2 راه شکست حصر شیطان
جنگ با شیطان هم نابرابر است هم همیشگی. چگونه میشود این جنگ نابرابر را به پیروزی کشاند؟
نویسنده: شکوری- شبکه تخصصی قرآن تبیان
مارهای چمباتمهزن را دیدهاید؟ پیتونها یا بواها را؟ میگویند این نوع مار در هنگام شکار،نخست، طعمه را با آروارههایش محکم میگیرد، سپس دورش میپیچد، و حلقه را بهتدریج تنگتر میکند آنقدر که ششهای شکار از کار بیفتد. پیتون حتی در کشاکش غلبه بر شکار رگهای حیاتی طعمهاش را میترکاند و سرانجام با خیال راحت درسته میبلعدش!
و ماننده مار پیلتون و حتی بسی مخوفتر، شیطان.
تصویری که قرآن از لحظه شکار این افعی ایمانخوار به دست داده است، چنین است:
«قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ*ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ»
[گفت : حال که مرا نومید ساخته ای من هم ایشان را از راه راست تو منحرف می کنم. * آنگاه از جلو و از پشت و از چپ و از راست بر آنها یورش می آورم. در این صورت، بیشترشان را ناسپاس خواهی یافت.](اعراف16-17)
شیطان، چنانکه خودش اقرار کرده است، از پیش و پس و راست و چپ، راه را بر ابنای بشر میبندد. و دایره حصار را آنچنان تنگ میکند که تنفس در فضای ایمان بر آدمی سخت و طاقتفرسا میشود. و چنانچه بتواند رگهای حیاتی ایمان و اخلاق آدمی را قطع کند، دیگر هیچ امیدی به زنده ماندن فرزند آدم نخواهد بود.
بر مبنای این آیه، شیطان تنها از چهارسو(پیش، پس، راست و چپ) می تواند بر ما بتازد. برای برونرفت از این حصار و شکست حلقه محاصره دشمن، دو راه دیگر باقیست: بالا و پایین. یک راهش این است که دست به دعا، نجات و فلاح را از درگاه قرب حضرت حق، مسالت کنیم. و راه دم اینکه: جبهه بندگی به آستان کبریایی حضرتش بساییم تا در جبهه نبرد با شیطان، به فتح و پیروزی دست یازییم.
بر خلاف مارهای پیتون و بواها که چون نیش ندارند، تنها شگرد شکارشان این است که چمباتمه بزنند دور شکار، این روش، اما یکی از چندین و چند شیوه صید این شکارچی پلید است.
او البته با همهی خبث طینتی که دارد، در خصوص شرح روشها و لطایفالحیل شکارش، متواضع است. از خودش بپرسی همه را برایتان بازگو میکند و کرده است! شاید از آنجا که به خودش خیلی مطمئن است آنقدر که هیچ واهمهای ندارد از لو رفتن شگردهاش. شاید هم از حماقتش باشد چنانچه صادق آل محمد(ع) دربارهاش فرمود:خدا را شکر که دشمنانمان را احمق آفرید!
مدلهای شکار شیطان اگرچه متنوعتر است اما یک وجه شباهت تام نیز دارد با مار پیتون و آن اینکه در همه آنها، حصار میبندد دور شکار. یک روشش، همین که از چهارسو بیاید و حلقه محاصره را آنقدر تنگ کند که نفس اهل ایمان به شمار بیفتد. روش دیگرش این که دزدانه جامعه احرام میپوشد و در اطراف کعبه دل آدمی طواف میکند آنقدر که راه ورود به قلبش را بیابد. این روش از همان مواردی است که پیشتر گفتیم خودش بدان اقرار کرده است؛ نشانیاش: سوره اعراف، کریمه دویست و یکم.(1)
این بدصفت، بسی هم کینهتوز است. از 9 هزار سال پیش تا امروز که در جریان خلقت جد بزرگمان، آدم(ع)، ناگزیر کفر درونیاش(2) را بر آفتاب افکند، قسم یاد کرده که انتقام جدمان را از ما بستاند.
نه تنها شوخی ندارد با هیچکس، که تا ابد نیز سر دشمنی خواهد داشت با ما. حتی به دوستان نزدیک و اولیای خود نیز رحم نمیکند، کسانیکه به ولایتش گردن نهادهاند(3) و او بر گردهشان سوار میشود و از این مرکبهای رام، سواری میگیرد.
