poor goldfish گولد فیش بیچاره
در سال ۲۰۰۵ میلادی روزنامه ایتالیایی Il Messaggero اعلام کرد که شهرداری شهر "رم" هر گونه نگهداری ماهی گلد فیش (ماهی کوچولوی قرمز) در تنگ های بلوری را ممنوع کرده به دلیل اینکه تنگ های دایره ای شیشه ای که سقف باز و کوچکی دارند بخاطر محدود شدن اکسیژن درون تنگ، باعث کور شدن ماهی ها میشوند.. بعضی متخصصان هم میگویند که بلورهای شیشه ای دایره ای کوچک باعث ایجاد سردرد و میگرن در ماهی ها میشوند.
گلدفیش ها که از قرن ۱۷ میلادی از چین و آسیای شرقی یه اروپا و ایران صادر شدند تا حدود 20 سال هم عمر می کنند (نوع خانگی اش تا حدود شش-هفت سال معمولا عمر می کند) و جزو خانواده دریازیستان cyprinids (یعنی carp و minnow ) و مربوط به آبهای تازه و سرد آسیای شرقی هستند و به دلیل اینکه در آبهای سرد پرورش یافته و به "اکسیژن زیاد" عادت کرده اند، نیاز بیشتری به اکسیژن دارند چراکه ابهای سرد دارای اکسیژن بیشتری هستند..این ماهی ها ،نسبت به جثه کوچکشان، وزن زیادتری دارند و فضولات بیشتری هم در آب رها می کنند و این باعث میشود که در تنگ های کوچک نه تنها اکسیژن شان زودتر تمام میشود بلکه کثافت بیشتری هم در اب تولید کرده و زودتر خفه میشوند.. جالب اینکه گلدفیش ها دارای حافظه ای فقط 3-5 ثانیه ای هستند ولی بعضیها هم می گویند که آنها یاد می گیرند که برای دریافت غذا از صاحبشان کمی در آب برقصند... گلد فیش های قرمز و طلایی در چین در زمان سلطنت خاندان "جین" Jin Dynasty و بعدها در تحت حکومت خاندان "تنگ" Tang Dynasty بعنوان ماهی های اهلی توی حوضچه ها پرورش می یافتند..
در ژاپن با گلدفیش ها یکنوع بازی برای کودکان ساخته اند بنام "گرفتن گلدفیش با آب کش یا توری goldFish scooping"... اما در انگلیس و چند کشور دیگر "دادن ماهی قرمز به بچه ها بعنوان جایزه، در مراسم و کارناوالها" ممنوع شده چرا که قانونا یکنوع "آزار به حیوانات" محسوب میشه...
اندازه بدن گلدفیش ها تا 10-14اینچ هم بزرگ میشود و هر ماهی قرمز نیاز به حداقل 2 گالن آب سرد و تمیز به ازای هر یک اینچ سایز بدنش ( two gallons per inch of body ) دارد : یعنی هر ماهی قرمز ، به تنهایی و فقط برای خودش، نیاز به حداقل یک تانک 20 گالنی آب سرد و تمیز با یک فیلتر کننده بسیار خوب، دارد).. تازه بعضی ازین ماهی ها هم جهنده و شیرجه ای هستند و پریدن را دوست دارند. پس نیاز به فضای زیاد و تمیز دارتد.. همچنین آنها علاوه بر غذای خوب ،نیاز به مقدار زیادی "حباب هوایی" air bubble ، فیلتر آب، سنگهای دریایی بزرگتر از اندامشان، حداقل 3-6 نوع گیاهان اکواتیک دریایی مثل خزه (برای بازی کردن و تصفیه هوا و آب)، تنظیم نور کافی (بین 8-12 ساعت در روز) و سکوت و ارامش مناسب، دارند..
در وبلاگ "ایران جاودانه بمان" به دو نکته اشاره شده:
نکته۱- سالانه بین ۳ تا ۵ میلیون قطعه ماهى قرمز بین ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین كشته مىشوند. ماهىهایى كه خانوادهها براى ایام عید خریدارى كرده و به منازل خود مىبرند ماهىهاى سكته كرده و بیمار هستند. این ماهیها در حین انتقال به دلیل تكان هاى شدید سكته كرده و درصد قابل توجهى از آن ها مى میرند. بقیه آن ها نیز در خانه خریداران به دلیل بیماری و یا آب کلردار از بین می روند.
( در وبلاگ "آشپز آنلاین " به نقل از نطرات کاربرانش و بر گرفته از وبلاگ "درویشی"، میخوانیم که:
ماهی قرمز را وقتی درون تنگ بلور یا در ظرف تمیز و قشنگ قرار می دهیم در حقیقت او را از غذا دور می كنیم هنگامی که ماهی قرمز بدون حركت لحظه ای می ایستد و ما با انگشت به ظرف آن تلنگر میزنیم از صدای ایجاد شده به ظرف دچار سكته می شود و همان باعث مرگ ماهی می شود... ممكن است سوال شود پس چرا در قدیم ماهی قرمز اینگونه نبود ؟
علتش این است كه در قدیم مردم در خانه هایشان حوض داشتند و آب حوض هم خزه داشت و ماهی ها از خزه برای تغذیه استفاده می كردند موسم نوروز هم برای تحویل سال چند ساعتی ماهی را از حوض بیرون می آوردند و پس از آن دوباره ماهی را به درون حوض منتقل می كردند . زندگی آپارتمانی و ماشینی اینك این فرصت را از ما گرفته كه حوض داشته باشیم . نمونه عینی از یك تجربه شخصی از خودم برایتان نقل میكنم چند سال پیش ماهی قرمز را بعد از نوروز در آكواریوم قرار دادم این آكواریوم تقریبا بزرگ بود و در هوای آزاد در حیاط خلوت بود...
