• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2
تعداد نظرات : 5
زمان آخرین مطلب : 4913روز قبل
ازدواج و همسرداری

‏شما جزء كدام گروه از انسان‌ها هستید؟ آیا فرد عیب‌جویی هستید كه فقط نقاط ضعف و بدی‌های انسان‌ها را می‌بینید و یا این‌كه انسان‌ها را مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌ها می‌دانید؟
آیا اغلب ما كوچك‌ترین اشتباه دیگران را به خاطر می‌سپاریم و سالیان سال از آنها كینه به دل می‌گیریم اما بزرگ‌ترین خوبی‌ها را زود فراموش می‌كنیم؟
شما در مقابل رفتارهای دیگران چه عكس‌العملی نشان می‌دهید؟ برای به خاطر سپردن كارها و رفتارهای خوب دیگران چه شیوه‌ای را پیشنهاد می‌كنید؟
به قول بزرگی هرگاه تنها هستیم به دنبال یك دوست می‌گردیم، هر زمان پیدایش كردیم به دنبال عیبش می‌گردیم و زمانی كه از دستش دادیم به دنبال خاطراتش می‌گردیم و باز تنهاییم.
به نظر شما چه عواملی باعث می‌شود افراد به جای متمركز شدن روی نقاط‌قوت و خوبی‌های یكدیگر به زخم زبان زدن و عیب‌جویی از یكدیگر پرداخته و بعد همدیگر را مورد انتقاد، سرزنش و تحقیر قرار دهند؟
ابتدا ببینیم عیب‌جویی چه آسیب‌ها و اثرات مخربی در روابط بین افراد ایجاد می‌كند.
دكتر ویلیام گلاسر، روان‌پزشك مشهور می‌گوید: هفت عادت تخریب‌گر شامل: 1- عیب‌جویی یا انتقام، 2- سرزنش، 3- شكوه و گلایه، 4- غر زدن، 5- تهدید، 6- تنبیه و 7- دادن حق حساب یا باج برای تحت كنترل درآوردن دیگری، وجود دارد كه استفاده از این الگو و رفتارها، باعث از هم گسیختگی و ویرانی روابط بین والدین و فرزندان و روابط زناشویی می‌شوند. در بین عادت‌های مخرب عیب‌جویی، مخرب‌ترین عادت است. این رفتار به تنهایی می‌تواند یك زندگی را به هم بزند. اگر عشق و محبتی در زندگی باقی مانده باشد، قطع عادات مخرب اولین گامی است كه باید برای احیای زندگی‌ای كه در شرف از هم پاشیدگی است، برداریم.‏
او معتقد است به جای استفاده از هفت الگوی مخرب كه سعی در كنترل كردن فرد دارد برای حفظ و تداوم هر ارتباطی، باید از هفت الگوی سازنده: 1- گوش سپردن،2- حمایت، 3- تشویق، 4- احترام، 5- پذیرش، 6- اعتماد، و 7- گفت‌وگو، بهره برد.‏
نقش الگوهای مخرب در روابط بین افراد را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ در مقابل كسی كه از صبح تا شب برای كوچك‌‌ترین مساله نق می‌زند، مدام شكایت كرده و با پیدا كردن نقطه‌ضعف و ایراد مرتب شما را مورد تحقیر و سرزنش قرار می‌دهد، چه عكس‌العملی نشان داده و نسبت به چنین فردی چه احساسی خواهید داشت؟
متاسفانه علی‌رغم این‌كه هر انسانی در مقابل چنین رفتارهایی احساس بسیار ناخوشایندی را تجربه می‌كند، اما استفاده از این الگوها در روابط و گفت‌وگوهای روزمره بسیاری از ما رایج است كه باعث سردی و تیره شدن روابط و شكست و ناكامی و جدایی و طلاق و... می‌شود.‏
نوجوان 18 ساله‌ای كه در خانوده‌ای پدرسالار زندگی می‌كند و شیوه و اصول تربیتی آنها بر اساس ترس و تهدید و تحقیر است و از بیماری افسردگی رنج می‌برد می‌گوید: "والدین ما هیچ وقت با ما حرف نمی‌زنند، فقط ما را در مقابل دیگران مورد تحقیر و سرزنش قرار می‌دهند. آنها دوست دارند ما شبیه خودشان باشیم و همیشه چیزی برای ایراد گرفتن از ما پیدا می‌كنند. روزی تصمیم گرفتم برای این‌كه از عصبانیت پدرم جلوگیری كنم اتاقم را مرتب كنم. نصف روز طول كشید تا اتاق مرتب شد. اما شب زمانی كه پدر وارد اتاق شد و به دقت آن‌جا را بازرسی كرد، از جایی كه چیزی برای ایراد گرفتن پیدا نكرد، دستی كشید روی قاب عكس كوچكی كه فراموش كرده بودم تمیز كنم و گفت ببین چقدر خاك روی این قاب نشسته است. بعد از آن من دیگر اتاقم را تمیز نكردم."‏
