پنج شنبه 3 خرداد 1403 - 13 ذيقعده 1445 - 23 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عضویت در خبرنامه
ارسال
شماره غزل:
72
فهرست غزليات
غزل قبلي
غزل بعدي
وزن و بحر عروضي:
مفعول فاعلات مفاعيل فاعلات(بحر مضارع مثمن اخرب مكفوف مقصور)
راهي است راه عشق كه هيچش كناره نيست
آنجا جز آن كه
جان
بسپارند چاره نيست
هر گه كه
دل
به عشق دهي خوش دمي بود
در كار خير حاجت هيچ
استخاره
نيست
ما را ز منع
عقل
مترسان و مي بيار
كان
شحنه
در ولايت ما هيچ كاره نيست
از چشم خود بپرس كه ما را كه مي كشد
جانا گناه
طالع
و
جرم
ستاره نيست
او را به چشم پاك توان ديد چون هلال
هر ديده جاي جلوه آن ماه پاره نيست
فرصت شمر طريقه رندي كه اين نشان
چون راه گنج بر همه كس آشكاره نيست
نگرفت در
تو
گريه حافظ به هيچ رو
حيران آن دلم كه كم از سنگ
خاره
نيست
آخرين مطالب
ادبیات
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت؛ ما را...
به فروردین ما فرخندگی بخش
آیا جانِتان جور است؟
راضی مشو که بیخبران، خندهام کنند...
توانایی ادبیات در نقد وضعیت جامعه
سامانی: «آفرت» رمان دهه 40 و50...
تأثیر غرب در موفقیت نویسندههای روس در...
برگزیدگان نخستین جایزه ملی جمالزاده
قصیده میرشکاک برای موسوی گرمارودی
وقتی نگاه نویسنده جذاب نیست