 9/7/1390 - 10:16
خاطرات و روز نوشت
كیفیت زیارت امام(ره)
استاد عمید زنجانى مىگوید:
از نكاتى كه من مىتوانم از آن دورهاى كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و این افتخار بزرگ نصیبم بود، یادآورى كنم، مسالهكیفیت زیارت حضرت امام هست كه براى ما جالب بود. زیاد اتفاقمىافتاد كه ما مىرفتیم در حرم مطهر حضرت امیر(ع) فقط از دورمنظره زیارت امام را نگاه مىكردیم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابى كه حال و هوس این كارها را داشتندمعمولا مىآمدند تماشاى زیارت مىكردند.
یكى زیارت مرحوم آقاى امینى بود كه دیدنى بود; و ایشان وقتىحرم مشرف مىشدند حالاتشان به قدرى جذاب و گیرا و چنان طبیعى وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار مىكرد كه بایستد و اینزیارت را تماشا كند; و بارها دیده مىشد كه مرحوم علامه امینىجلوى ضریح مطهر مىایستاد و یا مىنشست و هیچ نمىگفت، یعنى لبهاحركت نمىكرد كه آدم فكر كند كه دارد زیارتنامه مىخواند; ولىهمین طور اشك از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مىشد.
مورد دوم زیارت حضرت امام بود كه هر شب ایشان مشرف مىشدند بهحرم مطهر حضرت امیر(ع) و مقید بودند كه متن زیارت را بخوانندو جاى خاصى بود كه حضرت امام مىآمدند آنجا و از روى مفاتیحدعا مىخواندند.
... زیارت امام خیلى طولانى بود. دعایى مىخواندند. زیارتعاشورا مىخواندند و نماز مىخواندند. بعد از اینكه تمام مىشد،حضرت امام در كنار ضریح مطهر مىایستادند و ظاهرا یك زیارتامین الله هم مىخواندند.
این كیفیت تشرف امام به حرم حضرت امیر(ع) و كیفیت زیارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زیارت، یك حالت ازخود بىخود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضریحو مزار و امامى كه امام زیارتشان مىكردند، این اتصال روحى ومعنوى كاملا آشكار بود. همین منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله علیهما اجمعینمشاهده مىشد. یكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتیم; و در سامرا و كاظمین هم همین طور بود.
شنبه 9/7/1390 - 10:15
خاطرات و روز نوشت
توسل به ثامن الحجج(ع)
آقاى سید محمد جواد علم الهدى مى گوید:
یكى از خاطرات شخصى من با حضرت امام این بود كه آن موقعى كه(در) مجلس شوراى ملى آن عصر به فرمان استعمارگران مطلبى مطرحشد به عنوان «انجمنهاى ایالتى و ولایتى...» و اینكه نام مقدسقرآن و قسم به قرآن كه وظیفه هر نمایندهاى است كه قسم بخورد و متعهد شود، برداشته شود و به جایش كتاب آسمانى گفته شود; واینكه اسم اسلام از روى این كشور به گونهاى برداشته شود بهبهانه اینكه بتوانند ملتهاى دیگر هم دراین كشور دستاندر كارباشند.
تنها این سه جمله نبود; بلكه امام هشدار مىداد كه این یك نوعرقیت و استعمار خانمانسوزى است كه همه مقدسات اسلام را لگدكوبمىكند. حضرت امام لازم دیدند كه شبها... استادان حوزه علمیه قمرا جمع كنند و در این باره شور و مشورتهایى بشود. ..، به دولتوقت هشدار بدهند و مىدادند و اعلامیههایى صادر مىشد. من به اذنامام مامور شدم كه بلادى كه در قسمتشرق ایران قرار گرفته(یعنى استان خراسان) را از مشهد مقدس تا زاهدان كه دورترینشهربود، بروم و علماى بلاد را ببینم; و براى بعضى از بزرگانشانكه حائزاهمیتخاصى از حیث نفوذ مردمى بودند با قلم مقدسشاننامه نوشتند. شبى كه عازم بودم، خدمت ایشان شرفیاب شدم و اماماز اندرون تشریف آوردند بیرون و نامهها را به من لطف كردند واین جمله را فرمودند: «شما قبل از اینكه با هركس ملاقات كنید،اول مشرف بشوید حرم مطهر ثامن الحجج علىابن موسىالرضا(ع) و اززبان من به آن حضرت بگویید كه آقا! كار بسیار عظیم و مسالهخطیرى پیش آمده و ما وظیفه دانستیم قیام كنیم، چنانچه مرضى شماست ما را تایید كنید.»
شنبه 9/7/1390 - 10:15
خاطرات و روز نوشت
دستور امام به روضه خوانى در پاریس
آقاى سیدعلىاكبر محتشمى در این باره مىگوید:
روز تاسوعا من در محوطه قدم مىزدم كه آقاى اشراقى آمدند وگفتند: كه امام فرمودند: «كه شما آماده باشید یك ساعتبه ظهرمن مىخواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه بخوانى.» من متحیرشدم، چون یك همچون آمادگى نداشتم كه در آن شرایط و محیطروضهبخوانم. عرض كردم كه: خدمت ایشان عرض كنید كه من آمادگىندارم تا روضهاى كه مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میاندانشجویان باشد، خدمت امام بخوانم. روضهاى كه من مىدانم همانروضههایى است كه در مجالس معمولى ایران خوانده مىشود. یكهمچنین روضهاى من مىتوانم بخوانم. بعد امام پیغام دادند كهبگویید:
«به فلانى كه همان روضه را مىخواهم و همان روضه باید اینجاخوانده بشود. » من از این جریان حس كردم كه امام در هرحال آنعلاقهاى كه به ائمهاطهار دارند و به آن محیطى را كه براى آنمحیط مبارزه مىكنند، احترام مىگذارند و همان محیط را مىخواهندو همان آداب و رسومى كه از متن اسلام هست و بیش از هزار سالمسلمانها با آن بودند را مىخواهند ولو اینكه در پاریس و درقلب سرزمین غرب باشد. در آن روز جمعیت زیاد بود، خبرنگارانفراوانى هم آمده بودند، ساعتیازده امام تشریف آوردند و امامبسیار محزون بود. من خدمت امام نشستم. امام اشاره كردند به منكه روضهبخوان و من شروع كردم روضهخواندن.
براى كسانىكه از سراسر كشورهاى غرب آمده بودند براى دیدن امامبسیار غیرمترقبه بود این منظره، در شرایطى كه امام در مقابلششاه و آمریكاست و مبارزه مىكند، روز تاسوعا بنشیند و براىامام حسین(ع) گریه كند.
جمعیت خیلى زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط مى كردند.
از همان اولى كه شروع كردم به روضه، امام گریه كردند. در وسطروضه بود كه متوجه شدم تمامى جمعیتى كه در آنجا بودند،یكپارچه گریه مىكردند و حتى یادم مىآید كه شاید در حدود یكربعبعد از اینكه روضه ما تمام شده بود، هنوز عدهاى گریه مىكردند;و یكى از برادرهایى كه آنجا بود، برادرمان دكتر فكرى بود. آمدو صورت مرا بوسید و گفت: كه من بیست و پنجسال در فرانسه هستمو از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائلمكتبى و مذهبى جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم وامروز با این برنامه و روضه كه تو خواندى مرا به همه چیزبرگرداندى، به مذهبم، به مكتبم، به فرهنگم. و تا آن لحظه هممن دیدم چشمهایش اشكآلود بود; و این روضهخوانى، شب عاشوراخوانده شد.
شنبه 9/7/1390 - 10:14
خاطرات و روز نوشت
تشكیل مجلس ذكر مصیبت
آقاى محمدحسن رحیمیان مىنویسد:
امام در مدتى كه در نجف اشرف بودند، در تمام شبهاى شهادتمعصومینعلیهم السلام در منزلشان ذكر مصیبت داشتند و به مناسبترحلتحضرت زهرا(س) این برنامه سه شب ادامه داشت; و آن گریهكردن و اشك ریختن بدون استثناء در همه این روضهخوانیها مشهودبود.
توجه امام به زیارت عاشورا
آقاى سیدعلىاكبر محتشمى مىگوید:
از جمله حوادثى كه در فرانسه اتفاق افتاد در رابطه با آن حالتخلوص و علاقه و محبتى كه امام به ائمه اطهار داشتند، ما روزهاكه مىشد كلیه گزارشهاى شب گذشته را كه به وسیله تلفن از ایرانرسیده بود، مىنوشتیم و احیانا آنهایى كه لازم بود عین صدا راامام بشنوند، جمعآورى مىكردیم و خدمت امام مىرسیدیم و اینگزارشها را خدمتشان تقدیم مىكردیم و اگر توضیح هم لازم بود،توضیح مىدادیم.
اول محرم شده آن روز طبق معمول وقتى گزارشها را بردیم خدمتامام، دیدیم امام در اتاق قدم مىزنند و با تسبیح ذكرى مىگویندو مشخص شد كه امام زیارت عاشورا را طبق معمول كه در سالهاىگذشته هر سال در ایام عاشورا صبح مشرف مىشدند حرم و زیارتعاشورا را در حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) مىخواندند، در پاریسهم همان برنامه را ادامه داده بودند و زیارت عاشورا رامىخواندند. امام تذكر فرمودند كه از این به بعد در این ساعتگزارشها را نیاورید كه در این ساعت من مشغول هستم و اینبرنامه ادامه داشت در ایام عاشورا.
شنبه 9/7/1390 - 10:13