شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 2102
  • شنبه 1393/10/20
  • تاريخ :

کرسی درس اخلاق قرآنی 4

این شماره: « در پوستین خلق افتادن»

تجسس

اشاره:


در آیات کریمه کلام وحی، در کنار بیان احکام و عقاید، آیات بسیاری وجود دارد که سبک زیست مسلمانی را در ارتباط با خدا و خلق نشان می‌دهد. در این سلسله نوشتارها، به تبیین پاره‌ای از آموزه‌های اخلاقی قرآن کریم از دریچه سوره مبارکه حجرات، می‌پردازیم.

در آیه 12 سوره حجرات می‌خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ... لا تَجَسَّسُوا. [ ای كسانی كه ایمان آورده اید... تجسس مكنید].

از نگاه قرآن، نقض حریم خصوصی و سرک کشیدن در زندگی شخصی دیگران، که متاسفانه تکنولوژی‌های مدرن امروزی نیز به شیوع آن، دامن زده، بدون تردید گناهی است بس سترگ و ناپسند.

تجسس و تحسس هر دو به معنی جستجوگری است ولی اولی معمولاً در امور نامطلوب می آید، و دومی غالباً در امر خیر.

 در حقیقت جستجوگری عاملی است برای كشف اسرار و رازها و احیاناً عیوب نهانی مردم،‌ و اسلام هرگز اجازه نمی دهد كه رازهای خصوصی افراد فاش شود. به تعبیر دیگر اسلام می خواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند. بدیهی است اگر اجازه داده شود هر كس به جستجوگری دربارة دیگران برخیزد حیثیت و آبروی مردم بر باد می رود.(1). بنابراین تحسس در اسلام جایز و مورد امر خداوند در قرآن است. خود قرآن نیز در ضمن داستان حضرت یوسف(ع) بر این امر صحه گذارده است، آنجا كه می‏فرماید: «فتحسسوا من یوسف و اخیه» (یوسف، 87) از برادارن یوسف خواسته شد كه بروند و تفحص كنند تا شاید یوسف را پیدا كنند كه این تحقیق و جستجو در یك كار خیر است.

اما تجسس در این آیه، مطلق و بدون هیچ قید و شرط ذکر شده است. و این اطلاق، سوالی را به ذهن متبادر می کند و آن اینکه آیا تجسس تحت هیچ شرایطی جایز نیست؟ حتی جایی که پای مصالح عمومی مردم در میان است؟

فقهای فقه حکومتی با استنباط از قرائن و شواهد مربوط به این آیه و روایات ذیل آیات دیگر، در تشریح حکم مساله بر این باورند كه چنانچه بیم توطئه بر ضد کیان جامعه، یا به خطر افتادن امنیت و براندازی حکومت اسلامى وجود داشته باشد ، تجسس جواز پیدا می کند. «ولى این امر هرگز نباید بهانه‏اى براى شكستن حرمت این قانون اصیل اسلامى شود، و افرادى به بهانه مساله توطئه و اخلال به امنیت، به خود اجازه دهند كه به زندگى خصوصى مردم یورش برند، نامه‏هاى آنها را باز كنند، تلفنها را كنترل نمایند و وقت و بى وقت به خانه آنها هجوم آورند.

خلاصه اینكه مرز میان تجسس و به دست آوردن اطلاعات لازم براى حفظ امنیت جامعه بسیار دقیق و ظریف است و مسئولین اداره امور اجتماع باید دقیقا مراقب این مرز باشند، تا حرمت اسرار انسانها حفظ شود و هم امنیت جامعه و حكومت اسلامى به خطر نیفتد.»(2)

