شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 9609
  • شنبه 1393/3/10
  • تاريخ :

دستور قرآن برای مقابله با شایعه‌پراکنی

 

نور کتاب قرآن

 

افکار عمومی و مهندسی آن ، همیشه و همه جا و برای همه نظام های سیاسی اجتماعی اهمیت داشته است. امروز نیز با گسترش خیره کننده ابزارهای ارتباطی و ظهور پدیده استثنایی فضای مجازی (اینترنت)  این امر اهمیتی مضاعف یافته است.

پدیده ای با این اهمیت و با این درجه از حساسیت که امروزه نبرد برای تصاحب این عرصه به «جنگ نرم» تعبیر می شود، نمی تواند در قرآن کریم، کتاب هدایت و سعادت انسان ها مغفول واقع شده باشد. زیرا به اعتقاد ما هیچ موضوعی نیست که نقشی در هدایت انسان ها داشته باشد مگر این که قرآن از آن سخن گفته است.

 مگر می شود کتابی که برای جامعه سازی و انسان سازی نازل شده است، مهندسی افکار عمومی و چارچوب های نظام ارتباطات جمعی صحیح در آن نادیده گرفته شده باشد؟؟ آیا می شود در جامعه ایمانی که همواره با فتنه ها و امتحانات روبه رو است و شیاطین داخلی و خارجی به طور دائم درصدد فتنه افکنی و توطئه هستند، قرآن کریم، آموزه های بصیرت زا و دستورهای روشنی بخش ارائه نکرده و مومنان را در گرداب ضلالت و فتنه به حال خود رها کرده باشد؟! به یقین چنین تصوری از ساحت مقدس کتاب هدایت و حکمت «قرآن» به دور است. قرآن کریم برای ترسیم صراط مستقیم در زمینه ارتباطات، اطلاع رسانی و مهندسی افکار عمومی، علاوه بر این که در آیه ای به صراحت مۆمنان را از پیروی غیر علم و یقین منع می کند و می فرماید: «ولا تقف مالیس لک به علم ان السمع والبصر والفۆاد کل اولئک کان عنه مسئولا: و از چیزی که به آن علم نداری پیروی مکن، زیرا گوش و چشم و دل (که ابزار علم و معرفت هستند) همه مورد سوال قرار خواهند گرفت»(اسراء/36) در آیه 6 سوره حجرات هم می فرماید: «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا... : ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر شخص فاسقی برای شما خبری آورده درباره آن تحقیق کنید»در این آیه مومنان را از پذیرش خبر از فاسقان بدون پرس و جو از صحت و درستی آن، منع می کند و به آنان دستور تحقیق و تفحص می دهد.

علاوه بر این قرآن با شایعه پراکنی هم به شدت برخورد کرده است.یکی از آسیب هایی که جوامع به ویژه جامعه های دینی با آن بیشتر روبه رو می شوند، شایعه پراکنی و انتشار اخبار نادرست و خلاف واقع یا اخباری است که نصف آن واقعی ونصف آن غیرواقعی است. قرآن کریم نیز در واقعه ای که نزد مفسدان به داستان «افک» معروف است، طی چندین آیه نحوه برخورد با شایعه پراکنی را بیان کرده است.

سوره نور، داستان افکنهج البلاغه

 

داستان افک که به گفته آیت ا... مکارم شیرازی به هدف منحرف کردن اذهان عمومی و مشوش کردن جامعه از سوی منافقان صورت گرفت، در سوره نور آیه 19 مطرح شده است.خداوند در این آیه می فرماید: «ان الذین جاءوا بالافک عصبة منکم لا تحسبوه شرالکم بل هو خیر لکم لکل امرء منهم ما اکتسب من الاثم والذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم:کسانی که آن تهمت عظیم را مطرح کردند گروهی از شما بودند، اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است، آن ها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند، و کسی که بخش عظیم آن را بر عهده گرفت عذاب عظیمی برای اوست.»