به یقین جنگ ما با او، نبردی نابرابر است چون اولا: ما را میبیند از جایی که ما نمیبینیمش. پس دشمنی است که غافلانه بر ما یورش میآورد. دوما: انگیزه بسیار قوی دارد در عنادورزی نسبت به ما. چرا که ما را مسبّب بر باد رفتن رتبهاش در نزد خدا میداند جایگاهی که با زحمات شش هزار سال عبادت، به دست آورده بود اما از روی حسادت، همه این افتخارات را پیش پای نیای اعلای ما قربانی کرد.
راستی تکلیف ما با این دشمن غدّار قسمخورده چیست؟ چه تدبیر باید کرد؟
در کارزار نبرد با این دشمن دیرینه، دو استراتژی کلان وجود دارد :
نخست اینکه در حملات پیاپی و پیشدستانه، حربه را از دست دشمن بگیریم. اما چگونه؟
یادتان باشد گفتیم که قرآن فرموده است: شیطان، خودش و قبیلهاش، از جایی که نمیبینید شما را دید میزند.(اعراف/27)
آنجایی که ما نمیبینیم راه غفلت است. و شیطان درست از همین نقطه، حملهاش را آغاز میکند. باید این راه را بر او سد کنیم.
باز میپرسید چگونه؟
چنانچه دل داده باشید به این سطور، در انتهای همان آیهای که پیشتر نشانیاش را به دستتان دادم، (اگر خواندنش را حواله نکرده باشید به وقتی دیگر)، راز مساله را باز گفته است:
انَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ(201)[ البته، هنگامى كه پرهیزكاران گرفتار وسوسه شیطانى شوند به یاد [خدا] مىافتند و ناگهان بینا و بصیر مىشوند].
طبیعی است وقتی در تیرس کامل دشمن هستیم، نفوذپذیر خواهیم بود. پس باید پناه آورد به سنگری مستحکم. چیزی مثل دژ که دژبان دارد و او دشمن را میبیند و "گرا"اش را به ما میدهد. و این دژ همان حصن حصین یاد خداست که هم در انتهای آیه، گفته شده است و هم حضرتش در حدیث قدسی فرموده است.(4)
و اما راه دوم شکست حصر شیطان:
بازخوانی و تدبر در آیاتی که در صدر این سیاهه گذشت، راه دوم را نشانمان خواهد داد. آیه را دوباره مرور کنیم:
ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ[[آنگاه از پیش و از پس و از چپ و از راست بر آنها می تازم و بیشترینشان ، را ناسپاس خواهی یافت](اعراف/17)
بر مبنای این آیه، شیطان تنها از چهارسو(پیش، پس، راست و چپ) میتواند بر ما بتازد. بنابراین برای برونرفت از این تنگنا و شکست حلقه محاصره دشمن، دو راه دیگر همچنان باقیست: بالا و پایین.
باید از طریق دعا که قرآن صاعد است، خود را از تمام پیلههایی که شیطان دورمان تنیده، خلاص کنیم و نجات و فلاح از شر این دشمن نابکار را از درگاه قرب حضرت حق، مسالت کنیم.
راه دوم اینکه: جبهه بندگی بساییم به آستان کبریایی حضرتش تا در جبهه نبرد با شیطان، به فتح و پیروزی نهایی دست یازییم.
پینوشتها:
1. در سوره اعراف آیه 201 میخوانیم: "ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون" ترجمه: هنگامی که اهل تقوی دچار وسوسه های شیطان می شوند به یاد خدا می افتند و ناگهان بینا می گردند. طائف یعنی طواف کننده؛ گویا شیطان همچون طواف كنندهاى پیرامون فكر و روح انسان پیوسته گردش مىكند تا راهى براى نفوذ بیابد؛ ویاد خدا اکسیری است که ابرهای تیره و تار وسوسه ها ی شیطان را کنار می زند.
2. فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ(بقره/34)[همه سجده کردند جز ابلیس ،، که سرباز زد و برتری جست و او از کافران بود]. بنا بر این کریمه، که با فعل کان آمده است، شیطان از اول در درونش، کافر بود به مقام پروردگار ولی آن را از ملائک مخفی میکرد.
3. إِنَّما ذٰلِكُمُ الشَّیطانُ یُخَوِّفُ أَولِیاءَهُ فَلا تَخافوهُم وَخافونِ إِن كُنتُم مُومِنینَ(آل عمران/175)
این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بیاساس،) میترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید!
4. حدیث معروف سلسله الذهب: کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی