نگارش غلط برخی کلمات قرآن، چرا؟
پارهای از کلمات قرآن بر خلاف دستور نگارش زبان عربی کتابت شدهاند. علت تاریخی این مساله چیست؟ آیا این نادرستنویسی، دلیل بر تحریف قرآن است؟
نویسنده: شکوری-شبکه تخصصی قرآن تبیان
قرآن کریم هم در لفظ و هم در معنا از جانب پروردگار یکتا نازل شده و پیامبر اکرم (ص) آن را همانگونه که از سرچشمه وحی دریافت میکرد بیکم و کاست بر مردم اقراء مینمود. وی هر چند به گواهی قرآن، نوشتن و خواندن نمیدانست اما عدهای از اصحاب خود را که نویسندگی میدانستند بر کار کتابت آیات قرآن گمارد. بنابراین، به خلاف تصور برخی، قرآن کریم در زمان خود پیامبر (ص) توسط تنی چند از صحابی باسواد ایشان نگارش و در خانه حضرتش نگاهداری گردید. معروفترین کاتبان وحی عبارت بودند از: علی (ع)، ابی بن کعب، زید بن ثابت.
برخی از دانشمندان اهل تسنن به خطا، از معاویه بن ابی سفیان، به عنوان کاتب وحی یاد میکنند لیک حقیقت این است که معاویه، نامهنگار پیامبر بوده و هیچگاه بر امر کتاب مصحف آسمانی قرآن، فخر نیافته است.
در زمان نزول قرآن، اکثریت مردمان جز اقلیتی چند، به اصول خواندن و نوشتن آشنا نبودند. از این رو، رایجترین شیوه و یگانه روش آموزش قرآن به مردم، قرائت قرآن به صورت شفاهی بود.
در اینکه نخستینبار، جمعآوری قرآن به شکل مجموعه واحد توسط چه کسی و در چه زمانی صورت گرفته است بین دانشمندان علوم قرآنی اختلاف نظر وجود دارد. عدهای خلیفه نخست را به عنوان نحستین جامع و مدون قرآن برمیشمرند. و برخی دیگر، خلیفه دوم و سوم را. هر گروه نیز برای اثبات دعاوی خود به یک یا چند روایت تاریخی استناد میکند.
آیت الله خویی، فقیه نامدار و بزرگمحدث شیعی در کتاب "بیان در علوم و مسائل کلی قرآن» روایاتی را که جمعآوری قرآن را به خلفای سهگانه نسبت میدهد آورده و با نشان دادن تناقض درونی آنها با یکدیگر و نیز تعارضشان با دستهای دیگر از روایات، که جمع آوری قرآن را به رسول خدا (ص) نسبت میدهد، چنین نتیجه گرفته است که تجمیع قرآن به دستور شخص شخیص پیامبر (ص) و در زمان حیات حضرتش به وقوع پیوسته است.
برخی از دانشمندان اهل تسنن به خطا، از معاویه بن ابی سفیان، به عنوان کاتب وحی یاد میکنند لیک حقیقت این است که معاویه، نامهنگار پیامبر بوده و هیچگاه بر امر کتاب مصحف آسمانی قرآن، فخر نیافته است.
«آری، جای تردید و شک نیست که عثمان در دوران خویش قرآن را جمعآوری کرده است، ولی نه به آن معنی که سورهها و آیات قرآن را در یک مصحف تدوین کند و از پراکندگی به صورت مجموعه واحد در بیاورد، بلکه بدین معنی که او تمام مسلمانان را در قرائت یک قاری مخصوص، جمع و متحد نمود و تمام قرآنهای دیگر را که با آن قرائت مورد نظر موافق نبود، سوزاند و به تمام بلاد و شهرها نوشت که چنین قرآنها را بسوزانند و بدین وسیله مسلمانان را از هر گونه اختلاف قرائت نهی و منع نمود که آن را در اصطلاح «توحید المصاحف» مینامند.» 1
چرایی نگارش غلط برخی کلمات قرآن
شیوه نگارش در هر زبانی بر اساس اصول و قواعدی صورت میپذیرد که بدان رسم الخط یا آئین نگارش گویند. قرآن نیز بر اساس رسمالخط موجود در آن زمان نگارش شده است.
