سوره :
آل عمران
آیه شماره :
170
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
171
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
التوبة
آیه شماره :
124
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الحجر
آیه شماره :
67
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الروم
آیه شماره :
48
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الزمر
آیه شماره :
45
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.