• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
جستجو :
جستجو در:
تعداد در هر صفحه
  • تو نيك و بد خود هم از خود بپرس
  • چرا بايدت ديگري محتسب
  • من يتق الله يجعل له
  • و يرزقه من حيث لا يحتسب
***
  • سراي مدرسه و بحث علم و طاق و رواق
  • چه سود چون دل دانا و چشم بينا نيست
  • سراي قاضي يزد ار چه منبع فضل است
  • خلاف نيست كه علم نظر در آنجا نيست
***
  • آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
  • كه در اين مزرعه جز دانه خيرات نكشت
  • ناف هفته بدو از ماه صفر كاف و الف
  • كه به گلشن شد و اين گلخن پر دود بهشت
  • آنكه ميلش سوي حق بيني و حق گويي بود
  • سال تاريخ وفاتش طلب از ميل بهشت
***
  • بهاءالحق والدين طاب مثواه
  • امام سنت و شيخ جماعت
  • چو مي رفت از جهان اين بيت مي خواند
  • بر اهل فضل و ارباب براعت
  • به طاعت قرب ايزد مي توان يافت
  • قدم در نه گرت هست استطاعت
  • بدين دستور تاريخ وفاتش
  • برون آر از حروف قرب طاعت
***
  • قوت شاعره من سحر از فرط ملال
  • متنفر شده از بنده گريزان مي رفت
  • نقش خوارزم و خيال لب جيحون مي بست
  • با هزاران گله از ملك سليمان مي رفت
  • مي شد آن كس كه جز او جان سخن كس نشناخت
  • من همي ديدم و از كالبدم جان مي رفت
  • چون همي گفتمش اي مونس ديرينه من
  • سخت مي گفت و دل آزرده و گريان مي رفت
  • گفتم اكنون سخن خوش كه بگويد با من
  • كان شكر لهجه خوشخوان خوش الحان مي رفت
  • لابه بسيار نمودم كه مر او سود نداشت
  • زان كه كار از نظر رحمت سلطان مي رفت
  • پادشاها ز سر لطف و كرم بازش خوان
  • چكند سوخته از غايت حرمان مي رفت
***
  • رحمن لايموت چو آن پادشاه را
  • ديد آنچنان كزو عمل الخير لايفوت
  • جانش غريق رحمت خود كرد تا بود
  • تاريخ اين معامله رحمان لايموت
***
  • به عهد سلطنت شاه شيخ ابواسحق
  • به پنج شخص عجب ملك فارس بود آباد
  • نخست پادشاهي همچو او ولايت بخش
  • كه جان خويش بپرورد و داد عيش بداد
  • دگر مربي اسلام شيخ مجدالدين
  • كه قاضي به از او آسمان ندارد ياد
  • دگر بقيه ابدال شيخ امين الدين
  • كه يمن همت او كارهاي بسته گشاد
  • دگر شهنشه دانش عضد كه در تصنيف
  • بناي كار مواقف به نام شاه نهاد
  • دگر كريم چو حاجي قوام دريا دل
  • كه نام نيك ببرد از جهان به بخشش و داد
  • نظير خويش بنگذاشتند و بگذشتند
  • خداي عزوجل جمله را بيامرزاد
***
  • خسروا گوي فلك در خم چوگان تو شد
  • ساحت كون و مكان عرصه ميدان تو باد
  • زلف خاتون ظفر شيفته پرچم توست
  • ديده فتح ابد عاشق جولان تو باد
  • اي كه انشاء عطارد صفت شوكت توست
  • عقل كل چاكر طغراكش ديوان تو باد
  • طيره جلوه طوبي قد چون سرو تو شد
  • غيرت خلد برين ساحت ايوان تو باد
  • نه به تنها حيوانات و نباتات و جماد
  • هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد
***
  • دادگرا تو را فلك جرعه كش پياله بود
  • دشمن دل سياه تو غرقه به خون چو لاله باد
  • ذروه كاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع
  • راهروان وهم را راه هزار ساله باد
  • اي مه برج منزلت چشم و چراغ عالمي
  • باده صاف دايمت در قدح و پياله باد
  • چون به هواي مدحتت زهره شود ترانه ساز
  • حاسدت از سماع آن محرم آه و ناله باد
  • نه طبق سپهر و آن قرصه ماه و خور كه هست
  • بر لب خوان قسمتت سهل ترين نواله باد
  • دختر فكر بكر من محرم مدحت تو شد
  • مهر چنان عروس را هم به كفت حواله باد
***
  • روح القدس آن سروش فرخ
  • بر قبه طارم زبرجد
  • مي گفت سحرگهي كه يا رب
  • در دولت و حشمت مخلد
  • بر مسند خسروي بماناد
  • منصور مظفر محمد
***