14جنبه اعجاز قرآن را میشناسید؟
اصل مسأله اعجاز قرآن امری مسلّم و غیر قابل تردید بوده اما آنچه مهم است بررسی وجه اعجاز آن است كه بسیار جای بحث و تضارب آراء دارد. نوشتار حاضر، ضمن گزارش اجمالی از 14 جنبه اعجازآمیز قرآن، به تبیین دیدگاه بدیع و نوآورانه حضرت امام(ره) در این باب پرداخته است.
شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
اشاره
از دیر باز تا کنون، دانشمندان اسلامی پیرامون قرآن و جنبه های اعجازگر این کتاب شریف آسمانی مانند اعجاز تشریعی، بیانی، علمی، عددی و مانند آن، فراوان سخن گفته اند. معجزه بودن قرآن بدین معناست که این کتاب از جهاتی همچون لفظ، معنا، ساختار و... دارای ویژگیهای فوق بشری است.
نه آنچه تا کنون در باب اعجاز قرآن گفته شده است، تمام است و نه تمام جنبه های اعجاز قرآن منحصر در آن چیزی است که تا کنون گفته شده است. ویژگی ذاتی قرآن به عنوان پدیده ای وحیانی و معجزه ای جاوید و جهانی به گونه ای است که در گذر اعصار و قرون رفته رفته دریچه هایی تازه از افق اعجاز آن گشوده می شود.
قرآن پژوهان تا کنون، 14 جنبه اعجاز آمیز قرآن را کشف و مورد بحث قرار داده اند. در روزگار ما، اما حضرت امام خمینی(ره) جنبه جدیدی از اعجاز قرآن را مطرح کرده اند که قابل تامل است. نویسنده کتاب «دفتر عقل و قلب» دیدگاه امام را پس از گزارش اجمالی همه نظریات به میان آمده، به خوبی تبیین نموده اند که تقدیم می گردد.
اعجاز قرآن از منظر امام خمینی(ره)
یكی از مسایلی كه در علم «كلام» و «علوم قرآنی» مشتركاً مورد بحث قرار می گیرد «اعجاز قرآن كریم» است. اصل مسأله اعجاز قرآن امری مسلّم و غیر قابل تردید بوده اما آنچه مهم است بررسی وجه اعجاز آن است كه بسیار جای بحث و تضاربآراء دارد. و چون امام خمینی در خصوص این مساله نظری ادیع و خاص داشته و رویكردی منحصر به فرد و متفاوت با دیگران دارد نظریه ایشان دا اینجا بصورت مستقل مورد بررسی قرار می دهیم.
اعجاز یا تحدی قرآن
حفظ عجز در مقابل قدرت و به معنی ناتوانی از انجام كار است، و معنی اعجاز آن است كه شخصی یا چیزی هود را دارای چنان قدرتی بداند كه دیگران را از انجام آن ناتوان دیده وآنان را به رویارویی بطلبد «وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ»(شوری/31)
در قرآن كریم لفظ اعجاز درباره خود قرآن به كار نرفته اما تعبیرات مشابه آن كه همگی دلالت بر معجزه بودن قرآن كریم دارند فراوان به كار رفته است، برخی از این آیات شریفه عبارتند از:
الف: وَإِن كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ .(بقره/23)
ب: وَمَا كَانَ هَـٰذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَىٰ مِن دُونِ اللَّـهِ ... قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ... (یونس/37-38)
ج: أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ...(هود/13)
د: قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هَـٰذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ.(اسری/88)
ه: أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ ۚ بَل لَّا یُؤْمِنُونَ* فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ. (طور/33-34)
و: اللَّـهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا...(زمر/23)
ز: فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ.(اعراف/185)
ح: أولمأَوَلَمْ یَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَىٰ...(اعراف/51)
مثال این گونه آیات با تعبیرات مختلف در قرآن مجید فراوان است كه هر كدام به گونه ای و با عبارتهای متفاوت مساله اعجاز قرآن را بیان كرده اند.
تحّدی در این آیات گاهی به آن است كه می فرماید اگر می توانید همانند قرآن را بیاورید گاهی می فرماید لااقل ده سوره مثل آن بیاورید و گاهی ادعا می كند كه اگر در این قرآن تردید دارید یك سوره مثل آن بیاورید و چون كوتاه ترین سوره قرآن سوره كوثر است كه چهارآیه شریفه دارد بنابراین حداقل تحدی در این آیات، طلب آوردن چهار آیه مثل قرآن می باشد.
