• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
    جستجو :
رأفت ( Ra'fat )
مهرباني
رئوف ( Ra'oof )
مهربان ، مشفق
رئوفَه ( Ra-oofa )
مشفق ، مهربانی
رائده ( Rā'ede )
‌پيام آور ، جوينده
رائين ( Rā'ein )
نام يك سردار ايراني
رابد ( Rābod )
شجاع
رابض ( Rābez )
قلعه دار ، قلعه بان
رابضه ( Rābeze )
ملائكي را گفته اند كه همراه آدم ابوالبشر به زمين فرود آمدند
رابط ( Rābet )
ربط دهنده ، پيوند دهنده
رابطه ( Rābete )
دختري كه به اسارت مسلمين در آمد وحضرت محمد او را به حضرت علي بخشيد
رابعه ( Rābe`e )
چهارم ، شاعر مشهور ایرانی قرن چهارم
رابو ( Rāboo )
نام گل بهاري و خوشبو
راتب ( Rāteb )
ثابت ، برجاي ، ‌رزق و نفقه معلوم
راجز ( Rājez )
از شاعران مشهورعرب كه در روزگار وليد بن عبدالملك مي زيست
راجي ( Rāji )
اميدوار ، اميد دارنده ، از شاعران قرن سيزدهم هجري قمري
راحب ( Rāheb )
زن بهمن ، پسر اسفند يار
راحل ( Rāhel )
كوچ كننده ، نام مادر يوسف كه به صورت راحيل هم نوشته شده است
راحله ( Rāhele )
مركب و ستور سواري و باركش ، رحلت كننده
راحِم ( Rāhem )
بخشاینده ، رحم کننده
راحمه ( Rāheme )
زن بخشنده ، مهربان ، آمرزنده ، رحم كننده ، بخشاينده
راحيل ( Rāhil )
کوچ کننده ، نام مادر حضرت يوسف
راد ( Rād )
جوانمرد ، شجاع ، حكيم ، بخشنده ، كريم
رادبانو ( Rād-bānoo )
بانوي بخشنده و جوانمرد ، خاتون و بانوي آزاد و بي باك
رادبرزين ( Rād-barzin )
جوانمرد و بلند مرتبه
رادبه ( Rād-beh )
بهمن آزاده
رادفر ( Rād-far )
داراي فر و شكوه جوانمردان
رادك ( Rādak )
جوانمرد كوچك
رادكار ( Rād-kār )
بخشنده و سخي
رادمان ( Rād-mān )
بخشنده ، ‌رادمنش ، سردار اراضي در عصر خسرو پرويز
رادمرد ( Rād-mard )
صاحب همت ، جوانمرد ، مرد كريم
رادمنش ( Rād-manesh )
كريم طبع و سخی  پيشه ، بزرگوار ، جوانمرد
رادمهر ( Rād-mehr )
بخشنده مانند خورشيد ، نام سردار داريوش سوم
رادنوش ( Rād-noosh )
نامي است براي دختران
رادهرمز ( Rād-hormoz )
نام يكي از قضات عهد ساساني
رادوي ( Rād-vi )
منسوب به راد ، نام موبد بزرگ زمان يزدگرد سوم
رادويه ( Rādvie )
موبد بزرگ يزد گرد سوم
رادين ( Rādin )
آزادوار ، آزاده ، جوانمردي
رازبين ( Rāz-bin )
بيننده و داننده راز
رازجو ( Rāz-joo )
جوينده راز
رازدار ( Rāz-dār )
نگه دارنده اسرار
رازق ( Rāzegh )
روزي دهنده ، يكي از نام هاي خداي تعالي
رازك ( Rāzak )
گياهي از دسته شاهدانه با گل هاي معطر
رازل ( Rāzel )
راوي اشعار رودكي سمرقندي
رازيانه ( Rāziyāne )
گياهي از تيره  چتريان
راسب ( Rāsb )
هر چيزي كه در ته مايعي نشيند ، مرد عاقل و بردبار
راستا ( Rās-tā )
راه عبور ، راه راست ، جانب
راستجو ( Rāst-joo )
جوينده راستي و صداقت
راستخو ( Rāst-khoo )
دارنده خصلت راستی و صداقت
