عن الحسن بن على عليه السلام :
ان من طلب العبادة تزكى لها و اذا اضرت النوافل بالفريضة فارفضوها
(تحف العقول ، ص 267)
قال رسولالله (ص):
مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَظَنَّ أَنَّ اَحَداً اُعْطِيَ اَفْضَلَ مِمّا اُعْطِيَ فَقَد حَقَّرَ ما عَظَّمَ اللّهُ وَ عَظَّمَ ما حَقَّرَاللّهُ.
هر كس قرآن را بخواند و بپندارد كه چيزي با فضيلتتر از آنچه به او داده شده به كسي عطا شده است، آنچه را خدا بزرگ شمرده كوچك دانسته و آنچه را خدا كوچك شمرده بزرگ شمرده است.
وسائلالشيعه، ج6، ص 170، ح7654
امام صادق (ع) نيز فرمودند:
«احب الارض الي الله تعالي مكه و ما تربه احب الي الله عزوجل من تربتها و لا حجر احب الي الله عزوجل من حجرها و لا شجر احب الي الله عزوجل من شجرها و لا جبال احب الي الله عزوجل من جبالها و لا ماء احب الي الله عزوجل من مائها»
«دوست داشتني ترين زمين نزد خدا ، سرزمين مكه است . نزد خدا نه خاكي از خاك آن محبوب تر است ،نه سنگي از سنگ آن ، نه درختي از درخت آن ، نه كوهي از كوه هاي آن و نه آبي از آب آن»
دعاى ابراهيم(ع)
دعا در اسلام به عنوان مغز عبادت شناخته شده است. همان گونه كه انسان به مغز خود بستگى دارد، عبادت نيز به دعا بستگى دارد.دعا نخستين مظهر ايمان انسان و بندگى خدا و تسليم دستورات اوست. نوع دعا از حقيقت انسان پرده برمىدارد كه در درخواستهايش در پى منافع مادى است يا درجات روحى.قرآن برخى از دعاهايى را كه بر زبان ابراهيم(ع) جارى شد، برايمان يادآورى مىكند. دعاهايى كه خواننده مىتواند اوج و بلنداى روح ابراهيم(ع) و جايگاهى را كه كسب كرده و وى را محبوب خدايش ساخته بود، ملاحظه كند. آن حضرت در دعايش در پى خواستههاى دنيايى نبود؛ زيرا آن دعاى مؤمنى بود كه خدا را [آن گونه كه بايد] شناخته بود و غير از خدا همه چيز در نظرش كوچك به شمار مىآمد. وى كسى بود كه لذّت ايمان را چشيده بود و در جستجوى مراتب بالاى آن بود.اينك به برخى از دعاهاى ابراهيم(ع) كه الگوهايى بس جالب از اوج روحى آن حضرت است اشاره مىكنيم: رَبِّ هَبْ لِى حُكْماً وَأَلْحِقْنِى بِالصّالِحِينَ * وَاجْعَلْ لِى لِسانَ صِدْقٍ فِى الآخِرِينَ* وَاجْعَلْنِى مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ * وَاغْفِرْ لِأَبِى إِنَّهُ كانَ مِنَ الضّالِّينَ * وَلا تُخْزِنِى يَوْمَ يُبْعَثُونَ * يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ * إِلّا مَنْ أَتى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛(3) خدايا مرا فرمانروايى ده و به بندگان صالح ملحق ساز و نامم را بر زبان اقوام آينده نيكو گردان و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار داده و از پدرم (پدر بزرگم) درگذر. او از گمراهان است و آن روز كه مردم برانگيخته مىشوند و مال و فرزندان سودى نمىبخشند مرا رسوا و خوار مگردان و تنهاكسانى سود مىبرند كه با اخلاص به درگاه خدا آيند.ابراهيم(ع) در اين دعاها از خداى خود درخواست كرده است كه بدو حكمت و دانش عطا كند تا به وسيله آن ارزشهاى سره را از ناسره باز شناسد و يا از خداى خويش خواست به او توانى دهد تا ميان مردم به حقّ داورى كند، چنان كه از پروردگار خود طلب كرد او را براى انجام كارهاى شايسته موفق گرداند تا در زمره شايستگان درآيد و پس از مرگش به خوبى و نيكى از او بيان شود و از كسانى باشد كه در آخرت، خشنودى خدا را كسب كرده و به بهشت جاودان راه يابد و خداوند، كفر و گمراهى پدرش را