امام خمینی می فرماید: «قرآن كریم خود در چند جا معجزه بودن خود را به تمام بشر در تمام دوره ها اعلان كرده است و عجز جمیع بشر را بلكه تمام جن و انس را از آوردن بمثل خود ابلاغ كرده. امروز ملت اسلام همین نشانه خدا را در دست دارند و به تمام عائله بشری از روی كمال اطمینان اعلان می كنند كه این نشانه پیغمبری نور پاك محمد است، هر كس از دنیای پر آشوب علم و دانش مثل او را آورد ما تسلیم او می شویم و ازگفته های خود بر می گردیم».
و در تعریف معجزه و ضرورت آن می فرماید: «مقصود از معجزه نشانه ای است كه بواسطه آن ما پی ببریم كه حرفهای این شخص مدعی پیغمبری از مغز بشری خود نیست و گفتارهای او پندارهایی از پیش خود نیست و آنچه می گوید گفته های خداست به آفریدگار ما وجهانیان است وموافقت واطاعت آن لازم است به حكم عقل و مخالفت آن موجب زیانهای دو جهان است. عقل فطری خدا داد هر كس حكم می كند كه قبول كردن هر دعوایی بی دلیل و برهان روا نیست و كسی كه بی دلیل چیزی را قبول كند از فطرت انسانیت خارج است...».(3)
وجه اعجاز قرآن
آیات اعجاز قرآن در چیست؟
برای این سؤال پاسخی روشن و مورد قبول و توافق همه قرآن پژوهان وجود ندارد. هر كس از زاویه ای خاص به آن نگریسته است. سكاكی گفته است: «انّ اعجاز ا لقرآن یدركو لایمكن التعبیر عن وصفه»(4) یعنی اعجاز قرآن یافتنی است نه بیان كردنی. همانند عشق، اضطراب، درد، ترس و هر چیزی كه در قلمرو علم حضوری و معرفت شهودی قرار می گیرد كه با علم حصولی - كه با مفاهیم سرو كار دارد - قابل تبیین نیست. و ما آنان كه معتقدند می توان اعجاز قرآن را بیان و شرح و تفسیر نمودهو با زبانو قلم توضیح داد هر كدام دیدگاهی و رویكردی دارند. قبل از تبیین این دیدگاهها ابتدا لازم است مقدمه ایبرای بحث بیان گردد.
هر معجزه ای باید با فرهنگ زمان نزول آن هماهنگ و مطابق باشد مثلاً در زمانی كه مردم گرایش به سحر دارند و بالاترین سطح فهم آنان به سحر خلاصه می شود و كوچكترین و كمترین اطلاعی از امور عقلی ندارند در این زمان و برای این مردم نمی توان معجزه ای آورد كه صرفاً علمی و عقلی باشد زیرا مردم چیزی از آن درك نمی كنند. به همین جهت است كه خواجه نصیر فرموده: «عوام مردم بیشتر به معجزات فعلی گرایش دارند و عالمان به معجزات قولی توجه دارند».(5)
در زمان نزول قرآن كریم ادبیات و بلاغت در اوج شكوفایی بود و لذا قرآن نیز باید با آن هماهنگ باشد. اگر معجزات حضرت موسی علیه السلام با حس و حس گرایی مطابق بود این بیشتر به جهت گرایش بنی اسراییل به حس و حس گرایی بوده است. مردمی كه همه چیز را در محسوسات خلاصه می كردند و به همین جهت می گفتند «ارنا الله جهرة» و یا ادعا می كردند كه «اجعل لنا الهاً كما لهم آلهه» و تصور می كردند كه خداوند نیز اگر وجود دارد باید با حواس ظاهری ادراك شود چنین مردمی تنها به معجزات فعلی و محسوس و غیر عقلی توجه دارنداینان از عقل و هر چه معقول است بدورند لذا معجزات حضرت موسی علیه السلام نیزمطابق درك و شعور اینان بود.
در عصر جاهلیت - گر چه مردم از رشد عقلی و عملی بی بهره بودند - ادبیات و علوم بلاغی در بالاترین سطح بوده است، معلقات سبع و كتاب الاغانی جلوه هایی از ادب آن زمان را ترسیم نموده است، و علت نام گذاری آن زمان به عصر جاهلیت كارهای سفیهانه و غیرعاقلانه آنان است نه اینكه آنان از ادب و فرهنگ بدور باشند زیرا همانگونه كه اشاره شد آنان در ادبیات و فرهنگ و زبان سرآمد اعصار دیگر بودند. بنابراین باید معجزه رسول خدا(ص) نیز سرشار از ادب و فرهنگ باشد تا مخاطبان قرآن وجه اعجاز آن را بیابند و ثانیاً بیشتر جنبه معقول در آن بر محسوس بودن غلبه داشته باشد.
اما جای این سؤال باقی است كه آیا تحدی قرآن مخصوص زمان نزول بوده و یا آنكه الی یوم القیامه تحدی دارد؟ مثلاً قرآن كتاب هدایت است و هدایت آن همیشگی و جاودانه است اما آیا اعجاز قرآن باید همانند هدایت آن جاودانه باشد یا تنها در عصر نزول اگر معجزه باشد كافی است.
سؤال دیگر آن است كه از نظر مكانی آیا تحدی قرآن مخصوص جزیرة العرب است یا برای همه مكانها معجزه می باشد؟ و ثالثاً چگونه می توان وجه اعجاز قرآن را برای افرادی كه عرب نیستند توضیح داد. بطوری كه همه مردم جهان با اختلاف زبان و اختلاف فرهنگ بتوانند معجزه بودن قرآن را دریابند.(6) آیا یا باید تبیین اعجاز قرآن برای عرب و غیر عرب یكسان باشد و هر دو به یكسان معجزه بودن آن را بیابند. آیا در معجزه شرط حداقلی وجود دارد مثلاً می توان گفت حداقل اعجاز آن است كه در ضمن 3 یا چهار آیه باشد و بنابراین یك حرف یا یك كلمه و حتی یك جمله و یك آیه شریفه معجزه نیست. اینها سؤالاتی است كه در برابر كسانی قرار دارد كه غالباً اعجاز قرآن را در فصاحت و بلاغت آن خلاصه كرده اند. نوعاً این گونه مفسران و نویسندگان علوم قرآنی چون تنها به علوم بلاغی و ادبی می اندیشند معتقدند كه اعجاز قرآن تنها برای عربها قابل فهم است نه دیگران و قرآن از جهت اعجاز خود محدود به منطقه جغرافیایی عربی است همچنان كه برخی از جهت زمانی نیز اعجاز آن را به عصر نزول منحصر كرده اند. و حتی بعضی از نویسندگان امروزی ادعا كرده اند كه معجزه حضرت عیسی (ع) این بود كه توانست دو هزار سال قبل كور را شفا دهد ولی امروز شاید پزشكان بتوانند كور را مداوا نمایند اما معجزه حضرت عیسی این بود كه 2 هزار سال قبل این عمل را انجام داده است. قهراً این نویسندگان باید در مورد قرآن نیز چنین دیدگاهی داشته باشند. در حالی كه پاسخ اینان واضح است زیرا عیسی علیه السلام بدون جراحی و اطاق عمل و تنها با یك لفظ «به اذن خدا خوب شو» مریض را شفا می داد و روشن است پزشكی هر چقدر پیشرفت كند هرگز به جایی نمی رسد كه پزشك تنها با یك كلام خود بتواند مریض را شفا بخشد. به هرحال پاسخ سؤال های فوق در كتابهای علوم قرآن و تفاسیر مختلف ذكر شده است اما آنچه بر ما مهم است تحلیل پاسخ حضرت امام خمینی به سؤال های فوق است و یا آن كه طبق مبانی و افكار ایشان پاسخ این سؤال را بیابیم.
از آنچه گذشت این نكته نیز روشن شد كه هر كس با هر عقیده و مبنایی كه به مساله اعجاز قرآن بپردازد باید اعجاز قرآن از جهت فصاحت و بلاغت را بپذیرد تا قرآن با فرهنگ زمان خود مطابق باشد. یعنی كسی كه مثلاً اعتقاد به اعجاز علمی یا اعجاز عددی یا... دارد به هر حال باید اعجاز بلاغی را پذیرفته باشد و علاوه بر آن به اقسام دیگر اعجاز معتقد باشد.
بسیاری از نویسندگان معتقدند كه پیامبر اكرم (ص) دو نوع معجزه داشته است معجزه قولی و معجزه فعلی. و معجزه قولی آن حضرت قرآن مجید است كه باقی مانده است اما معجزات فعلی آن حضرت از قبیل معراج، شق القمر، تسبیح سنگ ریزه و.... فعلاً آنها وجود ندارد مگر مسجد ذوقبلتین. اما امام خمینی معتقد است كه امروزه نیز فراوان معجزات فعلی از پیامبر اكرم (ص) و از دین مقدس اسلام وجود دارد. ایشان در موارد بسیار زیاد در سخنرانی ها و اعلامیه های خود: انقلاب اسلامی، اتحاد و یكپارچگی مردم، روحیه شهادت طلبی همه مردم خصوصاً جوانان و زنان، بیداری ملت و... را معجزهمعرفی می كند. «این روحیه انقلابی كه در نفوس پیدا شده است این یك معجزه الهی است هیچ كس نمی تواند یك ملت را همچو متحول كند دست غیبی در كار است». اما آنچه در این مقال مهم است مساله اعجاز قرآن و تبیین وجوه اعجاز قرآن استآن هم با تأكید بر آراء امام خمینی.
