تبیان، دستیار زندگی

 چرا نفت گران شد؟

 بدون در نظر گرفتن نیازهای داخلی توسعه، در حالی کشور را به سمت صنعتی شدن پیش می‌برد که از مفهوم صنعتی شدن تنها مظاهر آن موجود بود. بنابراین در کوتاه‌مدت نه تنها الگوهای توسعه‌ای به واقعیت تبدیل نشد و ایران همچنان کشوری با اقتصاد وابسته باقی ماند بلکه در سال 1355 و در پی افت قیمت نفت، بحران اقتصادی جدی‌ای دامن‌گیر حکومت پهلوی شد.  
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قیمت نفت
در سالهای ابتدایی دهه پنجاه، میزان تولید نفت ایران و در نتیجه درآمد حاصله از آن با رشدی چشمگیر مواجه شد؛ به گونه‌ای که آمارهای موجود حاکی از اختلاف بسیار زیاد درآمد حاصل از نفت در این سالها در قیاس با سالهای دهه چهل می‌باشد. به عنوان مثال در حالی که در سال 1342 تولید نفت درآمدی بالغ بر 40 میلیارد ریال داشت، این عدد در سال 1346 به بیش از 90 میلیارد ریال رسید و در سال 1351 با رشدی باورنکردنی یک‌باره بر روی عدد 1333.3 میلیارد ریال ایستاد و در ادامه با فرازو فرودهایی همین رویکرد ادامه یافت به گونه‌ای که در سال 1356، درآمد 1284.9 میلیارد ریالی را تجربه کرد.1بر همین اساس در‌حالی‌که میزان استخراج و صادرات نفت در سال 1349 چیزی بیشتر از 3.8 میلیون بشکه در روز بود، این عدد در سالهای 1351 تا 1357 به 4.5 تا 6 میلیون بشکه در روز رسید.
 
اما چه عاملی باعث شد رژیم پهلوی و شخص شاه به این سیاست کلی برسند که میزان استحصال و صادرات نفت در این دهه تا این میزان افزایش یابد؟ در واقع این نوشتار در پی رسیدن به چرایی این پرسش است که شاه با چه توجیهی تا این اندازه سیاستهای اقتصادی خود را به اقتصاد نفتی و درآمدهای نفتی وابسته کرد؟ شاه برای رشد و توسعه کدام‌یک از بخشهای مختلف اقتصادی و سیاسی خود نیاز به این حجم گسترده از منابع مالی داشت؟ بخشهای عمرانی و زیربنایی، بودجه‌های جاری، بخش نظامی و یا کدام دیگر از سیاستهای پهلوی موجب شده بود تا محمدرضا شاه، مجاب شود اینچنین سرسام‌آور اقدام به تولید نفت نماید و درآمد بسیار زیاد حاصل از آن قرار بود در کدام‌یک از این بخشها هزینه شود؟

مسابقه تسلیحاتی؛ در پی اعلام دکترین نیکسون و ژاندارمی شاه در منطقه، ایالات متحده به این باور رسید که شاه باید بتواند، برای رسیدن به این سیاست، آنچه از نیازهای نظامی احتیاج دارد به دست آورد.



محل هزینه‌کرد درآمدهای هنگفت نفتی در دهه 50

به‌نظر می‌رسد آنچه در عرصه بین‌المللی باعث شد تا قیمت نفت به صورت چشمگیری صعود کند، در وهله نخست، جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل در 1346 و جنگ کیپور در 1352 باشد. به گونه‌ای که کشورهای عربی جریان صادرات نفت را به روی اسرائیل و پشتیبانان غربی آن بستند و در نتیجه شوک نفتی گسترده‌ای به غربیها وارد شد. از سوی دیگر قدرت‌گیری غول نفتی تازه‌تشکیل «اوپک» که به‌تازگی توانسته بود هژمونی شرکتهای نفتی را درهم شکند و در قیمت‌گذاری بازار نفت را به صورت مستقل در پیش گیرد نیز در این میان بی‌تأثیر نبود. بنابراین دلیل سیاست افزایش تولید نفتی محمدرضا شاه را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن این دو عامل خارجی تحلیل و بررسی کرد. افزون بر این همزمان با آغاز دهه پنجاه، اقتصاد ایران، پنجمین برنامه پنجساله‌ اقتصادی خود را (1351 ـ 1356) به اجرا گذاشته بود و بر اساس این سیاست قرار بود این برنامه به عنوان محور توسعه اقتصادی ایران به صورت گسترده‌ای پیگیری شود. همچنین باید توجه داشت که در سال 1350 دکترین نیکسون اجرایی شد و بر اساس آن، قرار شد تا شاهنشاهی ایران به نیابت از آمریکا، به عنوان ژاندارم منطقه عمل نماید. بنابراین دلایل افزایش صادرات نفت و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی را نمی‌توان فارغ از این عوامل داخلی و خارجی بررسی کرد. با توجه به این مقدمات می‌توان زمینه‌های افزایش صادرات نفت را به صورت خلاصه در موارد ذیل بررسی کرد:


یکی از نخستین دلایل بین‌المللی افزایش صادرات نفت، پر کردن خلأ نفتی کشورهای عربی بود. آنان به‌واسطه‌ی جنگهای شش‌روزه و کیپور، شیرهای نفتی خود را به روی اسرائیل و حامیان غربی او بسته بودند و لذا محمدرضاشاه با افزایش بی‌رویه‌ صادرات خود سعی کرد ضمن بهره‌برداری از این فرصت، هم اسرائیل را نجات دهد.

