سوره :
البقرة
آیه شماره :
112
ریشه کلمه :
سلم
فعل :
سَلْم
معنی :
«سَلم» سلامت، سلام، كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى.
«سلام» از اسماي حسناى الهي، سلامت دهنده، سالم از هر عيب
«سِلْم» (بر وزن علم) صلح، مسالمت، تسليم شدن به فرمان حق
«سلَم» (به فتح، ل) اطاعت، انقياد
«سَلْم» مسالمت، صلح، سازش
«تسليم» سلام كردن، سالم كردن، نگاهداشتن، دادن چيزى، انقياد، طاعت
«اسلام» انقياد، تسليم شدن،
توضیح :
قلب سليم آن است كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد. «سلام» يك دفعه سلام خارجى است به معنى سلامت مثل [ق:34]. يك دفعه سلام قولى است مثل [انعام:54]،
«تسليم» الف: سلام كردن مثل [نور:61]. ب: سالم كردن و نگاه داشتن مثل [انفال:43]. ج: دادن چيزى مثل [بقره:233]
اسلام:
گاهى از اسلام تسليم ظاهرى مراد است نه تسليم و انقيادي كه از علم و يقين ناشى مىشود بلكه يكى از طرفين خود را زبون و فاقد قدرت ديده به ظاهر منقاد مىشود و آن از نظر قرآن ارزشى ندارد. نظير [حجرات:14].
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم شده ولى تمام اديان اسلام اند و پيامبران ازمردم جز تسليم شدن به خدا و انقياد او، چيزى نخواستهاند .
فرق اسلام و ايمان
اسلام ناشى از ايمان و نتيجه آن است كه ايمان از امن و آرامش قلب است، مؤمن كسى است كه عقايد حقه را تصديق كند و قلبش درباره آنها آرام و مطمئن و بى تشويق باشد [حجرات:15].
مراتب تسليم
تسليم را به سه مرحله نقسيم كردهاند: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.
1- تسليم تن همان است كه آن را تسليم ظاهرى گفتيم. شخص خود را زبون و لاعلاج ديده در مقابل حريف مغلوب و تسليم مىشود و در اطاعت او در مىآيد ولى فكر و عقلش تسليم نشده بلكه پيوسته در انتظار فرصت است تا بار ديگر به ستيز برخيزد. و اين همان است كه در آيه [حجرات:14]. گفتهاند .
2- تسليم عقل و فكر آن است كه شخص در مقابل دليل و منطق تسليم شود. در اين تسليم نمىشود شخص را با كتك زدن و شكنجه دادن تسليم كرد ولى هر گاه دليل كافى وجود داشت عقل تسليم مىگردد. بيشتر كفارى كه اهل عذاب اند و قرآن مىگويد: دانسته از خدا و دستور او اعراض مىكنند از اين قبيل اند، مىدانند و يقين دارند ولى از روى حسد يا حرص و يا خود پسندى و خود بينى تن به حق در نمىدهند عقلشان تسليم است ولى قلبشان تسليم نيست. [نمل:14].
3- تسليم قلب و آن همان انقياد و مطيع بودن است كه توأم با ايمان و عمل است.
تسليم نشدن قلب پس از تسليم عقل، سه چيز است: حرص، تكبر، حسد، لذا در روايات اسلامى نقل شده: گناهان اولى سه گناهند از آنهابپرهيزيد حرص همان است كه آدم را به خوردن شجره منّهى واداشت. شيطان از روى تكبر بر آدم سجده نكرد. پسر آدم از روى حسد برادر خويش را بكشت.
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
83
ریشه کلمه :
سلم
فعل :
سَلْم
معنی :
«سَلم» سلامت، سلام، كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى.
«سلام» از اسماي حسناى الهي، سلامت دهنده، سالم از هر عيب
«سِلْم» (بر وزن علم) صلح، مسالمت، تسليم شدن به فرمان حق
«سلَم» (به فتح، ل) اطاعت، انقياد
«سَلْم» مسالمت، صلح، سازش
«تسليم» سلام كردن، سالم كردن، نگاهداشتن، دادن چيزى، انقياد، طاعت
«اسلام» انقياد، تسليم شدن،
توضیح :
قلب سليم آن است كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد. «سلام» يك دفعه سلام خارجى است به معنى سلامت مثل [ق:34]. يك دفعه سلام قولى است مثل [انعام:54]،
«تسليم» الف: سلام كردن مثل [نور:61]. ب: سالم كردن و نگاه داشتن مثل [انفال:43]. ج: دادن چيزى مثل [بقره:233]
اسلام:
گاهى از اسلام تسليم ظاهرى مراد است نه تسليم و انقيادي كه از علم و يقين ناشى مىشود بلكه يكى از طرفين خود را زبون و فاقد قدرت ديده به ظاهر منقاد مىشود و آن از نظر قرآن ارزشى ندارد. نظير [حجرات:14].
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم شده ولى تمام اديان اسلام اند و پيامبران ازمردم جز تسليم شدن به خدا و انقياد او، چيزى نخواستهاند .
فرق اسلام و ايمان
اسلام ناشى از ايمان و نتيجه آن است كه ايمان از امن و آرامش قلب است، مؤمن كسى است كه عقايد حقه را تصديق كند و قلبش درباره آنها آرام و مطمئن و بى تشويق باشد [حجرات:15].
مراتب تسليم
تسليم را به سه مرحله نقسيم كردهاند: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.
1- تسليم تن همان است كه آن را تسليم ظاهرى گفتيم. شخص خود را زبون و لاعلاج ديده در مقابل حريف مغلوب و تسليم مىشود و در اطاعت او در مىآيد ولى فكر و عقلش تسليم نشده بلكه پيوسته در انتظار فرصت است تا بار ديگر به ستيز برخيزد. و اين همان است كه در آيه [حجرات:14]. گفتهاند .
2- تسليم عقل و فكر آن است كه شخص در مقابل دليل و منطق تسليم شود. در اين تسليم نمىشود شخص را با كتك زدن و شكنجه دادن تسليم كرد ولى هر گاه دليل كافى وجود داشت عقل تسليم مىگردد. بيشتر كفارى كه اهل عذاب اند و قرآن مىگويد: دانسته از خدا و دستور او اعراض مىكنند از اين قبيل اند، مىدانند و يقين دارند ولى از روى حسد يا حرص و يا خود پسندى و خود بينى تن به حق در نمىدهند عقلشان تسليم است ولى قلبشان تسليم نيست. [نمل:14].
3- تسليم قلب و آن همان انقياد و مطيع بودن است كه توأم با ايمان و عمل است.
تسليم نشدن قلب پس از تسليم عقل، سه چيز است: حرص، تكبر، حسد، لذا در روايات اسلامى نقل شده: گناهان اولى سه گناهند از آنهابپرهيزيد حرص همان است كه آدم را به خوردن شجره منّهى واداشت. شيطان از روى تكبر بر آدم سجده نكرد. پسر آدم از روى حسد برادر خويش را بكشت.
سوره :
النساء
آیه شماره :
125
ریشه کلمه :
سلم
فعل :
سَلْم
معنی :
«سَلم» سلامت، سلام، كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى.
«سلام» از اسماي حسناى الهي، سلامت دهنده، سالم از هر عيب
«سِلْم» (بر وزن علم) صلح، مسالمت، تسليم شدن به فرمان حق
«سلَم» (به فتح، ل) اطاعت، انقياد
«سَلْم» مسالمت، صلح، سازش
«تسليم» سلام كردن، سالم كردن، نگاهداشتن، دادن چيزى، انقياد، طاعت
«اسلام» انقياد، تسليم شدن،
توضیح :
قلب سليم آن است كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد. «سلام» يك دفعه سلام خارجى است به معنى سلامت مثل [ق:34]. يك دفعه سلام قولى است مثل [انعام:54]،
«تسليم» الف: سلام كردن مثل [نور:61]. ب: سالم كردن و نگاه داشتن مثل [انفال:43]. ج: دادن چيزى مثل [بقره:233]
اسلام:
گاهى از اسلام تسليم ظاهرى مراد است نه تسليم و انقيادي كه از علم و يقين ناشى مىشود بلكه يكى از طرفين خود را زبون و فاقد قدرت ديده به ظاهر منقاد مىشود و آن از نظر قرآن ارزشى ندارد. نظير [حجرات:14].
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم شده ولى تمام اديان اسلام اند و پيامبران ازمردم جز تسليم شدن به خدا و انقياد او، چيزى نخواستهاند .
فرق اسلام و ايمان
اسلام ناشى از ايمان و نتيجه آن است كه ايمان از امن و آرامش قلب است، مؤمن كسى است كه عقايد حقه را تصديق كند و قلبش درباره آنها آرام و مطمئن و بى تشويق باشد [حجرات:15].
