خاطرات من و سوره حمد
توی مسجد بعد از نماز، یک خانمی به بغل دستی اش می گفت: «هفت بار حمد بخوان، بده بخورد». گوش تیز کردم، هفت بار حمد به چه بخواند؟ چه چیز را بخورد؟
نویسنده: سمیه افشار_شبکه تخصصی قرآن تبیان
اول
هر روز تکرارش می کنم. کم کم، روزی ده مرتبه. یعنی در هر نمازی دو بار.
سوره حمد را می گویم. همان که در هر نمازی حتماً باید خوانده شود.
نمی دانم این سوره چه چیز خیلی مهمی داشته که خدا این قدر بر آن تأکید کرده؟
شاید هم منظور خدا این بوده که هر بار یک چیز جدید از آن یاد بگیریم؟
اگر این طوری باشد که واویلا! چند سال است هر روز حداقل ده مرتبه می خوانمش ولی تا حالا فقط چند نکته کوچک از آن می دانم.
اگر منظور خدا این بوده که هر دفعه یک نکته جدید یاد بگیریم و در زندگی مان به کار بگیریم چه؟ آن موقع که دیگر اوضاع خیلی خراب می شود.
این همه سال نه تنها هر دفعه یک نکته یاد نگرفتم بلکه اصلاً به این فکر هم نبودم که در زندگی ام از آن استفاده کنم
حالا خوب است تا زنده هستم به این فکر افتادم که این سوره می تواند چه ربطی به من و زندگی ام داشته باشد.
یعنی هر بار که ما در نماز، سوره حمد می خوانیم باید مریضی هایمان خوب شود؟ پس چرا مادربزرگ هر روز سوره حمد می خواند. ولی باز هم پادرد دارد؟ حمد را چگونه باید بخوانیم تا شفا باشد؟ نکند یک قلق خاص و یک راز دیگری دارد؟
دوم
ماجرای من وسوره حمد از همان دفعه ای شروع شد که خواستم دنبال جواب سوالم بگردم. یعنی از همان روزی که واقعاً برایم سوال شد که چرا باید در هر نمازی سوره حمد بخوانیم؟ چرا خدا اینقدر بر آن تاکید کرده؟ این سوره چه دارد؟ اصلاً این سوره چه ربطی به من و زندگی ام دارد که باید حداقل روزی ده مرتبه تکرارش کنم؟
از آن روز به بعد هر جا می رفتم می خواستم جواب سوال هایم را بگیرم. هر کسی هر چیزی می گفت ربطش می دادم به سوالها.
آخر مگر من چند بار عمر می کردم؟ اگر راز این سوره را نمی فهمیدم، یک عمری بیهوده چیزی خوانده بودم که نمی دانستم چه فایده ای دارد. اصلاً از آن مهمتر، شاید در این سوره یک خاصیتی، رمزی، رازی باشد. شاید به یک کاری بیاید که خدا اینقدر برآن اصرار داشته.
این یکی را خوب می دانم که خدا هیچ وقت کار بی حساب و بی دلیل نمی کند.
باید زودتر، قبل از اینکه فرصت هایم را از دست بدهم دلیلش را پیدا می کردم.
سوم
توی مسجد بعد از نماز، یک خانمی به بغل دستی اش می گفت: «هفت بار حمد بخوان، بده بخورد». گوش تیز کردم، هفت بار حمد به چه بخواند؟ چه چیز را بخورد؟
یک خانم دیگر گفت: «کاری ندارد، چند نفر جمع شوید هفتاد مرتبه حمد به یک لیوان آب بخوانید، ان شاء الله شفا می گیرد. حمد، شفاست».
گفت: «بچه اش چند وقت است که مریض است و دکترها نمی دانند چه بیماری گرفته. سوره حمد شفا می دهد. اگر چند نفر مومن به آب بخوانند و بدهند بخورد، خوب می شود اگر خدا بخواهد».
نمی دانستم این حرف تا چند اندازه درست است. شب رفتم خانه. کتاب «اسرار الصلاه» امام خمینی را ورق می زدم که رسیدم به این قسمت که نوشته بود: «این سوره، سوره شفای بیماری هاست.»
پس یکی ازخاصیت های این سوره، شفا دادن بود. اما چطوری؟ چه بیماریهایی را می توانست درمان کند؟ بیماری جسمی یا روحی؟ شاید هم هر دو. نمی دانم.
یک سوال دیگر هم در ذهنم جرقه زد. یعنی هر بار که ما در نماز، سوره حمد می خوانیم باید مریضی هایمان خوب شود؟ پس چرا مادربزرگ هر روز سوره حمد می خواند. ولی باز هم پادرد دارد؟ حمد را چگونه باید بخوانیم تا شفا باشد؟ نکند یک قلق خاص و یک راز دیگری دارد؟
ادامه دارد...