سوره :
الاعراف
آیه شماره :
27
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
32
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .
سوره :
النور
آیه شماره :
40
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .
سوره :
الفتح
آیه شماره :
29
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .
سوره :
الحشر
آیه شماره :
2
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .
سوره :
النازعات
آیه شماره :
29
ریشه کلمه :
فعل :
معنی :
توضیح :
سوره :
النازعات
آیه شماره :
31
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .
سوره :
الاعلى
آیه شماره :
4
ریشه کلمه :
خرج
فعل :
خروج
معنی :
بيرون شدن، آشكار شدن،
«اخراج» بيرون آوردن، آشکار کردن،
«خَرج» مزد ، اجرت، مال، رزق
«خراج» مزد، ماليات بر زمين
توضیح :
چون مزد از مال اجرت دهنده خارج مىشود، يا به صورت مزد آشكار و جدا مىشود، به آن خرج گفتهاند. همچنين خراج .