شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 2782
  • چهارشنبه 1393/11/22
  • تاريخ :

کرسی اخلاق قرآنی 5

 این شماره: «از این بیهودگی‌ها، بر حذر باش»


قرآن کریم در کنار بیان احکام و عقاید، آموزه‌های اخلاقی فراوانی دارد که اصول مترقی رفتار مومنانه و الگوی تمام‌عیار زیست مسلمانی را به تصویر کشیده است که می‌توان در ارتباط با خدا و خلقش به کار بست. در سلسله نوشتارهای گذشته، به تبیین پاره‌ای از آموزه‌های اخلاقی از دریچه آیات قرآن نشستیم. اینک با ما همراه باشید تا با یکی دیگر از جلوه‌های سبک زندگی مومنانه از رهگذر آیات قرآن، آشنا شویم.
نویسنده: دکامی- دانشجوی دکتری الهیات

بیهودگی


 
خداوند متعال در سوره مومنون آنگاه که از ویژگی‌های رفتاری اهل ایمان، سخن به میان می‌آورد ویژگی «روی‌گردانی از لغو و بیهودگی» را بی‌درنگ پس از خشوع و بین نماز و زکات ذکر می‌کند که حاکی از اهمیت این شیوه رفتاری است: [به تحقیق مومنان رستگار شدند/ آنها که در نمازشان خشوع دارند/ و آنها که از لغو و بیهودگی روی‌گردانند/ و آنها که زکات را انجام می‌دهند.] (مومنون/1-3)
اکنون باید دید مراد از لغو که رویگردانی از آن لازمه ایمانی است که فلاح و رستگاری را در پی دارد، چیست؟
معنای لغوی
«لغو» در لغت به چیزی اطلاق می‌شود که مورد اعتنا نبوده و از آن نفعی حاصل نگردد [۱] و در اصطلاح قرآنی به کلام، عمل یا فکر بیهوده و باطلی که موجب غفلت انسان از یاد خدا باشد، اطلاق می‌شود. [۲]
واژگانِ هزل، لهو و عبث، نیز به معنی کلام و کار بی‌اهمیت، بدون قصد و بی‌حاصل است؛ و از این جهت با واژه «لغو» هم‌معنا می‌باشند. [3]
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: «کار لغو آن کاری است که فایده نداشته باشد و برحسب اختلاف اموری که فایده، عاید آن‌ها می‌شود مختلف می‌گردد. چه‌بسا فعلی که نسبت به امری لغو و نسبت به امری دیگر مفید باشد. پس کارهای لغو در نظر دین، آن اعمال مباح و حلالی است که صاحبش در آخرت و یا در دنیا از آن سودی نبرد و سرانجام آن، منتهی به سود آخرت نگردد، مانند خوردن و آشامیدن به انگیزه شهوت در غذا که لغو است، چون غرض از خوردن و نوشیدن گرفتن نیرو برای اطاعت و عبادت خدا است. بنابراین اگر فعل، هیچ سودی برای آخرت نداشته باشد و سود دنیایی‌اش هم سرانجام منتهی به آخرت نشود، چنین فعلی لغو است و به نظری دقیق‌تر، لغو عبارت است از غیر واجب و غیر مستحب.»
به‌طورکلی، مفسران، برای لغو معانی گوناگون ذکر کرده‌اند از جمله باطل، معاصی، دروغ، دشنام، مقابله دشنام به دشنام، غنا و لهو و لعب، شرک و نظایر آن. صاحب تفسیر نمونه همه موارد گفته شده را مصداق مفهوم جامع و کلی لغو یعنی هر گفتار و عمل بی‌هدف که فایده چندانی ندارد می‌داند و اضافه می‌کند که لغو تنها شامل سخنان و افعال بیهوده نمی‌شود، بلکه افکار بیهوده و بی‌پایه‌ای که انسان را از یاد خدا غافل و از تفکر در آنچه مفید و سازنده است به خود مشغول می‌دارد همه در مفهوم لغو جمع است.
در حدیثی پشت‌درپشت از امام صادق (ع) پیرامون این آیه آمده است: اگر کسی به باطل سخنی بر تو بست یا نسبتی به تو روا داشت که در تو نیست، به خاطر خدا از او روی‌گردان؛ و در حدیثی دیگر لغو، تفسیر شده است به آوازه‌خوانی و سرگرمی‌های بیهوده؛ و همین‌طور به شنودن سخن قصّاص و داستان‌پردازان خیال‌باف. [4]
از امیر مومنان (ع) مروری است : هر سخنی که در آن یادی از خدا نباشد لغو است.
 
