• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1180
تعداد نظرات : 794
زمان آخرین مطلب : 5286روز قبل
دانستنی های علمی



 

 

 

یا غریب الغربا

 

 

چهارشنبه 6/8/1388 - 9:58
شعر و قطعات ادبی

 

زتو باتو راز گویم به زبان بی زبانی
به تو از تو راه جویم به نشان بی نشانی
چه شوی زدیده پنهان که چو روز می نماید
رخ همچو آفتابت زنقاب آسمانی
تو چه معنی ی لطیفی که مجرد از دلیلی
تو چه آیت شریفی که منزه از بیانی
زتو دیده چون بدوزم که توئی چراغ دیده
زتو کی کناره گیرم؟ که تو در میان جانی!
همه پرتو و تو شمعی همه عنصر و تو روحی
همه قطره و تو بحری همه گوهر و تو کانی
چو تو صورتی ندیدم همه مو به مو لطایف
چو تو سیرتی نخواندم.... همه سر به سر معانی....
به جنایتم چه بینی! به عنایتم نظر کن
که نگه کنند شاهان سوی بندگان جانی
به جز آه و اشک میگون نکشد دل ضعیفم
بسماع ارغنونی وشراب ارغوانی
دل دردمند "خواجو" به خدنگ غمزه خستن
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی........

چهارشنبه 6/8/1388 - 9:57
دعا و زیارت

نام سوره : مدثر **** شماره سوره :54 *** محل نزول : مکه *** تعداد آیه : 56 ***  تعداد کلمه : 255 *** تعداد حروف : 10 10
معنی : جامه به خود پیچیده
علت نامگذاری : آیه اول سوره خطاب به پیامبر اسلام (ص) بعد از اولین نزول وحی در غار حرا به خانه آمد و جامه به خود پیچید و خوابید و خداوند او را به قیام و انذار و تبلیغ فرا خواند.
نامهای دیگر : ندارد
محتوی سوره :
•  دعوت پیامبر (ص) به قیام و انذار و ابلاغ آشكار و صبر و استقامت در این راه.
•  رستاخیز و صفات دوزخیان، همانها كه به مقابله با قرآن برخاسته و به استهزای حق پرداختند.
•  ویژگیهای دوزخ و انذار كافران و علت جهنمی شدن از جمله: ترك نماز و اطعام مساكین،‌ فرو رفتن در بطالتها و انكار روز جزا.
•  ویژگیهای بهشتیان.
•  تأكید بر امر رستاخیز با سوگندهای پی در پی.
•  ارتباط سرنوشت انسان با اعمالش.
•  چگونگی فرار افراد جاهل و بی خبر و مغرور و خود خواه از حق.
ترتیب سوره : به ترتیب جمع آوری، هفتاد و چهارمین سوره است و به ترتیب نزول، چهارمین سوره است كه بعد از سوره «مزمل» و قبل از سوره «لهب = مسد» نازل شده است.
داستانهای سوره : ندارد
فضیلت سوره : امام باقر (ع) فرمود: «كسی كه سوره مدثر را در نماز فریضه بخواند بر خداوند حق است كه او را همراه پیامبر (ص) و در جوار و درجه او قرار دهد و در زندگی دنیا و بدبختی و رنج دامنش را هرگز نگیرد.»


(منبع : سایت رادیو قرآن )

چهارشنبه 6/8/1388 - 9:55
شعر و قطعات ادبی

 

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش       بیرون کشید باید ازین ورطه رخت خویش


از بس که دست می گزم و آه می کشم      آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش

چهارشنبه 6/8/1388 - 9:54
خاطرات و روز نوشت

 

السلام علیك یا علی بن موسی الرضا المرتضی

 

 

 

 

 

 

دخیل پنجره فولادتم  آقا...

  

از پنجشنبه تا   عید مبعث  نائب الزیاره  همگی هستم

 یا علی

 

سه شنبه 23/4/1388 - 10:33
شعر و قطعات ادبی

 

 

رو بر رهش نهادم و بر من گذر نكرد                        صد لطف چشم داشتم و یك نظر  نكرد

 

سیل سرشك ما ز دلش كین به درد نبرد              در سنگ خاره قطره باران اثر نكرد

سه شنبه 23/4/1388 - 10:33
فلسفه و عرفان

 

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum\naslejavan\atash.jpg


پیامبر (ص) فرمودند :

هرکس بگوید  " سبحان الله " خداوند در برابر آن درختی در بهشت برای او می کارد.

هر کس بگوید : " الحمدالله " خداوند در برابر آن ، درختی در بهشت برای او می کارد.

هر کس بگوید : " لااله الا الله " خداوند در برابر آن درختی در بهشت برای او  می کارد.

مردی از قریش  به آن حضرت عرض کرد : یا رسول الله ! در این صورت درختان ما در بهشت زیاد خواهد بود ؛ چون ما مرتب این ذکرها را می گوییم.

