گلدان مادرم شكست!
...اما به گمانم بچهها شبیه گلهای گلدانها هستند. حال مادر را باید از بچههایش پرسید. روزهایی که برای مادر، روزهای آرامی است و حالش خوب است، روزهایی که سلامهایش جواب دارند، روزهایی که او و اهل خانهاش هنوز محترمند، صدای خنده بچهها بلند است، حالشان خوب است، شادابند و قد کشیدنشان محسوس است. اما روزهایی که مادر ناخوش میشود، بغض میکند، شهر تاب اشکهایش را ندارد...
ذلک الذی یبشر الله عباده الذین امنوا و عملوا الصالحات قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور
این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند، به آن نوید میدهد. بگو : «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم] و هرکس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.»
سوره مبارکه الشوری، آیه 23
کتابها مینویسند:
از علی بن الحسین علیه السلام و سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب و حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام و جماعتی نقل شده که معنی آیه این است من از شما در برابر رسالتم جز دوست داشتن نزدیکانم و اهل بیتم مزدی نمیخواهم هراحترامی که میخواهید به من بگذارید به آنان بگذارید. سید ابوالحمد مهدی بن نزار حسینی میگوید: حسن بن علی بن زیاد سری گوید: یحیی بن عبد الحمید حمانی (جمانی) گفته است حسین اشتر گفت قیس از اعمش از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت میکند هنگامی که آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» نازل شد گفتند: یا رسول اللَّه این کسانی که خداوند به ما فرمان داده است آنان را دوست بداریم چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود : «علی و فاطمه و فرزندان آنان علیهم السلام هستند.» 1
روایات شیعه و سنی اتفاق دارند که این آیه در مورد اهل بیت علیهم السلام نازل شده و طبق این آیه مودت آنان واجب و دشمنی با آنان حرام است اینک توجه شما را به مدارک اهل سنت در تفسیر این آیه و لزوم دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام جلب میکنیم: صحیح بخاری جزء 6 در تفسیر این آیه، صحیح مسلم جزء 5 در تفسیر این آیه، صحیح ترمذی جلد 2 صفحه 308 حلیه الاولیاء جلد 3 صفحه 201، کفایة الطالب باب 11 صفحه 90، مسند الصحابه جزء 10 صفحه 71، معجم الکبیر جلد 1 صفحه 125 و جلد 3 صفحه 152، فضائل ابن حنبل حدیث 263، غایة المرام باب 5 صفحه 306، مناقب ابن مغازلی حدیث 355، مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 168، تفسیر کشاف جلد 2 صفحه 339، ذخائر العقبی صفحه 25، صواعق صفحه 101، ابن عساکر شماره 181، تاریخ دمشق جلد 37 صفحه 43، لسان المیزان جلد 4 صفحه 434، تاریخ اصبهان جلد 2 صفحه 165، کنز العمال جلد 1 صفحه 208، فرائد السمطین باب 26 از سمط ثانی حدیث 425، مقاتل الطالبین صفحه 50 تفسیر فرات صفحه 70، تیسیر المطالب صفحه 120، انساب الاشراف جلد 2 صفحه 79، تفسیر طبری جلد 25 صفحه 25، اسد الغابة جلد 5 صفحه 367، تاریخ بغداد جلد 2 صفحه 146، الدر المنثور در ذیل آیه، مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 172، کنوز الحقایق صفحه 5، ذخائر العقبی، صفحه 18، نور الأبصار صفحه 103.
با تو میگویم:
حال مرا باید از گلدانهای خانه پرسید. روزهایی که همه چیز خوب پیش میرود و اوضاع بر وفق مراد است؛ گلدانها آب دارند، شادابند، خاکشان تر است و پشت پنجره رو به خورشید، قد میکشند. روزهایی که خستهام، سرم درد میکند یا مختصری سرماخوردگی سراغم آمده؛ خاک گلدانها خشک میشود، گلها بی خبر میشوند از پشت پنجره و منتظر میشوند تا سرفههایم تمام شود، از جا بلند شوم، بیایم و پرده را کنار بزنم و مهمان نورشان کنم. بعد که باز بهتر میشوم، اول میروم سروقت گلدانها، دستی به سر و رویشان میکشم، خاک نشسته روی برگها را با نم دستمال سفید پاک میکنم، باز آب پاش را پر میکنم، پردهها را کنار میزنم و منتظر گل دادن گلها مینشینم. منتظر مینشینم اما میبینم که در همین چند روز بی خبری، در همین چند وقت کوتاه بیمار، برگی از گلدانی زرد شده، برگ دیگری افتاده و رنگ گلی از گلهای گلدان، به شادابی قبل نیست. نمیدانم اما شاید مقایسهاش هم درست نباشد، اما به گمانم بچهها شبیه گلهای گلدانها هستند. حال مادر را باید از بچههایش پرسید. روزهایی که برای مادر، روزهای آرامی است و حالش خوب است، روزهایی که سلامهایش جواب دارند، روزهایی که او و اهل خانهاش هنوز محترمند، صدای خنده بچهها بلند است، حالشان خوب است، شادابند و قد کشیدنشان محسوس است. اما روزهایی که مادر ناخوش میشود، بغض میکند، شهر تاب اشکهایش را ندارد، یا مثلاً درد تا حوالی دست و بازو و پهلویش میآید، کودکانش پژمرده میشوند. خنده فراموششان میشود و منتظرمی شوند تا مادر باز از جا بلند شود، پردههای اندوه را کنار بزند و باز پای شادی و آفتاب را به خانهشان باز کند. منتظرند صدای پای مادر باز در خانه بپیچد ... و وای از آن روزی که بستر، مادر را رها نکند ... ناخوشی مادر تمام نشود تا غبار از چهرهشان پاک کند و بنشیند به نظاره گلخندهایشان ... بچهها یکی یکی از پا میافتند ... فرو میریزند و شادابی کودکانه تنها خاطره ای میشود که از آن روزهای دور است ... و وای از روزهای در راه گلهای فاطمه سلام الله علیها ...
نویسنده: زهرا نوری لطیف
كارشناس شبكه تخصصی قرآن تبیان
1.ترجمه مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج 22، ص 130