چه عواملی در عیب‌جویی موثراست و باعث می‌شود افراد بیشتر به نقاط ضعف دیگران متمركز باشند؟
دلایل زیادی از قبیل عدم مدیریت و كنترل هیجانات و احساسات و یا پایین بودن هوش هیجانی، عدم بلوغ فكری، عدم آموزش مهارت‌های ارتباطی، اضطراب و افسردگی‌های درمان نشده و... وجود دارد كه یكی از این عوامل عمده شیوه تربیتی در كودكی است.‏
تحقیقات نشان داده است كه هر فرد در ده سال اول عمر به طور متوسط 148 هزار پیام منفی دریافت می‌كند كه عمده این پیام‌ها از این قرارند: بكن نكن، برو نرو، بشین نشین، ندو، حرف نزن، دست نزن، دست و پا چلفتی، تو اصلا مسوولیت سرت نمی‌شه، تو هیچی نمی‌شی، بی‌ادب، بی‌عرضه، بی‌نظم، تنبل، شلخته و...‏
بنابراین از آن‌جایی كه مغز انسان مانند یك كامپیوتر و ضبط صوت عمل می‌كند و طبق آمار پژوهشگران 77 درصد مغز انسان سرشار از پیام‌ها، دستورها و برنامه‌های منفی توسط اطرافیان است ما نباید انتظار داشته باشیم با برنامه‌های داده شده كاركرد و خروجی مغز مثبت، عاقلانه، منطقی و درست باشد، همچنین به دلیل تصویری كه در ذهن آنان از خودشان ساختیم، در آینده فرزندان خلاق و مبتكری داشته باشیم كه اعتمادبه‌نفس داشته، توانمندی‌های خود را باور كرده و در جهت حل مشكلات و مسایل خود تلاش كنند.‏
علاوه بر این، با توجه به این آمار، تصور كنید فردی مدام مورد انتقاد والدین خود قرار گرفته و هرگز تایید و تشویق نشود. او كه به این شیوه بزرگ شده چه روشی را در آینده پیش خواهد گرفت؟ به طور قطع این شیوه رفتاری را از والدین خود آموخته و با دیگران همانند والدین خود رفتار خواهد كرد و به نقاط‌ضعف و منفی دیگران توجه می‌كند.
چرا والدین با وجود اثرات و عواقب مخرب و ویرانگری كه این الگوهای تربیتی بر روح و روان فرد می‌گذارد و اعتمادبه‌نفس آنها را از بین می‌برد از این شیوه تربیتی استفاده می‌كنند؟
مسلما همه والدین خواهان خوشبختی و موفقیت فرزندان خود هستند و فقط به دلیل عدم آگاهی از اثرات مخرب این الگوهای و عدم آموزش مهارت‌های ارتباطی از این شیوه تربیتی استفاده می‌كنند. ‏
در گذشته رابطه بین والدین و فرزندان و همین‌طور همسران بر اساس سلطه‌گری و سلطه‌پذیری بوده است. هر چند امروزه با آگاه شدن زنان و كودكان از حقوق خود، دیگر نمی‌توان آنها را به این شیوه تربیت كرد و تحت كنترل و سلطه خود قرار داد. اما متاسفانه هنوز در خانواده‌های زیادی روابط بین افراد به ویژه رابطه بین والدین و فرزندان بر اساس ترس، تهدید، تحقیر، تنبیه و زورگویی است. هنوز والدین و معلمان زیادی وجود دارند كه فرزندان و دانش‌آموزان خود را مجبور به اطاعت از خواسته‌های خود می‌كنند. هنوز كودكان بسیاری وجود دارند كه از والدین خود كتك می‌خورند.
در واقع اشتباه این گروه در این روش تربیتی سنتی این است كه تصور می‌كنند اگر فرزند و یا همسر خود را تنبیه كرده و یا او را تحقیر كند به او بر می‌خورد و تلاش می‌كند تا رفتارش را تغییر دهد. تصور می‌كنند اگر به كودك بگویند تو تنبل و دست و پا چلفتی هستی به غیرتش بر خورده و در جهت تغییر رفتار خود تلاش می‌كند!‏
بنابراین كودكی كه با انتقاد بر مبنای (من خوبم، تو خوب نیستی)، زندگی می‌كند به اعتقاد روان‌شناسان یاد می‌گیرد دیگران را محكوم كند. چنین فردی در بزرگسالی، همیشه در جست‌وجوی نقاط ضعف دیگران و انتقاد و عیب‌جویی از آنها خواهد بود، دقیقا همان رفتاری كه در كودكی با او ‌شده است.‏
