سوره :
الشعراء
آیه شماره :
166
ریشه کلمه :
عدو
فعل :
عدو
معنی :
تجاوز ، دويدن، برداشتن، دشمني، ستم، دشمن
«عاديتم» دشمني با يکديگر
«اعتدي» تجاوز کردن، از حد گذشتن، دشمني، ظلم،
«عاديات» دوندگان، اسبان جنگى
توضیح :
دشمني و تجاوز، گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند.
دشمن دو جور است يكى آن كه به شخص عداوت دارد و به قصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه به قصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77].
بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند. (مفردات)