مراتب تسليم
تسليم را به سه مرحله نقسيم كردهاند: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.
1- تسليم تن همان است كه آن را تسليم ظاهرى گفتيم. شخص خود را زبون و لاعلاج ديده در مقابل حريف مغلوب و تسليم مىشود و در اطاعت او در مىآيد ولى فكر و عقلش تسليم نشده بلكه پيوسته در انتظار فرصت است تا بار ديگر به ستيز برخيزد. و اين همان است كه در آيه [حجرات:14]. گفتهاند .
2- تسليم عقل و فكر آن است كه شخص در مقابل دليل و منطق تسليم شود. در اين تسليم نمىشود شخص را با كتك زدن و شكنجه دادن تسليم كرد ولى هر گاه دليل كافى وجود داشت عقل تسليم مىگردد. بيشتر كفارى كه اهل عذاب اند و قرآن مىگويد: دانسته از خدا و دستور او اعراض مىكنند از اين قبيل اند، مىدانند و يقين دارند ولى از روى حسد يا حرص و يا خود پسندى و خود بينى تن به حق در نمىدهند عقلشان تسليم است ولى قلبشان تسليم نيست. [نمل:14].
3- تسليم قلب و آن همان انقياد و مطيع بودن است كه توأم با ايمان و عمل است.
تسليم نشدن قلب پس از تسليم عقل، سه چيز است: حرص، تكبر، حسد، لذا در روايات اسلامى نقل شده: گناهان اولى سه گناهند از آنهابپرهيزيد حرص همان است كه آدم را به خوردن شجره منّهى واداشت. شيطان از روى تكبر بر آدم سجده نكرد. پسر آدم از روى حسد برادر خويش را بكشت.
سوره :
الانعام
آیه شماره :
14
ریشه کلمه :
سلم
فعل :
سَلْم
معنی :
«سَلم» سلامت، سلام، كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى.
«سلام» از اسماي حسناى الهي، سلامت دهنده، سالم از هر عيب
«سِلْم» (بر وزن علم) صلح، مسالمت، تسليم شدن به فرمان حق
«سلَم» (به فتح، ل) اطاعت، انقياد
«سَلْم» مسالمت، صلح، سازش
«تسليم» سلام كردن، سالم كردن، نگاهداشتن، دادن چيزى، انقياد، طاعت
«اسلام» انقياد، تسليم شدن،
توضیح :
قلب سليم آن است كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد. «سلام» يك دفعه سلام خارجى است به معنى سلامت مثل [ق:34]. يك دفعه سلام قولى است مثل [انعام:54]،
«تسليم» الف: سلام كردن مثل [نور:61]. ب: سالم كردن و نگاه داشتن مثل [انفال:43]. ج: دادن چيزى مثل [بقره:233]
اسلام:
گاهى از اسلام تسليم ظاهرى مراد است نه تسليم و انقيادي كه از علم و يقين ناشى مىشود بلكه يكى از طرفين خود را زبون و فاقد قدرت ديده به ظاهر منقاد مىشود و آن از نظر قرآن ارزشى ندارد. نظير [حجرات:14].
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم شده ولى تمام اديان اسلام اند و پيامبران ازمردم جز تسليم شدن به خدا و انقياد او، چيزى نخواستهاند .
فرق اسلام و ايمان
اسلام ناشى از ايمان و نتيجه آن است كه ايمان از امن و آرامش قلب است، مؤمن كسى است كه عقايد حقه را تصديق كند و قلبش درباره آنها آرام و مطمئن و بى تشويق باشد [حجرات:15].
مراتب تسليم
تسليم را به سه مرحله نقسيم كردهاند: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.
1- تسليم تن همان است كه آن را تسليم ظاهرى گفتيم. شخص خود را زبون و لاعلاج ديده در مقابل حريف مغلوب و تسليم مىشود و در اطاعت او در مىآيد ولى فكر و عقلش تسليم نشده بلكه پيوسته در انتظار فرصت است تا بار ديگر به ستيز برخيزد. و اين همان است كه در آيه [حجرات:14]. گفتهاند .
2- تسليم عقل و فكر آن است كه شخص در مقابل دليل و منطق تسليم شود. در اين تسليم نمىشود شخص را با كتك زدن و شكنجه دادن تسليم كرد ولى هر گاه دليل كافى وجود داشت عقل تسليم مىگردد. بيشتر كفارى كه اهل عذاب اند و قرآن مىگويد: دانسته از خدا و دستور او اعراض مىكنند از اين قبيل اند، مىدانند و يقين دارند ولى از روى حسد يا حرص و يا خود پسندى و خود بينى تن به حق در نمىدهند عقلشان تسليم است ولى قلبشان تسليم نيست. [نمل:14].
3- تسليم قلب و آن همان انقياد و مطيع بودن است كه توأم با ايمان و عمل است.
تسليم نشدن قلب پس از تسليم عقل، سه چيز است: حرص، تكبر، حسد، لذا در روايات اسلامى نقل شده: گناهان اولى سه گناهند از آنهابپرهيزيد حرص همان است كه آدم را به خوردن شجره منّهى واداشت. شيطان از روى تكبر بر آدم سجده نكرد. پسر آدم از روى حسد برادر خويش را بكشت.
سوره :
الجن
آیه شماره :
14
ریشه کلمه :
سلم
فعل :
سَلْم
معنی :
«سَلم» سلامت، سلام، كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى.
«سلام» از اسماي حسناى الهي، سلامت دهنده، سالم از هر عيب
«سِلْم» (بر وزن علم) صلح، مسالمت، تسليم شدن به فرمان حق
«سلَم» (به فتح، ل) اطاعت، انقياد
«سَلْم» مسالمت، صلح، سازش
«تسليم» سلام كردن، سالم كردن، نگاهداشتن، دادن چيزى، انقياد، طاعت
«اسلام» انقياد، تسليم شدن،
توضیح :
قلب سليم آن است كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد. «سلام» يك دفعه سلام خارجى است به معنى سلامت مثل [ق:34]. يك دفعه سلام قولى است مثل [انعام:54]،
«تسليم» الف: سلام كردن مثل [نور:61]. ب: سالم كردن و نگاه داشتن مثل [انفال:43]. ج: دادن چيزى مثل [بقره:233]
اسلام:
گاهى از اسلام تسليم ظاهرى مراد است نه تسليم و انقيادي كه از علم و يقين ناشى مىشود بلكه يكى از طرفين خود را زبون و فاقد قدرت ديده به ظاهر منقاد مىشود و آن از نظر قرآن ارزشى ندارد. نظير [حجرات:14].
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم شده ولى تمام اديان اسلام اند و پيامبران ازمردم جز تسليم شدن به خدا و انقياد او، چيزى نخواستهاند .
فرق اسلام و ايمان
اسلام ناشى از ايمان و نتيجه آن است كه ايمان از امن و آرامش قلب است، مؤمن كسى است كه عقايد حقه را تصديق كند و قلبش درباره آنها آرام و مطمئن و بى تشويق باشد [حجرات:15].
مراتب تسليم
تسليم را به سه مرحله نقسيم كردهاند: تسليم تن، تسليم عقل، تسليم قلب.
1- تسليم تن همان است كه آن را تسليم ظاهرى گفتيم. شخص خود را زبون و لاعلاج ديده در مقابل حريف مغلوب و تسليم مىشود و در اطاعت او در مىآيد ولى فكر و عقلش تسليم نشده بلكه پيوسته در انتظار فرصت است تا بار ديگر به ستيز برخيزد. و اين همان است كه در آيه [حجرات:14]. گفتهاند .
2- تسليم عقل و فكر آن است كه شخص در مقابل دليل و منطق تسليم شود. در اين تسليم نمىشود شخص را با كتك زدن و شكنجه دادن تسليم كرد ولى هر گاه دليل كافى وجود داشت عقل تسليم مىگردد. بيشتر كفارى كه اهل عذاب اند و قرآن مىگويد: دانسته از خدا و دستور او اعراض مىكنند از اين قبيل اند، مىدانند و يقين دارند ولى از روى حسد يا حرص و يا خود پسندى و خود بينى تن به حق در نمىدهند عقلشان تسليم است ولى قلبشان تسليم نيست. [نمل:14].
3- تسليم قلب و آن همان انقياد و مطيع بودن است كه توأم با ايمان و عمل است.
تسليم نشدن قلب پس از تسليم عقل، سه چيز است: حرص، تكبر، حسد، لذا در روايات اسلامى نقل شده: گناهان اولى سه گناهند از آنهابپرهيزيد حرص همان است كه آدم را به خوردن شجره منّهى واداشت. شيطان از روى تكبر بر آدم سجده نكرد. پسر آدم از روى حسد برادر خويش را بكشت.