من اسیرم بی پرواز پر بالم چه شکست .بشدم اسیر تو ناله ها سر داد این دل خسته زار از فراغ دل تو دل اسیر تو که شد شده بودم ز تو هم نفست که تو باشی قفسم زندگی ام هم نفسم یار مدد خوار من من که ازاد نبودم پر بالبم توای حال ازاد شدم برده ای تو دلم
شاعر:بی تو می میرم ای که نظر ندهی17:27:11
عمر با بی خبری از سرمان می گذرد دل ما با بی کسی تنها ز تو میشکند از دل ما که گذشتی این چنین چه حاصل گشته تو شدی بیتاب ز روی بی کسان دل من شدم بیمار ز روی نا مردمان
شاعر:سبب منم که میشکنم اما اگه نظر بدید نمی شکنم.
بازم رسیده ز نو عذا ماتم کربلا گویا اسمان به زمین همه ماتم گرفته اند بازم ندای یا حسین میرسد به گوش گویا زمین زمان ذکر یا حسین گرفته اند