در مصحف عثمانی، که از خط زمان پیروی میکرد، «برخی از کلمات به صورت خاصی نوشته شده و گاهی یک کلمه در جایی به یک شکل و در جای دیگر به شکل دیگر نوشته شده که دلیل روشنی بر آن نیست مگر اینکه بگوییم در رسم الخط آن زمان چنین معمول بوده و یا به هر دو صورت نوشته میشده است. از جمله این موارد میتوانیم از کلمه «ابن أمّ» یاد کنیم که در سوره اعراف آیه 150 به همین شکل و در سوره طه آیه 94 به صورت «یابنوم» کتابت شده است. و نیز کلمه «اصحاب الایکه» در سوره ق آیه 14 به همین شکل ولی در سوره شعراء آیه 176 به شکل «اصحاب لئیکة» نوشته شده است. و نیز کلمه «العلماء» در سوره شعراء آیه 197 و سوره فاطر آیه 28 به صورت «العلموا» نوشته شده است. و نیز کلمه «نشاء» در سوره هود به شکل «نشوا» و کلمه «نبأ» در سوره انعام آیه 34 به شکل «نبایء» و کلمه «ایها» در چند مورد به شکل «آیه» و کلمه «لشئ» در سوره کهف آیه 23 به شکل «لشایء» نوشته شده و از این قبیل بسیار است و میتوان گفت در همه این موارد از رسم الخط زمان پیروی شده و در آن زمان این کلمات به دو صورت نوشته میشده است.»2
دانشمندان علوم قرآنی در خصوص اینکه چرا پارهای از کلمات قرآن بر خلاف دستور نگارش متداول زبان عربی کتابت شدهاند. دو دیدگاه عمده به میان آوردهاند:
موافقان دیدگاه توقیفی بودن رسمالخط
عدهای بر این باورند که رسم الخط مصحف توقیفی است و به دستور پیامبر اکرم (ص)، به شکل کنونی کتابت گردیده است. بنا بر این دیدگاه، اختلاف در نگارش حروف و کلمات قرآن، سرّیست از اسرار الهی.
برخی نیز در مقام کشف علل این اختلافها، خود را به تکلف افکندهاند و حکمتهایی خاص و توجیههایی عرفانی مطرح نمودهاند.
مخالفان دیدگاه توفیقی بودن رسم الخط
در مقابل این گروه، عدهای دیگر همچون ابن خلدون در مقدمه کتاب تاریخ خود، بر این دیدگاه سخت تاخته میگوید:
«خط عربی در آغاز طلوع اسلام از لحاظ استواری و زیبائی و خوبی نه تنها به مرحله نهائی کمال بلکه به حد متوسط هم نرسیده بود، چون عربها در وضع بادیه نشینی و وحشیگری به سر میبردند و از پیشه و هنر دور بودند. باید دید چه نظریه هائی به خاطر رسم الخط قرآن که صحابه آن را با خطوط متعارف خود نوشتهاند پدید آمده است. آنها با خطوطی که از زیبائی بهره چندانی نداشت، اصول خط قرآن را نوشتهاند، و در نتیجه در نظر کارشناسان، بسیاری از شیوه نگارش آنان با قواعد و رسوم صنعت خط سازش ندارد، و سپس تابعین نیز همان رسم الخط را از لحاظ تیمن و تبرک رسم الخط اصحاب پیامبر پیروی کردهاند، همان صحابه ای که پس از پیغمبر بهترین افراد بشر بشمار میرفتند و گفتارهای وحی را از قرآن و سخن پیامبر فرا گرفته بودند. چنانکه هم اکنون نیز برخی از افراد خط یکی از اولیاء خدا یاد دانشمندی را از لحاظ تبرک سر مشق خود قرار میدهند و شیوه رسم الخط او را خواه درست یا نادرست تقلید میکنند و هیچ نسبتی میان این دو وجود ندارد، چه شیوه صحابه پیروی شده، و رسم الخط آنان پایدار گردیده و دانشمندان هم متوجه آن خط در مواضع معلوم شدهاند. در این باره به پندار بعضی از بی خبران نباید اعتنا کرد که می گویند صحابه به هنر خط کاملاً آشنا بوده، و خط را بسیار خوب مینوشتهاند، و این که برخی تصور میکنند خط آنان مخالف اصول و قواعد رسم الخط است درست نیست، بلکه کلیه مواردی را که مخالف قیاس شمردهاند میتوان توجیه کرد. می