این آیه و آیات پس از آن، بیانگر شایعه سازی و توطئه جمعی از منافقان مدینه برای آلوده نشان دادن خانواده پیامبر(ص) است که مفسران از آن با عنوان داستان«افک» یاد می کنند. هر چند در مورد شأن نزولی که درباره این آیه ذکر شده است، جای حرف و حدیث فراوانی است و نمی توان آن را به سادگی پذیرفت اما به گفته علامه طباطبایی در المیزان، این نکته مسلم است که «افک» یا همان تهمت بی عفتی که در آیه به آن اشاره شده است، مربوط به یکی از خانواده های رسول خدا(ص) بوده است که در میان مسلمانان منتشر شد و سروصدا به راه انداخت. تفسیر نمونه ج 14 هم در تفسیر این آیه می نویسد: «از مجموع آیات استفاده می شود که شخص بی گناهی را به هنگام نزول این آیات متهم به عمل منافی عفت کرده بودند، و این شایعه در جامعه پخش شده بود و نیز از قرائن موجود در آیه استفاده می شود که این تهمت درباره فردی بوده که از اهمیت ویژه ای در جامعه آن روز برخوردار بوده است.»بنابراین در آیات«افک» چند نکته مسلم است: 1- تهمت بی عفتی به شخصی زده شده است 2 - شخص مورد اتهام از جایگاه برجسته ای در جامعه برخوردار بوده است 3- این تهمت در جامعه منتشر شده و سروصدا به راه انداخته بود زیرا شخص مورد اتهام جایگاه بالایی در جامعه داشته است 4- شایعه پراکنان و تهمت زنندگان عده ای از منافقان بودند که قرآن از آنان با تعبیر «عصبة» یاد کرده است. این تعبیر به نوشته تفسیر «المیزان» و «نمونه»، نشان از ارتباط و تبانی و همکاری و هم فکری متهم کنندگان دارد و به تعبیر امروز نشان دهنده یک حرکت سازمان یافته و جریانی پشت پرده ماجرای «افک» است. علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «این تعبیر خود اشاره است به این که در این تهمت توطئه ای در کار بوده، مبنی بر این که این دروغ را بتراشند و آن را اشاعه هم بدهند، تا قداست و پاکی رسول خدا(ص) را لکه دار کنند.»تفسیر نمونه هم با بیان این که «عصبه» از ماده «عصب» به معنای رشته های مخصوصی است که عضلات انسان را به هم پیوند می دهد و مجموعه آن سلسله اعصاب نامیده می شود، می نویسد: « سپس به جمعیتی که با هم متحدند و پیوند و ارتباط و همکاری و هم فکری دارند، «عصبه» گفته شده است. به کار رفتن این واژه نشان می دهد که توطئه  گران در داستان «افک» ارتباط نزدیک و محکمی با هم داشته و شبکه منسجم و نیرومندی را برای توطئه تشکیل می دادند.» 5 - واژه «افک» در اصل به معنای هر چیزی است که از حالت اصلی و طبیعی اش دگرگون و منحرف شود، اما در ادامه برای هر سخنی که انحراف از حق پیدا کند و متمایل به خلاف واقع شود، از جمله دروغ و تهمت، به کار رفته است.تفسیر نمونه از مجمع البیان نقل کرده است که به اعتقاد مرحوم طبرسی: « «افک» به هر دروغ ساده ای گفته نمی شود، بلکه در مورد دروغ های بزرگی به کار می رود که مسئله ای را از صورت اصلی اش دگرگون و منحرف کند. بنابراین کلمه «افک» خود بیانگر اهمیت این حادثه و دروغ و تهمتی است که در این زمینه مطرح شده است.» این معنا با توجه به واژه «عصبه» نشان می دهد داستان افک، توطئه ای سیاسی و سهمگین برای تخریب یک شخصیت مقبول و مورد توجه مردم بوده است و نه یک تهمت ساده به شخصی معمولی. زیرا چنان که اشاره شد، توطئه گران، منافق و افراد به ظاهر مسلمانی بودند که با هدف سیاسی آن دروغ را در میان مردم منتشر و جامعه را ملتهب کردند.اساسا توجه جدی قرآن به این موضوع و واکنش خداوند به آن بیانگر اهمیت مسئله و آسیب پذیری جامعه اسلامی در این باره بوده است.

واکنش قرآن به توطئه شایعه پراکنان

واکنش قرآن به پدیده شایعه پراکنی و توطئه حاوی درس ها و نکته های پندآموزی است که باید در همه دوران ها مورد توجه مومنان قرار گیرد. خداوند در اولین گام تلاش می کند جو التهاب و اضطراب را فرو نشاند از این رو می فرماید: « لا تحسبوه شرالکم بل هو خیر لکم: گمان نکنید این ماجرا برای شما شر بود بلکه برای شما خیر بود.»

در توضیح این که چرا، این ماجرا برای جامعه اسلامی خیر بود، تفسیر نمونه می نویسد: «زیرا که پرده از روی نیات پلید جمعی از دشمنان شکست خورده و منافقان کوردل برداشت و این بدسیرتان خوش ظاهر را رسوا کرد... و چه بسا اگر این حادثه نبود و آن ها هم چنان ناشناخته می ماندند، در آینده ضربه سخت تر و خطرناک تری می زدند.»تفسیر المیزان، ج 15، هم تعبیری شبیه همین بیان دارد و می گوید: «یکی از سعادت های جامعه صالح آن است که اهل ضلالت و فساد در آن جامعه شناخته شوند، تا جامعه نسبت به وضع آن ها بصیرت پیدا کند و برای اصلاح این اعضای فاسد دست به اقدام زند. مخصوصا جامعه دینی که سروکارش با وحی آسمانی است و در هر پیشامدی وحی بر آنان نازل می شود و آنان را موعظه و پند می دهد که چگونه از این پیشامد استفاده کنند و دیگر نسبت به امور خود سهل انگاری و غفلت روا ندارند بلکه در امر دین خود و در هر امر مهم دیگر زندگی شان احتیاط کنند.»دومین اقدام قرآن آن است که مسئولیت این گناه را متوجه تهمت زنندگان و توطئه کنندگان می کند و از مجازات آنان سخن می گوید. گرچه خداوند در ابتدا این ماجرا را به نفع و خیر جامعه می شمارد اما این بدان معنا نیست که توطئه کنندگان از مسئولیت مبرا باشند از این رو می فرماید: «لکل امرء منهم مااکتسب من الاثم: این هایی که دست به چنین گناهی زدند، هر کدام سهم خود را از مسئولیت مجازات خواهند داشت.» آن گاه مسئولیت بزرگتر را متوجه سردمداران این ماجرا می کند و می فرماید: «والذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم: کسی که بخش عظیم این گناه را از آن ها بر عهده داشته، عذاب عظیم و دردناکی خواهد داشت.» در حقیقت این جمله بیان می کند کسی که بیش از همه در ماجرای افک دخالت داشته و نخستین شعله های آتش افک را برافروخته و رهبر این گروه محسوب می شود، به تناسب مجازات بزرگتری نیز خواهد داشت.

سومین اقدام قرآن در امر مقابله با توطئه افک، سرزنش مومنان است که در این حادثه فریب  خوردند و تحت تاثیر واقع شدند. قرآن می فرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المومنون و المومنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین: چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود گمان خیر نبردند و چرا نگفتید این یک دروغ بزرگ و آشکار است». تفسیر نمونه در توضیح آیه می نویسد: یعنی چرا هنگامی که سخن منافقان را درباره افراد مومن شنیدید، با حسن ظن نسبت به مومنان دیگر برخورد نکردید؟ شما که سابقه زشت و رسوای منافقان را می دانستید، شما که واقف بودید بر ضد پیامبر(ص) چه توطئه هایی صورت می گیرد؟

این آیه مومنان را به منزله نفس واحد می داند، می فرماید: مومنان باید نسبت به یکدیگر حسن ظن داشته باشند و بدون علم و تحقیق درباره آن گمان بد نبرند. زیرا وقتی که مومنان به منزله «شخص واحد» به شمار می روند اگر به یکی تهمتی وارد شد، مومنان دیگر باید آن اتهام را متوجه خویش بدانند و از برادران و خواهران دینی خود دفاع کنند. در حالی که در ماجرای افک مومنان به جای حسن ظن به برادر دینی خود، گویی به توطئه کنان «افک» حسن ظن داشتند و در قبال آن سکوت کردند. علامه طباطبایی در توضیح: «و قالوا هذا افک مبین» می فرماید:معنایش این است که شما مومنان که شنونده «افک» بودید، نگفتید که این مطلب افک و دروغی است آشکار، با این که بر طبق آموزه های دینی خبری که خبردهنده آن علم بدان ندارد و ادعایی که مدعی آن شاهدی بر آن ندارد، محکوم به کذب است. چه این که در واقع هم دروغ باشد و یا آن که در واقع راست باشد.در آیه بعد خداوند متعال خطاب به مومنان می فرماید: «لولا جاءوا علیه باربعة شهداء فاذ لم یاتوا بالشهداء فاولئک عندالله هم الکاذبون: چرا آن ها را موظف به آوردن چهار شاهد نکردید، اکنون که چنین شاهدانی را نیاوردند، آن ها نزد خداوند دروغگویانند.» در حقیقت خداوند دستور آوردن شاهد را که در آیات قبل نازل شده است به مومنان یادآور می شود و می فرماید: چرا از آن دستور غفلت کردند. در آیه بعد خداوند، فضل و رحمت خود بر مومنان را یادآور می شود و می فرماید: اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت شامل حال شما نبود، عذاب بزرگی دامانتان را می گرفت.در آیات بعد خداوند به آسیب شناسی این واقعه می پردازد و می فرماید: «اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم مالیس لکم به علم : به خاطر بیاورید هنگامی را که به استقبال این دروغ بزرگ می رفتید و این شایعه را از زبان یکدیگر می گرفتید و با دهان خود سخن می گفتید که به آن علم و یقین نداشتید و گمان می کردید که این مسئله کوچکی است در حالی که نزد خدا بزرگ است.»

این آیه به سه آسیب جامعه نبوی در زمینه شایعه اشاره می کند: 1 - پذیرش شایعه و به استقبال آن رفتن 2 - انتشار شایعه بدون تحقیق و پرس وجو 3- کوچک شمردن آن تهمت(شایعه) در حالی که با حیثیت و آبروی جامعه اسلامی گره خورده بود.

قرآن کریم پس از این آیات، آیه نهی از اشاعه فحشا و زشتی ها را ذکر می کند و در یک دستور کلی می فرماید: « ان  الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة: کسانی که دوست دارند، زشتی ها و گناهان در میان مومنان اشاعه یابد، به عذاب دردناکی در دنیا و آخرت گرفتار خواهند شد.»

تفسیر نمونه در توضیح «اشاعه فحشا» می نویسد: « اشاعه فحشا منحصر به این نیست که انسان تهمت و دروغ بی اساسی را در مورد زن و مرد با ایمان نشر دهد و آن ها را به عمل منافی عفت متهم کند، این یکی از مصادیق آن است اما منحصر به آن نیست، این تعبیر مفهوم وسیعی دارد که هرگونه نشر فساد و اشاعه زشتی ها و قبایح و کمک به نشر آن را شامل می شود.»اینک با چنین دستورات و آموزه های قرآنی  آیا صحیح است که این اندازه اخبار نادرست و شایعه های بی اساس در جامعه رواج داشته باشد و امنیت و آرامش جامعه را به مخاطره افکند؟ فاین تذهبون؟!

 

نویسنده: محمد علی ندائی، شبکه تخصصی قرآن تبیان

UserName