وجوه اعجاز قرآن
در اینجا ابتدا نظراتی كه دربیان وجه اعجاز قرآن ذكر شده به اختصار و بصورت فهرست وار ذكر و سپس نظر امام خمینی را تبیین می كنیم.
1. نظریه صرفه. یكی از قدیم ترین آرایی كه در باب اعجاز قرآن بیان شده است مساله صرفه است و اینكه خداوند انسانها را از مقابله با قرآن باز می دارد. افرادی چون سید مرتضی، نظام، اسفراینی، راغب اصفهانی پیرو این اندیشه هستند. خود این نظریه به سه شاخه مختلف تقسیم می گردد:
الف: سلب انگیزه مردم.
ب: سلب علم مردم.
ج: ایجاد مانع برای آنان.
ضمناً كتابها و مقالاتی به نقد این نظریه پرداخته اند.
2. نظریه بلاغی. شاید اكثر مفسران و نیز ادیبان پیرو این نظریه اند و معتقدند كه چون عربها از میان دو راه مقابله با قرآن و آوردن نظیری بر قرآن و راه جنگ نظامی راه دوم را انتخاب كردند پس معلوم می شوند كه از آوردن شبیه آن عاجز و ناتوان بودند، برخی نقل كرده اند كه وقتی یك عرب آیه «فلما استیأسوا منه خلصوا نجیاً»(7) را شنید به سجده افتاد و در برابر بلاغت قرآن سجده نمود.(8) كتابهای علوم بلاغت و دلایل الاعجاز بر این اندیشه تأكید دارند.
3. نظم ویژه. ابن خلدون معتقد است كه قرآن نه نظم است و نه نثر و نه سجع. در سجع معنا تابع لفظ است و در نثر لفظ تابع معنی است اما قرآن نظمی خاص خود دارد كه می دانیم هیچ كدام از نظم های شناخته شده نیست و در عین حال نظمی منحصر به فرد دارد.
4.اعجاز علمی. برخی ادعا كرده اند كه حدود هفتصد و پنجاه آیه قرآن به مباحث علمی پرداخته است،(9) مسایلی از قبیل كرویت زمین، حركت زمین، مركزیت خورشید، تلقیح درختان، تكامل در زیست شناسی و... را گفته اند قرآن بیان نموده است و یا قابل استفاده از آن می باشند.
فخر رازی ذیل آیه شریفه «احسن الحدیث»(10) می گوید: احسن الحدیث بودن قرآن یا به جهت لفظ آن است یا به جهت معنی. از جهت لفظی قرآن دارای فصاحت است و نیز نظم خاصی كه در آن وجود دارد قرآن شعر نیست و نامه و خطبه نیز نمی باشد. با هر نوع بیان مخالف است در حالی كه هر دارای طبعی آن را لذیذ می داند. و از جهت معنا قرآن احسن الحدیث است زیرا اولاً تناقض ندارد ثانیاً مشتمل بر علم غیب است. و ثالثاً بسیاری از علوم در آن موجود است و سپس بصورت مفصل این را توضیح داده است.(11) البته لازم به ذكر است كه آنچه را فخر رازیبه عنوان علوم معرفی می كند و معتقد است قرآن مشتمل بر آن است با آنچه كه طنطاوی درالجواهر به عنوان علم مطرح می كند و معتقد است كه قرآن آنها را بیان كرده است تفاوت بسیار است به طوری كه تنها می توان گفت اشتراك در لفظ علم دارند نه درمعنی.
5. اخبار از غیب. عده ای اعجاز قرآن را به خبرهای متعدد قرآن از حوادث غیبی گذشته و آینده می دانند.
6 . نظریه هنری و موسیقی یا آهنگ قرآن. كه این آهنگ و طنین قرآن تأ ثیر فراوانی بر دل افراد مختلف داشته و داستانهای فراوانی در این مورد نقل شده است.(12) البته این آهنگ قطعاً یافتنی و احساس كردنی است و قابل تبیین به لفظ نمی باشد.
7. تصویر فنی. روش خاص قرآن در بیان قصه كه گاهی اجمال و گاهی تفصیل است اما به هر حال مهم محافظت بر هدف از قصه است كه بخوبی رعایت شده است.
8 . جامعیت قرآن در امور مدنی و حقوقی و اخلاقی كه در آن مطالب تاریخی، اجتماعی و... به صورت حیرت آوری گردآوری شده است.
