یک مسابقه معنوی بزرگ!
دنیا فقط دار امتحان نیست که دالان مسابقه هم هست. خوف به جانت میافتد وقتی فکر کنی دائم سر جلسه امتحانی. زندگی را به مثابه یک مسابقه بزرگ ببین اگر می خواهی شور و هیجان زندگی و عبادت در تو گم نشود.
نویسنده: شکوری-شبکه تخصصی قرآن تبیان
روزها و شبهای کنکور را یادت هست؟ یادت هست قید همه علقههایت را زده بودی، نشسته بودی به خلوت با دانای مهربان، و عهدها بسته بودی با خودت که مدام و یکریز حواست پیش درست باشد که مبادا سرنوشتت بر باد برود؟! گاهی هم کابوس میدیدی که سر جلسه امتحان نشستهای و همه چیز را از یاد بردهای حتی اسمت را. پریشان از خواب میجهیدی و غمباد میگرفتی که نکند این خواب تعبیر شود و هر چه را که خواندهام دود شود برود هوا! هنوز هم که سالها از این ماجرا میگذرد، وقتی تازیانه میزنی بر گرده خاطرات آن روزها، خوف به جانت چنگ میاندازد.
همیشه از این زاویه به دنیا چشم دوختهایم. اینقدر که ترساندنمان از چوب امتحان خدا، شاید از مهر و محبت و عطوفت و لطافتش نگفتند برایمان.
امتحانات و ابتلاءات، سنت تغییرناپذیر خداست درست! اما آیا همه بلایا و مصیبتهایی را که در زندگی آوار میشوند روی سر آدم، باید گذاشت به حساب امتحان خدا؟!
چقدر امتحان؟! چقدر بلا؟! چقدر...! اگر بنا باشد که همیشه توی دلهره و اضطراب ابتلاءات باشیم و مدام تب کنیم که زنگ امتحان خداست که برای ما به صدا درآمده است، پس دیگر کی زندگی کنیم؟
نمیگویم امتحان (و به تعبیر قرآن، ابتلاء) الهی در کار نیست که هست، بلکه میگویم: دنیا فقط دار امتحان نیست که دالان مسابقه هم هست.
از قدیم گفتهاند: هر چیز، اعتدالش خوب است. تا وقتی روی ریل اعتدال هستی از کژراههها در امانی، اما اگر اندکی مسیرت شکسته شود، فرسنگها دور میافتی از مقصد و مقصودت.
خیلی از مشکلات و نکبتهایی که چنبره زدهاند روی زندگیهامان، ریشهشان برمیگردد به سوء تدبیر شخص شخیص خودمان؛ چنانکه از پیامبر آب و آئینه (ص) مروی است که فرمود: نسبت به امتم نه از فقر که از سوء تدبیر بیم دارم.
اگر میخواهی شور و هیجان زندگی و عبادت در تو گم نشود به چشمانت عادت بده که زندگی را به مثابه یک مسابقه بزرگ ببینند. این یک رهنمون و راهبرد قرآنی است.
خداوند در حبل متینش همهمان را فراخوانده است به یک مسابقه بزرگ، یک ماراتن واقعی و نفسگیر با رویکرد معنوی. در قرآن، این راهبرد، با دو کلیدواژه سرعت و سبقت تبیین شده است. یکجا می فرماید: سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ (حدید/21) [پیش بتازیید به سوی مغفرت پردگارتان.] جای دیگر: فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ(بقره/147) [در نیکی کردن، از هم پیشی بگیرید.]
بگذارید این راهبرد قرآن را اندکی بسط دهم.
زیاد شنیدهاید که دین، پوسته ای دارد و هستهای. یا مثلا: شریعت، طریقتی دارد و حقیقتی. مرحله نخست دینداری، حرکت است و بیداری و بدو شروع حرکت از شریعت است. بر مبنای این نقشه راهبردی، در عمل به شریعت، عجله رواست، خودت هستی و خدای خودت، میتوانی و باید که سرعت بگیری در خیرات. تا برسی به وادی مستقیم طریقت. اینجا دیگر، تنها نیستی، رهپویان دیگری هستند که با تو طی طریق میکنند، زرنگ اگر باشی، گوی سبقت میربایی از همگان تا وصول بیابی به مرحلهای که بزم حضور مقربان است و آن نیست مگر حقیقت ذات کبریایی حضرت دادار. همینجا بگویمت که نیل به این مرحله، البته خون دل خوردن دارد. گذشته از سبقت، استقامت هم لازم دارد. دوباره نقشه راه را مرور کن. از بدو الی الختم که سرآغازش حرکت بود و فرجامش، استقامت.
نمونه را همین نماز. بعد از قصد قربت، قامت که میبندی اگر تا آخر فریضه، قلبت حضور داشت و حواست سر جایش بود، اهل طریقتی. اما اگر در حین نماز، مرغ دلت، مدام از این شاخه به آن شاخه پرید، آن وقت شریعتمداری و در طلیعه مسیر. نمازی که با حواس متشتت بخوانی، البته از منظر احکام شریعت و فقه، صحیح است اما مقبول نیست. نمازت زمانی مقبول است که گذشته از تلفظ صحیح با آداب درست همراه باشد. بالاتر از این، نمازت ممکن است قبول باشد اما کامل نباشد. نماز وقتی کامل است که بدانی چرا و در پیشگاه چه کسی، به نماز ایستادهای، چنانکه فرمودهاند: صل صلاه المودع.
خلاصه چه دردسرتان دهم، حاصل همه آنچه را که گفتم و همه آنچه که نگفته ماند، یک چیز بیش نیست و آن اینکه:
دنیا میدان مسابقه کسب فضایل هست، حتی امتحانات، مرحلهای است از این مسابقه، همین و دیگر هیچ.
یادمان نرود سبک زندگیمان باید جوری باشد که شوق وصول به حقیقت در ما جوانه زند، نه اینکه سایه ترس، پژمردمان کند.