سوره :
النساء
آیه شماره :
17
ریشه کلمه :
توب
فعل :
تَوب
معنی :
رجوعT، بازگشت، برگشتن،
پذيرش، قبول توبه
«توّاب» بسيار توبه پذير.
توضیح :
رجوع مطلق مراد است نه رجوع و بازگشت از معصيّت، زيرا اين كلمه درباره خداى تعالى نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيّت معنى ندارد. بازگشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بيشتر است، لذا صيغه مبالغه «توّاب» همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّاب الرّحيمُ»
توبه بنده ميان دو توبه خداوند قرار دارد: يعنى اوّل خدا به بنده توفيق توبه مىدهد، سپس بنده توبه مىكند آنگاه خدا توبه كرده و آن را مىپذيرد و بنده را مورد بخشودگى و مرحمت قرار مىدهد «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست و نيز براى آنان كه كافرند و در آن حال كه مىميرند اگر توبه كنند، توبه نيست. چنانکه فرعون در حال غرق شدن اظهار ايمان کرد که پذيرفته نشد . زيرا در آن حال توبه حقيقي و رجوع واقعى كه توأم با پشيماني و تقبيح گذشتهها باشد، نيست. و انسان در آن حال به فعل حسنات و ترك قبائح مجبور شده و از حد تكليف خارج مىگردد زيرا كه مستحق مدح و ذمّ نيست و آنگاه تكليف وجود ندارد.
سوره :
المائدة
آیه شماره :
39
ریشه کلمه :
توب
فعل :
تَوب
معنی :
رجوعT، بازگشت، برگشتن،
پذيرش، قبول توبه
«توّاب» بسيار توبه پذير.
توضیح :
رجوع مطلق مراد است نه رجوع و بازگشت از معصيّت، زيرا اين كلمه درباره خداى تعالى نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيّت معنى ندارد. بازگشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بيشتر است، لذا صيغه مبالغه «توّاب» همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّاب الرّحيمُ»
توبه بنده ميان دو توبه خداوند قرار دارد: يعنى اوّل خدا به بنده توفيق توبه مىدهد، سپس بنده توبه مىكند آنگاه خدا توبه كرده و آن را مىپذيرد و بنده را مورد بخشودگى و مرحمت قرار مىدهد «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست و نيز براى آنان كه كافرند و در آن حال كه مىميرند اگر توبه كنند، توبه نيست. چنانکه فرعون در حال غرق شدن اظهار ايمان کرد که پذيرفته نشد . زيرا در آن حال توبه حقيقي و رجوع واقعى كه توأم با پشيماني و تقبيح گذشتهها باشد، نيست. و انسان در آن حال به فعل حسنات و ترك قبائح مجبور شده و از حد تكليف خارج مىگردد زيرا كه مستحق مدح و ذمّ نيست و آنگاه تكليف وجود ندارد.
سوره :
التوبة
آیه شماره :
15
ریشه کلمه :
توب
فعل :
تَوب
معنی :
رجوعT، بازگشت، برگشتن،
پذيرش، قبول توبه
«توّاب» بسيار توبه پذير.
توضیح :
رجوع مطلق مراد است نه رجوع و بازگشت از معصيّت، زيرا اين كلمه درباره خداى تعالى نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيّت معنى ندارد. بازگشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بيشتر است، لذا صيغه مبالغه «توّاب» همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّاب الرّحيمُ»
توبه بنده ميان دو توبه خداوند قرار دارد: يعنى اوّل خدا به بنده توفيق توبه مىدهد، سپس بنده توبه مىكند آنگاه خدا توبه كرده و آن را مىپذيرد و بنده را مورد بخشودگى و مرحمت قرار مىدهد «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست و نيز براى آنان كه كافرند و در آن حال كه مىميرند اگر توبه كنند، توبه نيست. چنانکه فرعون در حال غرق شدن اظهار ايمان کرد که پذيرفته نشد . زيرا در آن حال توبه حقيقي و رجوع واقعى كه توأم با پشيماني و تقبيح گذشتهها باشد، نيست. و انسان در آن حال به فعل حسنات و ترك قبائح مجبور شده و از حد تكليف خارج مىگردد زيرا كه مستحق مدح و ذمّ نيست و آنگاه تكليف وجود ندارد.
سوره :
التوبة
آیه شماره :
27
ریشه کلمه :
توب
فعل :
تَوب
معنی :
رجوعT، بازگشت، برگشتن،
پذيرش، قبول توبه
«توّاب» بسيار توبه پذير.
توضیح :
رجوع مطلق مراد است نه رجوع و بازگشت از معصيّت، زيرا اين كلمه درباره خداى تعالى نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيّت معنى ندارد. بازگشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بيشتر است، لذا صيغه مبالغه «توّاب» همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّاب الرّحيمُ»
توبه بنده ميان دو توبه خداوند قرار دارد: يعنى اوّل خدا به بنده توفيق توبه مىدهد، سپس بنده توبه مىكند آنگاه خدا توبه كرده و آن را مىپذيرد و بنده را مورد بخشودگى و مرحمت قرار مىدهد «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست و نيز براى آنان كه كافرند و در آن حال كه مىميرند اگر توبه كنند، توبه نيست. چنانکه فرعون در حال غرق شدن اظهار ايمان کرد که پذيرفته نشد . زيرا در آن حال توبه حقيقي و رجوع واقعى كه توأم با پشيماني و تقبيح گذشتهها باشد، نيست. و انسان در آن حال به فعل حسنات و ترك قبائح مجبور شده و از حد تكليف خارج مىگردد زيرا كه مستحق مدح و ذمّ نيست و آنگاه تكليف وجود ندارد.
سوره :
التوبة
آیه شماره :
106
ریشه کلمه :
توب
فعل :
تَوب
معنی :
رجوعT، بازگشت، برگشتن،
پذيرش، قبول توبه
«توّاب» بسيار توبه پذير.
توضیح :
رجوع مطلق مراد است نه رجوع و بازگشت از معصيّت، زيرا اين كلمه درباره خداى تعالى نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيّت معنى ندارد. بازگشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بيشتر است، لذا صيغه مبالغه «توّاب» همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّاب الرّحيمُ»
توبه بنده ميان دو توبه خداوند قرار دارد: يعنى اوّل خدا به بنده توفيق توبه مىدهد، سپس بنده توبه مىكند آنگاه خدا توبه كرده و آن را مىپذيرد و بنده را مورد بخشودگى و مرحمت قرار مىدهد «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست و نيز براى آنان كه كافرند و در آن حال كه مىميرند اگر توبه كنند، توبه نيست. چنانکه فرعون در حال غرق شدن اظهار ايمان کرد که پذيرفته نشد . زيرا در آن حال توبه حقيقي و رجوع واقعى كه توأم با پشيماني و تقبيح گذشتهها باشد، نيست. و انسان در آن حال به فعل حسنات و ترك قبائح مجبور شده و از حد تكليف خارج مىگردد زيرا كه مستحق مدح و ذمّ نيست و آنگاه تكليف وجود ندارد.
سوره :
الفرقان
آیه شماره :
71
ریشه کلمه :
توب
فعل :
تَوب
معنی :
رجوعT، بازگشت، برگشتن،
پذيرش، قبول توبه
«توّاب» بسيار توبه پذير.
توضیح :
رجوع مطلق مراد است نه رجوع و بازگشت از معصيّت، زيرا اين كلمه درباره خداى تعالى نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيّت معنى ندارد. بازگشت خداى مهربان به سوى بنده از بازگشت بنده بيشتر است، لذا صيغه مبالغه «توّاب» همه جاى قرآن صفت خداوند آمده است «هُوَ التَّوَّاب الرّحيمُ»
توبه بنده ميان دو توبه خداوند قرار دارد: يعنى اوّل خدا به بنده توفيق توبه مىدهد، سپس بنده توبه مىكند آنگاه خدا توبه كرده و آن را مىپذيرد و بنده را مورد بخشودگى و مرحمت قرار مىدهد «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست و نيز براى آنان كه كافرند و در آن حال كه مىميرند اگر توبه كنند، توبه نيست. چنانکه فرعون در حال غرق شدن اظهار ايمان کرد که پذيرفته نشد . زيرا در آن حال توبه حقيقي و رجوع واقعى كه توأم با پشيماني و تقبيح گذشتهها باشد، نيست. و انسان در آن حال به فعل حسنات و ترك قبائح مجبور شده و از حد تكليف خارج مىگردد زيرا كه مستحق مدح و ذمّ نيست و آنگاه تكليف وجود ندارد.