ببخشايد، همچنان كه ابراهيم(ع) از خدايش مسألت كرد، در روزى كه مردم براى حسابرسى از قبرهايشان برانگيخته مىشوند، خداوند او را به خوارى و ذلّت دچار نسازد. آن روز كه، مالهاى اندوخته شده، سودى به حال گناهكار ندارد؛ زيرا نمىتواند او را از عذاب الهى مصون نگه دارد، همانگونه كه فرزندانش هر چند شايسته باشند به او سودى نمىرسانند. هيچ چيز انسان را نجات و رهايى نمىبخشد، مگر اينكه با قلبى عارى از كفر و نفاق و برخوردار از صفات پسنديده به ديدار خداى خويش برود. ابراهيم و اسماعيل خداى خويش را مىخوانند: رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنا مَناسِكَنا وَتُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ؛(4) بار خدايا، به ما توفيق ده تا از مخلصين تو بوده و تسليم دستورات تو باشيم و از فرزندان و نسل ما افراد مخلصى براى خود مقرر دار و شيوه پرستش خودت را به ما بياموز، توبه ما را بپذير، به راستى كه تو توبه گناهكاران توبه كننده را مىپذيرى؛ زيرا تو نسبت به آفريدههايت مهربان هستى. بار خدايا، در نسل ما پيامبرى از خودشان برانگيز كه آيات و نشانههاى دالّ بر وجود و يگانگى و مقام عظمايت را بر مردم بخواند و كتابى را كه تو بدو وحى كرده و دستورات دينت در آن آمده بدانان بياموزد، همانگونه كه حكمت را كه راز و رمز و اهداف و خير و صلاح در احكام شرعى است به آنان مىآموزد و روح و روان آنها را از آداب و رسوم ناروا و صفات ناپسند پاك گرداند.خداوند، دعاى ابراهيم و اسماعيل را مستجاب گرداند و در نسل آن دو، پيامبرى از خودشان برگزيد و آن وجود مقدس حضرت محمد(ص) بود كه صريحاً فرمود: «من دعاى مستجاب شده ابراهيم(ع) و مژده عيسى(ع) هستم».حضرت محمد(ص) كسى بود كه صفات ناپسند را از روح و روان اعراب زدود و قرآن را بدانان آموخت و حكمت را كه سنت نبوى بود به آنان ياد داد؛ چنانكه طى چند سال، امتى يكپارچه و هماهنگ به وجود آورد كه خوبىها و فضليتها را در دورترين نقاط جهان منتشر ساختند و اينها مردمى بودند كه در لجنزارى از مفاسد اخلاقى پرسهزده و در عرصههاى فتنه و شرارت به سر مىبردند.از جمله دعاهاى ابراهيم(ع) اين بود: رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَإِلَيْكَ أَنَبْنا وَإِلَيْكَ المَصِيرُ * رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ؛(5) پروردگارا، بر تو توكل نموديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجامها همه به سوى توست. پروردگارا، ما را مايه گمراهى كافران قرار نده، گناهان ما را ببخش به راستى كه تو دانا و حكيمى.
3- شعراء(26) آيات 83 - 89. 4- بقره(2) آيات 128 - 129. 5- ممتحنه(60) آيات 4 - 5.
امـام رضـا(ع ) مـى فـرمـايـد:
لازم اسـت بـا اطـفـال و بزرگسالان , مؤدب ومحترمانه معاشرت كنى .
رسـول اكـرم (ص ) نـشـسـته بود كه حسن و حسين (ع ) وارد شدند. حضرت به احترام آنها از جاى بـرخـاسـت و بـه انتظار ايستاد. كودكان كه هنوز در راه رفتن ضعيف بودند, آرام پيش مى آمدند و پيامبر(ص )همچنان منتظر ايستاده بود. سرانجام رسول اكرم (ص ) به طرف آنهارفت , بغل باز كرد, هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد,درحالى كه مى فرمود: فرزندان عزيزم , مركب شما چه خوب مركبى است و شماها چه سواران خوبى هستيد! ((54))
54- بحارالانوار, ج 37, ص 87 .
شيطان و ابراهيم عليه السلام
500- اقتباس از طاقديس مرحوم نراقى ، ص 356به بعد؛ كشف الاسرار، ج 8، ص 29؛ و ابوالفتح رازى ، ج 11.
﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآَنَ تَنْزِيلًا ﴾
مسلماً ما قرآن را بر تو نازل کردیم.
(انسان/23)
امام رضا (عليه السلام):
أمّا فَصْلُ الرَّبیعِ فَإنّهُ روُحُ الأزْمانِ.
فصل بهار روح زمانهاست.
بحار الأنوار، ج 59، ص 312
گفتارى پيرامون داستان بشرى (داستان ميهمانان ابراهيم (ع ) ) قصه بشرى كه خداى تعالى از آن به قصه ميهمانان ابراهيم تعبير كرده در پنج سوره از سوره هاى قرآن آمده و اين پنج سوره همه در مكه نازل شده اند و به حسب ترتيب قرآنى عبارتند از: سوره هود و حجر و عنكبوت و صافات و ذاريات . بشارت اول در سوره هود است كه از آيه 69 تا آيه 76 مى خوانيم : ((و لقد جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى قالوا سلاما قال سلام فما لبث ان جاء بعجل حنيذ فلما راى ايديهم لا تصل اليه نكرهم و اوجس منهم خيفة قالوا لا تخف انا ارسلنا الى قوم لوط و امراته قائمة فضحكت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق يعقوب قالت يا ويلتى ءالد و انا عجوز و هذا بعلى شيخا ان هذا لشى ء عجيب قالوا اتعجبين من امر اللّه رحمت اللّه و بركاته عليكم اهل البيت انه حميد مجيد فلما ذهب عن ابراهيم الروع و جاءته البشرى يجادلنا فى قوم لوط ان ابراهيم لحليم اواه منيب يا ابراهيم اعرض عن هذا انه قد جاء امر ربك و انهم اتيهم عذاب غير مردود)). (ترجمه اين آيات در اول بحث گذشت ).و بشارت دوم در سوره حجر، آيات 51 - 60 است كه در آنجا مى خوانيم : ((و نبئهم عن ضيف ابراهيم اذ دخلوا عليه فقالوا سلاما قال انا منكم وجلون قالوا لا توجل انا نبشرك بغلام عليم قال ابشر تمونى على ان مسنى الكبر فبم تبشرون قالوا بشرناك بالحق فلا تكن من القانطين قال و من يقنط من رحمة ربه الا الضالون قال فما خطبكم ايها المرسلون قالوا انا ارسلنا الى قوم مجرمين الا آل لوط انا لمنجوهم اجمعين الا امراته قدرنا انها لمن الغابرين )).بشارت سوم ، سوره عنكبوت ، آيه 31 و 32 است كه مى فرمايد:((و لما جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى قالوا انا مهلكوا اهل هذه القرية ان اهلها كانوا ظالمين قال ان فيها لوطا قالوا نحن اعلم بمن فيها لننجينه و اهله الا امراته كانت من الغابرين )).بشارت چهارم آيات 99 - 113 سوره صافات است كه مى فرمايد:((و قال انى ذاهب الى ربى سيهدين رب هب لى من الصالحين فبشرناه بغلام حليم فلما بلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذا ترى قال يا ابت افعل ما تومر ستجدنى ان شاء اللّه من الصابرين فلما اسلما و تله للجبين و ناديناه ان يا ابراهيم قد صدقت الرويا انا كذلك نجزى المحسنين ان هذا لهو البلاء المبين و فديناه بذبح عظيم و تركنا عليه فى الاخرين سلام على ابراهيم كذلك نجزى المحسنين انه من عبادنا المؤ منين و بشرناه باسحق نبيا من الصالحين و باركنا عليه و على اسحق و من ذريتهما محسن و ظالم لنفسه مبين )). بشارت پنجم آياتى است كه آيات 24 - 30 سوره ذاريات آمده و فرموده : ((هل اتاك حديث ضيف ابراهيم المكرمين اذ دخلوا عليه فقالوا سلاما قال سلام قوم منكرون فراغ الى اهله فجاء بعجل سمين فقربه اليهم قال الا تاكلون فاوجس منهم خيفة قالوا لا تخف و بشروه بغلام عليم فاقبلت امراته فى صرة فصكت وجه ها و قالت عجوز عقيم قالوا كذلك قال ربك انه هو الحكيم العليم )).