مصادیق لغو از منظر قرآن
1. بت‌پرستی
پرستش به‌منظور اظهار حاجت، جلب منفعت و یا دفع خطر و ضرر است و در صورتی که، معبود فاقد حس و ادراک باشد، اظهار حاجت لغو خواهد بود و دلیلی برای خضوع در برابر آن وجود نخواهد داشت. [۱۳] «إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَأَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَ لَا یُبْصِرُ وَ لَا یُغْنیِ عَنکَ شَیْئاً» [5]«به پدرش گفت: ای پدر! چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود، و نه می‌بیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ می‌کند؟!»
این آیه -که مربوط به احتجاج ابراهیم (ع) با عموی خود هست- بیانگر این مطلب است که پرستش موجودی که هیچ‌گونه قدرتی ندارد (بت‌پرستی)، لغو و بیهوده است. [6]
2. سوگند لغو
ازآنجاکه سوگند خوردن ارزش و اهمیت خاصی در کلام داشته و همچنین در کلام و زندگی انسان اثرگذار است، گاهی ممکن است انسان برحسب عادت و بدون قصد، آن را به زبان آورد؛ لذا، یکی از مواردی که در قرآن به‌عنوان مصادیق لغو به شمار آمده، سوگندهایی است که بدون قصد و ایجاد اثر بر زبان جاری می‌شود: [7]«لا یُواخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیْمانِکُم ...» [8]«خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد می‌کنید، مواخذه نخواهد کرد...»
در این آیه شریفه، خداوند سوگندهای بدون قصد و توجه را نیز، لغو شمرده؛ لکن، مورد مواخذه قرار نمی‌دهد.
3. عبادت لغو
مصداق دیگری که در قرآن برای لغو ذکر شده است، اعمال و افعال بیهوده‌ای بود که از کفار به نام عبادت انجام می‌گرفت: «وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً...» [9]«(آن‌ها که مدّعی هستند ما هم نماز داریم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چیزی جز «سوت کشیدن» «کف زدن» نبود...»
در حقیقت این آیه، به عبادت کفار- که در مقابل کعبه (بنا بر روایات وارده و نظر مفسران شیعه و اهل سنت در ذیل آیه، منظور از «بیت»، کعبه و مسجدالحرام هست.) برای بت‌های خود، حرکات زننده‌ای مانند کف زدن و... انجام می‌دادند- اشاره کرده و بیان می‌کند که این رفتارها مخصوص مجالس لغو بوده و با قداست کعبه منافات دارد. [10]

دوری از لغو در دنیا، بهره‌اش، محفوظ ماندن از لغو در قیامت است. (عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ) (لا تَسْمَعُ فیها لاغِیةً)(سوره غاشیه، آیه یازدهم.) سخن بیهوده‌ای در آنجا (= بهشت) نشنوند.
اعراض از لغو، نباید با بدگویی و تندخویی همراه باشد، زیرا در آیهٔ دیگر می‌فرماید: وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کراماً وقتی از کنار لغو عبور می‌کنند کریمانه عبور می‌کنند. (سوره فرقان، آیه هفتاد و دوم).
 
در یکی از داستان‌های گلستان می‌خوانیم:
 «یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته. عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد. جوان از خواب مستی سر برآورد و گفت: اذا مروا باللغو مروا کراما.
اذا رایتَ اثیما کن ساترا؛       یا من تُقَبّح امری، لِم لا تمرّ کریما.
[هر گاه گنهکاری را دیدی پرده‌پوش باش؛ ای آنکه کارم را ناپسند می‌شماری، چرا بزرگوارانه گذر نمی‌کنی].          
متاب ای پارسا روی از گنه‌کار،      به بخشایندگی در وی نظر کن.
اگر من ناجوانمردم به کردار،       تو بر من چون جوانمردان گذر کن. [11]
 
پانوشت‌ها:
 1. لسان العرب، ج ۵، ص ۲۵۰.   
۲. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ش، ج ۱۰، ص ۲۰۸.
۳. ویکی فقه
4. تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان
5. مریم/سوره ۱۹، آیه ۴۲.   
6.  تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۵۹-۱۶۷.   
7. تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۲۲۳.   
8. بقره/سوره ۲، آیه ۲۲۵.   
9. انفال/سوره ۸، آیه ۳۵.  
10. ویکی فقه
11. سعدی شیرازی، گلستان.

 

UserName