رسول خدا (ص) فرمودند : بلی ! اما مواظب باشید آنها  را با آتش گناه نسوزانید . خداوند می فرماید:  ای اهل ایمان! خدا و رسولش را اطاعت کنید و اعمالتان را باطل نکنید

                                                      ( داستانهای بحارالانوار ، ج 3، ص 19)

چهارشنبه 17/4/1388 - 20:4
فلسفه و عرفان

 

سوال :  آیا ما که این قدر عاشق على(علیه السلام) و امام حسین و ائمه اطهار و فاطمه زهرا(علیهم السلام) هستیم ، و در کشور اسلامی  زندگی می کنیم خداوند ما را وارد جهنم مى کند ؟
پاسخ :  برادرم  زندگى در مکان خاصى نمى تواند سبب به ورود به بهشت یا جهنم شود ، مگر کسى که از فضاى ملکوتى مکان های مقدس بهره لازم را  به گونه ای ببرد که در عمل نمود داشته باشد.البته  مشخص است که محیط پاک و جو سالم در ساختار شخصیت و هدایت انسان اثر فراوانى دارد  از این رو زندگى در کشور ایران که به برکت یاد و نام اهل بیت(علیهم السلام) چهره مذهبى یافته و قوانین آن بر اساس احکام الهى تدوین مى شود ، هر چند در مقام عمل و در صحنه اجتماع مشکلاتى وجود داشته باشد ، خود نعمتى بزرگ است و شکرانه مى طلبد و روشن است که استفاده صحیح و به جا از چنین فضایى مى تواند انسان را به سعادت اخروى برساند . دوست عزیز محبت اهل بیت(علیهم السلام) از واجباتى است که در قرآن به آن تصریح شده و هیچ عملى بدون محبت آن ها در درگاه خدا پذیرفته نمى شود . در روایت از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده که : «خداوند انبیا را از درختان مختلفى آفرید ، ولى من و على(علیه السلام) را از درخت واحدى ؛ من اصل آنم و شیعیان ما برگ هاى آن ... ؛ سپس افزود : اگر کسى خدا را در میان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال و از آن پس هزار سال عبادت کند ، تا همچون مشک کهنه شود ; اما محبّت ما را نداشته باشد ، خداوند او را به صورت در آتش مى افکند ؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود : "قُل لاَّ أَسْـَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى "(سوره شورى ،آیه 23) بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن اهل بیتم ..این روایت از روایات مشهورى است که علماى شیعه و سنى آن را نقل کرده اند ( مجمع البیان و شواهد التنزیل ، ذیل آیه 23 شورى)  البته مشخص است که ، محبتى مشمول اینگونه روایات است که واقعى باشد نه این که صرفا داعیه محبت باشد و نه خود محبت ؛ محبت نشانه هایى دارد که یکى از نشانه ها اطاعت و پیروى از آنهاست .
چهارشنبه 17/4/1388 - 19:50
دعا و زیارت

 

نیمه رجب، هجران غم انگیز احیاگر حماسه های جاوید کربلا، حضرت زینب (س) را به سوگ می نشینیم-
وفات حضرت زینب بلاکش کربلا وعقیله عرب را به محضر تمام دلسوختگان اهل بیت عصمت وطهارت تسلیت عرض می نمائیم.


 



به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب (س) این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.


اسیران بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که "زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی." و زینب اکنون آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود.


زینب (علیهاالسلام) در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامت پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده بود و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب (س) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند و رضا بود.


حضرت زینب (س) در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجد و شب زنده داری حضرت زینب (س) در طول حیات پربرکتش نشد؛ حتی در شب یازدهم محرم با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دلخراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد (ع) می فرماید: " آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است." و نیز از آن حضرت نقل شده که "عمه ام زینب با این همه مصیبت از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد" و نیز روایت می کنند: "چون امام حسین (ع) برای وداع با زینب (س) آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن."


زینب (علیهاالسلام) در ایام کودکی، با برادرش حسین (ع) انس و الفتی عجیب داشت و در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد. روزی حضرت فاطمه (س) نزد پدر رفت و عرض کرد: "پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد." رسول خدا (ص) چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: "ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزار گونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد."


حضرت زینب (س) تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمر آن بانوی بزرگ، در مدینه منوره قحطی پیش آمد. عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س) در شام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش باز گرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت.


چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله کشید و یاد برادر تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب (س) پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: "السلام علیک یا ابا عبدالله" و به برادر پیوست.


عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهور در پانزدهم رجب سال 62 قمری رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت در دمشق (سوریه) است.

چهارشنبه 17/4/1388 - 19:46
شعر و قطعات ادبی

فتوی پیرمغان دارم و قولیست قدیم        که حرامست می آنجا که نه یارست ندیم


چاک خواهم زدن این دلق ریائی چکنم          روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم

چهارشنبه 17/4/1388 - 19:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته