چه کنیم بدنمان در قبر نپوسد؟
بدن، لباس روح است. این لباس هر چقدر هم که خوشگل باشد و زیبا، بالاخره گرد گرم روزگار و خاک سرد قبرستان میپوساندش. یک روح زیبا، اما، میتواند کاری کند که لباسش قرنها پس از مرگ، همچنان تر و تازه بماند.
نویسنده: شکوری- شبکه تخصصی قرآن تبیان
خیلی چیزها هست که حساب و کتابش با قواعد عالم ماده و چرتکه و خطکش علم دنیا جور درنمیآید. نابخردانه هست اگر بخواهیم یکسره قلم انکار بکشیم بر روی آنها. یکی از این خیلی چیزها، پدیده اجساد سالمی است که توی گزارشات تاریخی، آمده که مثلا ضمن نبش قبر یا مرمت مقبرهی فلان شخص، معلوم شده که بدن متوفی، در طول قرون و اعصار زیر خروارها خاک هنوز سالم مانده و نپوسیده است. نمونه را، داستان مربوط به جسد شیخ صدوق که به فراخور بحث، حکایتش خواهد آمد.
بگذارید همین ابتدای بحث، برویم سراغ قرآن؛ ببینیم اصلا آیا این موضوع، موید و پشتوانهای از جانب وحی دارد یا نه؟
داستان حضرت عزیر نخستین مهر تایید قرآنی است بر اثبات این موضوع. لابد ماجرای مرگ اسرارآمیزش را شنیده یا خواندهاید در قرآن. میفرماید:
«یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده میکند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچگونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانهای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند میدهیم، و گوشت بر آن میپوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «میدانم خدا بر هر کاری توانا است».(بقره/25)
بنا بر گزارش قرآن، خداوند سیصد سال، روح را از بدن حضرت عزیر یا همان ارمیای نبی(در برخی روایات) جدا کرد. آیه تصریح دارد که طی این مدت، غذای حضرت عزیر، فاسد نشده است! اگرچه از سیاق آیه نمیتوان به روشنی استنباط کرد که جسم شریفشان نیز در طول این یکصد سال، سالم مانده است یا نه؟ اما وقتی، غذایی که به سرعت فاسد میشود، بدون اینکه کمترین تغییری در طعم و بویش ایجاد شود، سالم بماند، پس سالم ماندن اجساد پس از مرگ، نیز امر محال و چندان عجیب و غریبی نخواهد بود.
در زمان فتحعلی شاه قاجار كه باران شدّت پیدا میكند در قبر ایشان شكافی پدیدار میشود و افرادی كه برای تعمیر میروند میبینند یك سردابی است و یك آدم خوابیده است و بدن سالم بتمام معنی.
موید دوم بر این مدعا، سخن قرآن درباره فرعون و جسدش هست در سوره یونس، که از آب بیرون کشیده شد تا عبرتی باشد برای آیندگان: فَالْیوْمَ نُنَجِّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آیةً وَإِنَّ كَثِیرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنَا لَغَافِلُونَ(یونس/92) [ ولی امروز، بدنت را (از آب) نجات میدهیم، تا عبرتی برای آیندگان باشی! و بسیاری از مردم، از آیات ما غافلند!]
اهل تفسیر در ذیل این آیه، احتمالات گوناگونی به میان آوردهاند. در تفسیر نمونه آمده است:
«هم اکنون در موزه هاى (مصر) و (بریتانیا) یکى دو بدن از فراعنه به حال مومیائى باقى مانده است ، آیا بدن فرعون معاصر موسى در میان آنها است که بعدا آنرا به صورت مومیائى حفظ کرده اند یا نه ؟ دلیلى در دست نداریم ، ولى تعبیر (لمن خلفک ) ممکن است این احتمال را تقویت کند که بدن آن فرعون در میان اینها است ، تا عبرتى براى همه آیندگان باشد، زیرا تعبیر آیه مطلق است و همه آیندگان را شامل مىشود.»
همچنین گفته شده یک محقق فرانسوی به نام پروفسور موریس بوکای بر روی پروژه جسد مومیایی شده فرعون، مطالعاتی داشته است که با دلالت یکی از مسلمانان، پیشگویی قرآن را در این خصوص،میبیند و چندی بعد، به اسلام گرایش می یابد. (شایان ذکر است نگارنده در هیچ منبع اصیلی، نتوانست گزارش مربوط به نتیجه مطالعات این محقق فرانسوی را بیابد.)
