سوره :
المدثر
آیه شماره :
48
ریشه کلمه :
شفع
فعل :
شفع
معنی :
واسطه، شفاعت کردن، کمک گرفتن، اثر کردن «شفعاء» جمع آن
«شَفع» جفت، زوج، منظم كردن چيزى به چيزى
توضیح :
شفاعت را از آن جهت شفاعت گوئيم كه شفيع خواهش خويش را به ايمان و عمل ناقص طرف منضّم مىكند و هر دو مجموعاً پيش خدا اثر مىكنند. با در نظر گرفتن اينكه انگيزاننده شفيع، خداست و او دستور داده چنين خواهشى بكند. مثلاً رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با اجازه خدا خواهش خويش را به عمل ناقص مؤمن توأم كرده و از خدا مىخواهد كه او را بيامرزد.
شفاعت آن نيست كه مجرم با كمك شفيع جلو مقررات خدائى را بگيرد و نقض قانون كند مثل پارتى بازيهاي دنيا. بلكه خود قانونگذار (خدا) همان طور كه عدهاى را در دنيا وسيله هدايت و واسطه رساندن احكام قرار داده آنها را در آخرت وسيله مغفرت خويش قرار داده است.
شفاعت را بايد از دو جهت بررسى كرد يكى از جهت تكوين و ديگرى از جهت تشريع. اما از جهت تكوين از بعضى آيات استفاده مىشود كه كليه اسباب و وسائل زندگى نسبت به مسبّبات و رساندن رحمت خدا به خلق واسطه و شفيع اند [يونس:3].
اما از جهت تشريع: مىتوان گفت كليه اعمال، وسائل و شفيعانند در جلب رحمت و مغفرت خداوند مائده:35].
آري وسيلهاى كه مىتوان نسبت به خدا طلب كرد همان راهها و اعمالى است كه خداوند قرار داده است و نيز شفيعان آخرتند كه از جانب خدا بدين مقام منصوب اند .
آياتى داريم كه مىگويند: هيچ شفيعى نيست مگر پس از اذن خداوند : آيه 255 بقره و 3 يونس و 44 زمر.
شافعان قيامت آنان اند كه در دنيا واسطه فيض و هدايت اند. روايات درباره شفاعت و شافعان زياد است (بحارالانوار، ج 8 ، ص 29 - 93 ) از جمله: حضرت رسول و ائمه اطهار سلام اللّه عليهم اجمعين، پيامبران، جبرئيل، حضرت فاطمه، علما، شهيدان، مؤمنان،، همسايه در حق همسايه، دوست در حق دوست و قرآن.
بزرگ ترين اشكالي كه درباره شفاعت كردهاند آن است كه شفاعت موجب تجرّى به گناه بلكه موجب تشويق به گناه است.
ولى بايد دانست كه شفاعت فقط اميدوارى ايجاد مىكند و از يأس باز مىدارد. زيرا به موجب [اعراف:99]. نبايد از مكر خدا و قهر خدا ايمن بود و به موجب [يوسف:87]. نمىتوان از رحمت خدا نا اميد شد، چون اين هر دو از گناهان كبيره است، مؤمن معتدل كسى است كه پيوسته بين خوف و رجاء است .
علاوه بر اينکه خداوند غفور و رحيم است ولى هيچگاه نگفتهاند غفور و رحيم بودن خدا موجب تجرّى است.
وانگهى شفاعت موجب آن نيست كه خدا تحت تأثير شفيع قرار گيرد و از قانون كلى خود دست بردارد، خودش به شفيع دستور مىدهد كه «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ» شفيع اولاً و بالذّات مسلوب الاختيار است و گناهكار رو سياه نقشى در اين كار ندارد اين خداست كه شفيع را به شفاعت بر مىاندازد نه اينكه خواسته به كمك شفيع به جنگ خدا بروند و از تصميم خداوندى جلوگيرى كنند.
از طرف ديگر روشن نيست كه همه گناهان مورد شفاعت خواهند بود چنانكه در روايات بعضى از گناهان نام برده شده كه مورد شفاعت نخواهند بود.
خلاصه آنکه شفاعت مورد رجاء و اميد و تحرّك است نه موجب تجرّى به گناه .