آب آكواریوم در اثر تنبلی من بسیار كثیف و پر از خزه شده بود انتظار داشتم ماهی بعد از یكی دو روز بمیرد با گذشت چند روز ماهی بیچاره را فراموش كردم آكواریوم آنقدر خزه گرفته بود كه آب آن به سبزی میزد ماه ها گذشت تصور كردم ماهی هم مرده یك روز زمستان در حالیكه سطح آب آكواریوم یخ زده بود
متوجه حركت نامحسوس موجودی در آكواریوم شدم با انگشت یخ روی آكواریوم را شكستم در كمال شگفتی ماهی را زنده دیدم حدود سه یا چهار برابر شده بود... ،آب سرشار از خزه ،هوای آزاد، دور بودن از سروصدا ،آفتاب غیر مستقیم و تغذیه از خزه ،این موارد همه باعث زنده ماندن ماهی شده بود...)
نکته ۲ - به خاطر حفظ فرهنگ باستانیمان : ماهی قرمز هیچ جایی در فرهنگ ایرانی و باستانی ما ندارد، این ماهی که یکی از نمادهای فرهنگ چین میباشد در حدود 100 سال پیش بخاطر اسم عربی آن ( سمک ) به عنوان یک سین وارد سفره ما ایرانی ها شد؛ این ماهی در فرهنگ چین نمادی از مرگ است که چینیها با آزاد ساختن آن در رودخانهها حیات را به خانه خود بازمیگردانند. در تابلوی نقاشی "هفت سین" اثر حسین احیاء در کاخ گلستان نیز اثری از ماهی قرمز مشاهد نمیشود.»
بعدش البته توضیح داده شده که: در انتخاب ماهی قرمز ( Gold fish ) برای نهادن بر سر سفره هفت سین نیز دو علت بیش از همه مهم بوده : نخست : مقاومت بیشتر ماهی قرمز نسبت به عوامل نامساعد محیطی و پرورش آسان تر در مقایسه با انواع دیگر ماهی های زینتی و دوم رنگ جذاب قرمز نارنجی ( گاه با خال های سفید یا سیاه ) و تنوع شکل ظاهری .
در این جا به نظر می رسد که رنگ « سرخ » این ماهی به عنوان نماد یا نشانه پیروزی ، شادی ، سرزندگی و برکت معنا می یابد. چنان که اهمیت رنگ قرمز در دیگر سنت های نوروزی نیز دیده می شود که از آن میان می توان به مواردی همچون « تن پوش سرخ » حاجی فیروز ، نصب « پارچه قرمز » بر سردر خانه ها در برخی از نقاط تاجیکستان ، جشن نوروزی « گل سرخ » در بلخ افغانستان ، به پیشواز نوروز رفتن با آتش جشن چهارشنبه سوری ( / سرخی ) و طلب « سرخی » از آتش پاک و همچنین نهادن « سیب سرخ » بر سر سفره هفت سین ، اشاره نمود. در ضمن برخی ار رفتارهای مردم در برخی از مناطق ایران نشان می دهد که فاکتور « رنگ قرمز » نیز در انتخاب ماهی قرمز برای آیین های نوروزی موثر بوده....
اگر ورود ماهی قرمز از چین به ایران ، دلیل کافی برای مخالفت گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی با این جاندار زبان بسته است پس در بسیاری دیگر از موارد هم باید تغییرات اساسی در زندگی خود ایجاد کنیم تا کاملا ایرانی شویم . برای نمونه باید از نوشیدن « چای » نیز خودداری کنیم و همه « چایخانه های سنتی » را هم تعطیل کنیم ؛ چون گیاه چای نیز از کشور چین به ایران وارد شد و تا سال 1275 خورشیدی در ایران کشت نمی شد و حتا واژه « چای » یا « چا » نیز یک واژه چینی است. همین طور است موارد دیگر مانند « ظروف چینی » و غیره.
بخشی از شعر ماهی تنها در وبلاگ کلبه حیوانات
خونه ی ماهی همین جاست اینه اون تنگ بلورش
تنگ و تار و سوت و كوره ، خونه ی سرد و نمورش
مرده یا زنده مهم نیس واسه ی ماهی، تنها
وقتی كه می دونه باید ، زنده باشه توی گورش
ماهی تنگ بلوری ! دیگه دریای تو اینه
یه وجب جا كه همینه ، همه ی نزدیك و دورش
دست ماهیگیره وقتی ، پیرهن سوگ و تنت كرد
یه شب آورد و فروختت ، تا بره دنبال سورش