سوره نوشت سوره مُزَمِّل (2)
نوشتار حاضر، بهانه ایست برای انس و تدبر در ساحت باعظمت سوره «مُزَمِّل» که حقایقی از این سوره مبارکه را به شکلی ساده، روان و داستانی به تصویر می کشد.
نویسنده: سمیه افشار -شبکه تخصصی قرآن تبیان
إِنَّا سَنُلْقِى عَلَیْكَ قَوْلًا ثَقِیلًا(مزمِّل/5)
چرا که ما بزودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد!
قول ثقیل
آری برایت سخت و سنگین است، وقتی می دانی راه خیر و ثوابی هست و می بینی مردم در پی آن نیستند.
آری برایت سخت و سنگین است، وقتی می دانی راه خیر و ثواب چیست و می بینی مردم در پی آن نیستند.
آری برایت سخت و سنگین است، وقتی دعوتشان می کنی به راه خیر و ثواب و می بینی مردم در پی آن نیستند.
آری برایت سخت و سنگین است، وقتی با رفتار و کردارت خیر و ثواب را نشانشان می دهی و می بینی مردم در پی دیدن آن نیستند.
آری برایت سخت و سنگین است، وقتی هر شب تا صبح می نشینی، فکر می کنی و برنامه می ریزی برای هدایت کردنشان و می بینی مردم در پی هدایت شدن نیستند.
آری برایت سخت و سنگین است، وقتی حاضر می شوی از مال و جانت، از آبرو و ناموس و خانه و خانواده ات، از اهل و عیالت بگذری؛ تنها برای آنکه حاضر شوند بیایند، بنشینند، بشنوند، ببینند تا شاید هدایت شوند و می بینی مردم در پی هیچ یک نیستند.
اما آن لحظه که فرمان می آید ایستادگی کن بر آنچه به تو امر کرده ایم، آنگاه لرزه بر تمام اندامت می نشیند. آخر می بینی خدا بیشتر از تو دغدغه هدایت شدن و یکی شدن همین مردمی را دارد که خود در پی هدایت شدنشان نیستند.
هرگاه فهمیدی که این اضطرار شوق آفرین است و انسان را عاشق می کند، حرکت می دهد و جلو می برد؛ می توانی برخیزی و به آنچه رسول گفته عمل کنی. او زنجیروار مسیر را برای هدایت باز می کند و تو به آنچه او گفته عمل می کنی، و این یعنی تلاوت رسول و قرائت تو.
یک نکته از این معنی
وقتی خوب چشم باز کردی و عالم را نظام مند دیدی،
وقتی لزوم هماهنگی میان تمام اجزاء عالم در راستای رسیدن به یک غرض واحد را درک کردی،
وقتی فهمیدی جامعه نیز دارای نظامی است و میان اعضاء آن برای رسیدن به یک غرض واحد هماهنگی وجود دارد،
وقتی فهمیدی برای هدایت جهان شمول جامعه نیاز به رسول است،
وقتی مسئولیت سنگین و دغدغه رسول را برای رهبری جامعه فهمیدی،
وقتی روایت شب بیداری های او برای هدایت افراد این جامعه را شنیدی،
وقتی از استقامت و صبرش در برابر ناملایمتی ها، کارشکنی ها و سختیهای زمانه سخنها شنیدی،
آنوقت باید اضطرار هدایت شدن سراپای وجودت را در برگیرد.
باید برایت مهم شود که از نظام عالم جا نمانی،
باید برایت مهم شود که پیام رسول را بشنوی و درک کنی،
باید برایت مهم شود که در مسیر او قرار بگیری تا هدایت شوی،
باید برایت تمام زمان ها، کارها، حس ها و عمل ها مهم شود.
آنوقت می فهمی شب و روز یکی نیست و هر یک برنامه خاصی دارد،
آنوقت می فهمی هر کاری زمانی دارد و هر زمانی آدابی،
آنوقت می فهمی به هر فردی نعمتی عطا شده که می تواند به نقمت بدل شود،
آنوقت می فهمی اگر بلند نشوی و به اندازه وسع خود قدمی برنداری، حتما از مسیر هدایت عقب می مانی.
و هرگاه فهمیدی که این اضطرار شوق آفرین است و انسان را عاشق می کند، حرکت می دهد و جلو می برد؛ می توانی برخیزی و به آنچه رسول گفته عمل کنی.
او زنجیروار مسیر را برای هدایت باز می کند و تو به آنچه او گفته عمل می کنی،
و این یعنی تلاوت رسول و قرائت تو.
قرائت آدم ها
یکی سال های زیادی از عمرش را می گذارد تا حرفه ای بیاموزد و در آن ورزیده گردد؛
یکی سال های زیادی از عمرش را می گذارد تا کار کند و از دسترنجش خود و دیگران بهره برند؛
یکی سال های زیادی از عمرش را می گذارد تا بخواند، بفهمد و بنویسد؛
یکی سال های زیادی از عمرش را می گذارد تا درس بدهد و شاگرد تربیت کند؛
یکی سال های زیادی از عمرش را می گذارد تا قیامی را پایه ریزی کند و انقلابی را رقم زند؛
یکی سال های زیادی از عمرش را می گذارد تا .....
و همه این تلاش ها برای آن است که زیر بیرق هدایت رسولی باشند که از شدت سنگینی بار رسالت و دغدغه هدایت تک تک انسان ها لرزه بر اندامش افتاده و عبا به خود پیچیده. همه تلاش ها برای آن است که چون عبا کنار رود رسول خود را تنها نبیند.
و چون پرده ها فرو افتد و قیامت به پا شود می بینی همگی سر به سجده استغفار گویان عبادت خدا می کنند.
سیرت ها یکی و صورت ها متفاوت. هر یک به اندازه وسع خویش. یکی با حرفه آموزی، یکی با قلم، یکی با کلاس درس و یکی با جهاد و جان فشانی و یکی .... .
و چون بازخواست شوند همگی تنها یک جمله گویند « او تلاوت کرد و ما قرائت»
ادامه دارد...