راسِخ ( Rāsekh )
برقرار ، استوار و پایدار
راسِخَه ( Rāsekha )
برقرار ، استوار و پایدار ، مؤنث راسخ
راسم ( Rāsem )
آب روان ، شترتندرو
راسن ( Rāsen )
سوسن كوهي ، ‌زنجبيل شامي
راسِیَه ( Rāsiya )
ثابت و استوار
راشا ( Rāshā )
راه عبور
راشد ( Rāshed )
سالک ، راهنما ، متدین ، به راه راست رونده ، یابنده
راشِدَه ( Rāsheda )
به راه راست رونده ، راه راست یافته
راشنو ( Rāsh-noo )
فرشته عدالت در اوستا
راشين ( Rāshin )
شیره و درخت صنوبر ، نام جد افراسیاب
راضي ( Rāzi )
خشنود ، خوشدل ، قانع و خوشدل و شادمان
راضيه ( Rāziye )
پسندیده ، خشنود ، یکی از نام های حضرت فاطمه ( ع )
راعيل ( Rā`eil )
نام ديگر زليخا
راعِیَه ( Rā`eia )
رهبر ، بسیار انس گیرنده
راغب ( Rā-gheb )
خواهنده ، مايل ، رغبت كننده
راغبه ( Rā-ghebe )
مؤنث راغب ، مايل ، خواهان
راغده ( Rā-ghede )
زن ياري كننده ، بخشنده ، معين
رافد ( Rāfed )
اعانت كننده ،‌ اعطا كننده ،‌ ياريگر
رافده ( Rāfede )
مؤنث رافد ، اعانت كننده
رافضه ( Rāfeze )
شيعه
رافع ( Rāfe` )
بردارنده ، بلند كننده ، رفع كننده
رافونه ( Rāfoone )
نعناع ، از سبزي هاي خوشبوي خوردني
راقم ( Rā-ghem )
نويسنده ، رقم زننده
راقِیَه ( Rāghiya )
بلند پایه، مترقی
رام ( Rām )
مطيع ، فرمانبردار ، نرم و آرام ، ‌يكي از پيروان بهرام چوبين
رام برزين ( Rām-barzin )
از آتشكده هاي باستاني ، از معاصران خسرو پرويز
رام بهشت ( Rām-behesht )
نام همسر سر سلسله ساسانيان
رامبانو ( Rām-bānoo )
بانوي مطيع و آرام
رامبد ( Rām-bod )
نگهبان و پاسدار آرامش
رامپور ( Rām-poor )
فرزند رام ، ناحيه اي در اوتارپرادش هند
رامتين ( Rām-tin )
آرامش بخش ، نام شخصی که سازنده چنگ بوده است
رامدخت ( Rām-dokht )
دختر آرام و متين
رامديس ( Rām-dis )
رام گونه
رامزين ( Rām-zin )
اسبي كه هنگام زين گذاشتن و سوار شدنرام و نرم است
رامش ( Rāmesh )
آرامش ، فراغت ، طرب ، سرود ، سرور
رامش دخت ( Rāmesh-dokht )
دختر آرام ، مطيع
رامشاد ( Rām-shād )
آرام و خرسند
رامشگر ( Rāmesh-gar )
خواننده و نوازنده ،‌ مطرب
رامشين ( Rām-shin )
نوازنده  و مطرب
رامكا ( Rām-kā )
قاب عكس
رامناد ( Rām-nād )
مطيع ، فروتن
رامه ( Rāme )
مهره افسون براي محبت
رامي ( Rāmi )
دلنشين ، منسوب به رام و رامين واضع چنگ و عاشق ویس
رامياد ( Rām-yād )
گله دار ، چوپان ، شبان
راميلا ( Rāmilā )
خداي بزرگ
رامين ( Rāmin )
منسوب به رام و آرام ، دهي در شهريار ، نام عاشق ويس
رامينا ( Rāminā )
بلند ، بلند قامت
راميندخت ( Rāmin-dokht )
دختر آرام و مطيع
رامينه ( Rāmine )
آرام ، مؤنث رامين
راهب ( Rāheb )
ترسنده ، مقدس ، زاهد ، عابد مسيحي ، ترسا
راهبر ( Rāh-bar )
راهنما ، هادي
راهبه ( Rāhebe )
مؤنث راهب ، گوشه نشين