شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 1925
  • دوشنبه 1395/6/29
  • تاريخ :

عالم فرزانه ای که حوران بهشتی را دید!

ناگهان دیدم حوضی است بسیار بزرگ و مملو از آب صاف و درخشان، بطوریکه ریگ‌های کف آن دیده می‌شد. این حوض لبه‌ای داشت و دختران زیبائی که چشم آنها را ندیده، با بدنهای عریان دور تا دور این حوض نشسته و به لبه و دیواره حوض یک دست خود را انداخته و با آب بازی می‌کنند

شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
سید جمال گلپایگانی

حکیم بزرگ اشراقی، شیخ سهروردی، کتابی دارد به نام «حکمه الاشراق». در مقدمه این کتاب، شرط می کند کسی که تا کنون فرشتگان الهی را ندیده است حق مطالعه این اثر و فراگرفتن حکمت اشراقی را ندارد!
غرض از طرح این سخن این است که از منظر حکما، دیدن فرشته برای غیر انبیاء و حضرات معصومین(علیهم السلام) استبعادی ندارد. محکم تر از سخنان اهل حکمت و فلسفه، سخن خود حضرت باری است که در حبل متینش بر این مدعا، صحه گذاشته است.
پاره ای از آیات و شواهد قرآن، حاکی از این است که:
اولا: تمثُّل و جلوه گر شدن فرشتگان در قالب مادی امری ممکن است.
ثانیا: دیدن فرشته و سخن گفتن با او، منحصر به پیامبران نیست و غیر معصوم نیز می تواند ملک را ببیند و احیانا با او سخن بگوید.
حضرت مریم (سلام الله علیها) و ساره خاتون، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، دو بانوی با فضیلتی هستند که بنا بر گزارش قرآن، مُحدَّثه بوده اند یعنی با ملک هم سخن شده اند. 
چنانکه قرآن درباره حضرت مریم(سلام الله علیها) می گوید:
فَاتَّخَذَتْ‌ مِنْ‌ دُونِهِمْ‌ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ‌ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً(مریم/17)
و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوی او فرستادیم؛ و او در شکل انسانی بی‌عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد!
درباره همسر ابراهیم(سلام الله علیهما) نیز جالب است بدانید که بنا بر گزارش قرآن، فرشتگانی که که مامور به عذاب قوم لوط بودند، پیش از آن، با حضرت ابراهیم (علیه السلام) ملاقات داشتند و در جریان این دیدار بود که به همسر وی (ساره ) به تولد نوزادش در آینده بشارت دادند:
وَ امْرَأَتُهُ‌ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ‌ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ‌ وَ مِنْ‌ وَرَاءِ إِسْحَاقَ‌ یَعْقُوبَ‌(هود/71)
و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. (ضمیر مونث «هاء» در «فَبَشَّرْنَاهَا» به همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام) باز می گردد)
یکی از علمای زمانه ما، که در تحصیل مراتب والای علمی و سلوک عرفانی، نادره روزگار و شهره آفاق بوده، مرحوم حضرت آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی است که بنا بر نقل صاحب کتاب معادشناسی، به شرفِ شهود حوران بهشتی در همین عالم دنیا، نائل شده است. اینک، اصل حکایت را از زبان مولف کتاب بخوانید:
«مرحوم آقا سید جمال الدین گلپایگانی می‌فرمود: من وقتی از اصفهان به نجف أشرف مشرف شدم تا مدتی مردم را بصورتهای برزخیه خودشان می‌دیدم؛ بصورتهای وحوش و حیوانات و شیاطین، تا آنکه از کثرت مشاهده ملول شدم. یک روز که به حرم مطهر مشرف شدم، از امام علی علیه السلام خواستم که اینحال را از من بگیرد، من طاقت ندارم. حضرت گرفت و از آن پس مردم را بصورتهای عادی می‌دیدم. و نیز می‌فرمود: یک روز هوا گرم بود، رفتم به وادی السلام نجف أشرف برای فاتحه اهل قبور و ارواح مؤمنین. چون هوا بسیار گرم بود، رفتم در زیر طاقی که بر سر دیوار روی قبری زده بودند نشستم. عمامه را برداشته و عبا را کنار زدم که قدری استراحت نموده و برگردم. در اینحال دیدم جماعتی از مردگان با لباسهای پاره و مندرس و وضعی بسیار کثیف به سوی من آمدند و از من طلب شفاعت می‌کردند؛ که وضع ما بَد است، تو از خدا بخواه ما را عفو کند. من به ایشان پرخاش کردم و گفتم: هرچه در دنیا به شما گفتند گوش نکردید و حالا که کار از کار گذشته طلب عفو می‌کنید؟ بروید ای متکبران!

حضرت مریم سلام الله علیها و ساره خاتون، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، دو بانوی با فضیلتی هستند که بنا بر گزارش قرآن، مُحدَّثه بوده اند یعنی با ملک هم سخن شده اند.

ایشان می‌فرمودند: این مردگان شیوخی بودند از عرب که در دنیا متکبرانه زندگی می‌نمودند، و قبورشان در اطراف همان قبری بود که من بر روی آن نشسته بودم و می‌فرمودند: روزی نشسته بودم، ناگاه وارد باغی شدم که بسیار مجلل و با شکوه بود و مناظر دلفریبی داشت. ریگ‌های زمین آن بسیار دلربا بود، و درخت‌ها بسیار با طراوات و خرم، و نسیم‌های جان فزا از لابلای آن‌ها جاری بود. من وارد شدم و یکسره به وسط باغ رفتم، دیدم حوضی است بسیار بزرگ و مملو از آب صاف و درخشان، بطوریکه ریگ‌های کف آن دیده می‌شد. این حوض لبه‌ای داشت و دختران زیبائی که چشم آنها را ندیده، با بدنهای عریان دور تا دور این حوض نشسته و به لبه و دیواره حوض یک دست خود را انداخته و با آب بازی می‌کنند، و با دست آبهای حوض را بروی لبه و حاشیه می‌ریزند. و آنها یک رئیس دارند که از آنها مجلل‌تر و زیباتر و بزرگتر بود، و او شعر می‌خواند و این دختران همه با هم رد او را می‌گفتند و جواب می‌دادند. او با آواز بلند یک قصیده طولانی را بندبند می‌خواند، و هر بندش خطاب به خدا بود که به چه جهت قوم عاد را هلاک کردی، و قوم ثمود را هلاک کردی، و فرعونیان را غرق دریا کردی، و و و...؟ و چون هر بند که راجع به قوم خاصی بود تمام می‌شد این دختران همه با هم می‌گفتند: به چه حسابی به چه کتابی؟ و همینطور آن دخترِ رئیس، اعتراضات خود را بیان می‌کرد و اینها همه تأییداً و تأکیداً پاسخ می‌دادند. من وارد شدم، ولی دیدم اینها همه با من نامحرمند، لذا یک دور استخر که حرکت کردم از همان راهی که آمده بودم به بیرون باغ رهسپار شدم.» (1)
علامه سید محمد حسین طهرانی، پس از نقل این ماجرا می گوید:
«مرحوم آقا سید جمال یک شاگرد مؤمن از شاگردان قرآن کریم بود، و یک تربیت شده به چندین واسطه از مکتب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم؛ ولی چون این مکاشفه قبل از وصول به مقام کمال روحی برای ایشان رخ داده است و در سِر وجود ایشان مسأله هلاکت قوم عاد و ثمود و نوح بدست عوامل غیبیه کاملاً حل نشده بوده است، لذا در عالم معنی بصورت اعتراض حوریه‌های بهشتی تجلی نموده است، و گرنه در عالم معنی و تجرد اعتراضی نیست و تمام اهل ملأ أعلی در تسبیح و تقدیس وجود و صفات و افعال حضرت احدیت هستند.
و نکته مهم که بشارتی برای آن مرحوم بوده است اینکه ایشان آن حوریه‌ها را بر خود نامحرم دیده است؛ و این یک مژده روحی است که از این منزل که محل شبهه و اعتراض است عبور خواهد نمود و به منزلگاه تسبیح و تقدیس مطلق ذات حضرت احدیت عزوجل خواهد رسید. کما آنکه در مکاشفاتی که در اواخر عمر برای ایشان حاصل شده است این معنی بخوبی روشن و مشهود است که به این مقام نائل شده‌اند؛ رحمةُ اللَه علیه رحمةً واسعة.»(2)

پی نوشت:

1. معادشناسی، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، ج 1، صص 146-145
2. همان، ص147




UserName