گویند در مواضعی نظیر اضافه شدن الف در "لا اذبحن" این زیاده جهت آگاه ساختن بر این است که ذبح روی نداده، و در زیاد شدن یاء در (بیایید(یا زائد هشداری است بر کمال قدرت خداوند، و مانند اینها از توجیهاتی که بر روی هیچ شالوده ای جز ادعای بی دیل استوار نیست، و تنها سببی که آنان را به این گونه توجیهات واداشته این است که آنان معتقدند با این گونه بیانات صحابه را از تو هم نقص، و نداشتن مهارت در خط، خلاص میکنند، و میپندارند که خط کمال بشر است و بنابراین توجیه صحابه را از نقصان این کمال دور میسازند، و آنان را به کمال در مهارت خط نسبت میدهند، لذا برای آن چه از خط ایشان که بر خلاف مهارتها و اصول رسم الخط است این گونه دلیلهائی دست و پا میکنند در صورتی که این شیوه درستی نیست.»3
در عصر ما نیز دکتر صبحی صالح، بر عدم توقیفی بودن رسم الخط مصحف شریف تاکید ورزیده بر این باور است که این گونه سخنان مبالغهآمیز که به منظور تقدیس رسم الخط عثمانی ابراز شده است، متکلفانه و دور از منطق است.
آیا غلطنویسی برخی کلمات، دلیل بر تحریف قرآن است؟
اگرچه برخی از دانشمندان همین اختلاف در نگارش کلمات قرآن را مستمسکی برای اثبات ادعای تحریف قرآن گرفتهاند، اما حقیقت آن است که «وجود غلطهای املایی در نگارش مصحف شریف، به کرامت قرآن و مفاهیم آن آسیبی نمیزند. زیرا:
یک. قرآن - در واقع - چیزی است که خوانده میشود، نه آن چه که نگارشی مییابد. بنابراین، کتابت به هر سبکی که باشد، تا زمانی که قرائت آن بر سلامت نخستین خود بوده و چونان که در دوره پیامبر (ص) و صحابه بزرگوارش بود قرائت گردد، هیچگونه زیانی نخواهد داشت.
و تردیدی نیست که مسلمانان، از صدر اول تاکنون، نصّ قرآن را با تلفظ صحیح آن، پاس داشتهاند، و به همین سان، برای همیشه و با تواتری قطعی، باقی خواهد ماند.
دو. اشتباه دانستن نگارش، صرفاً انتقادی بر نویسندگان اولیه به سبب جهل یا سهلانگاری آنان است، و نه اشکالی در خود کتاب، که: ««لَّا یأْتِیهِ الْبَطِلُ مِن بَینِ یدَیهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکیمٍ حَمِیدٍ؛ از پیش روی آن و از پشت سرش، باطل به سویش نمیآید. فرو فرستادهای است از حکیمی ستوده [صفات]».
سه. وجود غلطهایی که پیوسته باقی مانده و تغییر نکردهاند، برای مسلمانان این فایده را دارد که بر سلامت کتاب خود از تحریف در گذر قرنها، استدلال نمایند. زیرا اشتباهات املایی که جایگاهی نداشته و سزامند آن بود که به دست اصلاح سپرده شوند، با این حال بدون تغییر باقی ماندهاند تا مقام پیشینیان در آن چه نوشتهاند، بزرگ داشته شود. بنابراین، نصّ کتاب عزیز شایستهتر است که از هرگونه احتمال تحریف و دگرگونی ؛ به دور مانده باشد.4
آری، اگرچه اندکی از الفاظ قرآن با اختلافات نگارشی همراه است اما اصل در عدم تحریف آن، قرائت صحیح است نه کتابت صحیح. با این همه، حتی حفظ همین شیوه نگارش نیز هماره مورد تاکید صحابه و تابعین بوده است تا اینکه مبادا هر کسی به بهانه اصلاح نگارش صحیح کلمات و مفردات قرآن، زمینهای برای تحریف لفظی و معنوی آن فراهم آورد.
پانویسها:
1. بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، آیت الله خویی.
2. رسم الخط و کتابت قرآن، یعقوب جعفری
3. مقدمه ابن خلدون، باب 5، ص 419، به نقل از قرآن هرگز تحریف نشده، علامه حسن زاده آملی
4. تاریخ قرآن، هادی معرفت