هدایایی برای پوست کندن!
هر هدیهای، رایگان نیست؛ بعضی هدایا به قیمت تمامِ زندگی آدم تمام میشوند. هدیههایی که پوست میکنند از زندگی آدم.
نویسنده: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
یک. ریسمان لای اسکناس را دیدهاید؟ تمام مایه و اعتبار هر اسکناسی بند به همین یک مثقال "بند" است. "انگیزه" ما هم نسبت به "انگیخته"مان، عینا حکم همین ریسمان لای اسکناس را دارد. اسکناس بدون ریسمان، ولو خشک باشد و تانخورده، مفت نمیارزد. به اصطلاح رایج بین علما، اعمالی هم که از ما سر میزند، هم باید صورت فاعلیاش، خوب باشد(حُسن نیت) و هم صورت فعلیاش(حُسن ظاهر). و گرنه، مقبول درگاه حضرت دادار نمیافتد.
اهل منطق(علم منطق) البته خیلی به "انگیزه"ها کاری ندارند، "انگیخته"ها برایشان مهمتر است. از دید آنها خلط بین این دو، اساسا یک روش مغالطی است در فرآیند اندیشه و گفتمان. در آئین شریعت، اما، حساب نیت از عمل جدا نیست بل قوام عمل وابسته است به نیت عامل. چنانکه گفتهاند: "الاعمال بالنیات".
"سُحت" نیز در زبان عرب، یعنی پوستی که از درخت (یا هر چیز) جدا میشود. از این جهت "رشوه" را از مصادیق "سحت" برشمردند. چون پوست میکند از دین، آبرو یا زندگی آدمها؛ درست ماننده نهالی که پوست از تنه و ساقهاش کنده شده و پژمرده است.
داستانی را فیض کاشانی - خدایش رحمت کناد - در کتاب پرارج "محجهالبیضاء" (ج8، ص103) آورده که در جریان یکی از جنگهای صدر اسلام، فردی در جبهه مسلمین، ساز و برگ دشمن را زیر نظر داشت، کسی را دید سوار بر الاغی سفید و رهوار. دلش رفت پی این الاغ. همانجا دوستش را شاهد گرفت که این را من نشان کردهام، از هماینک گفته باشم بعد از جنگ اگر پیروز شدیم، این الاغ از آن من است. عاقبت هم به همین نیت روانه میدان شد و از قضا به دست همان مرکبسوار نیز کشته شد. بعد از جنگ جسدش را آوردند نزد پیامبر(ص) تا بر او نماز بگذارد. حضرتش ابا ورزید، سبب پرسید: فرمود: من فقط بر "مجاهد فی سبیل الله" نماز میخوانم نه بر "کشته راه الاغ!".
دو. در عالم رفاقت، برای دوستی که میارزد، هر چقدر هم که مایه بگذاری، کم گذاشتی. رفیقبازی برای خودش رسم و رسوماتی دارد البته. گاهی برای اینکه قوام ببخشی به این دوستی، پارهای از این رسومات را چاشنی رفاقتت میکنی. مثلا با بهانه یا بیمناسبت، در قالب کادو و هدیه، چیزی را به او پیشکش میکنی به این امید که انس و الفت بیشتری دست دهد. چون چشمداشتی هم نداری، ابایی هم نداری که هدیهات را جلوی چشم دیگران و در جَلوت بدهی یا در خلوت. اما گاهی بعضی آدمها دوست دارند از زیر میز هدیه بدهند و هدیه بگیرند. این جور هدایا داستانش بالکل متفاوت است. بر خلاف هدیه نوع نخست که دوستی بر دوستی میافزاید، این هدایا، نکبت بر نکبت افزون میکند و پوست میکند از زندگی یا آبروی آدم.
ظاهرش هدیه است اما پشت آن یک نیت پلید خوابیده است که باطنش را بدل کرده است به طبقی از آتش. در لسان دین به این جور هدیهها میگویند: رَشوه یا رُشوه ( به فتح یا ضم راء، هر دو درست است).
گرچه واژه "رشوه" در قرآن نیامده اما دو کلیدواژه قرآنی " سُحت " و "ادلال" مترادف و مُبیِّن معنای رشوه است.
لابد دیدهاید توی پارکها و جنگلها که درختها را پلاکگذاری میکنند. یکی از فواید این کار این هست که اگر شیرناپاکخوردهای، به هر بهانهای مثل نوشتن یادگاری و الخ، بنا کرد بر کندن پوست درخت، بتوانند به صورت قانونی تعقیبش کنند. چه، این کار، جرمی است آشکار که درخت را فرسوده میکند و عمرش را کوتاه.
"سُحت" نیز در زبان عرب، یعنی پوستی که از درخت (یا هر چیز) جدا میشود. از این جهت "رشوه" را از مصادیق "سحت" برشمردند. چون پوست میکند از دین، آبرو یا زندگی آدمها؛ درست ماننده نهالی که پوست از تنه و ساقهاش کنده شده و پژمرده است.
قرآن در سوره مائده، کریمه چهل و یکم میفرماید: سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ...[ پذیرا و شنواى دروغ هستند [و] بسیار مال حرام مىخورند.)
صدر این آیه، توصیف حال مردمانی است که گوششان به اکاذیب علمای یهود عادت کرده(سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ) و همینطور علمایی که دستشان به گرفتن رشوه از توده، دراز گردیده است(أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ).
در روزگاری که ما نفس میکشیم، یک عده خواستهاند با تغییر اسم، ماهیت مسمّی را عوض کنند. زهی خیال باطل! چه فرقی میکند؟ اسمش را بگذارند شیرینی، پول چایی، حقالسعی و ... نفس این کار، اکل مال حرام است و فرجامش، دخول در آتش که "الراشی و المرتشی کلاهما فی النار"(میزان الحکمه، ج4).
عجبا! رشوه، آنقدر پلید است که پیامبر رحمت(ص) که زبانش به لعن خلق نمیچرخیده، در حق رشوهدهنده، رشوهگیر و مشیکننده بین این دو(واسط)، میفرماید: " لَعَنَ اللّه ُ الراشیَ و المُرتَشِیَ و الرائشَ الذی یَمشِی بَینَهُما ."(میزان الحکمه، ج4).
یادمان باشد مال شبههناک، کار آدمی را به جایی میرساند که در روز روشن شمشیر آخته، پرداخته کند برای قتل امام مبینش.