یكی از پیام‌های الگوهای تربیتی سنتی: "تو خوب نیستی"‏
دكتر علی بابابی‌زاد، مشاور و مدرس‎ (TA) ‎تحلیل رفتار متقابل، نیز در این زمینه می‌گوید: یكی از عواملی كه باعث می‌شود خوبی‌های دیگران را كوچك و ناچیز شمرده و بدی‌های آنها را بزرگنمایی كنیم و به عیب‌جویی دیگران بپردازیم، این است كه ما دنیا را بر اساس چیزهایی كه در ذهنمان به عنوان چهارچوب مرجع ثبت شده تفسیر می‌كنیم. بنابراین با توجه به این‌كه در یك فرهنگ و خانواده پدرسالار چهارچوب و اساس مرجع و نوع نگاه فرد بر مبنای (خوب نبودن) است، فرد با بزرگنمایی بدی‌ها و كوچك كردن خوبی‌ها می‌خواهد به این نتیجه برسد كه دنیا جای خوبی نیست. در واقع نگاه فرد به بدی‌ها از آن جهت در درون ذهنش بیشتر می‌شود كه او می‌خواهد خود را به نتیجه‌ای از پیش تعیین شده برساند و به بازی‌های وابسته به آن دست بزند.
البته گاهی اوقات عوامل دیگری مانند افسردگی و شرایط جسمی هم فرد را به سمت دیدن بدی‌ها پیش می‌برد.
گاهی اوقات برای این می‌خواهیم دنیا را بد ببینیم كه تجربه اول ما از خودمان در كودكی در ارتباط با پدر و مادر و تجربه (من خوب نیستم، شما خوب نیستید) و یا (من خوب نیستم، شما خوب هستید) است. چنین تجربه‌هایی می‌تواند به عنوان تجربه اولیه ذهنی فرد، برای معنی كردن دنیا باشد. بنابراین برای غلبه بر این تجربه اضطراب‌آمیز، دردناك و غم‌انگیز (من خوب نیستم) فرد مجبور می‌شود وارد هر رابطه‌ای كه می‌شود در واقع با نوع نگاهش دیگران را ناخوب فرض كند. بنابراین وارد بازی عیب‌جویی و زیر سوال بردن دیگران شده و با بزرگنمایی بدی دیگران، می‌تواند بر احساسات ناخوب، نسبت به خودش غلبه پیدا كند.‏
یكی دیگر از پیام‌های الگوهای تربیتی سنتی: تو نمی‌توانی
علاوه بر این مشكلات یكی دیگر از اثرات مخرب این الگوها عدم اعتمادبه‌نفس است. از جایی كه در نظام پدرسالاری پدر یا مادر به كودك اجازه فكر كردن نمی‌دهند و كودك فقط باید گوش كرده و اطاعت كند بنابراین هرگز فكر كردن و خلاقیت را نمی‌آموزد. زمانی كه كودك مدام مورد انتقاد و تحقیر قرار می‌گیرد یكی از پیام‌‌هایی كه به او داده می‌شود این است: "تو نمی‌توانی"، بنابراین در آینده قادر نخواهد بود مشكلات خود را حل كند. و نتیجه در آینده وبال گردن والدین خواهد شد، با كوچك‌ترین مساله قهر كرده و ساك به دست به منزل پدر خود بازمی‌گردد.
مشكل این گروه این است كه در زندگی زناشویی به جای شناخت و حل مساله و كمك در جهت تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف همسر و خود، با زیر پا گذاشتن غرور و از بین بردن قدر و اعتبار آنها، مدام همسر خود را تحقیر و سرزنش می‌كنند و این نوع شیوه برخورد، جز كینه، دشمنی، تلافی، انتقام، جر و بحث، لجبازی و جدایی نتیجه‌ای نخواهد داشت.‏
در واقع آن‌چه باعث ایجاد خشم، خشونت، ناسازگاری، كینه و دشمنی و مقاومت فرد می‌شود پیام‌هایی است كه فرد دریافت می‌كند. زمانی كه برای رسیدن به خواسته و یا تغییر دادن همسر خود به جای انتقاد و گفت‌وگوی دوستانه و سازنده از الگوهای ویرانگر و كشنده استفاده می‌كنیم این پیام را به همسر خود انتقال می‌دهیم كه من خوبم، تو خوب نیستی و انسان بی‌ارزش و حقیری هستی. در صورتی كه در انتقاد سازنده دیدگاه فرد بر مبنای من خوبم، تو خوب هستی بنا می‌شود.‏
آیا همسر خود را با همه نقاط‌ضعف و نقاط‌قوتش می‌پذیرید؟ آیا جزء گروهی هستید كه تصور می‌كنید همسر شما باید از ابتدا مرد یا زنی ایده‌آل باشد؟
ازدواج عهد و پیمانی است كه قرار است با یاری یكدیگر به تكامل و آرامش برسیم. اگر باور كنیم انسان مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌هاست در آن صورت می‌توانیم همدیگر را با همه بدی‌ها و خوبی‌ها بپذیریم و در رفع نقاط ضعف به همدیگر كمك كنیم. در صورت داشتن این نگاه واقع‌بینانه قادر به حل بسیاری از مشكلات خواهیم شد.‏
چگونه می‌توان دیگران را با خوبی‌ها و بدی‌های آنها پذیرفت؟
شاید این سوال برای شما پیش بیاید كه چگونه می‌توانیم كسی را ببخشیم و یا او را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش بپذیریم؟
اگر این واقعیت را كه انسان‌ها تحت‌تاثیر محیط، ژنتیك، جامعه و مشكلات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تربیت خانوادگی و... قرار دارند، بپذیریم، به آسانی می‌توانیم نقاط ضعف خود و دیگران را بپذیریم و هم به خود و هم به دیگران كمك كنیم.‏
هر چند عواملی چون تربیت خانوادگی و... در بروز مشكلات ارتباطی نقش بسیار مهمی دارند اما باید به این نكته هم توجه كرد كه هر فرد در هر شرایط اجتماعی و خانوادگی، حق انتخاب داشته و در مقابل رفتار خود مسوول است. همچنین باید در انجام مسوولیت‌های خود به عنوان پدر، مادر، همسر، فرزند و... تلاش كند.‏
چقدر مایلید خودتان را ارزیابی كنید؟
متاسفانه یكی از مشكلات ارتباطی ما به ویژه در رابطه با همسران این است كه همواره سعی می‌كنیم طرف مقابل را ارزیابی كرده و یا تغییر دهیم. زیرا تصور می‌كنیم خودمان فردی ایده‌آل و عاری از هر نوع اشتباه هستیم. ‏
خانمی از همسرش به خاطر دهن‌بینی شكایت می‌كرد و قصد جدا شدن از او را داشت. زمانی كه زن به خانه پدری رفته بود مرد برای این‌كه مثلا همسرش را تنبیه كند اجازه دیدن فرزندش را به او نمی‌داد. به نظر شما آیا این شیوه برخورد نتیجه‌ای جز كینه و دشمنی و دارد؟ وقتی از زن پرسیدم چرا می‌خواهد از همسر خود جدا شود، گفت او دهن‌بین است. اما خودش را از هر اشتباهی مبرا می‌دانست و دایم همسرش را سرزنش می‌كرد. مسلما با چنین روشی نمی‌توان به رفع دهن‌بینی كمك كرد. ‏
وقتی به فردی می‌گوییم تو بدبین، دهن‌بین، بی‌مسوولیت، خودخواه و... هستی، چون غرور و اعتبارش را زیر سوال می‌بریم او حالت تدافعی گرفته و از خود مقاومت نشان می‌دهد. بنابراین نباید تصور كنیم فقط طرف مقابل ما دارای نقاط ضعف است.‏
در اكثر مواقع افرادی كه از همسر خود جدا می‌شوند، در ازدواج بعدی خود چندان موفق نیستند، زیرا تا زمانی كه فرد نقاط‌ضعف خود را نشناخته و فقط دیگران را عامل بدبختی خود بداند و به جای كمك برای رفع نقاط ضعف همسر خود، او را تحقیر كند و به طور كلی فكر و شیوه زندگی خود را تغییر ندهد در ازدواج‌های بعدی هم خوشبخت نخواهد شد.‏
چرا ما قادر نیستیم انسان‌ها را همان‌طور كه هستند بپذیریم؟
چون تصور می‌كنیم همه انسان‌ها و همه چیز در زندگی باید كامل و بی‌نقص باشد و هر چیزی كه كامل نباشد به منزله شكست و ناكامی است. معمولا این گروه از افراد یا همه چیز را سیاه می‌بینند، یا سفید. گویی در ذهنیت چنین اشخاصی همه امور به دو دسته تقسیم می‌شود: خوب یا بد، زشت یا زیبا، خوشبخت یا بدبخت، سیاه یا سفید. ‏
اما افرادی كه هرگز از كسی كینه به دل نمی‌گیرند و به همه احترام می‌گذارند، افرادی هستند كه دیگران را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایشان می‌پذیرند، زیرا معتقدند انسان‌ها مجموعه‌ای از خوبی و بدی هستند.‏
ارتباط یك هنراست
برقراری ارتباط با دیگران یك مهارت است كه نیاز به شناخت و تجربه فراوان دارد و در جهت نیل به موفقیت و خوشبختی باید آن را بیاموزیم. به اعتقاد روان‌شناسان علت عمده بسیاری از مشكلات به دلیل نداشتن آگاهی و اطلاعات در زمینه چگونگی بیان مشكلات و به طور كلی چگونگی برقراری ارتباط‌های سازنده و موثر است. ‏
از چه شیوه ارتباطی می‌توان استفاده كرد تا برای بیان مشكلات و رفتارهایی كه باعث آزار ما می‌شوند، به غرور و اعتبار طرف مقابل لطمه وارد نكنیم، بلكه در او احساس خوشایندی ایجاد كنیم، تا حالت تدافعی به خود نگیرد و در جهت اصلاح رفتار خود تلاش كند؟ ‏
به اعتقاد گلاسر برای جلوگیری از عیب‌جویی و انتقاد غیرسازنده، بهترین شیوه، گفت‌وگو با زبان مهرورزانه است.‏
تبدیل گله و شكایت به درخواست، پرسش و...‏
در عرصه روابط انسانی، تكنیك‌های موثر و كارساز زیادی برای جلوگیری از دعوا و جر و بحث وجود دارد. یكی از این تكنیك‌ها، تبدیل گله و شكایت، به درخواست است.‏
متاسفانه ما عادت داریم توقعات خود را با گله و شكایت، سرزنش و تحقیر و... بیان كنیم. این شیوه به دلیل تخریب شخصیت فرد مقابل، باعث جبهه گرفتن او می‌شود. برای رفع این مشكلات بهتر است زمانی را برای گفت‌وگوی محبت‌آمیز و بررسی مشكلات اختصاص بدهیم و توقعات و انتظارات خود را ضمن بیان احساسات، به درخواست تبدیل كنیم.‏
زمانی كه به همسر خود می‌گویید "تو چقدر تنبل و خودخواه هستی، اصلا به من توجهی نداری" همسر شما چون احساس می‌كند به شخصیت او حمله شده، عصبانی می‌شود و بدون فكر، شروع به دفاع كردن از خود می‌كند. اما وقتی شما به جای سرزنش و توهین از احساسات و افكار خودتان صحبت می‌كنید فرد مقابل حس نمی‌كند به او توهین شده و لزومی نمی‌بیند از خودش دفاع كند.‏
به جای این‌كه بگویید: "تو چقدر خودخواه و تنبلی"، می‌توانید بگویید: "وقت گذاشتن برای كارهای منزل و بچه‌ها باعث می‌شه به بقیه كارهام نرسم و این مساله باعث ناراحتی من می‌شه از تو می‌خواهم در كارهای خانه به من كمك كنی".‏
و یا به جای این‌كه بگوییم: "تو با این طرز حرف زدن همیشه اعصاب منو خرد می‌كنی"، می‌توان گفت: "وقتی با من این طوری صحبت می‌كنی واقعا ناراحت می‌شم".‏
در بیان احساسات خود از ضمیر "تو" استفاده نكنید: "من فكر می‌كنم، من احساس می‌كنم، به نظر من و..."‏
به جای این‌كه بگویید: "با نظر تو مخالفم"، می‌توان از عبارت: "نظر من این است كه..." استفاده كنید. یا می‌توان گفت: "تو درست می‌گویی اما این طور بهتر است." ‏
به جای این‌كه بگویید: "چقدر بی‌فكر و خودخواهی، تو برای كارهای من ارزش قایل نیستی"، می‌توان گفت: "وقتی گفتی فردا شب مهمان داریم، تعجب كردم چرا از من نپرسیدی كه فردا شب آمادگی دارم؟"‏
سعی كنید انتظارات و توقعات خود را مبهم بیان نكنید. خیلی محترمانه، جزیی، واضح و روشن حرف بزنید. علاوه بر این باید مراقب لحن كلام خود نیز باشیم.‏
همدیگر را تحسین، تشویق و تایید كنید.‏
آیا افراد همان‌قدر كه به عیب‌جویی از یكدیگر می‌پردازند، تلاش می‌كنند تا با نوازش كلامی محبت‌ها و نقاط‌قوت یكدیگر را نیز مورد قدردانی، تایید و تشویق قرار دهند؟
برخی معتقدند در صورت تعریف كردن از افراد به ویژه بچه‌ها، آنها لوس می‌شوند. در واقع تایید و تشویق بچه‌ها، علاوه بر این‌كه باعث تقویت رابطه بین والدین و فرزندان می‌شود، باعث رشد و پرورش استعدادها و توانمندی‌ها، و همچنین موجب رشد فكری، عاطفی، اجتماعی و... در آنها می‌شود.‏
و حالا یك سوال: برای پیشگیری از فرهنگ عیب‌جویی، و به خاطر سپردن كارها و رفتارهای خوب دیگران، چه شیوه‌ای را پیشنهاد می‌كنید؟
نظر بدهید‏