1.تلاش ناکام برای رسیدن به دروزاه‌های تمدن؛ در نظر شاه، رسیدن به دروازه‌های تمدن از مسیر کانال توسعه وابسته می‌گذشت. او تمامی تلاش خود را به کار می‌بست تا آنچه را که به صورت ظاهری می‌توانست ایران را شبیه به کشورهای غربی کند، انجام دهد. به همین صورت، بدون در نظر گرفتن نیازهای داخلی توسعه، در حالی کشور را به سمت صنعتی شدن پیش می‌برد که از مفهوم صنعتی شدن تنها مظاهر آن موجود بود. بنابراین در کوتاه‌مدت نه تنها الگوهای توسعه‌ای به واقعیت تبدیل نشد و ایران همچنان کشوری با اقتصاد وابسته باقی ماند بلکه در سال 1355 و در پی افت قیمت نفت، بحران اقتصادی جدی‌ای دامن‌گیر حکومت پهلوی شد. در واقع چرخه‌های رونق و تنزل توسعه وابسته، معضلات داخلی اقتصاد، سوء مدیریت و تأثیر رکود جهانی بر آن، عواملی بود که این بحران را تشدید می‌کرد. برنامه پنج‌ساله اقتصادی تحت تأثیر هیجانات ناشی از افزایش چهار برابری نفت اوپک (در سالهای 1352 تا 1353) مورد بازبینی قرار گرفت و هزینه‌های هنگفت دولتی همه کشور را در نوردید؛ در نتیجه در اوایل سال 1354 اقتصاد ایران تقریباً غیر قابل کنترل شده بود و در مقابل هزینه‌های بسیار گزاف، دستاوردهای بسیار ناچیزی حاصل می‌شد.

2. کمک به اسرائیل؛ یکی از نخستین دلایل بین‌المللی افزایش صادرات نفت، پر کردن خلأ نفتی کشورهای عربی بود. آنان به‌واسطه‌ جنگهای شش‌روزه و کیپور، شیرهای نفتی خود را به روی اسرائیل و حامیان غربی او بسته بودند و لذا محمدرضاشاه با افزایش بی‌رویه‌ صادرات خود سعی کرد ضمن بهره‌برداری از این فرصت، هم اسرائیل را نجات دهد و هم بحران حاصل از شوک نفتی که در غرب ایجاد شده بود را کنترل نماید.

3. مسابقه تسلیحاتی؛ در پی اعلام دکترین نیکسون و ژاندارمی شاه در منطقه، ایالات متحده به این باور رسید که شاه باید بتواند، برای رسیدن به این سیاست، آنچه از نیازهای نظامی احتیاج دارد به دست آورد. به همین دلیل درآمدهای نفتی می‌توانست دست شاه را در خریدهای نفتی‌اش کاملاً باز گذاشته و او را در رسیدن به ژاندارمی منطقه تقویت نماید. همچنین ترس شاه از قدرت نظامی شوروی و احتمال درگیری با برخی همسایگان نظیر عراق او را بیش از پیش مجاب می‌کرد که باید انبارهای تسلیحاتی خود را تا جایی که امکان دارد، پر نگه دارد. به همین دلیل میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی ایران برای این منطور به کار گرفته شد.

در جریان سفر نیکسون به ایران در خرداد 1351، قراردادهای سنگین نظامی بین ایران و آمریکا منعقد گردید. تا این زمان کمکهای نظامی آمریکا عموماً به صورت کمک و وام بود که از آغاز آن یعنی سال 1328 این کمکها مبلغی حدود 1.8 میلیارد دلار را شامل می‌شد اما از این تاریخ به بعد وضع یک‌باره تغییر یافت و ظرف شش سال بعدی ایران در ازاء نفت، 14.4 میلیارد دلار جنگ‌افزار از آمریکا خرید.

در واقع نتیجه سفر نیکسون به ایران بازگذاشتن دست شاه در خرید هرگونه جنگ‌افزار غیر هسته‌ای بود. هنوز دو ماه از این سفر نگذشته بود که ایران سلاحهای دیگری به مبلغ 2.1 میلیارد دلار به آمریکا سفارش داد. تا آن زمان این بزرگترین معامله‌ای بود که یکجا صورت گرفته بود و طی آن 175 فروند جت جنگنده، پانصد هلیکوپتر و تعداد زیادی موشکهای هوا به زمین خریداری شد.

4. بالا بردن پرستیژ شاه با اعطای وامهای خارجی؛ همزمان با دستیابی شاه به چنین درآمد سرشار، محمدرضا پهلوی مصمم شد با اعطای وام و کمکهای مالی بلاعوض، پرستیژ بین‌المللی خود را ارتقا بخشد. به همین منظور وی به کشورهایی نظیر ایتالیا، انگلستان، فرانسه و مصر وامهایی با مبالغ هنگفت داد و کمکهای بلاعوض خود را به افغانستان، هند، پاکستان، بنگلادش و سنگال روانه ساخت. این در حالی بود که در داخل کشور بحرانهای انسانی و اجتماعی بزرگی که ناشی از سیاستهای اقتصادی نادرست بود، گریبانگیر مردم بود، به گونه‌ای که در دهه 1350 ایران از نظر نابرابری در درآمد (که نتیجه آن فاصله طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت بود) بدترین جایگاه را در خاورمیانه به خود اختصاص داده بود. در این میان افزایش تولید نفت و افزایش صاردات نفتی، این نابرابری را عمیق‌تر کرد به گونه‌ای که تورم کمتر از 4 درصد در سالهای 1347 تا 1350 به 15.7 درصد در سالهای 1352 تا 1356 رسید. به همین صورت تنها در عرض یک ماه، 100 میلیون دلار سرمایه از کشور خارج شد.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران