آیا گناه واقعا اثر وضعی دارد؟
اشاره:
گاهی گفته میشود بر هر گناهی یک اثری وضعی مترتب است. این سخن بدین معناست که پارهای از بلایا و تباهیهای موجود در عالم دنیا، نتیجه مستقیم و تکوینی اعمالی است که از انسانها سر میزند. در این مقال، سعی میکنیم این موضوع را از منظر قرآن و آموزههای اسلامی بررسی کنیم و ببینیم که آیا، دین، بین گناه انسانها با فساد و تباهی موجود در جوامع انسانی، نسبتی قائل است یا خیر؟
مقدمه
یكى از حكمتهاى الهى در نظام آفرینش این است كه نظام هستى نسبت به كردارهاى انسان بىتفاوت نیست و در برابر نیك و بد اعمال آدمى واكنش مناسب نشان مىدهد. قرآن مجید مىفرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْض ؛ اگر آدمیان پارسایى پیشه مىساختند، هماره نعمتها و بركات را از آسمان و زمین برایشان فرو مىریختیم(اعراف، آیه 96). بنابراین در نظام علت و معلول كنشهاى نیك و بد آدمى در تعیین نیكبختى و نگونسارى انسان در همین دنیا نیز موثر است و بازگشت نتایج اعمال انسان به وى اختصاص به سراى آخرت ندارد.برخی كیفرها رابطة علّی و معلولی با جرم دارند؛ یعنی معلول جرم و نتیجه طبیعی آن است. بسیاری از گناهان، اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای ارتكاب كننده بوجود میآورد؛ مثلاً شرابخواری علاوه بر اینكه زیانهای اجتماعی ببار میآورد صدمههایی بر روان و جسم شرابخوار وارد میسازد. شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرائین و ناراحتی های كبدی میگردد. فحشاء ممكن است سوزاك و سفلیس تولید كند .(1).
آیه پایانی سوره مبارکه مزمل، ما را به درستی به این حقیقت رهنمون میشود که آثار هر گناهی هر چند صغیره، علاوه بر عذاب اخروی، در همین دنیا نیز نتایجی تلخ به دنبال داشته و دامن گناهکار را خواهد گرفت. آیه شریفه میفرماید: وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ، و هركس هم وزن ذرهاى كار بد كرده باشد آن را ببیند. توضیح اینکه فعل "یره" مضارع استمراری است که چون بدون حرف "س" یا کلمه "سوف" آمده است دلالت بر زمان حال حاضر(دنیا) دارد.
خداوند سبحان برای گردش كار آفرینش و نظم و انضباط بخشیدن به امور هستی سنتها و قوانینی قرار داده است كه خلقت بر این اساس سامان یافته و اداره میشود. اندیشهها، گفتارها و كارهای انسان نیز بر اساس این قانون الهی دارای عکسالعملهای مناسب است.
قانون سوم نیوتن دراین باره میگوید: نیروی تك و فرد در طبیعت وجود ندارد، هر نیرویی در هر جایی باشد، قطعاً نیروی دیگر به همان اندازه اما در جهت مخالف آن وجود دارد.
به عبارت بهتر، نیروهای موجود در طبیعت (خلقت) دوتایی هستند. همانطور كه تكه چوبی كه فقط یك سر داشته باشد وجود ندارد.
اگر یكی از این دو نیرو را كنش یا عمل بنامیم، نیروی مقابل آن واكنش یا عکسالعمل نامیده میشود.
بنابراین بهطورکلی برجهان هستی سنت عمل و عکسالعمل حاكم است و همیشه بین اعمال انسانها و حوادث كنونی ارتباط تام و تمام برقرار است و نیکیها و بدیهای هركس به او برمیگردد. در واقع وضعیت كنونی هركس و هر جامعهای، نتیجه وضعی اعمال او و كارهای افراد جامعه اوست!
گناه موجب فساد و تباهی جامعه
یكی از بزرگترین دشمنان خوشبختی و سعادت انسان و جامعه، گناه و نافرمانی از دستورات خداوند است.
خداوند متعال كه آفریننده و خالق انسانها است و به همه نیازها و احتیاجات ما آگاهی كامل دارد و از سوی دیگر تمام تهدیدهای زندگی فردی و اجتماعی بشر را نیز بهخوبی میشناسد برای رفع احتیاجات انسانها و حفظ شخص و شخصیت آنها از انواع آفات و امراض جسمی و روحی، دستورات كامل و راهگشایی فرستاده است. رعایت اوامر و نواهی خداوند سبحان، ضامن سلامت فردی و اجتماعی بشر است.
اكنون به هر میزانی كه انسان یا جامعهای درعرصه عمل از این دستورات حیاتبخش و روحنواز فاصله بگیرند، به همان تناسب خود و دیگران را گرفتار انواع و اقسام گرفتاری و تباهی و فساد میکنند.