از امام على علیه السلام منقول است، پیامبر خدا (ص) من و زبیر و مقداد را مأمور كرد و فرمود: بروید تا به آبادى خاخ برسید. در آن جا زنى كجاوه نشین مى بینید كه با خود نامه اى دارد. آن نامه را از او بگیرید. ما راه افتادیم و اسبهایمان به تاخت مى رفتند تا آن كه به آبادى رسیدیم و با آن زن كجاوه نشین رو به رو شدیم. گفتیم: نامه را بده. گفت: من نامه اى ندارم. من گفتم: یا نامه را بیرون مى آورى یا لباسهایت را بازرسى مى كنیم. و او [ناچار ]نامه را از لا به لاى گیسوانش بیرون آورد. ما نامه را خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله آوردیم. نامه اى بود از حاطب بن ابى بلتعه به گروهى از مشركان، كه در آن اطلاعاتى درباره پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به آنها داده بود. پیامبر به حاطب فرمود: این چیست، حاطب؟! عرض كرد: اى پیامبر خدا! درباره [مجازات ]من شتاب مكن؛ زیرا من از قریش نبودم، بلكه خود را هم پیمان و وابسته آنها كرده بودم؛ [مهاجران از ]قریش، در مكّه خویشاوندانى دارند كه از خانواده هاى آنان دفاع و حمایت مى كنند و من چون چنین خویشانى را نداشتم ، تصمیم گرفتم به آنها خدمتى كنم و با این كار از خویشان من در مكّه دفاع و حمایت كنند. یا رسول اللّه ! به خدا سوگند كه من نه كافر شده ام و نه مرتد. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: او به شما راست مى گوید.(3).

از برخی دیگر از روایات استفاده می‌شود که تجسس در جنگ‌ها حتی در میان نیروهای خودی، که اطمینانی بدانها نیست، نیز جایز است، چه رسد به دشمنان متخاصم.

در روایتی از عالم آل محمد(علیهماالسلام) چنین مروی است:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هرگاه سپاهى را گسیل مى داشت و به فرماندهى بدگمان بود یكى از افراد مورد اعتماد خود را به عنوان جاسوس همراه او مى فرستاد.(4)

اما جز این موارد، چنانکه کسی در خرد و کلان شئونات فردی مردم، بی جهت یا از سرکنجکاوی و کشف اسرار، کند و کاو کند، گناهی بزرگ مرتکب شده است که علاوه بر رسوایی دنیوی، عقاب اخروی را نیز در پی خواهد داشت.

از أبو برده روایت است كه پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله چون نماز را با ما تمام كرد، شتابان از ما جدا شد و هنگامى كه به در مسجد رسید دست بر آن نهاد و با صوت بلند چنین گفت: اى گروه كسانى كه به زبان ایمان آورده‏اید و ایمان در قلب شما خلوص پیدا نكرده است! به جستجوى پوشیده‏هاى مومنان مباشید، كه هر كس به جستجوى پوشیده مومنان برخیزد، خدا به جستجوى پوشیده‏هاى خود او مى‏پردازد، و هر كس كه خدا پوشیده‏هاى او را جستجو كند رسوا خواهد شد، و لو در خانه خودش.(4)

حکمت این نهی‌ها و دستورات نجات‌بخش دین اسلام، حفظ کرامت انسانی و زندگی در سایه امنیت روانی و جانی است.

در داستان زیبایی از گلستان سعدی می خوانیم « یاد دارم كه در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر رحمه الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده برهم نبسته و مصحف عزیز بر كنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته. پدر را گفتم: از اینان یكی سر بر نمی دارد كه دو گانه ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند كه گویی نخفته اند، كه مرده اند. گفت: جان پدر تو نیز اگر بخفتی، به كه در پوستین خلق افتی.

نبیند مدعی جز خویشتن را

كه دارد پرده پندار در پیش

اگر چشم خدا بینی ببخشند

نببینی هیچ كس عاجزتر از خویش

 


نویسنده: دکامی، کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان

1. تفسیر نمونه / جلد 22 / صفحه 184

2. همان، صفحه 187 

3.سنن أبی داوود : 3/47/2650.

4.وسائل الشیعة : 11/44/4.

5.به نقل از تفسیر هدایت

UserName