ماجرای تاریخی جسد شیخ صدوق در زمان فتحعلی شاه قاجار
اینک، به عنوان نمونه، تلخیص ماجرای تاریخی جسد مشاهدهشده ابن بابویه، از علمای اعلام فقهای شیعه، را به نقل از علامه حسینی طهرانی در کتاب معاد شناسی، مجلد سوم، میآوریم:
«بدنهائی كه در میان قبر است ممكن است نپوسد، مانند جنازۀ شیخ صدوق محمّد بن علیّ بن حسین بن موسیبن بابویه قمّی، كه از فحول علماء و صاحب كتاب «مَن لایَحضُرُه الفَقیه» یكی از كتب اربعۀ شیعه و قریب به سیصد جلد كتاب دیگر است.
در سنۀ 381 هجریّۀ قمریّه رحلت میكند و در ری مدفون میگردد.این عالِم جلیل همین ابن بابویهای است كه در جنوب طهران در راه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام مدفون است، و پس از حضرت عبدالعظیم و امامزاده حمزه، طهرانیها در پناه او به سر میبرند.
سابقاً یك بقعۀ مختصر و متروكی داشته است، و در زمان فتحعلی شاه قاجار كه باران شدّت پیدا میكند در قبر ایشان شكافی پدیدار میشود و افرادی كه برای تعمیر میروند میبینند یك سردابی است و یك آدم خوابیده است و بدن سالم بتمام معنی.
خبر را به طهران میآورند و به گوش فتحعلی شاه میرسد، و او با جماعتی از علماء و اعیان حركت میكند به سمت ابن بابویه؛ یكی پس از دیگری علماء و اعیان داخل میشوند و خبر میآورند و أخبار همه متّفقاً این بود كه یك آقائی خوابیده است، كفن شده بوده است ولی كفنش ریخته و بدنش عریان عریان، فقط در روی عورت او به شكل ساتری عنكبوت تار تنیده است.
و روی كفنِ ریخته شده و پودر شده، یك چیزی است مثل طناب پیچیده دور بدنش و گویا از همان ریسمانهائی است كه دور كفن روی بدن میپیچیدهاند.
این بدن بلند قامت و بسیار خوش هیكل و زیباست، محاسنش حنائی است و دستهایش حنائی است و كف پاهایش حنائی است و به ناخنش زردی رنگ حنا موجود است.
این واقعه در سنۀ 1238 هجریّۀ قمریّه اتّفاق افتاده است.
فتحعلی شاه دستور میدهد آن سوراخ را بگیرند، و این قبّه و بارگاه فعلی را بر مزار او بنا میكند.»
خوانندگان عزیز میتوانند مشروح این ماجرا را در کتابهای: «روضاتُ الجنّات» خونساری، «تنقیحُ المَقال» مامَقانی و «قصص العلمآء» تنكابنی مطالعه کنند.
عملی که مانع پوسیده شدن جسد پس از مرگ میشود
در پارهای از متون احادیث اسلامی، از اعمالی سخن گفته شده است که مداومت بر آنها موجب نپوسیدن بدن در قبر میشود که از باب نمونه به یک حدیث اکتفا میکنیم:
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
"در شب معراج بهشت و نعمتهای آن و دوزخ و عذابهای آن را مشاهده كردم. بهشت هشت در داشت و بر هر در چهار كلمه نوشته شده بود.(حضرت پس از تبیین نوشته های درهای یکم تا پنجم بهشت می فرماید)بر در ششم نوشته شده بود: «لا إله إلاّ اللّه، محمّد رسول اللّه، علىّ ولی اللّه»، هر كس میخواهد قبر او گشاده گردد و گسترش یابد مسجد بسازد، هر كه میخواهد حشرات زیرزمین او را نخورند در مساجد بسیار بماند، هر كس میخواهد بدنش در قبر تر و تازه بماند و نپوسد مساجد را نظافت و تمیز كند و هر كه میخواهد جایگاهش را در بهشت ببیند مساجد را فرش كند." (بحار الانوار، ج 8، ص 144.)