چه فرقی است بین تقیه و نفاق؟
تقیّه چه تفاوتى با نفاق دارد، مگر نه این است كه فرد «تقیهگر» مانند منافق، دورویى به كار مىبرد؟
شبکه تخصصی قرآن تبیان
گاهی چنین پنداشته میشود که تقین نوعی دورویی است و چون نفاق و دورویی در اسلام مذموم و حرام است، بنابراین سوال میشود که چرا اسلام تقیه را جایز شمرده است؟
در پاسخ بدین سوال باید گفت: «تقیه» با «نفاق» تفاوت جوهرى دارد، و هرگز اولى ازمقوله دومى نیست كه تنها در حكم (تجویز وتحریم) با هم تفاوت داشته باشند.
توضیح این كه لفظ «نفاق» در لغت عرب معنى خاصى دارد و براى نخستین بار قرآن روى مناسبت با معنـى اصلـى([1])آن را در معنـى دیگرى یعنـى «دورو» بـه كار بـرده و پیش از نـزول قـرآن چنیـن اصطلاحى وجود نداشته است
نفاق هر نوع دورویى و اظهار خلاف باطن نیست، بلكه آن نوع اظهار خلاف است كه فرد، كفر را پنهان بدارد و ایمان را آشكار سازد.
ابن منظور مصرى در كتاب «لسان العرب» مى نویسد:در احادیث لفظ «نفاق» با دیگر مشتقاتش از اسم و فعل زیاد وارد شده است واین اصطلاح یك اصطلاح اسلامى است كه عرب پیش از آن با چنین اصطلاحى آشنا نبود، هر چند خود لفظ در میان آنان وجود داشته است و مقصود از آن در این اصطلاح كسى است كه «كفر» را پنهان داشته و خلاف آن را اظهار كند.
بنابراین به كار بردن لفظ «منافق» درباره افراد «دورو» یك اصطلاح قرآنى است نه اصطلاح عمومى و قرآن این لفظ را در خصوص آن گروه از كافران و فاقدان ایمان به كار مى برد كه با داشتن كفر باطنى ایمان را آشكار مى سازد، چنان كه مى فرماید:
(إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللّهِ وَاللّهُ یعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقینَ لَكاذِبُونَ).([2])
«آنگاه كه افراد منافق به سوى تو مى آیند مى گویند: ما گواهى مى دهیم كه تو پیامبر خدا هستى وخدا مى داند تو پیامبر او هستى، خدا گواهى مى دهد كه منافقان دروغگویانند».
قرآن در این آیه لفظ «منافق» را درباره آن گروه از دورویان به كار مى برد كه مدعى ایمانند در حالى كه در دل فاقد آن مى باشند.
بنابراین، نفاق هر نوع دورویى و اظهار خلاف باطن نیست، بلكه آن نوع اظهار خلاف است كه فرد، كفر را پنهان بدارد و ایمان را آشكار سازد.
در حـالى كـه جـریـان در تقیــه بــر عكس اسـت. فـرد تقیـه گر كفـر را اظهـار داشتـه و ایمـان را پنهـان مى دارد. چنـان كه قـرآن دربــاره مـؤمـن آل فرعون مى فرماید:
(وَقالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَونَ یَكْتُمُ إِیمانَهُ...) .([3])
«مردى از خانواده فرعون كه ایمان خود را پنهان مى داشت و كفر خود را اظهار مى كرد، چنین گفت:...».
این آیه یكى از آیات مربوط به تقیه است ونشان مى دهد كه در مورد تقیه مسأله درست نقطه مقابل نفاق است و فرد تقیه گر پنهان كننده ایمان و آشكار كننده كفر، بر خلاف منافق مى باشد.
روى این اساس روشن مى شود كه تقیه با نفاق در هدف و انگیزه نیز متفاوت مى باشد،هدف از نفاق افساد در جامعه و دگرگون ساختن نظام اسلامى است. در حالى كه هدف در تقیه اصلاح و یا لااقل حفظ جان و مال و مقام مشروع است.
مؤمن آل فرعون براى حفظ جان موسى(علیه السلام) تقیه مى كرد، یعنى هدف او از هماهنگى با فرعونیان این بود كه جان افرادى مانند موسى را حفظ كند از این جهت رو به آنان كرد و چنین گفت:
(...أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّىَ اللّهُ وَقَدْ جاءَكُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ یَكُ كاذِباً فَعَلَیْهِ كِذْبُهُ وَإِنْ یَكُ صادِقاً یُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِى یَعِدُكُمْ...).([4])
«آیا فردى را مى كشید كه مى گوید خدا پروردگار من است در حالى كه با دلایل روشن به سوى شما آمده است، اگر دروغ مى گوید ضرر آن متوجه خود او خواهد بود و اگر راست مى گوید برخى از آنچه كه مى گوید به شما اصابت خواهد نمود».
اگر فرد تقیه گر براى اصلاح و حفظ جان، اظهار كفر كرده و ایمان را پنهان مى دارد، منافق براى افساد، در ظاهر با افراد با ایمان هماهنگى مى كند، در حالى كه فاقد آن است.([5])
پینوشتها:
[1] . ابن منظور مى گوید: موش صحرایى براى لانه خود دو راه قرار مى دهد كه یكى را «نافقا» و دیگرى را «قاصعا» مى نامند، از یكى وارد و از دیگرى خارج مى گردد، گویى منافق نیز از یك در وارد و از دیگرى خارج مى گردد «و باز از برخى نقل مى كند كه موش صحرایى داراى دو لانه مى باشد، یكى آشكار به نام «قاصعاء» و دیگرى «نافقا». اولى را آشكار مى سازد و دومى را پنهان مى دارد. هر موقع از ناحیه لانه آشكار مورد حمله قرار بگیرد فوراً به لانه دیگر پناه مى برد».
[2] . منافقین/10.
[3] . غافر/28.
[4] . غافر/28.
[5] . منشور جاوید، ج4، ص 21 ـ 23.