9. اعجاز در قانونگذاری و تشریع كه قرآن قوانین عرب جاهلی و آداب و رسوم آنان را برداشته و نوعی به گزینی فرهنگی و قانونی انجام داده است از قبیل قانون اخوت و برادری، صله رحم، همزیستی مسالمت آمیز، رعایت عدل در امور و....
10. اعجاز عددی. برخی چون دكتر رشاد خلیفه اعجاز عددی را در خصوص عدد 19 مطرح كرده اند و برخی دیگر به صورت مطلق عدد را بحث كرده اند، و عده ای دیگر درخصوصحروف مقطعه قرآن. البته در این خصوص مطالب زیادی نوشته شده كه جنبه ذوقی آنها بر جنبه علمی آنها غلبه دارد.
11.اعجاز واژه های قرآنی. طرفداران این نظریه می گویند تمام واژه هایی كه در قرآن به كار رفته است با نظم و حساب خاصی است كه حتی تقدیم و تأخیر یا تبدیل آنها به كلمه ای غیر غیر ممكن است.
12.اعجاز معنوی. مقصود از معنوی معنا در برابر لفظ است نه معنویت به معنی امر قدسی. مثلاً وقتی یك عرب آیه شریفه «ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی»(13) را شنید آن را معجزه دانست و ایمان آورد.(14) این اعجاز از جهت محتوی بالای این آیه شریفه بود. و ابوالعلاء معری وقتی آیه شریفه «یوم یات لا تكلم نفس...»(15) را شنید غش كرد.(16)
13. اعجاز در هدایت. این نظریه می گوید قرآن معجزه است زیرا بالاترین درجه و مرتبه هدایت را داراست. در این عصر و نیز عصر نزول كه ظاهرگرایی و دنیا طلبی بیداد می كند قرآن به هدایت دعوت می كند و این هدایت نوری است در برابر ظلمات مادیات.
آیات متعددی از قرآن این اعجاز در هدایت را به طور ضمنی دلالت می كند مثل آیه شریفه «قل فأتوا بكتاب من عندالله هو اهدی منهما اتبعه ان كنتم صادقین»(17) در عین حال كه تورات را كتاب هدایت معرفی می كند و تفاوتی بین پیامبران و كتابهای الهی از جهت اصل هدایت و ضرورت تمسك به آنها نیست ولی هیمنه و ترجیح قرآن را بر آن معرفی می كند «مصدقا لما بین یدیه من الكتاب و مهیمناً علیه» كه ترجیح قرآن بر تورات هم در بیان عقاید است و هم در روش بیان و نیز در توجه دادن به عقل و به فطرت.
14. تحدی در قوت استدلال كه برخی طبق آیه «... فبای حدیث بعده یومنون»(18) می گویند این آیه می فرماید چه استدلالی محكمتر و قوی تر از قرآن یافت می شود كه به آن ایمان آورند.
آنچه كه ذكر شد وجوه اعجاز قرآن است كه بصورت پراكنده در كتابهای مختلف ذكر شده است، نقد و بررسی هر كدام از این وجوه خارج از موضوع مقاله است اما در اینجا توجه به این نكته مهم است كه می توان گفت چون قرآن كریم به روشنی اعجاز خود را بیان كرده و به ما فهمانده است اما وجه آن را بیان نكرده است طبق قاعده معروف علم اصول فقه «حذف متعلق دلیل برعموم است» می توان گفت چون وجه اعجاز بیان نشده است پس تمامی وجوه ذكر شده صحیح و قابل پذیرفتن است البته با تلفیق برخی از وجوه در یكدیگر.
اعجاز قران در آن است كه شخصیتی و انسانی چون حضرت علی بن ابیطالب تربیت كرده است و این مهمترین اعجاز آن است و كدام كتاب چنین قدرتی دارد كه انسان كاملی چون آن امام تربیت كند. اعجاز قرآن علاوه بر این مسایل به بیان نكته های ظریف عرفانی است مثل تسبیح تشریعی همه موجودات و اینكه حتی جمادات از نوعی حیات و شعور برخوردارند.
بالاترین و بزرگترین وجه اعجاز قرآن
اكنون چند بخش از كلمات امام خمینی را ذكر و سپس به نتیجه گیری و مقایسه با آنچه از كلام دیگر مفسران نقل شد می پردازیم.
امام خمینی می فرماید: «این كتاب عزیز در محیطی و عصری نازل شد كه تاریك ترین محیط و عقب افتاده ترین مردم در آن زندگی می كردند و به دست كسی و قلب الهی كسی نازل شد كه زندگی خود را در آن محیط ادامه می داد. و در آن حقایق و معارفی است كه در جهان آن روز - چه رسد به محیط نزول آن - سابقه نداشت. و بالاترین و بزرگترین معجزه آن همین است. آن مسایل بزرگ عرفانی كه در یونان و نزد فلاسفه آن سابقه نداشت و كتب ارسطو و افلاطون بزرگترین فلاسفه آن عصرها از رسیدن به آن عاجز بودند و حتی فلاسفه اسلام كه در مهد قرآن كریم بزرگ شدند و از آن استفاده ها نمودند به آیاتی كه به صراحت زنده بودن همه موجودات جهان را ذكر كرده آن آیات را تأویل می كنند، و عرفای بزرگ اسلام كه از آن ذكر می كنند همه از اسلام اخذ نمودند و از قرآن كریم گرفته اند، و مسائل عرفانی به آن نحو كه در قرآن كریم است در كتاب دیگر نیست».(19)
ایشان در جای دیگر قرآن كریم را كتاب معرفه الله و طریق سلوك به او معرفی می كند.(20) «عظمت اسلام و قرآن و بزرگی بزرگان اسلام به قانونهای راست و درست و معارف و حقایق بلند پایه آنها و تربیت ها و تعلیم های خردمندانه آنهاست كه كفیل سعادت ابدی و نورانیت همیشگی هستند و عهده دار زندگی این جهان و آن جهان هستند».(21)
«قرآن برای همین آمده است كه تربیت كند انسانها را».(22)
و در جای دیگر می فرماید: «قرآن كتاب انسان سازی است، می خواهد انسان درست كند... پیغمبر(ص) می خواست همه مردم را علی بن ابیطالب كند ولی نمی شد و اگر بعثت پیغمبر(ص) هیچ ثمره ای نداشت الا وجود علی بن ابیطالب و وجود امام زمان (عج) این هم توفیق بسیار بزرگی بود. اگر خدای تبارك و تعالی پیغمبر را بعث می كرد برای ساختن یك همچه انسانهای كامل، سزاوار بود، لكن آنها می خواستند كه همه آن طور بشوند، آن توفیق حاصل نشد».(23)
و در جای دیگر می فرماید «قرآن كتاب تربیت انسان است.»(24)
«هر كس قرآن را آن طور كه هست بفهمد به آن عمل كند افضل از تمام موجودات می شود مثل پیامبر».(25)
ودر جای دیگر اعجاز قرآن را اینگونه تبیین می كند: «قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است كه عقول اهل معرفت در آن حیران می ماند، و این اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است نه فقط حسن تركیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و كیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و احكام احكام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، كه هر یك مستقلا اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلكه می توان گفت این كه قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد برای این بود كه در صدراول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را ادراك كردند و جهات مهمتری كه در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراكش عالی تر بود اعراب آن زمان ادراك نكردند. الان نیز آنهایی كه هم افق آنها هستند جز تركیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراك نكنند. و اما آنهایی كه به اسرار و دقایق معا رف آشنا و از لطایف توحید و تجرید با خبرند وجهه نظرشان در این كتاب الهی و قبله آمالشان در این وحی سماوی همان معارف آن است و به جهات دیگر چندان توجهی ندارند».(26)
در این عبارتی كه نقل شد به وضوح معلوم است كه امام خمینی در عین حال كه اعجاز بلاغی را قبول دارد و نیز اخبار از غیب را وجهی دیگر بر اعجاز قرآن می داند، اعجاز در تشریع و دقت در قانون و قانونگذاری را قبول دارد ولی معتقد است كه جهت اصلی اعجاز قرآن در معارف بلند و عمیق توحیدی آن است. اما مردم آن زمان چون تنها تخصص فصاحت و بلاغت را داشتند لذا اعجاز بلاغی قرآن شهرت بیشتر یافت و در واقع اعجاز قرآن وجوه متعددی دارد كه كمترین وجه اعجاز قرآن جنبه ادبی است و آنان كه از علوم حقیقی بی بهره و تنها تركیبات لفظی و صنایع ادبی را نهایت علم و عرش المعرفه خود می دانند به اعجاز فصاحت و بلاغت توجه می كنند و آنانكه اهل معرفت واقعی هستند اعجاز قرآن را در توحید و شناخت حقایق و معارف الهی جستجو می كنند چیزی كه تنها در قرآن یافت می شود و در هیچ كتاب دیگر حتی درجه پایین آن یافت نمی شود مگر آنكه از قرآن بهره گرفته باشد.
جامعیت قرآن از معجزات آن است.
امام خمینی در این زمینه می فرماید: «و باید دانست كه در این كتاب جامع الهی به طوری این معارف، از معرفه الذات تا معرفه الافعال مذكور است كه هر طبقه به قدر استعداد خود ازآن ادراك می كنند. چنانچه آیات شریفه توحید و خصوصاً توحید افعال را علماء ظاهر و محدثین و فقهاء رضوان الله علیهم طوری بیان و تفسیر می كنند كه بكلی مخالف و مباین است با آنچه اهل معرفت وعلماء باطن تفسیر می كنند و نویسنده هر دو را در محل خود درست می داند. زیرا كه قرآن شفای دردهای درونی است و هر مریض را به طوری علاج می كند... برای هر یك از طبقات علماء ظاهر و باطن طوری شفای امراض است و در عین حال كه بعضی آیات شریفه مثل آیات اول حدید و سوره مباركه توحید به حسب حدیث شریف كافی برای متعمقان از آخر الزمان وارد شده، اهل ظاهر را نیز از آن بهره كافی است. و این از معجزات این كتاب شریف و از جامعیت آن است».(27)
و باز می فرماید: «مقصود ما آن است كه راه استفهاد، از این كتاب شریف را - كه تنها كتاب سلوك الی الله و یكتا كتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه است و بزرگتر وسیله رابطه بین خالق و خلق و عروة الوثقی و حبل المتین تمسك به عزّ ربوبیت است - باید به روی مردم مفتوح نمود. علما و مفسرین تفاسیر فارسی و عربی بنویسند و مقصود آنها بیان تعالیم و دستورات عرفانی و اخلاقی و بیان كیفیت ربط مخلوق به خالق و بیان هجرت از دار الغرور به دار السرور و الخلود باشد به طوری كه در این كتاب شریف به ودیعت گذاشته شده. صاحب این كتاب سكاكی و شیخ نیست كه مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد، سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد، مسعودی و ابن خلكان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث كند. این كتاب چون عصای موسی وید بیضای آن سرور یا دم عیسی كه احیاء اموات می كرد نیست كه فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اكرم آمده باشد، بلكه این صحیفه الهیه كتاب احیاء قلوب به احیاء ابدی علم و معارف الهیه است. این كتاب خدا است و به شئون الهیه جل و علا دعوت می كند».(28)
با توجه به آنچه گذشت معلوم شد كه امام خمینی جهات اعجاز ادبی و بلاغی قرآن را قبول دارد و آنرا نفی نمی كند و معتقد است كه اعجاز بلاغی در جای خود صحیح است ولی بشر زمان نزول قرآن تنها همین تخصص را داشته و سطح فهم آنان همین بود كه قرآن را از دید ادبی و علوم معانی و بیان می نگریستند اما مطلب فراتر از این است و نباید اعجاز را منحصر به آن نمود. همچنانكه اعجاز قرآن به اخبار غیبی نیز صحیح است و خبرهای غیبی آن غیرقابل انكار می باشد. اعجاز در تشریع قوانین و جامعیت آن و نیز استحكام و برتری قوانین آن نسبت به تمام قوانین بشری نیز از جهات دیگر اعجاز قرآن است كه امام خمینی آنها را قبول دارد. اما چیزی كه ایشان بر آن تاكید دارد و مهمترین و بزرگترین معجزه قرآن می داند اعجاز قرآن در مسایل عرفانی و معنوی است. قرآن اعجازش در تهذیب نفس و ارائه بهترین راه سلوك الی الله و تبیین رابطه بین خالق و مخلوق است، قرآن شفای دردها و امراض روحی و روانی است و از این جهت باید اعجاز قرآن مورد توجه و تأمل قرار گیرد. اعجاز قران در آن است كه شخصیتی و انسانی چون حضرت علی بن ابیطالب تربیت كرده است و این مهمترین اعجاز آن است و كدام كتاب چنین قدرتی دارد كه انسان كاملی چون آن امام تربیت كند. اعجاز قرآن علاوه بر این مسایل به بیان نكته های ظریف عرفانی است مثل تسبیح تشریعی همه موجودات و اینكه حتی جمادات از نوعی حیات و شعور برخوردارند.
یكی دیگر از جهات اعجاز قرآن آن است كه عمیق ترین و ظریف ترین مطالب و اسرار توحید را بیان كرده است همانند آیات آغاز سوره حدید و آیات سوره توحید كه برای شناخت خدای متعال چیزی بالاتر و فراتر از آن قابل تصور نیست و هیچ كتاب دیگری حقیقتاً از این جهت قدرت برابری با قرآن مجید را ندارد. این جنبه اعجاز قرآن كاملاً واضح وروشن و غیر قابل تردید است و برای همیشه تحدی آن از این جهت برای تمام مردم دنیا اعم ازعرب و عجم و عالم و غیر عالم آشكار است پس جاهلیت قرآن در هدایت و معارف بلند توحیدیو عرفانی قرآن مهمترین وجه اعجاز قرآن نزد امام خمینی است. قرآن برای همیشه كتاب هدایت است و این جهت اعجاز را در همه جا و همه مردم درك می كنند. این جنبه اعجاز قرآن بصورت ضعیف تر و درجه پایین تر در صحیفه سجادیه نیز وجود دارد و دقیق ترین معارف توحیدی و الهی را می توان در آن یافت.(29)
قرآن روابط اجتماعی و آداب معاشرت و نیز كمالات و فضایل و روابط بین انسان و خدا چون توكل و رضا و تسلیم و اطمینان و... را نیز بیان كرده، دعوت به آزاداندیشی و پرهیز از تقلید آباء و اجداء و دوری از استبعاد و بردگی فكری را ستوده(30) شرك و بت پرستی را كه نوعی جمود فكری و عقب افتادگی بشری است را مذمت كرده(31) و در این جهات گر چه اعجاز نموده اما وجهه اصلی اعجاز قرآن در معرفی صحیح و سطح بالای توحید و خداشناسی و معاد و مجردات است و از این جهت با هیچ قلم و زبانی قابل مقایسه نیست و برای همیشه این معجزه باقی است كه هر كس درباره توحید سخن قابل توجهی داشته باشد مرهون قرآن مجید بوده و از آن اقتباس كرده است یا مستقیماً یا با واسطه.
از آنچه گذشت معلوم گردید كه حضرت امام خمینی در بیان وجه اعجاز قرآن راه جدیدی را پیش گرفته و نظر خاص و منحصر به فردی در این زمینه ابراز داشته و در مقایسه با نظرات دیگر مفسران و متكلمان در بحث از اعجاز قرآن، نظریه امام خمینی از شمول بیشتر برخوردار بوده و در عین حال ملموس تر و قابل درك تر می باشد. مثلاً نظریه اعجاز بلاغی یا معنایی یا واژگانی برای غیرعرب قابل درك نیست، نظریه اعجاز عددی بیشتر به استحسان شبیه است تا به یك مطلب علمی و نظریه اعجاز علمی پیامد های سنگینی بدنبال دارد كه قرآن را عصری نموده و كتاب خدا را كه امری مطلق و ثابت است را به امری متغیر و غیر ثابت پیوند می زند. اما نظریه امام خمینی اشكالات سایر نظریه ها را نداشته و تحدی و اعجاز آن روشن تر و واضح تر و برای همه مخاطبان قرآن قابل درك می باشد.
پىنوشتها:
________________________________________
1) سوره عنكبوت، آیه 22.
2) سوره بقره، آیه 24.
3) همان، ص 45.
4) مفتاح العلوم» ص؛ «القرآن العظیم هدایته و اعجازه فی اقوال المفسرین» محمد صادق عرجون، ص 158.
5) شرح اشارات» ج 3، ص 398.
6) القرآن العظیم هدایته و...» ص 133.
7) سوره یوسف، آیه 80 .
8) القرآن العظیم هدایته و...» ص 155.
9) الاعجاز العلمی فی القرآن» محمد كامل عبدالصمد، ص 43.
10) سوره زمر، آیه 23.
11) التفسیر الكبیر» ج 9، ص 422 چاپ داراحیاء التراث العربی.
12) قرآن پژوهشی» فولادوند، ص 410. كتاب «التكامل فی الاسلام» نیز طرفدار این نظریه است.
13) سوره نحل، آیه 90.
14) القرآن العظیم هدایته و...» عرجون، ص 172.
15) سوره هود، آیه 103.
16) همان، عرجون، ص 172.
17) سوره قصص، آیه 49. و نیز رجوع شود به سوره ابراهیم، آیه 1 و سوره شوری، آیه 52، و سوره مائده، آیه 15.
18) سوره اعراف، آیه 185.
19) صحیفه امام» ج 16، ص 210.
20) همان، ص 209.
21) كشف الاسرار» ص 63 .
22) صحیفه امام» ج 12، ص 423.
23) همان، ص 424.
24) همان، ج 14، ص 153.
25) همان، ج 10، ص 530.
26) تفسیر سوره حمد» ص 44.
27) آداب الصلاة» ص 186.
28) آداب الصلاة» ص 194.
29) نامه های عرفانی» كنگره اندیشه های اخلاقی و عرفانی امام خمینی» ص 168.
30) سوره لقمان، آیه 21 و سوره بقره، آیه 270.
31) سوره اعراف، آیه 195.