شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 2936
  • شنبه 1395/6/6
  • تاريخ :

سجده ملک بر آدم، نماد یا حقیقت؟

بزرگانی چون علامه طباطبایی(ره) و آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته) بر این باورند که جریان سجده فرشتگان بر حضرت آدم(علیه السلام) یک رویداد واقعی نیست بلکه داستان نمادینی است که پرده از یک حقیقت ملکوتی بر می دارد و آن اینکه انسان موجودی است قابل تکریم. نوشتار پیش رو به تبیین و نقد این دیدگاه پرداخته است

نویسنده: شکوری-شبکه تخصصی قرآن تبیان

سجده ملائکه بر آدم

داستان آفرینش نیای بزرگ ما، حضرت آدم و جریان سجده فرشتگان بر وی، یکی از غرر آیات قرآن کریم است که در ذهن و زبان مخاطبان وحی، سوالات متعددی را برانگیخته است، مانند اینکه سجده در اینجا به معنادی عبودیت است یا فروتنی؟ مسجود فرشتگان، شخص حضرت آدم بوده است یا نوع آدمی؟ مخاطب امر الهی، ابلیس بوده است یا فرشتگان و یا هر دو؟ و الخ
سوالاتی از این دست، موجب شده است که برخی از بزرگان معاصر همچون علامه طباطبایی و به تبع از ایشان، آیت الله جوادی آملی، داستان یادشده را بر تمثیل حمل کنند.
مرحوم علامه بنا بر روش خود در تفسیر قرآن به قرآن، این کریمه را به پشتوانه آیاتی که از آنها به "غرر آیات قرآن" یاد می کند، به گونه ای تفسیر کرده که بسیاری از سوالات قرآنی پاسخ در خور یافته است. در عین حال، دیدگاه یادشده با تمام نقاط قوتی که دارد، خالی از ابهام و خدشه نیست. در نوشتار پیش رو به تبیین و نقد دیدگاه یادشده خواهیم نشست.

تبیین دیدگاه تمثیلی بودن سجده ملک بر آدم

علامه طباطبایی (ره) در مواجهه با این داستان، یک سوال اساسی به میان آورده است و آن اینکه آیا فرمان الهی به فرشتگان، از جنس فرامین تشریعی است یا تکوینی؟
این سوال به صورت قضیه منفصله و به گونه ای طرح شده که هر کدام از دو سوی قضیه اختیار شود، محذوراتی را به همراه خواهد داشت که مستلزم پذیرفتن نمادین بودن این داستان است.

عین فرمایش علامه در این باب چنین است:
«گر چه سیاق این داستان ، سیاق یک داستان اجتماعى معمولى و متضمن امر و امتثال و تمرد و احتجاج و طرد و رجم و امثال آن از امور تشریعى و مولوى است ، لیکن بیان سابق ما - البته در صورتى که از آیه استفاده شود - ما را هدایت مى کند به اینکه این آیه راجع به امور تشریعى و قانونى نیست ، و امرى که در آن است و همچنین امتثال و تمردى که در آن ذکر شده مقصود از همه آنها امور تکوینى است ...مو ید دیگر این بیان این است که امر به سجده بر آدم نسبت به ابلیس و ملائکه امر واحدى بوده ، و معلوم است که امر به ملائکه امر مولوى نبوده زیرا امر مولوى آن امرى است که ماءمور نسبتش به اطاعت و معصیت و سعادت و شقاوت یکسان باشد، و ملائکه چنین نیستند، زیرا معصیت و شقاوت درباره ملائکه تصور ندارد و آنان مخلوق بر اطاعت و مستقر در سعادتند، پس امر به ابلیس هم امر مولوى نبوده ، و ابلیس در مقابل ملائکه مخلوق بر معصیت و شقاوت بوده است .» [1]

مبنای استدلال علامه این است که فرشتگان مامور به امر تشریعی نیستند چون امر تشریعی در جایی فرض صحت دارد که مخاطب، دارای اختیار باشد در حالیکه فرشتگان مختار نبوده و معصوم از خطا و عصیان اند.

استاد جوادی آملی، شاگرد مکتب علامه طباطبایی، در تبیین دیدگاه استاد خود می نویسد:

از منظر حضرت علاّمه(قدس سرّه) این آیه از موارد تمثیلی قرآن كریم است، چون اگر جریان تعلیم اسماء و سجود فرشتگان تمثیلی نباشد، امر خداوند درباره سجده بر حضرت آدم، بیش از یكی نبود و این امر واحد به سجود ملائك از دو صورت خارج نیست: یا تشریعی است یا تكوینی.
فرمان سجده، تشریعی نیست، زیرا هرچند ابلیس قابل امر تشریعی است، ولی ملائك الهی كه مخاطبان مهمّ این امر هستند، باید امكان عصیان داشته باشند و برای آنها پاداش و جزا محقّق باشد كه در صورت عصیان، مستحقّ عقاب و در صورت اطاعت، شایسته پاداش باشند، در حالی كه برای فرشتگان، وعد و وعید یا تبشیر و انذار تشریعی معنا ندارد و آنان ابداً تكلیف ندارند تا بر عصیانِ تشریعی و تمرّد قادر باشند و سپس پاداش و جزایی برای آنها باشد.
همچنین امر خداوند به سجود فرشتگان، تكوینی نیست، چون در آن صورت، تمرّد و عصیان ابلیس ممكن نبود، چون جهان امكان در برابر امر تكوینِ خدا خاضع است و هیچ گاه عصیان نمی كند، چنان كه فرمود: (فَقالَ لَها ولِلاَرضِ ائتیا طَوعًا اَو كَرهًا قالَتا اَتَینا طائِعین).[2] امر تكوینی تمرّد بردار نیست و هر مطلبی كه این نوع از فرمان الهی بدان تعلّق گیرد، بی درنگ تحقّق می پذیرد: (اِنَّما اَمرُهُ اِذا اَرادَ شیءاً اَن یَقولَ لَهُ كُن فَیَكون).[3] «فاء» در این آیه برای ترتّب وجود بر ایجاد و از نوع ترتّب معلول بر علّت و مانند ترتّب حركت مفتاح بر تحرّك دست است نه برای تأخیر زمانی، بنابراین اگر سجود فرشتگان به امر تكوینی بود، هیچ یك از مخاطبان توان سرپیچی نداشتند.
البته ممكن است گفته شود چه اشكالی دارد كه امر درباره فرشتگان، تكوینی و درباره ابلیس، تشریعی باشد؟ در این باره چهار پاسخ وجود دارد؛ مانند اینكه امر به مخاطبانِ اصیل و اكثر (فرشتگان) متسرّی به مورد اقل (ابلیس) نیز هست و تفكیك امر واحد و اقل نسبت به امور اكثر، نیازمند دلیل جداگانه است كه چنین دلیلی وجود ندارد.[4]
نتیجه ای كه از ردّ تشریعی و تكوینی بودن امر به سجود فرشتگان به دست می آید، این است كه جریان سجده و تعلیم اسماء تنها یك جریان تمثیلی و پیامش این است كه در جهان هستی، فرشتگان در خدمت انسان كامل هستند و ابلیس رهزن آدمی است. [5]
مرحوم علامه در پاسخ بدین سوال مقدر که آیا پذیرفتن این سخن، به معنای انکار واقعی بودن امر الهی نیست؟ می گوید:
داستان از یک جریان تکوینی در روابط حقیقی میان انسان و فرشته و ابلیس حکایت می کند. در حقیقت، این داستان هویت فرشته و ابلیس را در برابر انسان بیان می دارد. پس این قصه تمثیل تکوین است که به صورت امور مأنوس اجتماعی بیان شده است . [6]
استاد جوادی آملی نیز بر این باور است که تمثیلی بودن امر به سجده به این معنا نیست که معاذ الله اصل دستور سجده واقع نشده و به عنوان داستانی تخیّلی و نمادین بازگو شده و ساخته و پرداخته ذهن است و مطابَق خارجی ندارد، بلکه نحوه تمثیل، به این معناست که حقیقتی معقول و معرفتی غیبی به صورت محسوس و مشهود بازگو شده است. [7]

خدشه ای بر دیدگاه علامه طباطبایی(ره)

چنانکه گذشت مبنای استدلال جناب علامه این است که فرشتگان مامور به امر تشریعی نیستند چون امر تشریعی در جایی فرض صحت دارد که مخاطب، دارای اختیار باشد در حالیکه فرشتگان مختار نبوده و معصوم از خطا و عصیان اند.
چنانکه ملاحظه می شود مرحوم علامه (ره) عصمت فرشتگان را مفروض انگاشته اند و آنگاه استدلال خود را بر مبنای آن استوار کرده اند. به نظر می رسد استدلال فوق ناتمام است چرا که فرض عصمت جمیع ملائک، کلیت ندارد چنانکه در مجامع روایی، از فرشتگانی نام برده شده است که از فرمان الهی سرپیچی کرده اند. چنانکه استاد مطهری می گوید:

«بعضی از ملائکه را در اخبار و احادیث "ملائکه زمینی" می گویند، آنها موجوداتی هستند نامرئی، اما شاید خیلی به انسان شبیه اند؛ یعنی تکلیف می پذیرند و احیانا تمرد می کنند. حقیقت اینها بر ما روشن نیست...حتی در بعضی از اخبار آمده است که بعضی از ملائکه از عنصرهای این عالم آفریده شده اند.»(8)
بنابر آنچه گذشت این احتمال دور نیست که در بین فرشتگانی که در آن رویداد عظیم، مخاطب امر الهی واقع شده اند فرشتگان زمینی نیز حضور داشته اند؛ فرشتگانی که شبیه به انسان ها هستند و احیانا قدرت بر معصیت دارند. در این صورت، فرض اختیار و عصمت همه فرشتگان که یکی از پایه های مفروض انگاشته شده استدلال این بزرگان است، زیر سوال می رود و چنانکه گفته اند: "اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال" (آنگاه که پای احتمال به میان آید، پایه های استدلال فرو می ریزد).

پی نوشت ها:

1. المیزان، علامه طباطبایی، ج8، ص27
2. سوره فصّلت، آیه 11.
3. سوره یس، آیه 82.
4. برای توضیح بیشتر ر.ك: تسنیم، جوادی آملی، ج3، ص288.
5. شمس الوحی تبریزی، جوادی آملی، ص124.
6. المیزان، علامه طباطبایی، ج8، ص28.
7. تسنیم، جوادی آملی، ج3، ص288.
8.  مرتضی مطهری، توحید، ص 342.

 

UserName