فرق نماز صحیح با نماز مقبول و نماز کامل
برخی نمازشان صحیح است اما مقبول نیست. برخی نمازشان صحیح و مقبول اما ناقص است. نماز مورد تاکید قرآن، کدام است؟
شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان
یک. بزرگان گفتهاند: اگر شهادتین را بر زبان برانی، مسلمانی و به حکم اینکه در سلک اهل اسلام درآمدهای، جانت، مالت و ناموست در امان است. اما اگر اقرار به یگانگی خدا و رسالت پیامبرش را قلبا تصدیق کردی، آنگاه مومنی و مکلف به تکالیف اسلام. آنگاه، به مقتضای ایمان، تکالیفی بر دوشت نهاده میشود و لابد میدانی که اعمال عبادی، هر کدام، ظاهری دارند و باطنی و سرّی. و هدف غایی در انجام فرامین الهی، نیل به سرّ و حقیقت عبادت است و حقیقت عبادت، تحصیل معرفت است نسبت به حقیقت ذات لایزال هستی. (ممکن است خرده بگیری که اگر چنین است چرا حضرت باری در کریمه" وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ"(ذاریات/56)، فرمود: "یعبدون" و نفرموده: "یعرفونِ"؟ دلیلش روشن است چون راه معرفت از متن عبادت می گذرد. انسان زمانی به کسی شناخت پیدا میکند که به او نزدیک شود. بنابراین قرب الهی که مقدمه شناخت خداست، از راه عبادت حاصل میشود و لا غیر.)
دو. مهمترین فریضه عبادی در دین اسلام، نماز است که چون تیرکی، خیمه دین را برپا میدارد. ستون وسط چادر اگر عَلَم نشود، هر چقدرهم که ریسمانهای اطرافش محکم باشد، باز این خیمه، فرو مینشینید.
فایده نماز صحیح این است که فردای قیامت وقتی مکلف در پیشگاه عدل الهی حاضر میشود، دَین و ذمّهای بر گردنش نیست. این نماز اگرچه صحیح است اما ممکن است مقبول درگاه حضرت احدیت نیفتد، اگر مطابق با آداب نباشد. چرا که سند ورود به بهشت، قبولی نماز است نه صحت آن؛
آیات مربوط به نماز را اگر در پهنه قرآن رصد کنید هیچ جا را نمییابید که فرموده باشد: نماز را بخوانید یا بسازید و الخ. بلکه میفرماید: نماز را به پا دارید.( «أَقِیمُوا الصَّلَاةَ» بقره/110).
فرق است بین اقامه نماز و قرائت یا تلاوت آن. اقامه از ماده "قیام"، در فرهنگ قرآن،گاهی به معنای "ایستادن" است در مقابل نشستن مانند: «الَّذِینَ یذْكُرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا»(آل عمران/191)، گاهی نیز به معنای ایستادگی است در برابر انحرافات مانند: « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى (سبأ/46)». اقامه در باب نماز به معنای دوم است. نه یعنی نماز را ایستاده بخوانید بلکه بدین معناست که نمازتان را ایستاده کنید. اگر به نماز ایستادی اما نمازت، ایستاده نبود، چادر دینت فرو خواهد نشست.
سه. زمانی میتوانی نماز را "اقامه" کنی که جمیع شرایط صحت، قبول و کمال نماز را احراز کرده باشی. یادت که هست گفتیم نماز ظاهری دارد، باطنی و همینطور سرّی. شرط صحت ظاهر نماز، عمل به احکام نماز است. ظاهر نماز(احکامالصلاه)، که به مثابه جسم نماز است، عبارت است از: طهارت جسمانی(اعم از وضو، مکان پاک و...)، نیت، قرائت اذکار و یک سلسله حرکات جوانحی مانند قیام، قعود و مانند آن، که اگر مطابق با آنچه در احکام فقهی و رسالههای عملیه آمده است، انجام شود، نماز، صحیح هست.
فایده نماز صحیح این است که فردای قیامت وقتی مکلف در پیشگاه عدل الهی حاضر میشود، دَین و ذمّهای بر گردنش نیست. این نماز اگرچه صحیح است اما ممکن است مقبول درگاه حضرت احدیت نیفتد، اگر مطابق با آداب نباشد. چرا که سند ورود به بهشت، قبولی نماز است نه صحت آن؛ چنانکه فرمودهاند: إنَّ أوَّلَ ما یُحاسَبُ بِهِ العَبدُ الصَّلاةُ، فَإِن قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها؛ [نخستین چیزى كه به بنده پاداش داده میشود، نماز است. پس اگر پذیرفته شد، بقیّه[ى اعمال] هم پذیرفته میشود.]( الكافی: ج ۳ ص ۲۶۸ ح ۴).
اما باطن نماز، پاسداشت آدابی است که نه در رسائل فقهی بل در کتب و رسائل اخلاقی آمده است. آدابی همچون، حضور قلب، توجه به معانی اذکار، پایبندی به تعقیبات و مانند آن. نمازی که بر وفق این آداب، گزارده شود، مقبول خواهد بود و مطابق وعده الهی، سند ورود به بهشت است ان شاء الله.
اما آیا این نماز، انسان را به سر منزل مقصود و غایت خلقت(= نیل به مقام معرفت الله) که گفته شد در پرتو عبادت حاصل میشود، میرساند؟ مسلما خیر.
کسی را یارای شناخت ذات خدا و وانگهی، توصیف اسماء حسنا و صفات علیای حضرتش، نیست مگر اینکه در جرگه"مخلصین"(به فتح لام) درآید. چرا که به فرموده قرآن، جز این عده خاص، کسی نمی تواند خدا را تعریف و تمجید. دلالت میکند بر این حقیقت دو کریمه: سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ: منزه است خداوند از آنچه توصیف میکنند، مگر بندگان مخلص خدا! (صافات/159 و160).
اگر بنده نمازش را از شوائب شرک بپیراید و آن را سالم در طبقی از اخلاص به محضر حضرت دادار تقدیم بدارد، مخلِص خواهد بود به کسر لام. اما گاه در نمازش، نه تنها اغیار را نبیند بلکه بالاتر از آن، وجود فانی خود را هم نبیند. چنین کسی، مخلَص است به فتح لام. اولی، تنها عبادتش را برای خدا خالص کرده است و دومی، افزون بر عبادت، خویشتن خویش را.
آری! اخلاص؛ براستی، اکسیر بیمانند و کیمیایی کمیاب است که مس اعمال آدمی را به زر ناب بدل میکند. و عجیب نیست که اهل عرفان، اخلاص را «راز سر به مهر الهی» میدانند. که در حدیث قدسیاش فرمود: «اخلاص، سرّیست از اسرار من، آنرا به ودیعت مینهم در قلب بندهای که دوستش دارم». و نمازی که آکنده است از روح اخلاص، همان نماز صحیح،مقبول و کاملی است که ممهور است به مهر ولایت و مرضی به رضایت حق.