درست مثل رانندهای كه به همان تناسبی كه از مقررات راهنمایی و رانندگی در یك جاده پرپیچوخم كوهستانی تخلف میکند، خود و سایر مسافران را در معرض تهدید و خطر جدی قرار میدهد.
در این رابطه خدای متعال در قرآن كریم میفرماید:
ظهرالفساد فی البر والبحر بما كسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون. فساد، در خشكی و دریا به خاطر كارهایی كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است! خداوند میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنها (مردم) بچشاند، شاید (متنبه و هوشیار شوند و به سوی درستی و راستی و حق) بازگرداند. بگو در زمین سیر كنید و ببینید كه عاقبت كسانی كه قبل از شما بودند چگونه بود... (اسراء 42-41) مفسر تفسیر راهنما ذیل این آیه نوشته است:
امام صادق (ع) فرمودهاند: «حیات جنبندگان در خشكی و دریا وابسته به باران است كه اگر باران نبارد، درخششی و دریا فساد میشود و همین كه گناهان انسان زیاد شد، باران نازل نمیشود.»
مفسر تفسیر نور هم دراینباره نوشته است: در آیه 30 سوره شوری میخوانیم: «ما اصابكم من مصیبه فبما كسبت ایدیكم و یعفوا عن كثیر» هر مصیبتی به شما رسد به خاطر عملكرد شماست. ولی بدانید كه خداوند به خاطر رحمت و لطفش از بسیاری گناهانتان میگذرد. (اگر بخواهد كیفر همه كارهای شما را بدهد، احدی روی زمین باقی نمیماند) برخی سختیها و تلخیهای دنیوی، گوشهای از كیفر گناهان انسان است.
پیامهای آیه:
1 شرك، سبب فساد و تباهی در زمین است «عما یشركون ظهرالفساده»
2- اعمال انسان، درطبیعت اثر میگذارد. اعمال ناروای انسان، مانع از سودبخشی آب و خاك و عامل بروز پدیدههای ناگوار است. «ظهرالفساد فی البر و البحر بما كسبت ایدی الناس»
3- فساد محیط زیست، به خاطر عملكرد انسان است. «ظهر الفساد... بما كسبت»...
4- همه كیفرها به قیامت واگذار نمیشود. بلكه بعضی كیفرها در همین دنیا تحقق مییابد.
«لیذیقهم بعض الذی»
5- آنجا كه هدف هشدار و اصلاح است. گاهی اندكی تنبیه كافی است «لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون»
6- هدف از چشاندن كیفر بعضی گناهان، توبه و بازگشت است. «لعلهم یرجعون» (باید از بلاها درس گرفت).2)
در پایان، ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه برخی گناهان نسبت به آثارشان در حکم علت ناقصهاند. به عنوان مثال لقمه حرام یا شبههناک، تاثیرش در حد اقتضا است؛ یعنی زمینه و شرط است نه علت تامه، لقمه حرام زمینه را برای برخی گرایش های ناروا فراهم می كند نه آن كه از انسان سلب اختیار كند. چه بسا فرزندی كه از پدر و مادر كافر به وجود می آید ولی راه خیر در پیش می گیرد, چون با اختیار و فطرت خویش به سوی كمال حركت می كند بنابراین شما نیز می توانید با اختیار و معرفت خویش آن نقیصه را جبران كنید. مسلما" مراقبت شما جبران گذشته ها را خواهد كرد و خداوند نیز هم آمرزنده است و هم جبران كننده . آنچه مسلم است این است كه عنصر وراثت در شخصیت انسان مو ثر است اما این تا ثیر به حدی نیست كه اختیار را از انسان سلب كند بلكه تنها مسیر رسیدن به كمال معنوی را نزدیك یا طولانی می كند. به عبارت دیگر آهنگ و میزان گرایش به سمت نیكیها و بدیها را كمتر یا افزونتر می سازد و در نتیجه كسی كه با وجود چنین عواملی راه درست را در پیش گیرد از پاداش افزونتری بهره مند خواهد شد زیرا با دشواری و تلاش بیشتری این راه را پیموده است . با توجه به آیه 27 سوره آل عمران كه می فرماید : "تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی ; خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می سازد" می توان گفت كه وراثت آزادی را از انسان نمی گیرد زیرا چه بسا انسانهای زنده دل كه از انسانهای مرده دل پدید آیند و برعكس.(3)
1. نشریه پرسمان دانشجو.
2. روزنامه كیهان، شماره 20190 به تاریخ 3/2/91.
3. تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه.
فرآوری: شبکه تخصصی قرآن تبیان