خاطرات من و سوره حمد 11
حالا فهمیدم که چرا بعضی وقت ها که باران نمی آید و خشک سالی می شود یا هوا خیلی کثیف است، می گویند دعا کنید باران بیاید! خدا از سرِ لطف نعمتی می دهد که اگر صلاح ندانست نمی دهد. ولی اگر یک نعمتی را به خاطر رحیم بودن داد، دیگر باید از خوشحالی به آسمان پرید و خوب مواظب بود تا کاری نکنیم که از زیرِ اسمِ رحیم بودنِ خدا خارج بشویم و رحمتِ خاص شاملِ حال ما نشود.
نویسنده: سمیه افشار، شبکه مجازی قرآن تبیان
(لطفا پیش از مطالعه متن پیش رو، شماره پیشین این خاطرات دنباله دار را از اینجا ببینید تا سرنخ ماجرا به دستتان بیاید...) نوزدهم: رحیم
چرا خدا دو تا صفتِ مهربانی خودش را کنار هم آورده است؟ «الرحمن الرحیم».
از صدقه سر بارانی که خیس خیسم کرد، فهمیده بودم که خدا رحمان است. اما رحمان با رحیم چه فرقی دارد که دو تا رحمت کنار هم آمده است؟
شاید خدا دوست داشته است تاکید کند که خیلی خیلی مهربان است. خنده ام گرفت. استدلالم در اوج بی استدلالی بود. یک منطقِ بی منطق. آخر خدا خود شیفته نیست که دائم پشت سر هم اسمش را تکرار کند. لابد رحمان یک فرقی با رحیم داشت.
رفتم سراغ کتاب لغت قرآن. نوشته بود: « الرحیم: رحمتِ خاص، نعمت دائم، رحمت ثابت که به مومن افاضه می شود.»
یعنی در این آیه ی سوره حمد خدا خواسته بگوید هم رحمت عام دارد و هم رحمت خاص؟
یعنی بین موجودات تفاوت قائل شده است؟ چرا؟ موجودات چه فرقی با هم داشتند که با یکی مهربان بوده و نعمتِ دائم به او داده؟
یعنی به یکی بیشتر کمک می کند تا به سمت کمال برود و به یکی کمتر؟ این که بی عدالتی است!
معلوم است که همه می خواهند خدا با آنها مهربان باشد و شاملِ صفتِ رحیم بودنِ خدا بشوند. این را هر کسی که کمی عقل داشته باشد هم می فهمد. نعمتِ خاص برای به سمتِ کمال رفتن ما لازم است. حالا نعمتی که یک روز باشد و یک روز نباشد، بهتر است، یا نعمتی که خاص باشد و ثابت و دائمی؟
هر چند نعمتی که یک روز بیاید و یک روز نیاید، باشد و نباشد، باز هم از هیچ بهتر است. اما معلوم است که نعمتِ ثابت و دائمی خیلی بهتر است.
حالا فهمیدم که چرا بعضی وقت ها که باران نمی آید و خشک سالی می شود یا هوا خیلی کثیف است، می گویند دعا کنید باران بیاید! خدا از سرِ لطف نعمتی می دهد که اگر صلاح ندانست نمی دهد. ولی اگر یک نعمتی را به خاطر رحیم بودن داد، دیگر باید از خوشحالی به آسمان خارج بشویم و رحمت خاص شامل حال ما نشود.
هر چند که فهمیدن این چیزها خوب بود، ولی یک کم ناراحت شده بودم. شاید هم بیشتر از یک کم. آخر نداشتنِ رحمت خاص، خیلی دردناک بود. چون می دانستم در رسیدن به کمال، نعمتِ ثابت خیلی می تواند موثر باشد.
حالا برایم سوال شد که آیا من هم جزو آدم هایی بودم که شاملِ رحیمیت خدا بشوم؟ من هم نعمتِ ثابت داشتم؟ نعمتِ خاص و دائمی که موجب سوق دادنِ من به سمت کمال بشود؟
باید می نشستم و خوب فکر می کنم.
ادامه دارد...