http://www.movafaghiat.com/index.aspx?siteid=1&pageid=155&newsview=164

چهارشنبه 29/10/1389 - 12:25
طنز و سرگرمی
استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مؤنث بودن اسمها داشت توضیح میداد که از دانشجویان پرسید کامپیوتر زن است یا مرد ؟؟؟

کلیه دانشجویان دختر به علت موارد زیر جنس کامپیوتر را مرد بیان کردند:

1-وقتی به آن عادت میکنیم گمان میکنیم که بدون آن قادر به انجام کاری نیستیم.

2-با آنکه داده های زیادی دارند نادانند.

3-قرار است مشکلات را حل کنند ولی در اکثر موارد معضل اصلی خودشان هستند.

4-همین که پایبند یکی از آنان شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری نصیبتان میشد.

کلیه دانشجویان پسر به علت موارد زیر جنس کامپیوتر را زن عنوان کردند:

1-به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی‌ آورد.

2-کسی از زبان ارتباطی بین آنها سر در نمی آورد.

3-کوچکترین اشتباهات را در حافظه بلند مدت خود ذخیره میکنند تا در طولانی مدت تلافی کنند.

4-همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم جانبی آن کنید.

http://www.amvaj-e-bartar.com/news/detail.asp?id=490

يکشنبه 12/10/1389 - 14:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته