توصیه های قرآنی حاج اسماعیل دولابی
به بچّه می گوید به خدا شرک نورز، به والدینت هم نیکی و احسان کن. یعنی پدر و مادر هم صفت من را دارند به آن ها هم احترام بگذار. می گوید شرک نیاور هیچ کس را تعظیم نکن هیچ کس را تکریم نکن الّا مربّی. بعد می آید سراغ معلّم، بعد از ولایت سر درمی آورد
فرآوری: شبکه تخصصی قرآن تبیان
اشاره:
آنچه می آید گزیده ایست از کتاب «طوبای محبت» پیرامون رهنمودهای قرآنی عارف واصل، مرحوم حاج اسماعیل دولایی. این کتاب، حاوی سخنان ارزشمند این عارف روشن ضمیر و پیر خراباتی است که طی سالیان اخیر به همت موسسه فرهنگی طوبای محبت، انتشار یافته است. گفتنی است نخستین جلد از این مجموعه 6 جلدی، در زمان حیات «حاج اسماعیل دولابی» و جلدهای بعد طی سال های 1382 تا 1390 به همت پسر ارشد این فقید، حاج محمد دولابی، گردآوری و منتشر شده اند.
غوّاص باشید، خوّاض نباشید!
قرآن فرمود: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یلْعَبُونَ (انعام/91). بگو خدا، آنگاه جاهل ها، کفار، اشقیا و ... را بگذار در خوضشان بازی کنند. یعنی آنها را ول کن گردوبازی کنند. خواض با غواص فرق دارد. غواص در دریای توحید فرو می رود و جواهر ایمان و انسانیت بیرون می آورد، ولی خوّاض می نشیند و برای کلک زدن می بافد. خوض اثر جهل است. هر کس که هر جا می رود، به دنبال این است که عیب پیدا کند و بیرون بیاورد، خواض است و هر کس که می رود حسن پیدا کند و چیز قیمتی در بیاورد، غواص است.
سخن دوست
قرآن کلامی است محکم و استوار قرآن کتابی است که آب می دهد و آبش تمامی ندارد. چشمه اش تمام شدنی نیست، همه را سیراب می کند. هر کس از آن آب بخورد فوری سیراب می شود. یعنی به او علم و معرفت می دهد. امیدوارم قلب ها و جان های ما برای تفقه و تعمق در قرآن و برای تعقل در قرآن آماده باشد. قرآن خیلی نیازمند تعمّق و تفکر است. «لعلهم یتذکرون»؛ یعنی صرف خواندن نیست. این ها برای تذکر است. تذکر و تعمق در قرآن قیمت دارد. لازمه تعمق و تفقه در قرآن، دوستی است. دوست، کلام دوست را خوب گوش داده و به آن دل می دهد. در این گوش دادن تذکّر و تعقّل و تفقّه هست. بعضی وقتها کسی می گوید: فهمیدم. اگر بگوییم: چه گفت نمی تواند بگوید، اما می گوید: فهمیدم. دوستی این چنین است. می گوید: صدای دوست آمد، فهمیدم چه گفت. امیدوارم همه شما به مقصد خود محبت داشته باشید. دست کم ذات خود را دوست داشته باشید. خیر خواه خود باشید.
اگر انسان خودش را فراموش کند و خیرخواه خود نباشد، چه قیمتی می تواند داشته باشد. خدا درباره کفار می فرماید: «نسوا الله فانسهم أنفسهم» در روز عاشورا وقتی امام زین العابدین (علیه السّلام) از حضرت اباعبدالله (علیه السّلام) سوال کرد که پدر جان کارتان با این قوم به کجا کشید حضرت فرمود: «نسوا الله فانسهم أنفسهم»؛ خدا را فراموش کردند، خودشان را هم فراموش کردند. یعنی خیرخواه خودشان هم نیستند. خیر خودشان را نمی خواهند.
قرآن نامه دوست است و زبان اهل محبت، زبان اشاره است. اشارت را اهل محبت درک می کنند. اگر اهل محبت شدی، قرآن را خواهی فهمید.
بعضی آیه ها را در قلبتان بنویسید!
قرآن می فرماید: هرجا مصیبتی به شما رسید، جلوتان را گرفت، شب تاریک بود، غصه ای آمد، حوادثی پیشامد کرد، بگو: «انا لله و انا الیه راجعون»(بقره/156)؛ از خدا آمده ایم و رو به خدا می رویم. این را مربی شما می گوید؛ آن مربی که همیشه همراه شماست. خود او می گوید: «أُولئِکَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ» (بقره/157) این جماعتی که منطقشان این چنین است، صلوات و رحمت خدا بر آنها باد.
به این آیه نگاه کنید تا در قلب شما جا باز کند. اصلاً در قلب خودتان آن را بنویسید. بعضی آیه ها را که دوست دارید، در قلب خود بنویسید و مرتب بخوانید تا قلب شما شفاف شود. قلب، آینه خدا نما و پیغمبر نماست. با قرآن و ذکر خدا آینه قلب شما جلا داده می شود و ژست خوبان بیش تر پیدا می شود. این خاصیت آینه است؛ «ان الله تبارک و تعالی جعل الذکر جلال للقلوب»؛ خدا ذکر را برای جلای قلب آفرید.
زبان اهل محبت
قرآن نامه دوست است و زبان اهل محبت، زبان اشاره است. اشارت را اهل محبت درک می کنند. اگر اهل محبت شدی، قرآن را خواهی فهمید. "آن کس است اهل بشارت که اشارت داند".
همکاران خدا
در قرآن کریم هر جا از شرک نهی شده بعدش فرموده است *(و بالوالدین احسانا) یعنی آنان هم کار من هستند و کار من را انجام می دهند. مادر که بچّه را شیر می دهد، پدر که بچّه را بزرگ می کند هر دو کار خدا را انجام می دهند. دیگران هم همین طور. همه صفت مربّی گری دارند. خودشان ربّ دارند، صفت مربّی در آن ها اثر گذاشته، ربّ شده اند. ببینید چقدر جادّه باز است. به بچّه می گوید به خدا شرک نورز، به والدینت هم نیکی و احسان کن. یعنی پدر و مادر هم صفت من را دارند به آن ها هم احترام بگذار. می گوید شرک نیاور هیچ کس را تعظیم نکن هیچ کس را تکریم نکن الّا مربّی.
بعد می آید سراغ معلّم، بعد از ولایت سر در می آورد و ائمّه (علیهم السّلام) و پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) که: «ابوا هذه الامّة، پدران این امّتند.»* ما به پدرها کوچک احترام گذاشتیم، آمدیم رسیدیم به پدرهای بزرگ. البتّه اشتباه نشود هیچ وقت امکان ندارد که انسان دو پدر داشته باشد. ولی یک پدر کوچک و یک پدر بزرگ ممکن است. امیر المومنین (علیه السّلام) پدر کوچک است، چون خیلی به ما نزدیک است. پدر بزرگمان هم حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله وسلّم) است. این ها مربّی های ما هستند .مربّی حقیقی خداوند آنان را مربّی ما قرار داده است. وقتی می فرماید: و بالوالدین احسانا، شامل امیرالمومنین (علیه السّلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) و پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم) هم می شود.
پی نوشت:
*علل الشرائع، ج 1، ص: 128